سخنرانی پاپ در کنگره

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «اعتماد» را مرور کرده است: «قربانگاه منا»، «چرا تعمد یا سهل‌انگاری‌های سعودی‌ها به معبری منحصر بوده که حجاج ایرانی از آنجا رفت و آمد داشته‌اند؟/ آیت‌الله مکارم شیرازی: امکان تکرار این فاجعه در سال‌های دیگر، حج را به صورت یک عبادت وحشتناک در خواهد آورد / آیت‌الله جوادی آملی: مسوولان سرزمین وحی نان قداست آن بلد امین را به بهای ناامنی حجاج می‌خورند»، «فاضل میبدی: فقهای عالم اسلام از شیعه تا سنی تلاش کنند زمان و مکان رمی جمرات را گسترش دهند»، «عضو هیات ‌علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه: اخلاق فایده‌گرا از سیاست و سیاست‌ورزی تفکیک‌ناپذیر است / عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران: اگر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه درست نباشد، مردم رفتار اخلاقی بروز نمی‌دهند»، «مسائل کلیدی فلسفه؛ کتابی برای آشنایی با حوزه های پنجگانه فلسفه»، «دانشنامه فلسفه استنفورد، از فیزیکالیسم تا ژاک لکان »، « احمدرضا درویش: چرا در کشور شیعی ما که مردمی عاشق اباعبدالله دارد، اولین فیلم سینما درباره آن حضرت اکران نمی‌شود؟» و « پاپ: در تمامی ادیان به موضوع محیط زیست اشاره شده است/ رییس‌جمهوری امریکا در اقدامی خارج از پروتکل‌های تشریفات، از پاپ در پای پلکان هواپیما استقبال کرد»

قربانگاه منا
روزنامه اعتماد که صفحه نخست خود را به دلیل عزای عمومی اعلام شده برای فاجعه جان باختن حجاج در منا، به صورت تمام سیاه به چاپ رسانده، با مطالب زیر به این حادثه پرداخته است:
– گزارش «قربانگاه منا»؛ شاهدان عینی و خانواده‌هایشان از حادثه منا می‌گویند/ با تنظیم یزدان مرادی
– سرمقاله «شواهدی بر احتمال توطئه بودن حوادث مکه و منا»
– یادداشت «بی‌کفایتی عربستان در جریان حج»، به قلم حسین شیخ‌الاسلام
– یادداشت «دولت سعودی، امتحانش را بد پس داد»، به قلم احمد پورنجاتی
– یادداشت «فقها و دیپلمات‌ها و راه‌حلی برای مشکلات حجاج» به قلم فاضل میبدی
– یادداشت «عیدی که عزا شد»، به قلم فرید مدرسی
– یادداشت « مکه را نجات دهید» به قلم افشین علاء
– پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی: دولت سعودی مسوولیت سنگین خود را در این حادثه تلخ بپذیرد
– آیت‌الله هاشمی رفسنجانی: عربستان مسوول است، باید به دنیای اسلام توضیح دهند
– روحانی هنگام ورود به نیویورک: قلبم با حادثه دیدگان در منا است
– واکنش مراجع تقلید به بی‌تدبیری آل‌سعود و فاجعه خونین منا
– آیت‌الله امامی کاشانی: خطیب جمعه تهران: عربستان در مدیریت حج نالایق است
– جهانگیری: عربستان مسوول حادثه منا است و باید پاسخگو باشد
– علی لاریجانی: دولت سعودی توضیحات قانع کننده‌ای به امت اسلام ارایه کند
– آیت‌الله آملی لاریجانی: دولت سعودی مسوولیت مدیریت غلط خود را پاسخگو باشد
– سیدعلی مرعشی، رییس مرکز پزشکی حج و زیارت: آمار کشته‌شدگان‌ایرانی افزایش خواهد یافت
– تعبیر رسایی و مطهری از حادثه منا/ از عدم صلاحیت تا تغییر حکومت عربستان
– از عدم صلاحیت تا تغییر حکومت عربستان

– تشکیل جلسه ویژه هیات دولت و ستاد پیگیری حادثه
– همزمان با سراسر کشور، راهپیمایی نمازگزاران تهرانی در اعتراض به فاجعه منا برگزار شد
– روسای پنج کاروان از حادثه می گویند: هنوز عمق فاجعه مشخص نیست/با تنظیم حمیدرضا خالدی
– # منا # hajj / چهره های سیاسی در میان آسیب دیدگان منی
– «منا، کوهی از جنازه بود»؛ روایت رسانه های بین المللی از بازماندگان حادثه عید قربان / زهرا چوپانکاره
– نگاهی به ١۵ حادثه مهم ۴٠ سال گذشته در جریان مراسم حج
– ابراز همدردی جهانی با سوگواران حادثه منا

چرا تعمد یا سهل‌انگاری‌های سعودی‌ها به معبری منحصر بوده که حجاج ایرانی از آنجا رفت و آمد داشته‌اند؟/ آیت‌الله مکارم شیرازی: امکان تکرار این فاجعه در سال‌های دیگر، حج را به صورت یک عبادت وحشتناک در خواهد آورد / آیت‌الله جوادی آملی: مسوولان سرزمین وحی نان قداست آن بلد امین را به بهای ناامنی حجاج می‌خورند
اعتماد در سرمقاله امروز خود، سخن از احتمال عمدی بودن حادثه سقوط جرثقیل و حادثه منا به میان آورده و در نهایت این سوال را مطرح نموده که: « چرا تعمد یا سهل‌انگاری‌های سعودی‌ها به معبری(در منا) منحصر بوده که حجاج ایرانی از آنجا رفت و آمد داشته‌اند؟»

این روزنامه در صفحه ۲ به واکنش مراجع تقلید به فاجعه خونین منا پرداخته و از قول آیت‌الله مکارم شیرازی نوشته است:
« …. این فاجعه عظیم ایجاب می‌کند که علمای اسلام از یک سو و سیاستمداران از سوی دیگر در اسرع وقت جلساتی تشکیل دهند و برای اداره حرمین شریفین فکری کنند. کسانی که اکنون مسوول هستند عملا ثابت کردند توانایی این کار را ندارند و امکان تکرار این فاجعه در سال‌های دیگر مراسم حج را به صورت یک عبادت وحشتناک در آورد و به قداست حج ضربه شدیدی وارد می‌کند، تا افکار عمومی در جهان اسلام آماده است در این باره فکری کنند. هیاتی مدیر و مدبر و با تجربه کافی برای اداره حرمین شریفین معین گردد و مانعی ندارد سعودی‌ها هم جز این هیات باشند. به یقین اگر در این امر کوتاهی شود مسوولیت حوادثی که امکان دارد خدای ناکرده تکرار شود بر گردن همگان خواهد بود.»

