وزارت ارشاد مثل یک انسان فلج است

متخصص امراض داخلی و غیره!؟ وزارت ارشاد مثل یک انسان فلج است که با زحمت راه می رود؟‌ مشکل آن در کجاست؟ وزیران یا ساختار چالش خیز آن؟

سی سال تجربه وزارت ارشاد نشان داد که این وزارت خانه جز در عرصه های بسیار کوچک، هیچ تحرک جدی و توانی برای انجام کارهای کارستان ندارد.
مشکل در کجاست؟ آیا وزراء و مدیران ارشد مقصرند یا ساختار آن؟ در این باره باید یک پژوهش جدی صورت گیرد و روشن شود که چرا این وزارت خانه میان زمین و آسمان است. نه تکلیفش با دیندارها و مراجع روشن است و نه با هنرمندان و اصحاب سینما و تئاتر و موسیقی؟
این که چرا از روز اول اصرار بر این بوده است تا همه اینها را در هم کرده و ملغمه ای بسازیم که در عمل، مانند یک موجود فلج قادر به کار جدی نباشد، به کسانی مربوط می شود که از روز نخست تکلیف این وزارت خانه را روشن نکرده و برای انجام کارهای مشابه به تآسیس موسسات و نهادی  تازه و هم عرض دیگر رو آورده و تا به امروز نیز قصد برهم زدن ساختار پوسیده این وزارت خانه را ندارند.
در یک کلام باید گفت، این وزارت خانه که از پیش از انقلاب مانده بود، در جریان انقلاب، با نوعی وظایف دوگانه که با ساختارش توافق نداشت روبرو شد و گرفتار چالشی گردید که تا به امروز ادامه دارد.
تجربه نشان داده است که اگر اصلاح ساختار با فکر و اندیشه صورت گیرد، می تواند منشأ خیرات و برکات فراوان باشد، صد البته نه مانند درهم کردن چند وزارتخانه نامرتبط که در دولت دهم انجام گرفت و بلافاصله پشیمانی به دنبال داشت.
وقتی به ساختار این وزارت خانه نگاه می کنیم، از حج و زیارت، تا سازمان فرهنگ و ارتباطات، تا سینما و کتاب، تا برسد تابلوهای مغازه های داخل شهر و رستورانهای خارج شهر و غیره و غیره شامل دهها کیس مستقل از هم، آدمی را به یاد تابلوی مطلب دکتری می اندازد که نوشته بود «متخصص امراض داخلی و غیره. »
در این باره باید چه کرد؟
مسلما در مرحله اول باید کسانی که متخصص اصلاح ساختار سازمانی وزارت خانه ها و نهادها هستند به همراه افراد مجربی که سالها در این وزارت خانه بوده‌اند نشسته و در باره علل عجز این وزارت خانه از خلاقیت و ابتکار و پیشرفت در امور مربوط به فرهنگ تحقیق کنند و ناهمگونی درونی و ساختاری این وزارت خانه را در شمول بیش از حد آن در عرصه های متعارض و متفاوت نشان دهند.
چرا ممکن نیست امور کتاب و کتابخانه در این کشور یک جا متمرکز شود؟ چرا بخشی از فعالیت در وزارت ارشاد، بخشی در کتابخانه ملی و بخشی در نهاد عمومی کتابخانه های کشور و بخش دیگری در اختیار شهرداری های شهرها در جریان احداث کتابخانه های محلی است؟ آیا ممکن نیست همه اینها در یک جا متمرکز شود تا تکلیف کار روشن و دوگانگی ها برطرف شود؟
این پرسش مهمی است که آیا ارشاد وظیفه ای برای نشر فرهنگ اسلامی دارد و آیا نیروهای کیفی لازم را برای این کار دارد؟ این در حالی است که سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و بسیاری از نهادهای دیگر دراین زمینه فعال هستند، نیروهای لازم از روحانی وغیر روحانی دارند و می‌توانند در این عرصه فعالیت داشته باشند. ارشاد با داشتن نیروهای اداری و مدیریتی عادی چگونه می تواند در حوزه فرهنگ دینی وارد شود؟ جالب است که در همین ارشاد، مجوز بسیاری از کتابهای خرافی داده می شود، درست به این دلیل که در ساختار ارشاد جایی برای حضور نیروهای فکری دینی بسان آنچه در دفتر تبلیغات یا سازمان تبلیغات هست وجود ندارد؟
در سالهای اخیر ضمن تایید موفقیت نمایشگاه های قرآن که طرح اصلی آن از آن آقای مسجد جامعی بود، شاهد سیاسی شدن این نمایشگاه و ابزاری شدن آن بودیم، به طوری که واقعا گشتن در آن گاه سبب خرد و خمیر شدن اعصاب آدم می‌شد. اگر این کار به دست نهادهای دینی مانند اداره اوقاف ـ که صد البته آن هم باید غیر سیاسی و صرفا دینی باشد ـ قرار گیرد، در این صورت با اطمینان می توان گفت که از یک مدیریت فکری بهتری برخوردار خواهد بود.
به هر حال، تداخل وظایف در کار ارشاد، تنوع بیش از حد، ورود ارشاد به حوزه هایی که گرچه در یک تعبیر کلی فرهنگی است، اما در واقع مربوط به نهادهای دیگر است، و از طرف دیگر، دور شدن ارشاد از برخی از حوزه هایی که اسما مربوط به آنهاست اما حتی در طول سی سال به آن توجهی نشده، همه و همه نتیجه آشکار ساختار غلط وزارت ارشاد است.
اگر حوزه فرهنگ و هنر به چند بخش دقیق تقسیم شود و تفکیک در وظایف صورت گیرد، هم تکلیف مدیران ارشاد روشن خواهد شد و هم از این بلبشویی که ارشاد گرفتار آن است رها خواهد گردید.

منبع:وبلاگ نویسنده
متخصص امراض داخلی و غیره!؟ وزارت ارشاد مثل یک انسان فلج است که با زحمت راه می رود؟‌ مشکل آن در کجاست؟ وزیران یا ساختار چالش خیز آن؟رسول جعفریان

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.