چرا وایت فیلسوف تاریخ رهایی­ بخش است

وایت متفکری سنت‌شکن است و کاستی­‌های نگاه پیشاانتقادی به تاریخ­‌نگاری و نقش ایدئولوژی را در آن به خوبی آشکار ساخته است.

مهم­ترین نقشی که وی می­‌تواند در حوزه تاریخ‌­نگاری در ایران ایفا کند این است که مورخان را وادارد تا پیش­فرض­‌ها و بینش­‌های رشته‌­ای خود را بازبینی کنند و برخی از جزمیات را کنار گذارند.

شاید بی هیچ اغراقی بشود پالیتی (polity) را برجسته‌ترین انتشارات در حوزه علوم انسانی و اجتماعی دانست، به خصوص زمانی که از مباحث روز و عقیده‌های فلسفی سیاسی معاصر سخن برده می‌شود.

مطبوعه‌های این انتشارات نزد اصحاب حوزه درس و تحقیق در زمره منابع پیش گام و در عین حال باکیفیت قرار می‌گیرد. از طرف دیگر، انتشارات پالیتی با پرداختن به مباحث پیشرو در حوزه سیاست، فرهنگ و علوم اجتماعی و انتشار نتایج آن در قالب کتاب، باعث بحث‌های مختلف بین نهادهای عمومی و اجتماعی در گوشه و کنار دنیا شده و می‌شود.

یکی از رسالت‌هایی که پالیتی در منشور کاری خود بنیان گذاشته، تهییج افکار برای گمانه زنی درباره مصداق داشتن ایده‌ها و تفکرهای جدید از هر حوزه زبانی در زمینه‌های عمومی‌تر است که با برگردان آن‌ها به زبان انگلیسی، بررسی چنین افکاری را بین مخاطب خاص و عام موجد می‌شود. مجموعه کتاب‌های متفکران مطرح معاصر در زمره کارهایی است که پالیتی با چنین رسالتی به طبع می‌رساند.

آثار این مجموعه گلچینی از ایده‌های متفکرانی است که بیشترین اثر را بر یک یا چند بستر اجتماعی از زمانه معاصر گذاشته‌اند و کارهایشان لزوما بین خوانندگان عمومی باب نشده است.

مجموعه متفکران مطرح معاصر با بررسی کارهای مهم ترین اندیشمندان غربی، مرزهای تفکر بین مکاتب فکری آکادمیک و جریان های عرفی سنتی مختلف را در هم می‌آمیزد.

اکنون انتشارات آوند دانش در اقدامی جدید اقدام به ترجمه و انتشار مجموعه متفکران مطرح معاصر کرده که از این سلسله کتاب «هایدن وایت» نوشته هرمان پاول به ترجمه محمد غفوری روانه بازار نشر شده است. به بهانه انتشار این کتاب با او گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

وایت را یکی از راویان بزرگ رویکردهای روایت گرا یا پست مدرن می‌دانند و معتقدند همانگونه که هیوم کانت را از خواب جزم اندیشی بیدار کرده او نیز خواب کسانی را که فکر می‌کنند تاریخ یعنی یادداشت برداری در بایگانی و دست یافتن به امور واقع آشفته کرده است.

همچنین از او به عنوان فیلسوف تاریخ یاد می‌شود. در ابتدا درباره جایگاه علمی و کارنامه مکتوب او در سپهر اندیشه جهانی توضیح دهید.


یکی از اهداف نویسنده کتاب حاضر این است که با همین تصور عمومی از وایت به عنوان یک فیلسوف تاریخ «روایت­گرا» یا «پسامدرن» مقابله کند، چنانکه در جایی از کتاب نشان می­‌دهد که او نه تنها روایت­گرا به معنای معمول کلمه نیست، بلکه یک «ضد روایت­گرا» است، یا دست­کم روایت‌­گرایی او با روایت‌­گرایانی چون مینک و گالی متفاوت است.

درباره عنوان «پسامدرن» نیز باید گفت که وایت نقاط مشترکی با پسامدرن­ها دارد، از جمله باور به بی­‌معنایی ذاتی واقعیت‌­های تاریخی و فقدان معیارهای معرفت‌­شناختی قابل اتکا برای ارزیابی روایت‌­های تاریخی، به این معنی که اصلی­‌ترین معیارهای ما برای سنجش اعتبار روایت‌­های تاریخی معیارهایی زیباشناختی و اخلاقی هستند.

ولی وایت یک تفاوت بسیار بزرگ با اندیشمندان پسامدرن دارد و این تفاوت آنقدر برجسته و مهم است که برای بیرون گذاشتن او از قلمرو پسامدرنیسم کافی است.