آیت‌الله جوادی آملی نیز در پیام خود تصریح کرد: «آنچه بر اندوهباری این رخداد تلخ و سوگ اسفبار می‌افزاید، بی‌تدبیری و سوءمدیریت مسوولان سرزمین وحی است، اینان که نان قداست آن بلد امین را به بهای ناامنی می‌خورند، نه پاسخی در پیشگاه صاحب آن سرزمین یعنی خدای سبحان دارند و نه جوابی در برابر مسلمانان جهان به ویژه خانواده‌های معزز جانباختگان. اگر سازمان‌های حقوق بشر تحت اسارت استکبار جهانی نمی‌بود، فریاد حق‌طلبانه آن نهاد، هم اکنون به گوش می‌رسید و اگر جوامع بین‌الملل از نفوذ استثمار آزاد بودند، هم اکنون مسوولان بی تدبیر عربستان را به محاکمه فرا می‌خواندند.»

فاضل میبدی: فقهای عالم اسلام از شیعه تا سنی تلاش کنند زمان و مکان رمی جمرات را گسترش دهند
محمدتقی فاضل میبدی در یادداشت «فقها و دیپلمات‌ها و راه‌حلی برای مشکلات حجاج» با اشاره به سابقه اتفاقات دلخراش در منا، مساله را با دو نگاه فقهی و دیپلماتیک بررسی کرده است.

در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:
«با توجه به اینکه مراسم رمی جمرات بارها جان حجاج را به خطر انداخته است لزوم این مساله حس می‌شود که فقهای عالم اسلام از شیعه تا سنی در یک هم‌اندیشی تلاش کنند زمان و مکان این بخش از مناسک حج را گسترش دهند تا همه حجاجی که در منا هستند با هم به رمی جمرات نروند و چنین ازدحامی باعث اینگونه وقایع دلخراش نشود و چنین مراسم مهمی که نشانه وحدت مسلمانان و بزرگ‌ترین تجمع و کنگره مسلمانان جهان محسوب می‌شود با چنین حوادث دلخراشی تحت‌الشعاع قرار نگیرد.

اما نکته دوم بحث بی‌کفایتی و سوءمدیریت مقامات عربستانی است. شکی نیست که عدم مدیریت مقامات سعودی و ناتوانی در مدیریت خوب و مناسب در این واقعه دخیل بوده است و سعودی‌ها میزبانان خوبی برای مهمانان خانه خدا نبودند و باید در مقابل چنین حوادث دلخراشی پاسخگو و مسوولیت پذیر باشند اما از سوی دیگر باید حواس‌مان باشد که با رفتارهای افراطی و نفرت‌پراکنی وضعیت آشفته این روزها را به هم ریخته‌تر نکنیم.

قطعا این مساله باید مورد پیگیری قرار بگیرد زیرا موضوع جان اتباع ایرانی و همچنین جان مسلمانان دیگر در میان است اما فراموش نکنیم که در دنیای مدرن این روزها تنها راه درست و معقول راه‌حل دیپلماتیک است و در واقع در پیش گرفتن مسیر دیپلماتیک به جای اظهارنظرهای تند و افراطی و نفرت پراکنی می‌تواند موضع ایران را در قبال این مساله در معادلات جهانی قوی‌تر کند و اتفاقا مسیر دیپلماتیک بیشتر می‌تواند عربستان سعودی را وادار به پاسخگویی و مسوولیت پذیری کند. ضمن اینکه در حال حاضر تعدادی از هموطنان ما در عربستان هستند و ممکن است موضع‌گیری‌های افراطی برای آنها مشکلاتی را از جانب سعودی‌ها به وجود بیاورد و از سوی دیگر فراموش نکنیم که در هر صورت بسیاری از ایرانیان در سال‌های بعد قصد سفر به سرزمین وحی را دارند و نباید اقدامات افراطی موجب شود که به طور کلی جلوی این سفرها سد شود.

به عقیده من واکنش رهبری و وزارت امورخارجه و همچنین واکنش اولیه رییس‌جمهور بسیار مناسب و زیبنده دولت جمهوری اسلامی بود. قطعا تدبیر و عقلانیت و مسیر درست و دور از افراط می‌تواند موضع جمهوری اسلامی را قوی‌تر کند و سعودی‌ها را وادار کند تا پاسخگوی چنین بی‌کفایتی و سوءمدیریتی باشند.»

عضو هیات ‌علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه: اخلاق فایده‌گرا از سیاست و سیاست‌ورزی تفکیک‌ناپذیر است/عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران: اگر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه درست نباشد، مردم رفتار اخلاقی بروز نمی‌دهند
اعتماد در صفحه ۷، گزارش عاطفه شمس از نشست تخصصی «اخلاق و سیاست» را با عنوان «انسان؛ بالاتر از حکومت و سیاست است» منتشر ساخته و آورده است:

«نشست تخصصی «اخلاق و سیاست» اخیرا با همکاری انجمن علوم سیاسی ایران و گروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و با حضور سیدعلی‌محمودی، عضو هیات‌علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه و موسی اکرمی، عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران برگزار شد.

در آغاز برنامه، محمودی مبنای بحث خود را بر «سیاست در ترازوی اخلاق؛ فایده‌گرایی یا وظیفه‌گرایی» گذاشته و با تبیین نقاط ضعف و قوت این مکاتب گفت به نظر می‌رسد اخلاق وظیفه‌گرا از نظر شخصی و فردی کارکردهای زیادی دارد اما از نظر امر اجتماعی و سیاسی امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر سپردن سیاست به فایده‌گرایی نیز امر خطرناکی است چرا که برخی کشورها به نام فایده‌گرایی جنگ‌های جهانی اول و دوم را به وجود آوردند. در نتیجه به‌نظر می‌رسد آمیزه‌ای از فایده‌گرایی و وظیفه‌گرایی، بتواند راه‌حلی باشد که هم قاعده هزینه، فایده اجرا شود و هم تا حد امکان بتوانیم گلیم سیاست را به زیر سایه درخت اخلاق وظیفه‌گرایی ببریم. اکرمی، با بیان اینکه فضیلت واژه‌ای است که درباره هر چیزی به کار می‌رود و فقط مختص انسان نیست گفت درمورد انسان، فضیلت، مجموعه‌ای از ویژگی‌ها است که اگر از آنها برخوردار باشد او را مستحق نامیدن به نام انسان می‌کند. وی افزود: صرف نظر از چیستی این فضایل، اخلاق فضیلت‌گرا محاسن اخلاق‌های وظیفه‌گرا و پیامدگرا را دارد. یعنی اگر شما به دنبال فضایل باشید به دنبال آن اخلاق وظیفه‌گرا و فایده‌گرا نیز می‌آید یعنی وقتی شما ماخوذ به فضیلت باشید، مشمول پیامدهای خوب و سود حقیقی هم خواهید شد. در این صورت، اخلاق وظیفه‌گرا در پیوند خود با سیاست فضیلت‌گرا می‌تواند راهگشای بسیار مهمی باشد.

