عقلانیت ارتباطی در زندگی سیاسی مردم ایران

آن‌چه در این مختصر به رشته تحریر در آورده‌ام بیشتر در حکم طرح مساله و بیان یک دغدغه اجتماعی از برخوردهای بین فردی و اجتماعی در فضای سیاسی جامعه ایران است

 

 

 

امروز فضای سیاسی جامعه ایران با جهت گیری ها و تمایلات سیاسی متنوع و متعددی به نسبت آنچه در گذشته شاهد آن بودیم روبرو است. گسترش آراء، اندیشه ها  و سلایق سیاسی در قالب جناح ها، احزاب، تشکل ها و گروه ها از سویی و توسعه صنعت ارتباطات در کنار علاقه و توجه خاص مردم ایران به مسائل سیاسی از سوی دیگر، ضرورت پایبند بودن یک ملت به مولفه های فرهنگ تعامل، تحمل و عقلانیت برخاسته از درک متقابل و مفاهمه را بیش از پیش نشان می دهد. مساله ای که بی توجهی به آن مناقشه و برخورد در محیط های بین فردی و اجتماعی را سبب می شود که بد ترین شکل آن نزاع های خانوادگی بر سر مسائل سیاسی است که در شرایط خاص سیاسی کشور تشدید می شود مانند آنچه در سال 88 شاهد آن بودیم.

آنچه امروز بیش از گذشته ایران اسلامی به آن نیاز دارد عقلانیت است اما نه از نوع ابزاری آن، عقلانیت ابزاری‌ انتخاب بهترین و موثرترین ترین وسایل برای رسیدن به اهداف است  عقل ابزاری الگوی عمل برای آنهایی است که تنها به موقعیت خویش می اندیشند نه رسیدن به توافق. بدبختانه در جوامع امروزی سیطره همه جانبه این نوع از عقلانیت بر اخلاق و روابط انسانی سایه افکنده است هرچند که سیطره آن بر طبیعت دستاورد های مثبتی را در بر داشته است.

نظریه پردازان مکتب فرانکفورت محاسبات خشک سودگرایی، بی توجهی به ارزش ها، احساسات و نیات انسانی، منفعل نمودن انسان و ابزاری دیدن انسان و جهان را از جمله نواقص خرد ابزاری بر می شمارند(کرایب،1378). مهمترین دلیل عدم کفایت این نوع از عقلانیت در ایجاد تفاهم و وفاق اجتماعی بی توجهی به ارزشهای انسانی و خواست طرف مقابل است.

 

عقلانیت ارتباطی:

وجه ارتباطی عقلانیت در برابر وجه ابزاری آن مطرح می شود. نظریه پرداز این حوزه (یورگن هابرماس) در بیان ویژگی های آن مفاهمه را مهمترین مشخصه این نوع از عقلانیت می داند.

به عقیده هابرماس ویژگی یا توانایی که فرد را قادر می سازد تا ادعای خود را توجیه کند، توانایی عقلانی است و یک ادعای موجه یک ادعای عاقلانه است وی توضیح می دهد که فرایند ارائه و دریافت دلایل در طول یک گفتگو در مورد یک موضوع خاص فرایند عقلانیت ارتباطی را شکل می دهد (لوریدسن، 2005).

هابرماس (1384) معتقد است وقتی تعبیر عقلانی را به کار می بریم در واقع، معتقد به نوعی رابطه نزدیک میان عقلانیت و دانش(شناخت) هستیم . شناخت ‌یا دانش انسان‌ها از نوعی ساختارگزاره ای ‌یا حکمی برخوردار است، به عبارت دیگر اعتقادات، افکار و آراء خود را می توانیم در قالب گزاره‌ها‌ یا قضایا بیان و عرضه نماییم. ‌هابرماس اظهار می دارد می توان شناخت را به عنوان امری غیر قابل اعتماد مورد انتقاد قرار داد، رابطه نزدیک بین شناخت و عقلانیت نیز بیانگر آن است که عقلانیت هر اظهار ‌یا تعبیر، به قابل اعتماد بودن شناخت مضمر در آن بستگی دارد. لیکن آنچه در این میان نقش خاصی بر عهده دارد حضور عنصر زبان و درک و تفاهم است که سبب می شود که افراد در صدد فراهم ساختن‌یا ایجاد ابزاری برای نیل به تفاهم و درک موضوع ارتباط برآیند. بنا بر این زمانی می توانیم فردی را عقلانی بنامیم که مستعد و آماده نیل به درک و تفاهم بوده و بتواند با تامل در قواعد زبانی مشکلات و موانع موجود را برطرف سازدکه این امر فرایندی دوجانبه است.‌ و از سوی دیگر فردی را غیر عقلانی می دانیم که از ابزار نمادین خود برای تبادل افکار به گونه ای جزمی استفاده نماید.

بر مبنای توصیفات ارائه شده از نظریه عقلانیت ارتباطی؛ جامعه سالم را این گونه تعریف می کنیم: جامعه سالم جامعه ای است که در آن افراد با یکدیگر ارتباط سالم برقرار کنند و بر فضای ارتباطی بین افراد عقلانیت ارتباطی حاکم شود. و آنها در جامعه بر سر موضوعی که با یکدیگر وارد تعامل شده اند به تفاهم برسند.    

عقلانیت ارتباطی پیش فرض های گفتگو را برای برای رسیدن به وضعیت آرمانی ارتباط (ارتباط سالم) مشخص می کند این پیش فرض ها که سازنده مفاهمه هستند و شرایط ایجاد تفاهم و وفاق  را بوجود می آورند عبارتند از:

–   هر کسی که توانایی سخن گفتن و عمل را دارا می باشد، حق شرکت در بحث و گفتگو‌ها را دارد. این نکته به این معنا است که هر شرکت کننده در گفتگو باید با دیگران برابر فرض شود. که در این وضعیت همه تفاوت‌های فردی اجتماعی و اقتصادی نادیده انگاشته می شود.

