سکوت در برابر «هتک حرمتِ مؤمن» چرا؟

چرا روحانیت و حوزه‌های علمیه نسبت به هتکِ حرمتِ شخصیت‌هایی که افتخار روحانیت و جمهوری اسلامی‌اند، سکوت کرده و با سکوت خود موجب پیشروی هتاکان به حریم حوزه و روحانیت می‌شوند.

در منابع روایی حدیث صحیحی (مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول: ج‏25، ص260) از امام صادق(ع) به شرح زیر نقل شده:
"لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی بِلَادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ، حُرْمَهُ رَسُولِ‌الله (ص) وَ حُرْمَهُ آلِ رَسُولِ‌الله (ص) وَ حُرْمَهُ کِتَابِ‌الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَهُ کَعْبَهِ‌الله وَ حُرْمَهُ الْمُؤْمِنِ؛ برای خداوند عز وجل در روی زمین پنج حرمت وجود دارد. حرمت رسول خدا، و حرمت خاندان رسول خدا، و حرمت کتاب خدا، و حرمت خانه خدا، و حرمت مؤمن" (کلینی، کافی، ج7، ص107)
در برخی از نقل‌ها امام(ع) پس از بیان چهار مورد اول، سه مرتبه فرمود: "حرمه‌المسلم و حرمه‌المسلم و حرمه‌المسلم" (المؤمن، ص73، باب 8، ح201) این تکرار نشانه اهمیت حرمت مسلمان است. شاید به خاطر بی‌توجهی مردم به حرمت مسلمان بوده که امام آن را تکرار کرده است. چون حرمت چهار مورد اول روشن است و بسا نیاز به تذکر هم نداشته، اما مورد آخر نیازمند تذکر بوده است.
روایت معروف دیگری هم نقل شده که "حرمت مرده مؤمن مانند حرمت زنده اوست." (وسائل الشیعه، ج2، ص759، ح2) در روایتی دیگر از حضرت صادق(ع) "حرمت مؤمن بالاتر از حرمت کعبه" خوانده شده است. (طبرسی، اختصاص، ص325) و در روایتی دیگر حرمت مؤمن بالاتر از حرمت هفت آسمان و زمین و فرشتگان الهی توصیف شده است.(دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص194)
از نقل روایاتی که "دشنام دادن به مؤمن" را "گناه"، "حرام" و موجب "فسق"، و "گسترش عداوت و دشمنی میان مردم" دانسته، و از پیامدهای سوء "طعن زدن به مؤمن" سخن گفته، صرفنظر می‌شود. (ر.ک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج12، صص298ـ 301)
فقها با استناد به احادیث فوق در موضوعات مختلف فقهی مثل "غیبت"، "تهمت"، "بی احترامی به میت"، "نبش قبر"، "قضای حاجت کنار قبر مؤمن"، "تشریح میت مسلمان"، "دشنامِ به مؤمن" و… فتوا به حرمت داده‌اند. امام خمینی فقیهانی را که از "مستثنیات حرمت غیبت" سخن گفته و مفسده هتک حرمت مؤمن را ضعیف دانسته اند، نقد کرده و از روایات برداشت نموده که مفسده غیبت و هتک آبروی مؤمن از "بزرگترین مفاسد" است.(مکاسب محرمه، ج1، ص415)
اهمیت حرمت مؤمن
"حرمت داشتن" چیزی را به معنای "وجوب احترام و گرامی داشت آن از سوی مردم برای رضای خدا" دانسته‌اند. (مجلسی، مرآه العقول: ج25، ص260) چنان که در هتک حرمت، "قصدِ هتک" را هم معتبر ندانسته‌اند.
این که امام(ع) حرمت مؤمن را در کنار حرمت "رسول خدا، خاندان آن حضرت، کتاب خدا و خانه کعبه" مطرح کرده، نشانه "جایگاه رفیع مؤمن نزد خدای متعال" است. به ویژه اگر به روایت سوم که حرمت مؤمن را بالاتر از حرمتِ خانه خدا شمرده، توجه کنیم. تأمل در آیات و روایاتی که از فضیلت علم و دانش سخن گفته اند، بر می‌آید اگر مؤمن، در شمار عالمان و دانشمندان، به ویژه عالمان دین باشد، حرمت بیشتری دارد.
یکی از وظایف مردم در جامعه اسلامی حراست از حرمت‌های الهی است. این وظیفه در باره عالمان دین که رسالت هدایت جامعه را بر عهده دارند، بیشتر است. چنان که بی‌توجهی به رعایت و مراقبت از حرمت‌های الهی موجب گستاخی بیشتر هتاکان می‌شود.