با اتکا به فایده‌گرایی می‌توان فاشیسم را توجیه کرد
سید علی محمودی، هیات ‌علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه، به عنوان سخنران نخست، موضوع بحث خود را «سیاست در ترازوی اخلاق؛ فایده‌گرایی یا وظیفه‌گرایی» مطرح کرد و گفت: پرسش‌های اصلی من در این نشست ازاین‌قرار است؛
پرسش نخست: آیا فایده‌گرایی برای سیاست‌ورزی مکتب اخلاقی انسانی به شمار می‌رود به عبارتی فایده‌گرایی می‌تواند سیاست را انسانی کند؟
و پرسش دوم: آیا وظیفه‌گرایی سیاست ورزی را تکافو می‌کند؟ می‌توان با وظیفه‌گرایی سیاست را سامان داده و در عمل به پیش برد؟

منظور من در این گفتار سیاست واقع‌گرا یا real politic است که به‌طور اساسی بر پایه امنیت ملی و منافع ملی استوار است. مراد از اخلاق، مکتب‌های اخلاق هنجاری است که چهار مکتب، سرآمد مکتب‌های اخلاقی به شمار می‌آید: مکتب فایده‌گرایی، وظیفه‌گرایی، فضیلت‌گرایی و فراطبیعت‌گرایی(اخلاق دین‌گرا) . من از میان این چهار مکتب، مکاتب فایده‌گرایی و وظیفه‌گرایی را موردبررسی قرار می‌دهم و می‌کوشم نسبت آنها را باسیاست تبیین کنم. فرضیه‌ای که در پی آزمون آن در این نشست هستم از این قرار است که اخلاق «فایده-وظیفه‌گرا» مناسب‌ترین و انسانی‌ترین الگوی ممکن برای سیاست ورزی است. ابتدا از اخلاق فایده‌گرایی آغاز می‌کنم، بخش دوم اخلاق وظیفه‌گرایی و بخش سوم و پایانی این گفتار نیز اخلاق فایده-وظیفه‌گرایی و جهان سیاست است.
وی در ادامه افزود: نقطه ثقل یا‌ گرانیگاه وظیفه‌گرایی به قرن نوزدهم بازمی‌گردد که جیمز میل، جرمی بنتام و جان استوارت میل، پایه‌های این مکتب اخلاقی را در دوران مدرن برپا کردند اگرچه پیشینه همه این مکاتب کم و بیش به یونان باستان برمی‌گردد. اما فایده‌گرایی حداقل چهار مرحله را در تعریف خود، طی کرده است. نخستین مرحله، فایده‌گرایی کلاسیک است که بر اساس آن ما کاری را انجام می‌دهیم که حداکثر لذت و حداقل درد و رنج را برای کسانی که در معرض آن کار هستند به وجود می‌آورد. دومین تعریف، فایده‌گرایی عمل محور یا عمل نگر است؛ بر این اساس، ما کاری را باید بکنیم که برای همه بهترین پیامدها را در بر داشته باشد. سومین مرحله، فایده‌گرایی قاعده محور است؛ یعنی باید کاری را انجام دهیم که مبتنی بر قواعدی باشد که بهترین پیامدها را داشته باشد. دقت کنید در این مرحله قواعد اضافه شده و این فرق تعریف دوم و سوم فایده‌گرایی است و در مقابل فایده‌گرایی عمل نگر قرار دارد. چهارمین تعریف نیز فایده‌گرایی قاعده نگر کثرت‌گرایانه است. در اینجا باز هم بهترین پیامدها مورد تاکید قرار گرفته اما در عین حال از معیارهایی صحبت می‌کند که بهترین پیامدها را برای انسان در برداشته باشد؛ معیارهایی چون فضیلت، معرفت، لذت، حیات و آزادی.

محمودی ادامه داد: به کتاب‌های اخلاق و اخلاق هنجاری که مراجعه کنید این مراحل ذکر شده اما تفسیر من از این مراحل با این پرسش شروع می‌شود که چه اتفاقی موجب طی این مراحل تطور برای مکتب فایده‌گرایی شده است و از ابتدا این مکتب برای ارایه تعریفی از خود به یکی از این مراحل قناعت نکرده است. تفسیر من این است که متفکران این مکتب به تدریج دریافتند که این مکتب، از نظر ارکان، اصول و مبانی استحکام لازم را ندارد و از سوی دیگر در عمل ممکن است سوءاستفاده‌هایی از این مکتب بشود. البته متاسفانه در عمل این اتفاق نیز افتاده و هنوز هم ادامه دارد. بنابراین وقتی این چهار مرحله را مقایسه می‌کنیم می‌بینیم که این مکتب قاعده‌مندتر شده و منظم‌تر شده است و از لذت و الم به معیارهایی رسیده که بهترین پیامدها را داشته باشد و اینجا صحبت از فضیلت، دانش و آزادی است. طبیعی است که این سیر تطور و اینکه در هر مرحله، فایده‌گرایی تاثیر اساسی بر حیات جمعی، امر اجتماعی و سیاسی گذاشته خود به خود ما را یک مقدار اندیشناک می‌کند که این مکتب در عمل چگونه امتحان پس داده که آنقدر متفکران در پی قاعده‌مند کردن و نظم و نسق دادن به آن برآمدند. توجه داشته باشید وقتی نتیجه‌گرایی مدنظر باشد -که این مکتب پهلوان میدان نتیجه‌گرایی در بین مکتب‌های اخلاقی است طبیعی است- آنچه که اهمیت دارد خوشایند بودن نتیجه است. اما پرسش این است که اصلا لذت چیست؟ ممکن است امری برای کسی لذت‌آور اما برای دیگری دردآور باشد. غیر از این بحث‌های نظری وقتی دقت می‌کنیم می‌بینیم که بیشترین سود و کمترین ضرر، جلب منفعت و دفع ضرر، این مکتب را در وضعیتی قرار داده که خود به خود این سوال را پیش می‌آورد که آیا حکومت و سیاست هر آنچه را که انجام می‌دهد باید بر مدار نتیجه‌ای باشد که دلخواه او است؟ در این مکتب جنگ، شکنجه، کشتار، تجاوز و خونریزی می‌تواند اتفاق بیفتد، چرا که سود بیشتری را برای اکثریت در پی دارد.

این استاد دانشگاه، در توضیح وظیفه‌گرایی به عنوان مکتب دوم گفت که این مکتب مبتنی بر حسن و قبح عقلی مفاهیم اخلاقی پیشا دینی است، یعنی ابتدا ما با تعاریف عقلانی، مصادیقی مثل خوب، بد، راستگویی، وفای به عهد، دروغ و… را با خرد عملی خود ـ در تعبیر کانتی آن ـ فراهم می‌کنیم و بعد می‌گوییم که باید از این مفاهیم و اصول به خاطر حسن ذاتی که این مفاهیم دارند پیروی کرد. به‌طور مثال ما به دلیل اینکه راستگویی خوب است باید راست بگوییم یا چون خیانت در امانت بد است باید امانتدار باشیم، صرف‌نظر از اینکه نتیجه و پیامدهای آن چه باشد. این اخلاق مشابه اخلاق معتزلی است که در برابر اخلاق اشعری قرار دارد. در اخلاق وظیفه‌گرا ابتدا امری خوب است و چون خوب است خدا امر به انجام آن می‌کند چرا که اخلاقی پیشا‌دینی است یعنی شما ابتدا سازمان یا تئوری اخلاقی خود را تدوین کرده و به آن باور می‌ورزید، سپس می‌گویید این همان چیزی است که خداوند نیز آن را تایید می‌کند.

