رویکردی تمدنی به نقش زن در تدبیر منزل| سیدعلیرضا واسعی

تدبیرمنزل در مسیر زندگی متمدنانه، از نظر بسیاری از فیلسوفان بر دوش زن نهاده شده است. اهمیت خانواده به عنوان یکی از نهادهایی که در پیدایی،‌ پویایی،‌پایایی و گسترش تمدن نقشی اساسی ایفا می‌کند، می‌طلبد بیش از پیش مورد مطالعه و مداقه قرار گیرد،‌به ویژه نقشی که زن در این عرصه می‌تواند یا می‌باید به دوش بکشد.

پیش از بیان عمده‌ترین وظایف یا مأموریت‌های خانواده دو نکته مقدماتی بایسته یادکرد است:

اول آن که فیلسوفان یونان و به تبع آنان اندیشمندان اسلامی، ‌حکمت را بر دو دسته نظری و عملی، و حکمت عملی را با اخلاق،‌ سیاست مدن و تدبیرمنزل شناسایی کردند. از منظر آنان تدبیر امور خانه و خانواده که عملا بر عهده زن است، یکی از شاخه‌های مهم حکمت عملی است.

دیگر آن که تمدن، ‌گر چه عموما به مظاهر و نمودهای پیشرفت و ترقی، اعم از صنعت،‌فناوری، عمران و معماری و هنر و دیگر دستاوردها شناخته می‌شود،‌ اما باید دانست همه این‌ها نتایج و محصولات یا برون‌دادهای آنند و اصل تمدن که پذیرش زندگی شهری یا شهرآیینی باشد،‌ در واقع برنوعی‌از زندگی اطلاق می‌شود که امکان همزیستی حداکثری،‌ برابرانه و آزادانه مبتنی بر عدالت و قانون در آن فراهم است. بی‌تردید اگر جامعه‌ای از چنین ویژگی‌ها برخوردار باشد،‌ خلاقیت و تولید و پیشرفت در آن تحقق خواهد یافت، ‌بنا بر این تمدن امری بنیادی‌تر، ریشه‌ای‌تر و اساسی‌تر از مظاهر و آثاری است که دیده می‌شود، به همین دلیل، نمی‌توان تمدن را از جایی وارد کرد.

با توجه به نکات بیان شده، مهم‌ترین وظایفی که بر دوش خانواده و مدبِّرمنزل،‌ یعنی زن نهاده شده را به اختصار می‌توان درپنج مأموریت پایه‌ای شناسایی کرد:، هر چند وجود شبکه‌های اجتماعی و توسعه  فناوری اطلاعات در دنیای امروز،‌تا حدی کارکرد خانواده را با چالش‌هایی روبرو ساخته،‌اما هم‌چنان نقش پایه‌ای آن قابل بررسی است.

۱. توجه دادن اعضای خانواده، به ویژه فرزندان به ارزش و اصالت زندگی دنیایی و تلاش برای تأمین معاش، روزی و کسب درآمد، و نیز چگونگی مواجهه با مشکلات پیشامد وظیفه عمده ای‌است که بر دوش زن قرار دارد و سوگمندانه بسیاری از افراد از آن غافلند. امروزه فرزندان، ‌به خصوص در زندگی‌های شهری بگونه‌ای پرورش می‌یابند که گویی مهمانی در خانه یا مسافری درهتل‌هستندکه دیگران خدمت‌گزاری آنان را به دوش دارند.

۲.متعهدسازی و مسئولیت‌پذیری افراد در قبال جامعه و دیگران، مأموریت دیگرخانواده است که باید به آن توجه شود. یکایک انسان‌هاعضوی از جامعه‌‌اند و عملا در فراز و فرود و پیشرفت و انحطاط آن دخالت دارند،‌به همین دلیل نمی‌هوانند به عنوان مصرف‌کننده یا ناظر رویدادها قلمداد شوند. پذیرش مسئولیت‌اجتماعی و انجام تعهدات انسانی، در وجود هر انسانی باید نهادینه شود و الا سربار و مخل جامعه خواهند گردید.

۳. زندگی انسانی بدون حضور دیگران میسر نخواهد شد و استحکام آن به ایثارگری و از خودگذشتگی پیوند دارد، از این رو هر فردی باید آن را بیاموزد که در مواجهه با دیگری،‌نوعی از خودگذشتگی و ایثارگری پیشه کند و از خودخواهی و فزون‌طلبی بپرهیزد.

۴. علاوه بر نکان بیان شده، تمرین ارائه نظر و مداخله در تصمیم‌های خانه از دیگر مأموریت‌های خانواده است که افراد را نسبت به جامعه‌ای که در آن قرار خواهند گرفت، دغدغه‌مند خواهد ساخت. بدیهی است تمرین چنین نقشی بیش از هر چیز بر بازخوانی دو واژه احترام و ادب استوار است و باید نسبت به آنها تجدید نظری جدی صورت گیرد. در تعاریف رایج و سنتی از این دو واژه، پذیرندگی،‌ تبعیت‌کردن و تسلیم‌بودن فهم می‌شود که برای زیست اجتماعی و در رویکرد تمدنی،‌ نه تنها امری پسندیده نیست، بلکه بسیار زیان‌آور و خطرآفرین است، چون زمینه‌های تعدی و تجاوز و در سطحی کلان‌تر، استبداد را فراهم می‌سازد.

مراد از ادب و احترام، پذیرش بی‌چون و چرای سخنان والدین،‌ بزرگان یا دیگران نباید تعریف شود،‌ بلکه رعایت جایگاه‌آنان با بیان اشتباهات و خطاها و ارائه رأی و دیدگاه، به صورت اصولی و حساب شده می‌تواند باشد و با چنین خوانش باید مورد عنایت قرار گیرد.

۵. چگونگی روبرو شدن با دیگران و آموزش مهارت گفت و گو از بنیادی‌ترین وظایف معطوف به زندگی تمدنی در خانواده است. روشن است گفت و گو غیر از گفت و شنود است. در گفت و گو،‌ احترام به طرف مقابل،‌ شنیدن سخنان او به گونه‌ای که شاید حاوی حقیقتی باشد، هم‌چنین احتمال وجود خطا در سخنان خویش و در نهایت در جستجوی حقیقت بودن، اهمیت دارد و اگر کسی با چنین نگاهی وارد تعامل با دیگری شود، ‌به طور طبیعی از تصلب و تعصب پرهیز کرده و تسامح اخلاقی و تساهل رفتاری پیشه خواهد کرد. این مهارتی است که در خانواده و با مدیریت زن می‌تواند نهادینه شود.

بر اساس آنچه گفته شد اگر زن به عنوان مدبر خانه،‌ مدیریت درستی اعمال کند، جامعه‌ از وجه تمدنی درخور و شایسته‌ای برخوردار خواهد شد. البته روشن است بیان این مأموریت‌ها،‌ به معنای نفی مسئولیت مردان یا رهبران جامعه نیست،‌ بلکه تأکید بر اهمیت کارکرد زن در حیات تمدنی است.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.