–   هر کسی باید این حق را داشته باشد تا در مورد هر موضوعی پرسش کند.

–   هر کسی باید حق داشته باشد تا هر موضوعی را در بحث مطرح کند.

–   هر کسی باید حق داشته باشد تا دیدگاه‌ها، نیاز‌ها و خواسته‌هایش را بیان کند

–   هر گوینده ای باید در بیان نظرات و عقاید خود صداقت داشته باشد. (به نحوی که شنونده آن را بپذیرد و در دانسته‌های گوینده شریک شود)

–   سخنان گوینده قابل درک و فهمیدنی باشد.

–   ارتباط از هر گونه الزام به دور باشد.

–   تحت تاثیر هیچ فشار درونی‌یا بیرونی قرار نگیرد.

–   هدف افراد تسط و چیرگی نباشد.

–   هدف شناخت متقابل و رسیدن به‌یک درک مشترک باشد (هابرماس، 1384)

 

با توجه به مطالب فوق جای آن دارد که محور های فوق را ملاک سنجش میزان عفلانیت ارتباطی در روابط سیاسی و زیست سیاسی مردم ایران قرار داده و به این پرسش ها پاسخ دهیم:

–   آیا فضای سیاسی حاکم بر روابط بین افراد در محیط های بین فردی و اجتماعی جامعه ما به همه افراد به یک اندازه اجازه طرح بحث، اظهار نظر، بیان دیدگاه و سوال می دهد؟

–   هدف افراد از ورود به بحث در حوزه مسائل سیاسی چیست؟ تسلط و القاء دیدگاه های خود یا گروهی که به آن وابستگی دارد یا رسیدن به شناخت متقابل و درک مشترک؟

–   آیا افراد فارغ از هر گونه فشار درونی یا بیرونی با یکدیگر وارد بحث می شوند یا این که ملاحظات و مناسبات و فشارهای اجتماعی بر فضای گفتگو وتعامل حاکم است؟

–   و نهایتا این که چه میزان افراد تلاش می کنند تا دیدگاه خود را به شکلی قابل درک و صادقانه بیان کنند؟

پاسخی که به سوالات فوق داده می شود تا حدودی بخشی از ویژگی های سبک زندگی مردم ایران در حوزه سیاست را مشخص می کند.

باید توجه داشت که پاسخی علمی و دقیق به پرسش های فوق وقت وسیع و تحقیقی جداگانه را می طلبد اما پاسخی که تجربه زیسته و مطالعات اجمالی نگارنده به این پرسش ها می دهد حاکی از عدم وجود شرایط تحقق عقلانیت ارتباطی در سبک زندگی سیاسی امروز ماست. متاسفانه این امر در فضای گفتمانی حاکم بر خانواده های ایرانی بروز و وضوح بیشتری دارد. این که در محیط خانواده بحث های سیاسی به دعوا های خانوادگی می انجامد. این که تحمل شنیدن حرف یکدیگر را نداریم. این که به راحتی به یکدیگر برچسب می زنیم و یکدیگر را متهم می کنیم، این که ادعاهایی که در هیچ کجا به اثبات نرسیده است را مبنای استدلال خود قرار داده و بر سر آن نزاع می کنیم، این که هدف بحث های افراد در بسیاری از موارد صرفا متقاعد کردن طرف مقابل است نه رسیدن به تفاهم و درک مشترک، و شواهد بسیار دیگری از این دست نشان از این دارد که سبک زندگی سیاسی مردم ایران حد اقل در حوزه روابط بین فردی بر مبنای مولفه های عقلانیت ارتباطی و ویژگی های یک ارتباط سالم شکل نگرفته است.

 

چه باید کرد؟

مطالعه عمیق سبک زندگی به عنوان پایه و اساس فهم شرایط فرهنگی موجود در حوزه هایی که مربوط به حیات سیاسی یک ملت می باشد امری ضروری است.

عقیده نگارنده بر این است که در حوزه موضوعی سبک زندگی سیاسی عقلانیت ارتباطی کلیدواژه ای مهم در بررسی هایی از این دست می باشد.لذا مطالعه شرایط موجود و شرایط تحقق عقلانیت ارتباطی بسیار مفید و ضروری است.

اما در افقی بالاتر تاکید بیشتر محققان و اندیشمندان باید بر حوزه مفهومی سبک زندگی اسلامی و تحقق اخلاق اسلامی در جامعه باشد چرا که دستورات اسلام عزیز تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی یک مسلمان را در بر گرفته و شرایط تحقق عقلانیت اسلامی را در افقی بالاتر از آنچه نظریه پردازان و اهل فکر به دنبال آن هستند فراهم می کند.

 

لعیا یاراحمدی/ کارشناس ارشد ارتباطات

 

منابع:

–   کرایب . ایان ، 1378، نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس . تهران: آگاه

–   هابرماس . یورگن ، 1384. نظریه کنش ارتباطی، ترجمه کمال پولادی. موسسه انتشاراتی روزنامه ایران: تهران.

–   Lauridsen, S. (2005). Morality , low and deliberative democracy , An Enquiry concerning Jurgan Habermas & Karl – Otto Apels discursive programs op justification . 
آن‌چه در این مختصر به رشته تحریر در آورده‌ام بیشتر در حکم طرح مساله و بیان یک دغدغه اجتماعی از برخوردهای بین فردی و اجتماعی در فضای سیاسی جامعه ایران است

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. مجید

    بسیار زیبا بود، درود بر شما.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.