وی ادامه داد: این اخلاق اصولی دارد که من به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنم. از نظر سابقه باید گفت در صدر اسلام، در قرآن و سخنان امام علی(ع) فقراتی هست که من در کتاب «درخشش‌های دموکراسی» به آنها اشاره مختصری کرده‌ام که بیان امام علی(ع) در معرفی اخلاق وظیفه‌گرا بسیار واضح و روشن است. روایت داریم که حضرت امیر می‌فرمایند من خدا را نه به خاطر ترس از دوزخ یا شوق بهشت پرستش می‌کنم بلکه خدا را به خاطر او عبادت می‌کنم.
نخستین قاعده در فلسفه کانت که با عنوان حکم تنجیزی یا امر مطلق شناخته می‌شود نیز می‌گوید چنان رفتار کن که بخواهی قاعده رفتار تو به‌ صورت یک قانون عام درآید. اصل دیگر درباره انسان است، انسان در این مکتب غایت ذاتی و فی النفسه است یعنی انسان موجودی است که دارای کرامت ذاتی است، خود هدف و غایت خویش است ما باید با دیگران و خود به عنوان یک انسان چنان رفتار کنیم که آن را غایت در نظر بگیریم نه وسیله و ابزار. بنابراین در مکتب اخلاق وظیفه‌گرا انسان به هیچ عنوان نمی‌تواند خود یا دیگری را برای رسیدن به مقاصدش ابزار کند. دو قاعده وجود دارد به نام قاعده زرین که در همسایگی اخلاق وظیفه‌گرا معمولا به چشم می‌خورد. این قاعده زرین مشابه همان کلام معروف علی(ع) است که «آنچه را برای خود می‌پسندی بر دیگران نیز بپسند و آنچه برخود نمی‌پسندی
بر دیگران نیز نپسند.»

وی با طرح این پرسش که آیا می‌توان این گزاره را در اخلاق فایده‌گرا جا داد، گفت: نکته‌ای که وجود دارد این‌ است که اخلاق فایده‌گرا از سیاست و سیاست‌ورزی تفکیک‌ناپذیر است. سیاست واقع‌گرا، بدون اخلاق فایده‌گرا نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. نمی‌توان با اتکای صرف به اخلاق وظیفه‌گرا، حکومت و سیاست‌ورزی کرد. محض نمونه، برای برچیدن ظلم در جهان نمی‌توان بنا به وظیفه و بدون اتکا به کردار، نظر و منافع مردم را نادیده گرفت و میلیاردها تومان سرمایه را از بین برد. به نظر می‌رسد اخلاق وظیفه‌گرا از نظر شخصی و فردی کارکردهای زیادی دارد اما از نظر امر اجتماعی و سیاسی امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر سپردن سیاست به فایده‌گرایی نیز امر خطرناکی است چرا که برخی کشورها به نام فایده‌گرایی، جنگ‌های جهانی اول و دوم را به وجود آوردند. در نتیجه به نظر می‌رسد آمیزه‌ای از فایده‌گرایی و وظیفه‌گرایی، بتواند راه‌حلی باشد که هم قاعده هزینه، فایده اجرا شود و هم تا حد امکان بتوانیم گلیم سیاست را به زیر سایه درخت اخلاق وظیفه‌گرایی ببریم. به هر حال فایده‌گرایی را در چارچوب دو قاعده حکم تنجیزی می‌توان تحدید کرد؛ یکی انسان است، حکومت‌ها حق ندارند انسان را ابزار قدرت خود قرار دهند، انسان بالاتر از حکومت و سیاست است. محور دوم، سیاستگذاری‌ها، برنامه‌ها و کنش‌های سیاسی باید در محدوده اصول حقوق بشر باشد. اگر بنا باشد بنا به‌فایده همه‌چیز را توجیه کرد، فاشیسم را هم می‌توان توجیه کرد. محمودی به عنوان کلام آخر تاکید کرد امیدوارم جلسات سیاست و اخلاق، تداوم یافته و این تداوم، همراه با اهمیت دادن به اخلاق و عمل به آن باشد.

کار سیاست این است که شرایط زیست اخلاقی انسان را فراهم کند
موسی اکرمی، عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در ادامه این نشست، سخنان خود را معطوف به اخلاق وظیفه‌گرا و پیوند آن با سیاست معطوف دانست و اینکه می‌توان از سیاست فضیلت‌گرا نیز سخن گفت یا نه. وی با تاکید بر اینکه به نوعی از اخلاق و سیاست فضیلت‌گرا دفاع می‌کند، افزود وظیفه‌گرایی و فایده‌گرایی قابل‌جمع هستند و می‌توان به الگویی قایل بود که محاسن هر دو را داشته باشد. اگر سیاست را در نگاه اول به معنای علم و عمل تعریف کنیم بنابراین هر جا از سیاست و اخلاق سخن می‌گوییم همزمان از بعد عملی و نظری آنها یا به قول قدما از حکمت نظری و عملی آنها سخن به میان می‌آوریم. اگر سیاست را به مثابه علم و نظر حکومت به معنای عام تعریف کنیم، یعنی نحوه اداره سیاسی یک جامعه که ما به آن جامعه سیاسی می‌گوییم. در نگاهی که من از آن حمایت می‌کنم و نگاهی ارسطویی است که می‌گوید انسان موجودی است ذاتا سیاسی و اجتماعی. یعنی انسان بدون اجتماع و سیاست توان زندگی کردن ندارد. به محض تولد در جامعه متولد می‌شویم و جامعه نیز نیاز به اداره سیاسی دارد که نحوه آن بحث دیگری است.

این استاد دانشگاه گفت: اگر جامعه را به‌مثابه یک پیکر سیاسی تعریف کنیم که با یک قدرت نهادینه بتواند سامان‌بخش زندگی عمومی باشد، اخلاق به‌مثابه نگاه ما است نسبت به آنچه فرد در رابطه با خودش و در رابطه با دیگری انجام می‌دهد. به نظر می‌رسد اخلاق در درجه اول و نیز نزد قدما، یک‌جور نگرش فردی محسوب می‌شد، اما به تدریج معلوم شد که می‌توان از اخلاق اجتماعی، اخلاق سیاسی، سیاست اخلاقی، اخلاق سیاستمداران و دولتمداران و نظایر آن سخن به میان آورد. کسانی که در باب اخلاق، گزاره‌های اخلاقی، منشا اخلاق و… بحث فلسفی می‌کنند، بحث فلسفه اخلاق را به سه بخش مهم تقسیم می‌کنند؛ یک بخش که ما به آن فرا اخلاق می‌گوییم، بحث‌های نظری درباره اخلاق است و بخش دیگری از آن، اخلاق هنجاری است که درباره دیدگاه‌های ویژه حول باید و نبایدها در اخلاق سخن می‌گوید. اما نگرشی که می‌خواهم از آن دفاع کنم نگرش فضیلت محور است که همزمان محاسن وظیفه‌گرایی و پیامد‌گرایی را دارد.

