مرور مطبوعات / جهل برخی از هواداران مشروطه از مفهوم آن

چهاردهم مرداد 1397

مطبوعات امروز، روز کم‌رمقی داشتند و هرآن‌چه بود، بیشتر صبغه مشروطه داشت. «راه دراز مشروطه‌خواهی»، «درس‌ها و عبرت‌های یک جنبش تاریخی»، «مشروطه با لهجه خارجی»، «١٢ سال بعد از مشروطه»، «نقدی بر چپ نو در ایران» و «انتشار نخستین گزارش سالانه حقوق شهروندی» عناوین برجسته مطبوعات امروزند.

شرق
 
انتشار نخستین گزارش سالانه حقوق شهروندی
دستیار رئیس‌جمهوری در امور حقوق شهروندی گفت: نخستین گزارش سالانه «پیشرفت‌ها و راهکارهای رفع موانع تحقق حقوق شهروندی» امروز منتشر می‌شود. این گزارش در راستای نظارت بر حسن اجرای منشور حقوق شهروندی تهیه شده است. شهیندخت مولاوردی افزود: بر اساس بند پنجم بخش سازوکار اجرای منشور حقوق شهروندی، هر سال باید گزارش پیشرفت‌ها و راهکارهای رفع موانع تحقق حقوق شهروندی به ملت ارائه شود. مولاوردی اظهار کرد: بعد از پیگیری‌های مکرر با دستگاه‌های اجرائی از اواخر دولت یازدهم و متعاقب آن در دولت دوازدهم همچنین با توجه به پیوست ابلاغ وزرا که در آن اولویت‌های عمومی و اختصاصی از سوی رئیس‌جمهوری تعیین و بر آن تأکید شده بود و ابلاغیه‌های کتبی و شفاهی پی‌درپی برای اجرای حقوق شهروندی، در نهایت همه دستگاه‌های اجرائی و استانداری‌های سراسر کشور، گزارش عملکرد خود را در زمینه حقوق شهروندی برای دستیار ویژه ارسال کردند.
 
اعتماد
 
نقدی بر چپ نو در ایران
محمد صادقی روزنامه‌نگار نگاهی به رویکردها و نگرش‌های چپ نو در ایران انداخته است. وی ابتدا نگاهی به تاریخچه این جریان در جهان می‌اندازد و در ادامه می‌نویسد: اندیشه و جریان چپ مارکسیستی در ایران هم دارای پیشینه است و می‌توان گفت بیشترین تاثیر را در فضای فکری، سیاسی و روشنفکری ایران گذاشته است. اندیشه و جریان چپ نو (نئومارکسیسم) نیز بیشتر در فضای ژورنالیسم فرهنگی ایران جایی برای خود گشوده و در ادبیات ژورنالیستی ما به یک جریان تبدیل شده است. اما واقعیت این است که در ایران، نه اولی به طور دقیق شناسانده شده و نه دومی. زیرا نه آثار مارکس، انگلس و لنین با دقت ترجمه شده و نه آثار چپ نو به خوبی ترجمه شده و «قابل فهم» است.
 
 
١١٢ سال بعد از مشروطه
دکتر علیرضا ملایی‌توانی در سالگرد صدور فرمان مشروطیت از نتایج این انقلاب نوشته است. او می‌نویسد: در جنبش مشروطه ما شاهد یک تحول گفتمانی از عدالت سنتی به عدالت مدرن هستیم. در وجه مدرن عدالت، مفهوم محوری، برابری است. یعنی اگر در عدالت سنتی هر چیز باید در جایگاه شایسته خود قرار گیرد، در مفهوم مدرن‌، همه انسان‌ها با هر سطحی از وضعیت و جایگاه اجتماعی، طبقاتی و فرهنگی (اعم از پادشاه تا پایین سطح افراد در جامعه) باید در برابر قانون و نهادهای مدرن در یک وضعیت کاملا برابر قرار گیرند. بنابراین در جنبش مشروطه مفهوم عدالت از شکل سنتی فاصله گرفته و در معنای مدرن آن آمیخت و از ترکیب آنها یک شعار عدالتخواهانه در آمد. این شعار امروز هم می‌تواند یکی از شعارهای اصلی ایرانیان باشد. در ١١٢ سال گذشته تلاش برای استقرار عدالت و برابری همه ایرانیان (از بالاترین تا پایین‌ترین آنها) یک شعار محوری بوده است زیرا شرایط تبعیض‌آمیز همواره وجود داشته و در برخی مواقع بسیار پررنگ شده است. اما مشروطه در سطح عدالتخواهی متوقف نشد و یک گام از آن فراتر رفت. در این انقلاب شعار آزادی‌خواهی بر عدالت‌خواهی مقدم شد که تحول مهمی در تاریخ تفکر بشر و تاریخ مشروطه ایران به حساب می‌آید.
 