وایت بر خلاف اغلب اندیشمندان پسامدرن، به امکان رهایی انسان باور دارد، از همین روست که هرمان پاول او را فیلسوف تاریخ رهایی­ بخش معرفی می‌­کند. دیگر تفاوت مهم وایت با پسامدرن­‌ها باور به مشروعیت فراروایت­ها و ضرورت تمهید آنهاست.

وایت را معمولاً بزرگترین فیلسوف تاریخِ انگلیسی زبان بعد از کالینگوود می‌­دانند. آثار او اگرچه عمدتاً در قالب جستار و تک‌­نگاری­‌های کوتاه منتشر شده­‌اند، اما تحولی بزرگ در فهم تاریخی عصر ما ایجاد کرده­‌اند.

وایت نشان داد که مورخان در بازنویسی گذشته و روایت آن از شگردهایی که در قلمرو تخیل ادبی رایج است نیز بهره می­‌گیرند، از همین رو ضرب‌ه­ای بزرگ به دعاوی مورخان درباره بررسی عینی گذشته وارد کرد. زیرا تمام تلاش مورخان معطوف به اثبات تفاوت‌های میان تخیل تاریخ‌نگارانه و تخیل ادبی بوده است.

چرا هایدن وایت آنگونه که شایسته جایگاه علمی و آثار اوست در ایران شناخته شده نیست بدین معنی که آثار تالیفی و ترجمه‌ای درباره افکار و اندیشه‌های او موجود باشد؟

بخشی از این کاستی به ضعف کلی تألیف و ترجمه در حوزه فلسفه تاریخ و مسائل نظری تاریخ برمی‌­گردد. با اینکه در سال‌­های اخیر تمایل به ترجمه آثار نظری در حوزه تاریخ‌نگاری و فلسفه تاریخ افزایش محسوسی یافته است، هنوز هم میزان این آثار در مقابله با دیگر آثار تاریخی ترجمه شده بسیار ناچیز است.

از سوی دیگر شهرت هراس‌انگیز وایت به عنوان اندیشمندی که اعتبار علمی تاریخ را مورد حمله قرار داده است بی­ میلی به انتخاب آثار وی را تشدید می‌‌کند.

علاقه به وایت حتی در میان پژوهشگران ادبیات بیش از تاریخ‌­نگاران است. از طرف دیگر، دشواری و پیچیدگی آثار وایت ترجمه آنها را با مانع روبرو می‌­سازد.

وایت سه تمایز و مرز گذاری میان فلسفه تاریخی و فلسفه تحلیلی، میان عمل درست تاریخی و فلسفه و میان تاریخ و داستان را به چالش کشیده است. هرمان پاول در این کتاب چگونه این اقدام وایت را تببین می‌کند و اساسا این تفکیک و تمایز میان این سه حوزه چه کارکردی می‌تواند داشته باشد؟

تمایزگذاری­‌ها بخشی از هویت هر رشته و علم را تشکیل می­‌دهند و بزرگ­ترین تمایزی که وایت بدان حمله کرده است تمایز میان تاریخ و داستان است که پیشتر به تبعات آن برای رشته تاریخ اشاره کردم.

پاول نشان می‌دهد که هدف وایت از مبهم ­کردن مرزهای تمایز میان این مقولات نه بی ­اعتبارسازی نیهیلیستی تاریخ بلکه زمینه‌­سازی برای برخورد عمل­گرایانه ­تر با گذشته است، یعنی انسان‌­ها بتوانند گذشته را به نحوی بازنویسی کنند که در خدمت ساختن آینده ­ای بهتر باشد.

این کتاب با وایت تنها به عنوان یک فیلسوف تاریخ برخورد نمی‌کند. رویکرد پاول در این اثر در خوانش وایت و آثارش چگونه است و بهترین برخورد و خوانشی که می‌توان با وایت داشت چیست؟

پاول معتقد است که همه راه­ها در اندیشه وایت به انسان­گرایی اگزیستانسیالیستی او و تلاشش برای احیای سوژه انسانی ختم می‌­شود.

از همین رو به نظر نویسنده، هر تلاشی برای فهم و تفسیر وایت باید به آن پیش‌زمینه انسان­گرایانه و اگزیستانسیالیستی­ای توجه کند که هم در مقدمات و هم در نتایج استدلال­‌های وایت وجود دارد. هر خوانشی بدون توجه به این پیش­زمینه فکری وایت ناقص خواهد بود.