وی ادامه داد: رد این نگرش به‌طور‌مشخص به یک معنا در سنت ما به فلسفه یونان و اندیشه فضیلت سقراط برمی‌گردد. گفته می‌شود سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد و در این زمینی کردن، اخلاق را برجسته کرد. در ادامه کار سقراط، افلاطون نیز اخلاق را برجسته می‌کند اما آن را از سیاست جدا نمی‌داند. او کتاب جمهوری را می‌نویسد تا در آنجا به مثابه یک آرمانشهر افلاطونی سیاستی حاکم شود که بتواند نیازهای اخلاقی را نیز به‌طور کامل برآورده کند. اما به‌طور مشخص ارسطو در قیاس با سقراط و افلاطون، با دیدگاه واقع‌گرایانه و ملموس‌تری از یک سو به تحلیل سیاست و از سوی دیگر به تحلیل اخلاق پرداخته است. ارسطو کتابی دارد با عنوان «پولیتیا» که در چارچوب تقسیم‌بندی که قرار است ما بپذیریم یک نوع سیاست توصیفی است یعنی توصیف می‌کند که دموکراسی چیست، آریستوکراسی چیست، حکومت آتن چگونه است و… و می‌کوشد نقاط ضعف و قوت اینها را برمی‌شمارد. در سنتی که از سقراط و افلاطون و ارسطو آغاز شده و از طریق فارابی، ابن سینا به ما رسیده است یا آنچه به ما از قبل از اسلام در سنت خود ما رسیده که می‌توان به آن اندیشه آرمانشهری گفت، سنتی که فضای فکری ما را ساخته است و حتی تا قبل از وظیفه‌گرایی کانت و بعد پیامدگرایی جان استوارت میل و دیگران، می‌توان گفت که حتی تفکر غرب را نیز ساخته است، نگرش یونانی ـ نگرش سقراط، افلاطون و ارسطو ـ است. فارابی می‌کوشد به ما نشان دهد تناقضی بین سخنان افلاطون و ارسطو نیست اما به هر حال برخی می‌کوشند اثبات کنند افلاطون اخلاق و ارسطو سیاست را برجسته کرده است.

اکرمی ادامه داد: قصد دارم با استفاده از دستاوردهای این بزرگان، اخلاق سومی را -اخلاق فضیلت‌گرا- معرفی کنم و سپس به تعریف مفهوم فضیلت پرداخت. فضیلت که در برابر آن واژه رذیلت را به کار می‌بریم واژه‌ای است که افلاطون و ارسطو از آن بسیار استفاده می‌کنند. فضیلت واژه‌ای است که درباره هر چیزی به کار می‌رود و فقط مختص انسان نیست، هر چیزی یک فضیلت دارد و صاحب یک سری فضایل است. وی برای روشن شدن این نکته، افزود کارکردیک چاقو، بریدن است؛ چاقویی به لحاظ چاقو بودن فضیلت بیشتری دارد که برنده‌تر باشد. فضیلت، مجموعه‌ای از ویژگی‌هاست که اگر انسان از آنها برخوردار باشد او را مستحق نامیدن به نام انسان می‌کند. این ویژگی‌ها نزد افراد متفاوت است اما درباره اینکه فضایل انسان چیست تا شایسته نام انسان باشد، سه مکتب وجود دارد: افلاطون، ارسطو و رواقیون. اینها تلاش کرده‌اند به روش عقلانی و استدلالی یا روش پسینی، فضایل انسانی را نشان دهند.

وی ادامه داد افلاطون به چهار فضیلت اهمیت بیشتری می‌دهد، ارسطو و رواقیون نیز به‌گونه‌ای دیگر اما به‌طور مثال دانایی یا عدالت به خصوص به نوعی بین آنها مشترک است. وقتی کتاب اخلاق ارسطو را می‌خوانیم، انگار سیاست می‌خوانیم. او تلاش کرد میان اخلاق و سیاست پل بزند و برای این مقصود است که می‌گوید اخلاق، سیاست فردی است و از سوی دیگر سیاست، اخلاق اجتماعی است. تعریف ارسطو آن است که انسان مدنی‌الطبع است و سیاست در ذات او است بنابراین سیاست برایش اهمیت زیادی دارد، به این دلیل که انسانی انسان است که مطابق با فضیلت خود زندگی کند. ارسطو در توضیح این بحث، ابتدا خیرهای گوناگون و نیک بودن را تعریف می‌کند و در نهایت به خیرهایی می‌رسد که واسطه هستند و خیرهایی که فی‌نفسه خیر هستند؛ مانند سعادت. او سعی می‌کند هم در کتاب «سیاست» و هم در «اخلاق نیکوماخوسی» نشان دهد که خیر برین و بهین در سیاست، سعادت است و دولت باید متولی سعادت مردم باشد. سیاست برای ارسطو بسیار مهم است البته عده‌ای نیز در تفسیرها معتقدند که سیاست برای افلاطون نیز بسیار اهمیت دارد و او تمام متافیزیک و معرفت‌شناسی را در «جمهوری» می‌سازد تا در نهایت در خدمت طرح پولیتیای خود ـ به معنای کشورداری ـ باشد. می‌خواهد به ما بگوید دولتشهر را چگونه باید اداره کرد و برای رسیدن به آن تمام آن مقدمات را می‌چیند.
این سنت سیاست را تا این حد برجسته می‌کند، اگر مانند سایر اندیشمندان و دانایان تاریخ فلسفه بگوییم ارسطو به‌طور مشخص سیاست و افلاطون به اخلاق را برتر از همه می‌داند اما این را نیز می‌دانیم که نوعی پیوند تنگاتنگ بین این دو وجود دارد و هر یک بدون دیگری معنایی ندارد. ارسطو می‌گوید سیاست برای آن است که جامعه مطلوبی پدید بیاید که انسان در آن قادر به اخلاقی بودن باشد و بتواند مطابق فضیلت‌هایش زندگی کند و آنها را بروز دهد.
ارسطو، فضایل را ذاتی می‌داند، البته در کتاب «قانون اساسی آتن» او درباره نسبی بودن فضایل نیز سخن می‌گوید. ما نیز می‌پذیریم زیرا اغلب به نظر می‌رسد بسیاری از فضایل نسبی هستند حتی بین استاد و شاگرد ـ افلاطون و ارسطو ـ بین اینکه کدام یک از این فضایل برتر هستند اختلاف نظر وجود دارد.

