درباره محمدتقی موسوی‌خوانساری

آیت الله سید محمدتقی موسوی خوانساری، فقیه مجاهد و مرجع نامدار جهان تشیع از علمای پرآوازه حوزه‌های نجف و قم در دوران معاصر به شمار می‌رود. او در عین تقوی و پرهیزکاری، استاد خوش اخلاق و مبارزی روشن فکر و دارای سجایای اخلاقی، فضایل علمی و عملی بسیاری بود.

سابقه مبارزات آیت الله سیدمحمد تقی موسوی خوانساری به مخالفت با استعمار انگلیس و انقلاب عراق بازمی گردد که در جریان آن دستگیر و سال‌ها در زندان هندوستان بسر برد.

وی پس از آزادی در قم اقامت گزید و پس از درگذشت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، یکی از سه مرجعی بود که اداره حوزه قم را برعهده گرفت. آیت الله خوانساری در دهه پایانی حیات از جمله مراجعی بود که از حرکت استقلال طلبانه ملی شدن نفت به رهبری آیت الله کاشانی و نیز حرکت‌های فداییان اسلام حمایتی آشکار داشت.

زندگینامه آیت الله خوانساری

در یکی از روزهای ۱۳۰۵ خورشیدی در خوانسار یکی از شهرهای اصفهان و در خانه سید اسدالله عالم بزرگ شهر، فرزندی پای در حیات نهاد که نام او را محمد تقی گذاشتند. او در تیزهوشی گوی سبقت از همگان ربود و در میان هم شاگردی‌هایش سرآمد بود. وی در مکتب خانه خط را به خوبی آموخت و قرآنی را به خط خود نوشت و آن را وقف مسجد کرد.

خوانساری در نوجوانی ادبیات عرب و دیگر پایه‌های مقدماتی علوم اسلامی را فراگرفت، او در همین مدت، قسمت‌هایی هم از فقه و اصول دوره سطح را نیز خواند.

خوانساری، پس از مشورت‌هایی که با پدر داشت، برای تکمیل اندوخته‌ها، رهسپار حوزه دیرپای نجف شد. هجرت به نجف بر شتاب حرکت او افزود و در نجف پس از تکمیل درس‌های ناتمام در درس محققان بزرگ این رشته‌ها حاضر شد تا جوانه‌های اجتهاد که از توانایی در تحقیق ریشه می‌گیرد در او بارور شود.

او چهار سال در کلاس درس فقیه و محقق بزرگ آیت الله آخوند خراسانی شرکت کرد. او همچنین از محضر استادان بزرگی همچون؛ آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، آیت الله نائینی و آیت الله آقا ضیاء عراقی بهره‌ها برد. آیت الله ضیاء عراقی بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود «و حفظ مقام و نگهداری شؤونات آقای خوانساری را مانند علمای متأخر بر خود فرض می دانم.»

در صف اول مبارزه

با شروع جنگ جهانی اول که حکومت عثمانی به نفع آلمان درگیر این جنگ شد و در صف متحدین قرار گرفت، قلمرو عثمانی‌ها در حیطه جنگ واقع شد. در این برهه از زمان دولت عثمانی از روحانیان کمک طلبید و علمای شیعه با آنکه استبداد گسترده از طرف آن دولت بر جامعه اکثریت شیعی عراق روبرو بودند، نتوانستند در چنین هنگامه‌ای ناظر پایمال شدن سرزمین مقدس عراق شوند، این بود که جمع بسیاری از مراجع فتوای جهاد دادند.

در این میان آیت الله خوانساری نیز کرسی درس و تحقیق را رها کرد و در صف رهسپاران جهاد قرار گرفت. او به گروه مجاهدانی که به همراه آیت الله سید مصطفی کاشانی عازم نبرد بودند، پیوست.

خوانساری جوان که در نبرد از قسمت پا مجروح شده بود، دستگیر شد و همراه دیگر اسراء به جزیره سنگاپور برده شدند. در آنجا خوانساری به تلاش علمی روی آورد و افزون بر تدریس منطق و حکمت، خود نیز به آموختن پرداخت و توانست زبان انگلیسی را بیاموزد. سرانجام خوانساری پس از گذشت چهار سال تحمل رنج اسارت، آزاد شد.