فصل دوم این کتاب به این موضوع می‌پردازد که چگونه وایت اگزیستانسیالیسم و ساختارگرایی و مارکسیسم آمریکایی را در نوعی فلسفه تاریخ در هم می‌آمیزد. او از تاریخ نگاری رهایی بخش دفاع می‌کند. چرا وایت این شیوه را انتخاب می‌کند و این نوع تاریخ نگاری را راه اصلی می‌داند؟

وایت معتقد بود که علم­گرایی کاذب در قرن نوزدهم تاریخ را از کارکرد حکمی پیشینش دور انداخته و ارتباط آن را با زندگی روزانه و عملی ما قطع کرده است.

این علم­گرایی که خود را در انتخاب اسلوب‌­های واقع­گرایانه برای بازنمایی تاریخ متجلی می­‌سازد مانع از برخورد آزادانه ما با گذشته و بازسازی آن در جهت اهداف رهایی­ بخش انسانی می‌­شود.

به همین دلیل هم معتقد است که تخیل انسانی برای مواجهه با گذشته آزاد باشد تا بتواند با روایت آن به شیوه­ای متفاوت و خلاف جریان به ساختن آینده­ای بهتر کمک کند.

با نگاهی به فصل چهارم کتاب این سوال پیش می آید که اگر فراتاریخ با اسطوره و تخیل بیش از روایت و گفتمان سرو کار دارد چرا وایت به روایت و گفتمان علاقه‌مند می شود و روی آن تاکید دارد؟

بوطیقای تخیل تاریخی که وایت در فراتاریخ آن را تدوین می­‌کند خواه ناخواه او را بیش از پیش به دامان ساختارگرایی می‌­انداخت. وایت در فراتاریخ بیش از آنکه با خود روایت­‌های تاریخی درگیر شود به ذهنیت­‌های پیشاانتقادی مورخان و راویان تاریخ پیش از روایت تاریخ پرداخت.

بنابراین طبیعی بود که بعدها بیشتر به خود روایت تاریخی توجه کند. به هر حال، هر تلاشی برای تدوین یک بوطیقا جبراً وجوهی از ساختارگرایی را در خود خواهد داشت و درگیری با ساختارگرایی طبعاً باعث توجه به مسائلی نظیر زبان و گفتمان نیز می­‌شود.

درآمیزی اندیشه وایت با ساختارگرایی چنان عمیق شد که خودبه خود باعث ایجاد تناقضی بزرگ در تفکر او شد، یعنی تضاد میان باور ساختارگرایانه به مرگ سوژه و تلاش وایت برای احیای سوژه. به هر حال، وایت برای رفع این تناقض به مرور از ساختارگرایی فاصله گرفت.

در این کتاب از دو وایت سخن گفته می‌شود؛ وایت ایتالیایی و وایت مدرنیست این دو وایت چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟

هرمان پاول به تبعیت از یکی از شارحان وایت می­‌گوید ما با یک وایت سروکار نداریم بلکه با «وایت­ها» سروکار داریم، و این یعنی فقط پای «دو وایت» در میان نیست.

وایت در ایتالیا کار خود را مانند همه مورخان متعارف شروع کرد یعنی دست به کار نگارش رساله‌­ای درباره بخشی از گذشته اروپا شد و بعدها از تاریخ رو به سوی فراتاریخ آورد.

لیکن نویسنده نشان می‌­دهد که گسست بنیادین بین وایتِ مورخ و وایتِ فرامورخ وجود ندارد و شالوده اگزیستانسیالیستی اندیشه­‌های او در همان دوران تحصیلش در ایتالیا ریخته شده بود و بر همین اساس بود که او بعدها منبع الهام خود را عوض کرد و به جای وبر بر اندیشمندان اگزیستانسیالیستی چون کامو و سارتر اتکا کرد.

اندیشه‌های و افکار وایت چه کارکرد و رهیافتی برای جامعه امروزی ما دارد؟

وایت متفکری سنت‌شکن است و کاستی­‌های نگاه پیشاانتقادی به تاریخ­‌نگاری و نقش ایدئولوژی را در آن به خوبی آشکار ساخته است.

مهم­ترین نقشی که وی می­‌تواند در حوزه تاریخ‌­نگاری در ایران ایفا کند این است که مورخان را وادارد تا پیش­فرض­‌ها و بینش­‌های رشته‌­ای خود را بازبینی کنند و برخی از جزمیات را کنار گذارند. هرچند که باید با دقت و احتیاط سراغ اندیشه­‌های وایت رفت تا با خوانش سرسری و غیرانتقادی آثارش به دام نسبی ­گرایی مخربی که امکان هرگونه فهم عینی گذشته را منکر می‌­شود نیفتیم.

منبع خبرگزاری ایبنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.