صادق طباطبایی و نگرانی‌های فرهنگی

مرحوم دکتر صادق طباطبایی از آن دست سیاستمدارانی بود که دغدغه فرهنگی داشت. این را به خوبی می‌شود از آثار مکتوب به جای مانده از وی دانست. تمرکز صادق طباطبایی در این آثار مکتوب بر حفظ فرهنگ و هویت فرهنگی در کوران تغییرات دنیای مدرن بوده است؛ خصوصا در مقابله با ابزارهای جدید ارتباطات همچون تلویزیون، ماهواره و کامپیوتر. کار اصلی صادق طباطبایی در این زمینه بر ترجمه آثار نیل پستمن متمرکز شد. نیل پستمن استاد دانشگاه نیویورک، جامعه‌شناس و پژوهش‌گر مسائل ارتباط جمعی و از زمره کارشناسانی است که در آثار خویش خطر کاربرد تکنولوژی بدون اخلاق را مرتبا گوشزد کرده است. صادق طباطبایی علاوه بر چند مصاحبه و مقاله در این باب، دست کم چهار کتاب در این زمینه منتشر کرده است. این کتاب‌ها به شرح زیر می‌باشند:
۱. تکنوپولی: تسلیم فرهنگ به تکنولوژی ۱۳۷۲
۲. طلوع ماهواره و افول فرهنگ ۱۳۷۷
۳. نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی ۱۳۷۸
۴. زندگی در عیش، مردن در خوشی ۱۳۸۱

«تکنوپولی: تسلیم فرهنگ به تکنولوژی»
اولین کتابی است که دکتر طباطبایی در زمینه تأثیرات رسانه تلویزیون و ماهواره توسط انتشارات سروش منتشر نمود. این کتاب در اصل ترجمه کتابی با همین نام از نیل پستمن است.آنگونه که طباطبایی در پیشگفتار می‌گوید: «تکنوپولی، آنگونه که پستمن وصف می‌کند، نظامی است که در آن تکنولوژی و کامپیوتر، خود را به جای قادر مدبّر عادل نشانده، سرنوشت جامعه انسانی را در دست گرفته و انسان را به تسلیم و رضا در برابر خود می‌خواند.»(ص10) از این منظر، پستمن در این کتاب به تشریح وضعیت جامعه آمریکایی در مواجهه با این پدیده و انقیاد آن «دربرابر «خدا»یی به نام تکنولوژی» می‌پردازد. کتاب مذکور یازده فصل دارد.

«نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی»
اثر دیگری از نیل پستمن است. دکتر صادق طباطبایی در پیشگفتار این کتاب به خطری که زوال دوران طفولیت برای غرب به وجود آورده است اشاره می‌کند و می‌گوید: «امروزه در حالی کودک از هیجده ماهگی به تماشای تلویزیون می‌پردازد-خصوصا در غرب- و از سه سالگی بیننده معتاد این رسانه تصویری است، که در برنامه‌های این جعبه جادو، تفاوتی میان کودک و بزرگسال وجود ندارد. کشتار و خشونت، آدم‌ربایی و سرقت، برهنگی و سکس، ناهنجاری‌های اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی، ریخته در انواع قالب‌های نمایشی و تصویری و حتی پیام‌های بازرگانی پیوسته در معرض دید کودک و بزرگسال به طور یکسان قرار دارد. ثمره قهری این وضع، ایجاد اختلال و تزلزل در دوران کودکی انسان‌ها تا سرانجام محو و زوال کامل آن خواهد بود.»(ص۹)
طباطبایی با اشاره به تفاوت نگاه شرق و غرب در توجه به کودک این نکته مهم زبان شناسی را متذکر می‌شود که «من در هیچ یک از زبان‌های اروپایی، برای واژه «کودک» و عربی «طفل» معادلی نیافتم. این دو واژه، دوران معینی را بیان می‌کنند که حد فاصل میان شیرخوارگی و آمادگی برای دبستان می‌باشد.» وی معتقد است اگر چه واژه‌ انگلیسی Child و آلمانی Kind و لاتین Infants «بر کودک نیز اطلاق می‌گردد ولی در اصل به معنای «فرزند» است.» او این سؤال را مطرح می‌کند که «آیا دلیل این امر را می‌توان فقدان نهاد «کودکی» یا «طفولیت» به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی در مغرب زمین دانست؟»(ص۱۰)
این کتاب در دو فصل تنظیم شده است. فصل اول به «پیدایش و استقرار کودکی» می‌پردازد و فصل دوم «زوال دوران کودکی» را مورد کنکاش قرار می‌دهد.