ایران
 
مشروطه با لهجه خارجی
علیرضا احمدی کارشناس ارشد ایران‌شناسی تاریخی در شماره امروز ایران درباره تحلیل‌های نویسندگان خارجی از جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان نوشته است.
او درباره یکی از نویسندگان انگلیسی که درباره انقلاب مشروطه نوشته می‌آورد: سرپرسی سایکس ( 1945 – 1867) یک ژنرال انگلیسی بود که در سال ۱۲۷۳ خورشیدی به ایران آمد، سایکس از سال ۱۲۷۱ خورشیدی پیش از مشروطه تا سال ۱۲۹۷ خورشیدی در ایران بوده و اطلاعات گرانبهایی از این دوران را در کتاب «تاریخ ایران» آورده است، وی در اظهارنظری پیرامون مشروطه ایران چنین می‌نویسد: «شاید عده محدودی از ایرانیان مفهوم مشروطه را درک می‌نمودند. هنگام مشروطیت یک نفر ایرانی یک افسر انگلیسی را ملامت کرده بود که «ما سه روز تمام بست نشسته‌ایم و شما هنوز به ما مشروطه را نداده‌اید!» (سایکس، ج ۲، ص ۵۶۴) بازهم در اینجا می‌توان ادعای نا‌آگاهی طبقات پایین جامعه از مفهوم مشروطه را مطرح ساخت، اما نکته جالب این است که باوجود عدم درک و آگاهی صحیح از مفهوم مشروطه، عوام چرا در این جنبش حضور پیدا کردند و رهبرانشان را حمایت کردند؟ شاید تنها پاسخ به این پرسش نوعی تبعیت کورکورانه توده عوام از رهبران خود بوده‌است.
 
درس‌ها و عبرت‌های یک جنبش تاریخی
نوشتار حاضر گفت‌و‌گویی است با داوود فیرحی در صد و دوازدهمین سال صدور فرمان مشروطه.
وی در بخشی از این مصاحبه در پاسخ به این سؤال که مطالبه مشروطه برطرف شده یا هنوز در فهرست مطالبات جامعه مدنی معاصر ایران قرار دارد؟ پاسخ می‌دهد: پروژه مشروطه برای ایرانی‌ها یک پروژه نوستالژیک است به این معنا که میل داریم برگردیم و به این آرزوی دوست‌داشتنی منوط بر یک دولت مبتنی بر قانون اساسی فکر کنیم و آن را آرزو داشته باشیم. جامعه ایرانی هیچ‌گاه از این رؤیا عبور نکرده و همیشه به آن میل دارد. به عقیده من جامعه ایرانی دچار سه‌چهار مشکل تلنبار شده روی هم است و به همین دلیل نتوانسته به تمامی از زیربار این بختک خود را خلاص کند. یکی از مشکلات عمده، مسأله استبداد بود و یکی دیگر بی‌قانونی مجزا از این استبداد. یعنی دقیقاً آنجا که یک‌شکلی از زمامداری پراکنده و ملوک‌الطوایفی روی کار می‌آید و جامعه، جامعه‌ای می‌شود استبداد زده. در آن دوران، دولت ضعیف بود و همیشه سایه فشارهای سیاست خارجی روی دولت سنگینی می‌کرد. این فشارها از اوایل قاجاریه دائمی شد. هر گاه چهره‌هایی می‌آمدند و حرف از آزادی‌خواهی می‌زدند آنها را متهم می‌کردند که ستون پنجم دشمن هستند برای فشار آوردن به دولت این حرف‌ها را می‌زنند. هربار هم که بحث مبارزه با استعمار مطرح می‌شد می‌گفتند باید در مقابل مشکلات دولت سکوت کنیم تا دولت بتواند دربرابر فشارهای خارجی دوام بیاورد. این پارادوکس‌ها هنوز هم وجود دارد و ما هنوز نتوانسته‌ایم این قضیه را حل و فصل کنیم. چرا که ما هنوز نتوانسته‌ایم نظمی مبتنی بر قانون دموکراتیک را در افکار ایرانی به انسجام برسانیم پس درنتیجه این فشارهای سیاست‌ خارجی همیشه وجود دارد.
 
راه دراز مشروطه‌خواهی
غلامحسین میرزاصالح نویسنده و پژوهشگر نیز درباره مطالبات مشروطه و تحقق یا عدم تحقق آن تا به امروز نوشته است.
او می‌گوید: تمامی اعمال و قوانین و مقررات و موازینی که حتی امروز اجرا می‌شوند سرچشمه و منشأشان از مشروطه است. از کمیسیون‌ها و رأی اعتماد و موافق و مخالف و حتی زنگ مجلس و حضور و غیاب و جای رئیس مجلس و کف زدن‌ها و احسنت‌ها همه اینها از آن دوران می‌آید. اولین برنامه اقتصادی ایران در دوران مشروطه تدوین شد و اولین رأی‌گیری برای اصلاح راه و ترابری نیز در این دوره شکل گرفت. مشروطه و مطالباتش هنوز در جامعه ما مطرح است و هنوز هم به آن نرسیده‌ایم. در مشروطه بود که جرم‌های سیاسی موکول شد به حضور هیأت منصفه و جرم سیاسی تعریف شد و آن را از جرم‌های جنایی و مدنی و جزایی منفک کردند. چیزی که در قانون اساسی کشورهای اروپایی مثل فرانسه نیز وجود داشت و این مسأله بعداً در حقوق مدنی آورده شد و در آن حوزه جای گرفت. یا بحث تفکیک قوا و اختیارات شانزده گانه پادشاه و یا نحوه نظارت بر مطبوعات و محاکمه یا توقیف‌شان. به هر روی قانون اساسی ایران تنها قانون اساسی منطقه، از لب دریای مراکش تا آن سوی چین است که از زمان تصویب تا بهمن ۵۷ تداوم یافت و هرگز علیه آن اعتراضی صورت نگرفت. هیچ یک از حکام بعد از انقلاب مشروطه جرأت نکردند قانون اساسی را نادیده بگیرند، تعطیلش کنند یا کنارش بگذارند. چهار بار اصلاحش کردند اما اصلاحات هم خیلی محدود بود. اگر حکام یا افرادی آمدند نمایندگانی انتخاب کردند که نماینده واقعی مردم نبودند، این را نمی‌توان به حساب نهضت مشروطه و قانون اساسی آن گذاشت.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.