اکرمی، افزود اخلاق تکاملی که امروز به‌وجود آمده و طرفداران زیادی دارد از این نکته حمایت می‌کند که فضیلت در انسان‌ها پدیدآمده، تکامل یافته و به بقای او کمک کرده بنابراین می‌توان گفت فضیلت نقش مثبتی در زندگی انسان داشته است. به نظر می‌رسد که همه مکاتب به فضیلت اعتقاد دارند؛ اینکه یک سری ویژگی‌ها وجود دارند که اگر آنها را داشته باشیم انسان‌های اخلاقی خواهیم بود. در نگرش باقیمانده که با فضای فرهنگی ما و حتی غرب بسیار سازگار است ـ چرا که ما بازگشت به ارسطو را در قرن بیستم شاهد هستیم و اکنون اخلاق فضیلت در غرب آن ضعف‌های گذشته را ندارد ـ رفتار اخلاقی مبرا از امر بیرونی بوده و در درجه اول درونی است و ما کار اخلاقی را صرفا به دلیل احساس درونی انجام می‌دهیم ـ که آن را اخلاق می‌نامیم ـ و نه برای سود عمومی و سود اجتماعی. اخلاق فضیلت‌گرا به ما می‌گوید اخلاق یک احساس درونی است که می‌گوید انسان به مثابه چیزی بیش از حیوان است حال یا خداوند این احساس را درون انسان گذاشته، یا نتیجه تعمق و تفکر عقلانی یا نتیجه تکامل او است، اما هر چه هست او این رفتار اخلاقی را انجام می‌دهد. دوم، پیوند بین سیاست و اخلاق است، ارسطو به درستی گفت که سیاست، امر سیاسی، جامعه و حکومت خوب سیاسی زمینه ساز رفتار اخلاقی است. متاسفانه در جامعه ما، شعار اخلاقی زیاد سرمی‌دهند، اما رفتار اخلاقی بسیارضعیف است. چرا که آن ساختار سیاسی که تنظیم‌کننده رفتار سالم ما به عنوان شهروند خوب و انسان اخلاقی باشد، وجود ندارد. بنابراین با نگاهی نو ارسطویی و نو افلاطونی می‌توان گفت پیوندی تنگاتنگ بین اخلاق و سیاست وجود دارد. شاید از نخبگان بتوان این تقاضا را داشت که اگرچه نظام سیاسی اخلاقی نداریم، تو به عنوان یک نخبه، به تنهایی اخلاقی رفتار کن، اما داشتن چنین تقاضایی از عموم مردم، امکان‌پذیر نیست. هر چقدر در صدا و سیما، مدارس و… آموزش دهند نمی‌دهند. وقتی در جامعه به‌گونه‌ای فساد فراگیر می‌شود که فرد حس می‌کند اگر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه درست نباشد، مردم رفتار اخلاقی بروز بدون رفتن به سمت فساد، شکست می‌خورد، این وضع به معنای یک بحران بزرگ است. اکرمی در پایان سخنان خود، تاکید کرد صرف نظر از چیستی این فضایل، اخلاق فضیلت‌گرا محاسن اخلاق‌های وظیفه‌گرا و پیامدگرا را دارد. یعنی اگر شما به دنبال فضایل باشید به دنبال آن اخلاق وظیفه‌گرا و فایده‌گرا نیز می‌آید یعنی وقتی شما ماخوذ به فضیلت باشید، مشمول پیامدهای خوب و سود حقیقی هم خواهید شد. در این صورت، اخلاق وظیفه‌گرا در پیوند خود با سیاست فضیلت‌گرا می‌تواند راهگشای بسیار مهمی باشد….»

مسائل کلیدی فلسفه؛ کتابی برای آشنایی با حوزه های پنجگانه فلسفه
این روزنامه در صفحه ۷، گزارشی با عنوان «پنج مساله اساسی فلسفه» منتشر ساخته و به معرفی کتاب «مسائل کلیدی فلسفه» پرداخته است. علی ورامینی در این گزارش آمده است:
«باجینی نویسنده‌ای است که برای مخاطب عام می‌نویسد و این کتاب هم برای آشنایی افراد با مساله‌های اساسی و کلیدی حوزه‌های معرفت‌شناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه ذهن، فلسفه دین و فلسفه سیاسی نوشته شده است. علاقه‌مندان این حوزه‌ها می‌توانند به اختصار با مسائل کلیدی در این پنج حوزه آشنا شوند و در عین حال خودشان با این مسائل دست و پنجه نرم کنند.

بحث‌های این کتاب دو جزء اصلی دارد: جزء اول خلاصه‌ای است از استدلال‌های مهمی که در هر موضوع ارایه شده است و نیز توضیح، به علاوه روشن کردن آن استدلال‌ها و رسیدن به هسته و مغز. جزء دوم عبارت است از بیان انتقادها، زیر سوال بردن اعتبار یا درستی استدلال‌ها و تاکید کردن بر ضعف‌ها اشکال‌هایی که بالقوه در مواضع بررسی‌شده وجود دارد.

باجینی در مقدمه این کتاب بیان می‌کند:
«هدف از نوشتن این کتاب، کمک به کسانی است که می‌خواهند با پنج موضوع کلیدی در فلسفه غرب آشنا شوند. در این کتاب، قصد دارم شرحی مختصر، درست و روشنگرانه ارایه دهم از استدلال‌های مهمی که در این پنج حوزه ارایه و از مواضعی که اتخاذ شده است».

پنج مساله اساسی فلسفه به این شرح است
١- نظریه شناخت: در فلسفه نظریه شناخت (معرفت‌شناسی) موضوعی محوری است. به یک معنا تمام فلسفه به این پرسش برمی‌گردد که چه چیز را می‌توان دانست؟ مسائلی که در این فصل طرح می‌شود مورد توجه و مرتبط با تمام موضوعات فلسفی است نه فقط معرفت‌شناسی. از مشخصه‌های بارز فلسفه این است که همه‌چیز را زیر سوال می‌برد و هیچ چیز را مسلم نمی‌گیرد. فلسفه از مفروضاتی پرده برمی‌دارد که زیربنای تفکر روزمره ما است. درباره جهان، درباره خودمان و درباره ارزش‌ها و باورهای‌مان و سپس همان مفروضات را هم مورد پرسش قرار می‌دهد. اما در عین حال نمی‌توانیم همیشه همه‌چیز را زیر سوال ببریم وگرنه همواره فقط می‌توانیم به بنیادی‌ترین مسائل فلسفی بپردازیم نه بیش از آن. در این فصل همچنین ارتباط میان شناخت و باور نیز بررسی می‌شود. عقل‌باوری، تجربه‌باوری، مبناگروی، روایت سه بخشی از شناخت، مخالفت با روایت سه بخشی، رئالیسم، ایده‌آلیسم و… از جمله عناوین این فصل است.

٢- فلسفه اخلاق: این شاخه از فلسفه سه سطح اصلی از پژوهش دارد. سطحی که از بقیه سطوح کاربردی‌تر است به این می‌پردازد که در هر موقعیت فرضی چه باید کرد. این سطح را اخلاق کاربردی می‌نامند. این سطح از فلسفه اخلاق به سوالاتی از این جنس می‌پردازد: آیا آسان‌مرگی اخلاقا نادرست است؟ آیا کاری که با حیوانات پرورشی می‌کنیم توجیه دارد؟
سطح بعدی اخلاق هنجاری نام دارد. در این سطح می‌پرسیم چه کارهایی درست است و چه نوع کارهایی نادرست. این نظریه نمی‌گوید کدام کار خاص درست است و کدام نادرست بلکه می‌گوید به طور کلی می‌گوید چه کارهایی درست‌ هستند و چه نوع کارهایی نادرست. این بحث می‌تواند در سطحی بالاتر مطرح شود که «فرااخلاق» نامیده می‌شود. در این سطح، بحث این است که به طور کلی دعاوی اخلاقی چه شأن و جایگاهی دارند. در این سطح سوالاتی مطرح می‌شود که درباره ماهیت و ساخت کلی اخلاق است نه در این باره که چه نوع کاری درست است یا نادرست است. اخلاق رئالیسم، فایده‌باوری، اخلاق کانتی، آسان‌مرگی، سقط‌جنین، اخلاق ارسطویی و… از جمله مباحث این فصل از کتاب است.