«طلوع ماهواره و افول فرهنگ»
اثر سوم طباطبایی آن‌گونه که از نامش پیدا است به بررسی تأثیرات ماهواره بر فرهنگ می‌پردازد. این کتاب که نوشته خود دکتر طباطبایی است هفت بخش دارد:
بخش اول: تغییر و دگرگونی در ادراکات و دریافت‌ها: در این بخش، به این نکته توجه داده می‌شود که بر اساس پژوهش‌های علمی «تماشای مستمر تلویزیون قدرت و انسجام فکری و اندیشه منطقی را از میان می‌برد… و به قول کارل پوپر تلویزیون خطری اساسی برای دموکراسی و آزادی است.»(ص۱۲)
بخش دوم: کنش‌ها و واکنش‌های دماغ و مغز به هنگام شنید، دیدن و خواندن کدام است؟: این بخش با بررسی علمی موضوع به این نتیجه می‌رسد که «تأثیر ویرانگر تماشای تلویزیون… به ویژه در کودکان و نوجوانان سخت تکان دهنده و هشدار دهنده است.»(ص۱۳)
بخش سوم: قدرت تخیل و مکانیسم خلاقیت‌های ذهنی: این فصل به بررسی اثرات تخریبی تلویزیون بر قدرت تخیل و مکانیزم تعقلی و احساسی مغز دارد.
بخش چهارم: طبقات جدید اجتماعی بر مبنای دانش و اندیشه: این بخش به بررسی ارتباط رسانه‌ها و خصوصا تلویزیون با تغییر شکل و تولد طبقات جدید اجتماعی، سیاسی در جامعه می‌پردازد.
بخش پنجم به موضوع جایگاه زیست محیطی رسانه‌های ارتباط جمعی می‌پردازد و بخش ششم به روش‌های پژوهش و ارزیابی؛ و سرانجام بخش اصلی کتاب یعنی بخش هفتم: چه باید کرد؟ که نتیجه کل مباحث کتاب است.
بخش هفتم که بیش از نیمی از این کتاب صادق طباطبایی را تشکیل می‌دهد، وی پس از بررسی خطرات تلویزیون به دنبال پیچیدن نسخه‌ای بومی و مطابق با شرایط داخلی ایران برای این رسانه است. طباطبایی با اشاره به غارت فرهنگی امواج ماهواره و لزوم برخورد فرهنگی با آن، تصریح می‌کند «من هم عقیده دارم که راه اصلی ممانعت از ورود این مغولان، منع بهره‌مندی از آنتن‌های گیرنده نیست.»(ص۱۹۲)
طباطبایی در سخن خود با اشاره به رویکرد مذهبی در تلویزیون می‌نویسد «در جامعه مذهبی ما سه اسلام سنتی، التقاطی و حقیقی وجود دارد. تردیدی نباید داشت که اسلام راستین و حقیقی مبنای انقلاب ما بوده و نوید دهنده نظم تازه‌ای در زندگی ما می‌باشد. همان اسلامی که در مقابل ارتجاع و التقاط به همان اندازه ایستاده است که در مقابل کفر و انحراف و استکبار و استبداد.»(ص ۲۰۱) وی با ذکر نقل قول‌هایی از امام راحل بحث را به لزوم توجه به اسلام به قرائت امام می‌کشاند و می‌گوید: «اگر دست‌اندرکاران تلویزیون از بیم آن که با عرضه اسلام ناب و پیشرو، مورد تهاجم سنت‌گرایان و التقاطی اندیشان قرار خواهند گرفت و لذا روش نه سیخ را بسوزان و نه کباب را برگزیده‌اند، سخت در اشتباهند. پیروی راه امام ایجاب می‌کند که حکم خدا را جاری کنیم ولو «متحجرین مقدس‌نما» آن‌را مخالف شؤنات خودساخته بدانند.»(ص ۲۰۲)
در نگاه کلان البته وی معتقد است اگر چه پخش مراسم‌های عزاداری می‌تواند آموزنده باشد اما برخی موضوعات نیز لازم است به شکل محتوایی، به جد پیگیری شود. از جمله این مسائل «حادثه سقیفه و شخصیت و رژیم حکومتی خلفای راشدین؛ تجزیه و تحلیل جامعه شناسی و اصول اعتقادی شورای عمر؛ بررسی عوامل و عناصر انقلابی در حرکت انقلاب ضد عثمان؛ بررسی جامعه‌شناسی و تحلیل تاریخی بنی‌امیه و بنی‌هاشم و شناخت تضاد بین آن دو از نظر اجتماعی و سیاسی، اقتصادی و خانوادگی؛ شرایط بدست گرفتن قدرت توسط بنی‎‌امیه؛ شخصیت ابوسفیان و نقش اجتماعی او و همچنین بررسی نقش معاویه.»(ص۲۰۶) البته تحولات اخیر و نهضت‌های فکری و انقلابی دو قرن اخیر نیز از نگاه وی نباید از یاد برده شوند؛ همانطور که حرکت‌های بدعت آمیزی همچون «وهابیت، بابیت، بهائیت، قادیانی‌ها و بالاخره افکار و آراء کسروی ضرورتی دیگر دارند. »(همان)
طباطبایی ضمن اشاره به رویکرد فلسفی لازم در برنامه‌های تلویزیون بحث را به رویکرد فقهی می‌کشاند و می‌نویسد«در زمینه مسائل فقهی باید سیمای جمهوری اسلامی، ذهن جوان مخاطب خود را به این سؤال بکشاند که چگونه دین و آئینی می‌تواند ادعای حضور در هر عصر و برای هر نسلی را داشته باشد؟ نقش بسیار استثنائی اجتهاد در فقه شیعه برای پاسخ‌گویی به نیازهای عصر باید در برنامه‌های گوناگون و برای مخاطب‌های گوناگون و در اشکال و فرم و ساختارهای متفاوت تشریح وبازگو شود. حتی پیروان اقلیت‌های مذهبی نیز غالبا مشاهده شده که از این ویژگی مکتب تشیع اطلاع کامل و یا حتی آشنایی اولیه‌ای نیز ندارند.»(ص۲۰۹)

