ابوالقاسم فنائی: اعتقاد به اصالت قدرت، بزرگترین منکری بود که در زمان امام حسین(ع) اتفاق افتاده بود

دکترابوالقاسم فنائی تصریح کرد: برخلاف آن تفسیری که بعضی‌ها از این حادثه دارند که یزید قمارباز و سگ‌باز بود و حضرت منظورش از امربه‌معروف و نهی از منکر آن مفاسدی بود که بین جامعه پیدا شده بود و ایشان می‌خواست حکومت را بگیرد و از طریق حکومت مردم را امربه‌معروف و نهی از منکر کند، نه! این‌ها نیست. چون بزرگ‌ترین منکری که در آنجا اتفاق افتاده بود، تبدیل خلافت به سلطنت بود.

دکتر ابوالقاسم فنائی، دین‌پژوه و عضو دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید، در چهاردهمین ویژه‌برنامه تعزیت آفتاب که به همت کانون فرهنگی امام حسین (ع) مسجد میرنشانه کاشان برگزار شد، به جنبه‌های اخلاقی و معنوی نهضت امام حسین پرداخت و گفت:باید ببینیم حادثه عاشورا تا چه حد تاب تفسیر و تبیین اخلاقی دارد؟

تا مدتها تبیین رایج از این حادثه، بین عموم متفکران شیعی و شیعیان، تفسیر یا تبیین اسطوره‌ای بود. بعدازاین مرحوم دکتر شریعتی، مرحوم آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی و بعدها آیت‌الله مطهری و دیگران سعی کردند تبیینی زمینی‌تر از این حادثه به دست بدهند.

فنایی افزود: ارائه تبیین درست از این واقعه در گرو این است که ما دو خوانش از اسلام را از هم جدا کنیم؛ خوانش علوی و خوانش اموی.

این خوانش ها از جهات مختلف متفاوت‌اند.در تبیین دکتر شریعتی، او تأکید می‌کند بر اینکه اگر شما در ذیل یک حکومت جبار و خودکامه زندگی می‌کنید که تا بن دندان مسلح است و به‌هیچ‌عنوان از راه مسالمت‌آمیز و یا جنگ مسلحانه هم نمی‌توانید آن حکومت را براندازی بکنید، دست‌کم کاری که می‌توانید بکنید این است که حکومت را افشا کنید.

عضو دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید اظهار داشت: به همین خاطر در تبیین مرحوم شریعتی، نقش اسرای کربلا خیلی پررنگ است.

انگار که یک وظیفه مرکبی بوده که به دو قسمت تقسیم می‌شده، یک قسمت کار امام حسین (ع) بود که با شهادت خودش آن رسالتی را که داشت انجام بدهد و قسمت دیگر رسالتی بوده که بر دوش اسرا و مخصوصاً حضرت زینب علیهاسلام وجود داشته است.

او در ادامه گفت:آیا امام حسین (ع) برای آن کنش‌ها و واکنش‌هایی که از خودشان نشان دادند، از همان ابتدای حرکت تا جنگ و تصمیمات مهمشان، آیا توجیه و دلیل اخلاقی داشتند؟

پیش‌فرض بنده این است که بسیاری از فجایع بزرگی که در تاریخ اسلام و چه‌بسا در تاریخ ادیان دیگر اتفاق افتاده، به خاطر جدا شدن دین از اخلاق بوده است.

فنایی ضمن اشاره به اینکه اگر بخواهیم تبیینی اخلاقی از حرکت امام حسین داشته باشیم که بتوانیم از آن در زندگی خودمان استفاده کنیم، گفت: برای این کار باید به ۳ اصل اخلاقی برجسته توجه کنیم:

۱. عدالت: امام در وصیت‌نامه‌شان به محمد بن حنفیه، قبل از خروج از مدینه، می‌فرمایند من از مدینه برای امربه‌معروف و نهی از منکر بیرون می‌روم. در انتهای آن جمله می‌گویند: وَ أَسیرُ بِسیرَهِ جَدِّی وَ أَبی… یعنی روش زمامداری و شیوه اداره جامعه. شیوه اداره جامعه در زمان پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) شیوه عادلانه بوده است.

در مورد امربه‌معروف، برخلاف آن تفسیری که بعضی‌ها از این حادثه دارند که یزید قمارباز و سگ‌باز بود و حضرت منظورش از امربه‌معروف و نهی از منکر آن مفاسدی بود که بین جامعه پیدا شده بود و ایشان می‌خواست حکومت را بگیرد و از طریق حکومت مردم را امربه‌معروف و نهی از منکر کند، نه! این‌ها نیست.

چون بزرگ‌ترین منکری که در آنجا اتفاق افتاده بود، تبدیل خلافت به سلطنت بود.