٣- فلسفه ذهن: اینکه چگونه وجود ذهن ما با درک ما از جهان جور در می‌آید مساله‌ای محوری بحث‌های فلسفه ذهن است. این نکته به ویژه ما را به سوی مساله‌ای کلیدی سوق می‌دهد که هنوز هم حل ناشده باقی مانده است؛ مساله‌ای که با عنوان مساله ذهن- جسم طرح شده است. مساله این است که چگونه امور ذهنی با امور جسمی مرتبط می‌شود، به ویژه اینکه چگونه ذهن، افکار و احساسات و حواس ما به جسم ما یعنی ماده و اتم و مانند آن مرتبط می‌شود. گرچه مسائل دیگری هم در فلسفه ذهن وجود دارد؛ مسائلی از قبیل ذهن دیگران، امکان وجود حالت‌های ناخودآگاه ذهنی و مساله این همانی و هویت شخصی، اما مساله ذهن ـ جسم موضوعی است که به مراتب اصلی‌تر از سایر موضوعات فلسفه ذهن است. دوگانه‌انگاری، رفتارگرایی، فیزیکالیسم، ذهن‌های دیگر، کارکردگرایی و… از جمله مواردی است که در این فصل در رابطه با آن بحث می‌شود.

۴- فلسفه دین: کار فلسفه دین بیش از هرچیز پرداختن به دلایلی عقلانی است که درباره خدا اقامه شده‌اند. فلسفه دین و الهیات با هم فرق دارند، الهیات با یک باور دینی خاص یا با دسته‌ای از باورهای دینی آغاز می‌شود و در پی فهم و بررسی مسائلی در دین از منظر آن باورهاست. از سوی دیگر از فلسفه دین انتظار نداریم با فرضیات یا باورهای پیش‌بینی شروع کند. هدف آن واکاوی پایه‌های باورهای دینی است و برای این کار هیچ باور دینی را از قبل صادق یا کاذب در نظر نمی‌گیرد.
خدا چیست؟، مساله شر، ایمان و عقل، برهان هستی شناختی، برهان کیهان شناختی، برهان غایت شناختی، تجربه دینی، معجزه و… از جمله مباحث این فصل هستند.

۵- فلسفه سیاسی: فلسفه سیاسی یعنی ما چگونه صورت‌های متنوع حکومت، مکتب‌های سیاسی، قوانین و دیگر جنبه‌های حکومت را موجه کنیم. فلسفه سیاسی به این نمی‌پردازد که رژیم‌ها و نظام‌های متفاوت فی‌الواقع چگونه عمل می‌کنند بلکه پژوهشی است در این باره که چه اصول و استدلال‌هایی می‌تواند به کار تایید یا نقد صورت‌های کلی نهادها و باورهای سیاسی بیاید. پس فلسفه سیاسی وارد معرکه بحث‌های سیاسی می‌شود و به واکاوای پرسش‌های ماندگار می‌پردازد. فلسفه سیاسی نه فقط برای فیلسوفان که برای دانشجویان علوم سیاسی و شهروندان جامعه که به زندگی مدنی علاقه‌مندند نیز جالب است.

باجینی راجع به این فصل می‌گوید:
«در این فصل قصد دارم چیزی را به تمام کسانی پیشنهاد دهم که این کتاب را می‌خوانند. به این منظور باید به عناوین برگزیده‌ای بپردازیم که گرچه نمونه عناوین درسی دوره کارشناسی در دانشگاه نیست، اما به موضوعات اصلی، یعنی حقوق، آزادی و مشروعیت قانون اشاره دارد.» نویسنده کتاب مباحثی از قبیل لیبرالیسم، سوسیالیسم، محافظه‌کاری، آنارشیسم، آزادی، عدالت، حقوق، توجیه مجازات و… را در این فصل مورد بررسی قرار می‌دهد.

دانشنامه فلسفه استنفورد، از «فیزیکالیسم» تا «ژاک لکان»
روزنامه اعتماد در معرفی مجلدات ۲۵ تا ۳۲ دانشنامه فلسفه استنفورد می نویسد: «بسیاری از کسانی که در ایران به نحوی از انحا کار فلسفی می‌کنند و با فضای مجازی اینترنت نیز کم و بیش آشنا هستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیده‌اند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر نیز بهره برده باشند. مجموعه دانشنامه استنفورد حاصل طرحی برای ترجمه و انتشار گزیده‌ای از مدخل‌های این دانشنامه است با هدف گستردن دامنه تاثیر آن و فراهم کردن امکان دسترسی هرچه بیشتر خوانندگان فارسی زبان به مقالات راهگشایی که در این مجموعه آمده است.

با توجه به ویژگی‌های دانشنامه فلسفه استنفورد، شاید بیراه نباشد بگوییم برای کسی که می‌خواهد نخستین بار با مساله یا بحثی در فلسفه آشنا شود یا شناخت بهتری از آن حاصل کند، یکی از گزینه‌های مناسب این است که کار را با خواندن مدخل یا مدخل‌های مربوط به آن در این دانشنامه آغاز کند.
ترجمه این مجموعه که با ابتکار و همت انتشارات ققنوس در حال انجام است به تازگی مجلدات ٢۵ تا ٣٢ آن وارد بازار نشر شده است. «احترام» اثر رابین. س. دیلون با ترجمه راضیه سلیم زاده، «فیزیکالیسم» اثر دنیل استولجر با ترجمه یاسر اسماعیل، «ایمان و ایمان گرایی» اثر جان بیشاب و ریچارد ایمزبری با ترجمه مریم خدادادی، «رفتارگرایی و کارکردگرایی» اثر مشترک جورج گراهام و جنت لوین با ترجمه یاسر پوراسماعیل، «زیبایی‌شناسی آلمانی در قرن هجدهم» اثر پل‌گایر با ترجمه سید مسعود حسینی، «ژیل دولوز» اثر مشترک دانیل اسمیت و جان پروتوی با ترجمه سید محمد جواد سیدی و در نهایت «ژاک لکان» اثر ایدرین جانستون با ترجمه هیمن برین عناوینی هستند که سلسله مجلدات ٢۵ تا ٣٢ مجموعه دانشنامه «استنفورد» را تشکیل می‌دهند.»