«زندگی در عیش، مردن در خوشی»
آخرین اثر مرحوم دکتر صادق طباطبایی، کتاب دیگری از نیل پستمن است. آنگونه که صادق طباطبایی در پیشگفتار این کتاب آورده است، در این کتاب «مؤلف تأثیرات رسانه‌ها و وسایل ارتباط‌جمعی را – به عنوان یکی از تکنولوژی‌های فراگیر و مدرن – بر فکر و اندیشه و شعور و رفتار انسان‌ها و نیز بر فرهنگ و ارزش‌ها و باورهای مذهبی جوامع مورد بررسی و پژوهش قرار داده است. توجه اصلی “پستمن” در این مطالعه، بر روی تلویزیون متمرکز است و از زوایای متفاوتی به روشن ساختن اثر تخریبی این رسانه بر شکل‌گیری فکر و رأی و اندیشه و جهان‌بینی انسان می‌پردازد.»

مرحوم دکتر صادق طباطبایی از آن دست سیاستمدارانی بود که دغدغه فرهنگی داشت. این را به خوبی می‌شود از آثار مکتوب به جای مانده از وی دانست. تمرکز صادق طباطبایی در این آثار مکتوب بر حفظ فرهنگ و هویت فرهنگی در کوران تغییرات دنیای مدرن بوده است؛ خصوصا در مقابله با ابزارهای جدید ارتباطات همچون تلویزیون، ماهواره و کامپیوتر. کار اصلی صادق طباطبایی در این زمینه بر ترجمه آثار نیل پستمن متمرکز شد. نیل پستمن استاد دانشگاه نیویورک، جامعه‌شناس و پژوهش‌گر مسائل ارتباط جمعی و از زمره کارشناسانی است که در آثار خویش خطر کاربرد تکنولوژی بدون اخلاق را مرتبا گوشزد کرده است. صادق طباطبایی علاوه بر چند مصاحبه و مقاله در این باب، دست کم چهار کتاب در این زمینه منتشر کرده است. این کتاب‌ها به شرح زیر می‌باشند:
۱. تکنوپولی: تسلیم فرهنگ به تکنولوژی ۱۳۷۲
۲. طلوع ماهواره و افول فرهنگ ۱۳۷۷
۳. نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی ۱۳۷۸
۴. زندگی در عیش، مردن در خوشی ۱۳۸۱

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.