مرجعیت آیت الله خوانساری

آیت الله خوانساری بعد از رهایی از اسارت به زادگاهش خوانسار بازگشت. پس از چندی به تدریس فقه، اصول و حکمت پرداخت و دیری نگذشت که او توجه آیت الله حائری را به خود برانگیخت. وی نقش برجسته‌ای در شکل گیری حوزه علمیه قم ایفا کرد و مشوقی در هجرت آیت الله حائری به قم بود.

در ۱۳۱۵ خورشیدی آیت الله خوانساری با شایستگی‌های فراوان اخلاقی و علمی که داشت به تدریس درس خارج انتخاب شد و رفته رفته این شخصیت برجسته مورد اقبال جامعه ایرانی قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتیاطی به او از طرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی دامنه مرجعیت وی گسترش یافت.

سال‌های طولانی تدریس آیت الله خوانساری که از حوزه نجف آغاز شد، جمع زیادی از آموختگان فضل او را همراه داشت در سال‌های آخر تدریس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح می‌شد که تنها شایستگانی چند یارای حضور در آن را یافتند. آثار علمی او غیر از آن رساله‌های فتوایی که نظریات فقهی وی را در بر داشت، تقریرات درس‌های خارجی بود که شاگردانش جمع آوری کرده بودند.

از آن جمله درس طهارت او بود که به همت شاگرد برجسته‌اش آیت الله محمدعلی اراکی و درس صلوه که به وسیله دیگر شاگرد فرزانه او مجتبی عراقی نگارش یافت.

حجی ماندگار

تا شهریور ۱۳۲۸ خورشیدی هفت سال می‌گذشت که ایران از حج محروم بود در آن سال حضور روحانیان که تشنه‌تر از همه بودند در این حج، حضوری پرجلوه داشتند.

آیت الله خوانساری هم به دعوت یکی از بازاریان تهران به این کاروان پیوست در همان روزهای نخست ورود او به مکه مکرمه او وحدت آفرین شد و با اعلام ثبوت رؤیت ماه از طرف وی اختلاف رخت بربست و به نماز جماعت برادران اهل سنت رفت تا در سایه وحدت روح‌ها یکدست شوند.

فتواهای شورآفرین

آیت الله خوانساری همگام با آیت الله حاج آقا حسین قمی، پیشگام مبارزه علیه کشف حجاب در این مبارزه شرکت کرد، او در آن فضای پر اختناق بر فتوای روشنگرانه بر ضروری بودن حجاب پای فشرد.

با شروع شکل گیری توطئه اشغال فلسطین، آیت الله خوانساری با فریاد آیت الله کاشانی همنوا بود. او در فتوایی فداکاری و کمک مسلمانان را در قضیه فلسطین و جنگ صهیونیسم واجب شمرد، سرانجام فریادها کارساز شد و هزاران فدایی اسلام آماده عزیمت به فلسطین شدند اما با سنگ اندازی های دولت وقت این اعزام چشمگیر انجام نپذیرفت

همگامی آیت الله خوانساری با آیت الله کاشانی مرزهای فراتری پیموده است، او با فتوایی سرنوشت ساز ملی شدن نفت را اعلام کرد و قطع دست غارتگران را از این سرمایه خدادادی خواهان شد.

در هنگام برگزاری انتخابات مجلس ۱۷ که پس از پیروزی نهضت ملی انجام گرفت، او بار دیگر به یاری رهبری نهضت آیت الله کاشانی شتافت و در فتوایی مهم شرکت در انتخابات را ادای وظیفه شرعی دانست و سستی در این راه را عملی مسؤولیت آفرین در پیشگاه خدا قلمداد کرد که انتشار این فتوا، تأثیر بسزایی در انتخابات مزبور گذاشت و در تهران تأثیر آن شگفت آورتر بود.

سرانجام آیت الله خوانساری

در ۱۳۳۱ خورشیدی علما و مردم همدان که از حال نامساعد آیت الله خوانساری با خبر بودند، از او خواستند تابستان را در هوای همدان سپری کند با قبول این درخواست، آیت الله خوانساری با همراهانش راهی آنجا شدند.

در یکی از آن روزها که او برای برپایی نماز به مسجد می‌رفت در میان راه دچار حمله قلبی شد و سرانجام به سرای او شتافت. او را به قم آورند و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) هم آغوش استادش آیت الله حائری آرام گرفت.

منبع خبرگزاری ایرنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.