متأسفانه جامعه اسلامی ما در سال‌های اخیر نسبت به برخی از حرمت‌ها حساسیت لازم را ندارد. در حالی که نسبت به حرمت "قرآن"، "رسول خدا" و "ائمه هدی" و "خانه خدا"، حساسیت لازم وجود دارد و با کمترین اهانت به حرمت‌های یاد شده به درستی عکس العمل نشان می‌دهد، اما نسبت به هتک "حرمت مؤمنان و حتی مراجع و عالمان دین" عکس العمل مناسبی نشان داده نمی‌شود. و همین سکوت و بی‌تفاوتی موجب شده که همه روزه حرمت‌ها هتک، و آبروها ریخته شود، و هتاکان جسورتر شوند. اگر "حرمت مؤمن" بالاتر از "حرمت خانه خدا"ست، پس چرا در برابر حرمت شکنی نسبت به "مؤمنان" و "عالمان دین" سکوت اختیار می‌کنیم؟
سخن در نقد و انتقاد از شخصیت‌ها، مسئولان و دولتمردان در رده‌های مختلف، و حتی روحانیت و مراجع نیست، که بسا یک تکلیف باشد، زیرا غیرِ معصوم فوقِ نقد و انتقاد نیست، اما فحاشی و هتاکی از مقوله‌ای دیگر است. چرا روحانیت و حوزه‌های علمیه نسبت به هتکِ حرمتِ شخصیت‌هایی که افتخار روحانیت و جمهوری اسلامی‌اند، سکوت کرده و با سکوت خود موجب پیشروی هتاکان به حریم حوزه و روحانیت می‌شوند. انتظار آن که مسئولان مربوطه با هتاکان برخورد کنند، گرچه انتظار بجایی است ـ چرا که حفظ حرمتِ مؤمن، به ویژه اگر عالم باشد و جلوگیری از هتک او از شئون ولایت حسبه است که بر عهده ولی امر است و می‌تواند هتاکان را تعزیر نماید، (سبزواری، مهذب الاحکام، ج28، ص8) که امروزه بر عهده دستگاه قضایی و مدعی العموم است؛ ـ اما به معنای سلب مسئولیت از خود در انجام وظیفه نهی از منکر نیست.
به علاوه، ممکن است مسئولان مربوطه به بهانه‌های مختلف از انجام وظیفه خود سرباز زنند، نباید هتاکان خود را بدون مانع و رادع احساس کنند و هر روز بر گستاخی خود بیافزایند.
تأسف آن که عده‌ای "جاهلِ متنسّک" به اسم دین و دیانت، و مداح اهل بیت مرتکب این گناه کبیره شده، و مجالس و محافل مذهبی را به گناه آلوده می‌کنند. چرا جامعه مداحان در برابر این هتاکی‌ها سکوت کرده، و لااقل برای جلوگیری از بد نام شدن خود عکس‌العمل نشان نمی‌دهند و این لکه‌های ننگ را از دامن خویش نمی‌زدایند؟! نویسنده اطلاع دارد که بسیاری از مداحان با اخلاصِ اهل بیت از این وضع ناراحت اند، اما نمی‌داند چرا در برابر آن سکوت کرده‌اند و از این جماعت تبرّی نمی‌جویند؟!
اگر تا دیروز با محذوراتی روبرو بودند، امروز که از نتیجه انتخابات پرشکوه ریاست جمهوری معلوم شده که مردم چگونه می‌اندیشند، و هدایت آینده مملکت را با چه سمت و سویی می‌پسندند، دیگر محذوری برای برخورد با این جماعتِ پر مدعا که هنری جز فحاشی و هتاکی ندارند، وجود ندارد. مردم با رأی خود به ادبیات چاله میدانی حاکم بر هشت سال گذشته مسئولان و حامیان شان پایان دادند، و ادبیات همراه با ادب و نزاکت را برگزیدند. پس لازم است فرصتِ آلوده کردن دوباره فضای اجتماعی و سیاسی جامعه از این جماعت ستانده شود.

روزنامه جمهوری اسلامی
چرا روحانیت و حوزه‌های علمیه نسبت به هتکِ حرمتِ شخصیت‌هایی که افتخار روحانیت و جمهوری اسلامی‌اند، سکوت کرده و با سکوت خود موجب پیشروی هتاکان به حریم حوزه و روحانیت می‌شوند.سید جواد ورعی

مطالب مرتبط
منتشرشده: 2
  1. عبد الله

    جانا سخن از زبان ما می گویی. اگر در باربر این اهانت ها عکس العمل مناسب نشانداده می شد امروز این وضعیت را نداشتیم. بدون شک قوه قضائیه و مدعی العموم دراین زمینه مسئول است. جالبه که سخنگوی قوه قضائیه می گوید: چون اهانت به شخصیت حقوقو اقای هاشمی نبوده مدعی العموم نمی تواند ورود پیدا کند. شاکی خصوصی لازم است!!!!!!!!!!!!

  2. سعید

    هتک حرمت مرجع تقلید مومن در این نظام جایز شد!!!!!!

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.