اعتقاد به اصالت قدرت، بزرگترین منکری بود که اتفاق افتاده بود. اصلاح باقی منکرها منوط به اصلاح این منکر بود.

اصل کرامت انسانی. حضرت به این نتیجه می‌رسند که دفاع و شهید شدن و مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت.

اصل حریت و آزادگی. خیلی از کارهایی که امام انجام دادند از جمله پذیرش توبه حر، آب دادن به لشگر دشمن، برداشتن بیعت از یاران و … برمی‌گردد به اصل آزادگی و حریت.

با این سه اصل می‌شود این حرکت را توضیح داد. نتیجه این می‌شود که امام حسین فقط برای شیعیان الگو نیست، فقط برای مسلمانان الگو نیست، بلکه برای کل بشریت می‌تواند الگو باشد.

همه انسان‌ها این سه اصل را می‌توانند به‌عنوان سه اصل بنیادین اخلاقی بپذیرند و بر اساس آن زندگی کنند.

استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه در حادثه کربلا ما با دوراهی‌ها و گزینش‌ها و تصمیم‌های فراوانی از جانب شخصیت‌های متفاوت ازجمله حر، زهیر و حتی عمر سعد مواجهیم، گفت:کل تصمیمات زندگی ما را می‌شود به دودسته تقسیم کرد؛ در بعضی از این تصمیمات، اخلاق، ساکت است.

اما نوع دوم دوراهی‌های اخلاقی هستند. اگر از آن مسیری که اخلاق به ما می‌گوید بخواهیم برویم، باید هزینه بدهیم. آن هزینه است که نشان می‌دهد که انسان‌ها چقدر به کمال رسیده‌اند در قلمرو اخلاق.

ما باید بفهمیم که در هرکدام از این موقعیت‌ها قرار می‌گیریم، برای رفتار اخلاقی باید هزینه بدهیم. با چه قیمت و تمهیداتی دیگران می‌توانند ما را وادار کنند آن کار غیراخلاقی را انجام بدهیم؟

اگر ما آنجا بودیم چه‌کار می‌کردیم؟اگر حاکمیت ری را به ما پیشنهاد می‌کردند چه می‌کردیم؟

فنائی در ادامه گفت:ما باید توجه داشته باشیم که برای چه کسی داریم عزاداری می‌کنیم و چه انتظاری داریم از این عزاداری؟

قطعاً اگر این سوگواری برای امام حسین (ع) باعث شود که یک تحول در شخصیت ما پیدا بشود و تبدیل شویم به یک انسان بهتری، وقتی‌که از مجلس عزاداری بیرون آمدیم دیگران احساس کنند که ما عوض‌شده‌ایم، دروغ کمتر می‌گوییم، کمتر سر مردم کلاه می‌گذاریم، کمتر ظلم می‌کنیم، اگر اینها باشد قطعاً این خودش می‌شود یک مدرسه برای تربیت اخلاقی.

هدف اصلی سوگواری هم همین بوده است. حالا در طول تاریخ چه اتفاقاتی افتاده که یک‌جوری چراغ سبز شده برای اینکه عده‌ای کارهای خلاف اخلاق در طول سال انجام بدهند و بعد بگویند خب می‌رویم آنجا یک قطره اشک میریزیم یا نذر می‌کنیم یا سینه می‌زنیم گناهانمان بخشیده می‌شود.

این تحریفی است که در این قضیه اتفاق افتاده! سوگواری و عزاداری یک ارزش ابزاری دارد. اگر ما بخواهیم از نظر اخلاقی بگوییم که این کار خوبی است، باید ببینیم که این ابزار برای چه چیزی است؟

آن هدف است که به این وسیله ارزش می‌دهد. اگر آن هدف خوب باشد، ارزشمند می‌شود، اما اگر هدف چیزهای دیگری باشد خود یزید هم ممکن است حاضر باشد در برخی از این مجالس شرکت کند!

او ادامه داد: دکتر شریعتی می‌گفت بعضی خون را تبدیل کرده‌اند به تریاک! اگر بعضی مجالس به‌جای اینکه انسانها و وجدان‌های خفته را بیدار کرده و حساسیت اخلاقی مردم را نسبت به ظلم و بی‌عدالتی و بی‌انصافی و بیدار کند.

به‌صورت یک ماده مخدر عمل کند و مردم فکر کنند که تنها وظیفه‌شان این است که بیایند آنجا اشک بریزند و بعد که بیرون رفتند رفتارشان در بیرون یک رفتار کسی باشد که انگار با امام حسین (ع) ارتباطی ندارد، اگر از بیرون نگاه کنیم، می ببینیم این رفتار اصولی نیست.آن چیزی که مهم است برقراری ارتباط وجودی با امام حسین (ع) است.

منبع خبرگزاری شفقنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.