عقل عرفی؛ از سروش تا مهدی نصیری

به اعتقاد بحرینی، عقلانیت عرفی حلقه سروش اساساً و به صورت بنیادین دین را اشتباه و ناکارآمد تلقی می‌کند و قائل است که تمام مفاهیم دینی می‌بایست در ترازوی عقلانیت عرفی که طبعاً سکولار است، تبیین و تعریف شود.

جعفر بحرینی، عضو شورای راهبردی مجمع ادیان و فرق جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، بهانه مناظره مهدی نصیری و حجت‌الاسلام سوزنچی درباره حجاب اجباری، یادداشتی برای ایکنا ارسال کرده است که متن آن از نظر می‌گذرد؛

«روشنفکران دینی بعد از انقلاب، هرچند سعی کردند از مفاهیم دینی تجلیل کنند، اما به صورت محترمانه، مفاهیم دینی را منسوخ شده اعلام کردند.

نمونه بارزش، عبدالکریم سروش که معجزه جاویدِ قرآن را انسانی دانست و آنرا تعابیر شخصی پیامبر (ص) تلقی کرد، مجتهد شبستری به سراغ قوانین اسلامی آمد و همسو با تفسیرهای بنیادین سروش، قوانین اسلامی را منسوخ شده و مربوط به قبائل بدوی مسلمان در ۱۴۰۰ سال پیش دانست. ابوالقاسم فنایی، شاگرد سروش، دین را در ترازوی اخلاق سکولار قرار داد.

نخ تسبیح تمام این تفکرات ارجاع به «عقل عرفی» است. عقل عرفی، محصول قرون [به اصطلاح] روشنگری در اروپاست، روشنفکران اروپایی از یک طرف نمی‌توانستند همه چیز مثل دین و سنَّت را انکار کنند و از طرف دیگر نمی‌خواستند پایبند به ساختار بنیادین عقلانیت باشند. لذا راه میانه‌ای را انتخاب کردند، هم خدا را خواستند و هم خرما را.

هم خواستند (در ظاهر) به نظرات مردم احترام بگذارند و هم برای پیش برد اهداف لیبرالی، تیغ اکام خود را برای از میان بردن سنت و دین تیزتر کردند.

حلقه سروش در ایران با در پیش گرفتن تساهل در گفتار و شدت در اقدام، همین رویه را به پیش گرفتند.

عقلانیت عرفی حلقه سروش اساساً و بصورت بنیادین دین را اشتباه و ناکارآمد تلقی می‌کند و قائل است که تمام مفاهیم دینی می‌بایست در ترازوی عقلانیت عرفی که طبعاً سکولار است، تبیین و تعریف شود.

نیاز به گفتن ندارد که از منظر این جماعت، هر مقدار از دین از این ترازو بیرون بماند باید محترمانه حذف شود!

نکته قابل توجه در باره عقلانیت عرفی این است که از فطرت و اخلاق همگانی انسان‌ها هم به دور است و در یک تفسیر کاملاً جهت‌دار به نفع منافع مادی دستگاه استکبار است.

اگر روزی غول‌های رسانه‌ای دنیا صلاح بدانند، همجنس‌بازی را در جوامع انسانی ترویج کنند و مردمی مقهور و غرِّه به این نیرنگ شوند، عقلانیت عرفی آن را تأیید خواهد کرد!

ولی اگر مردمی بدنبال انقلاب دینی باشند و بخواهند به فطرت خود بازگردند، عقلانیت عرفی در اقدامی کاملاً متعارض، با لطایف الحیل و زبان خوش و یا حتی با زبان تحقیر و تهدید به فکر اصلاح مردم خواهد رفت!

مهدی نصیری سیر فکری و رفتاری جالبی دارد؛ هرچند عمده فعالیت او در فضای رسانه‌ای و ژورنالیستی بوده، ولی به واسطه حضور نه چندان طولانی مدت در فضای حوزه علمیه و علیرغم ابهام در کم و کیف مطالعات حوزوی، بسیار علاقه‌مند است که به سراغ مفاهیم دینی و نقد آنها برود.

در جنجالی‌ترین اقدام رسانه‌ای بر علیه فلسفه شورید و ادعا کرد فلسفه مدافع دین و باورهای دینی نیست!

برخی از جمله جعفریان، سخنان نصیری را در چارچوب اخباری‌گری تحلیل کرده‌اند و این نگاه اجمالاً قبلاً هم وجود داشت امَّا برخی اظهارات و رفتارهای اخیر معلوم کرد این تعبیر و تفسیر هم در مورد او صدق نمی‌کند.

نصیری در سیر جدید که خود نیز به تغییرش اذعان کرده، تفکُّرات و گفتمان خاصی را دنبال می‌کند. پرده جدیدی که نصیری برانداخته، نه با تفکراتی اخباری سازگار است و نه با تفکرات عقلگرا و فلسفی!

نه با انگاره‌های سکولارها همخوانی کامل دارد و نه با مبانی انقلابی‌ها سازگار است بلکه او را باید در همان بستر عقلانیت عرفی تحلیل کرد که نسبیت‌گرایی افراطی، تشکیک در بدیهیات، تذبذب و حیرت، لازمه و نتیجه آن است!

او هر چند خود را ظاهراً مخالف روشنفکران می‌داند امَّا گزاره‌ها و منطقی که بکار می‌گیرد کاملاً شبیه آنها است. به عنوان مثال تعابیر «اگر جامعه‌ای نسبت به حکمی باورش ضعیف باشد، پس می‌توان آن را کنار گذاشت» یا «هرجایی که در اجرای حکم دینی با مانع برخورد کردیم.

باید کوتاه بیاییم و عرفی عمل کنیم ولو اینکه ظاهراً مسیر سکولار یا غربی باشد»، تعابیر کادوپیچ شده تفکرات امثال سروش است!

نصیری که دقیقاً شبیه نگاه حداقلی سکولارها و روشنفکران دینی به کارکرد دین، توان زیربنایی و روبنایی دینی را بسیار محدود قلمداد می‌کند، نهایتاً هم خود و هم دین را در حیرت گرفتار می‌بیند.

حیرتی که موجب می‌شود صدای روشنفکران عرفی و سکولارهای مقدس، از حلقوم او که روزگاری یک انقلابی روشن‌اندیش شناخته می‌شد، خارج شود.

آیا نصیری، همان سروش تسبیح به دست و خرقه بر دوش است؟ آیا در ادامه قرار است خرقه براندازد و در لباسی نو، عریان‌تر از اکنون انگاره‌های روشنفکری را فریاد بزند؟ گرچه نشانه‌های روشنی وجود دارد اما رسیدن به جواب قطعی برای چنین پرسش‌هایی کمی زود به نظر می‌رسد.

امَّا به صورت قطعی می‌توان گفت که از مارتین لوتر تا تقی زاده، از سروش تا نصیری، از کدیور تا فیرحی و از کسروی تا سروش محلاتی، همه و همه بر سر سفره «عقلانیت عرفی» نشسته‌اند. هرچند (ظاهراً) اغراض مختلفی را برای خود ترسیم می‌کنند.»

لازم به ذکر است، انتشار این مطلب به معنای تأیید محتوای آن نیست.

منبع خبرگزاری ایکنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.