احمدرضا درویش: چرا در کشور شیعی ما که مردمی عاشق اباعبدالله دارد، اولین فیلم سینما درباره آن حضرت اکران نمی‌شود؟
روزنامه اعتماد در صفحه ۱۰ ، به گزارش سخنان احمدرضا درویش در خانه هنرمندان پرداخته و در مقدمه کوتاهی اورده است:
«درویش این روزها نایاب‌ترین سینماگر سینمای ایران است، بعد از اتفاقاتی که برای فیلم «رستاخیز» افتاد درویش حالا در سکوت کامل رسانه‌ای سر می‌کند. تلفن که می‌زنی می‌گوید درباره هر چیزی حرف می‌زنم، جز «رستاخیز»! رفتاری که واکنش برخی کارگردانان سینما را نیز در پی داشت. با این‌حال کارگردان«رستاخیز» چهارشنبه اول مهرماه در خانه هنرمندان حضور یافت تا این بار حرف بزند. اما درباره «کیمیا». اثری درخشان از سینمای جنگ که هنوز هم در زمره آثار قابل دفاع این ژانر به شمار می‌رود….»

….
پیام رضایی در ادامه می نویسد:
«پس از پایان مراسم بود که خبرنگاران و اصحاب رسانه که انگشت‌شمار هم بودند دور درویش حلقه زدند و از او خواستند تا درباره وضعیت «رستاخیز» اظهارنظر کند. درویش هم طبق سنتی که در پیش گرفته است سکوت و به گفتن یک جمله اکتفا کرد: «رستاخیز اکران شد و تمام. مگر اینکه اکران دوم داشته باشیم. داریم؟! اکران دوم داریم؟!»

وی در پاسخ به این حرف که سکوت شما کمکی به فیلم نمی‌کند، گفت: «وظیفه من ساختن فیلم است. اکران متولیان خودش را دارد» و وقتی از او پرسیدیم نقد شما به مدیران است؟! افزود: «من نمی‌گویم مدیر خاصی یا کسی. چرخه اکران در سینمای ایران مشخص است و در این چرخه مدت اکران رستاخیز یک روز بود. از نظر من فیلم اکران شده است.»

این کارگردان که مدام تاکید می‌کرد گفت‌وگو نمی‌کند در انتهای حرف‌هایش در جمع خبرنگاران چند جمله هم گفت که بیش از هر چیز لحن حرف زدنش از ناراحتی او حکایت می‌کرد: «من فقط یک چیز را نمی‌دانم! چرا در کشور ما، کشور شیعی، کشور مردمی که عاشق اباعبدالله هستند، برای اولین بار فیلمی درباره حضرت اباعبدالله ساخته می‌شود و اکران نمی‌شود اما در کشورهای دیگر اکران می‌شود…»

پاپ: در تمامی ادیان به موضوع محیط زیست اشاره شده است/ رییس‌جمهوری امریکا در اقدامی خارج از پروتکل‌های تشریفات، از پاپ در پای پلکان هواپیما استقبال کرد
روزنامه اعتماد در صفحه ۶ به سفر پاپ فرانسیس به آمریکا و برنامه های سفر وی پرداخته است. در این خصوص می خوانیم:
پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان که برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده است، در بدو ورود به ساختمان مقر سازمان ملل، مورد استقبال رسمی بان کی مون قرار گرفت و با او به دیدار و گفت‌وگو پرداخت. وی که پنجمین پاپی است که در مجمع عمومی سازمان سخنرانی می‌کند، پیش از سخنرانی خود دفتر میهمانان این سازمان را امضا کرد. پاپ فرانسیس در ابتدای سخنان خود به موضوع محیط زیست اشاره کرد و گفت که انسان حق ندارد از قدرت خود سوءاستفاده کند. او همچنین گفت که در تمامی ادیان به موضوع محیط زیست اشاره شده است و همه مردم در این کره خاکی حق یکسان در استفاده از آن را دارند…. پاپ همچنین با اشاره به مساله سقط جنین گفت حق حیات باید به صورت مطلق در تمامی ابعاد مورد احترام قرار گیرد. رهبر کاتولیک‌های جهان در بخشی از سخنان خود نیز توافق هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهانی را نمود حسن‌نیت سیاسی دانست و گفت امیدواریم این توافق ماندگار و موثر باشد.

سخنرانی پاپ در کنگره
پاپ که سفر ٩روزه خود به قاره امریکا را از هفته گذشته به کوبا آغاز کرد، از روز چهارشنبه وارد امریکا شد و مورد استقبال گرم مقامات امریکایی قرار گرفت تا جایی که باراک اوباما، رییس‌جمهوری امریکا در اقدامی بی‌سابقه و خارج از پروتکل‌های مرسوم تشریفات کاخ سفید، به پای پلکان هواپیمای رهبر کاتولیک‌های جهان رفت و به او خوشامد گفت. پاپ پس از دیدار با باراک اوباما با خودروی معروف خود به میان مردم شهر واشنگتن رفت و مورد استقبال مردم امریکا قرار گرفت. بعد از آن پاپ فرانسیس روز پنجشنبه به عنوان نخستین پاپ در تاریخ به کنگره امریکا رفت؛ جایی که پیش‌تر تعدادی از نمایندگان محافظه‌کار کنگره، پاپ فرانسیس را متهم به لیبرال بودن کرده بودند.
با این وجود پاپ بی‌توجه به تمامی حواشی موجود که پیش از حضورش در کنگره شنیده می‌شد، پشت تریبون رفت و سخنان خود را بی‌پروا بیان کرد. او در بخش اول سخنان خود به ارزش‌های انسانی پرداخت. وی همچنین در بخش مهمی از سخنان خود به موضوع مهاجران پرداخت و خواستار واکنشی از سر انسانیت، عدالت و برادری با آنها شد.

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «اعتماد» را مرور کرده است: «قربانگاه منا»، «چرا تعمد یا سهل‌انگاری‌های سعودی‌ها به معبری منحصر بوده که حجاج ایرانی از آنجا رفت و آمد داشته‌اند؟/ آیت‌الله مکارم شیرازی: امکان تکرار این فاجعه در سال‌های دیگر، حج را به صورت یک عبادت وحشتناک در خواهد آورد / آیت‌الله جوادی آملی: مسوولان سرزمین وحی نان قداست آن بلد امین را به بهای ناامنی حجاج می‌خورند»، «فاضل میبدی: فقهای عالم اسلام از شیعه تا سنی تلاش کنند زمان و مکان رمی جمرات را گسترش دهند»، «عضو هیات ‌علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه: اخلاق فایده‌گرا از سیاست و سیاست‌ورزی تفکیک‌ناپذیر است / عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران: اگر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه درست نباشد، مردم رفتار اخلاقی بروز نمی‌دهند»، «مسائل کلیدی فلسفه؛ کتابی برای آشنایی با حوزه های پنجگانه فلسفه»، «دانشنامه فلسفه استنفورد، از فیزیکالیسم تا ژاک لکان »، « احمدرضا درویش: چرا در کشور شیعی ما که مردمی عاشق اباعبدالله دارد، اولین فیلم سینما درباره آن حضرت اکران نمی‌شود؟» و « پاپ: در تمامی ادیان به موضوع محیط زیست اشاره شده است/ رییس‌جمهوری امریکا در اقدامی خارج از پروتکل‌های تشریفات، از پاپ در پای پلکان هواپیما استقبال کرد»مرور مطبوعات/ ‌شنبه‌ ۴ شهریور/ روزنامه اعتماد

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.