نگاهی به کتاب «روایتهای صوفیانه از صمیمیت»| مرضیه محصص- نفیسه دانش فرد

سعدیه شیخ، عرفان اسلامی را به عنوان منبعی از شناخت های جایگزین، معرفی می کند که با عدالت جنسیتی قرآن سازگارتر است. نقطه تمرکز سعدیه شیخ در این رهیافت، آثار محی الدین عربی است

پروفسور سعدیه شیخ استاد دانشگاه کیپ‌تاون آفریقای جنوبی است. وی دوره دکتری خود را در مطالعات دین در دهه ۱۹۹۰ در دانشگاه تمپل در فیلادلفیا گذراند. تحقیقات وی در زیرشاخه‌­ی مطالعات اسلامی و بازخوانی دیدگاه های عارفان مسلمان است. کتاب «Sufi  narratives of intimacy, Ibn Arabi, gender, sexuality» از سعدیه شیخ  در سال 2012  درانتشارات دانشگاه نورت کارولین منتشر گردید و مجددا در سال 2013 توسط انتشارات دانشگاه کیپ تاون و انتشاراتی در دهلی نو چاپ مجدد شد. زمینه­‌ی تحقیقات او شامل خوانش‌­هایی از تفاسیر قرآنی، متون عرفانی، مباحث نظری جنسیت در اسلام است. ایشان حدود30 عنوان مقاله پژوهشی در حوزه مطالعات اسلامی و مقالات مندرج در کتب متعدد منتشر کرده اند.

بخش مهمی از کتاب خود با عنوان « روایتهای صوفیانه از صمیمیت: ابنعربی، جنسیت و گرایش جنسی» به بررسی این مسئله اختصاص دارد که در آثار تفسیری سده‌های میانه جنسیت چگونه ساخته و پرداخته شده است، با زن به‌عنوان موجودی غیرمنطقی، مادی و شهوانی و ناتوان در رهبری، تفکر و دانش رفتار شده، در حالی که با مردان به‌عنوان موجوداتی برتر و حتی واسطه‌های فیض الهی برای زنان برخورد شده است. سعدیه شیخ خود را زنی مسلمان می­داند که جهان وجودی و اخلاقی­اش مبتنی بر جهان بینی اسلامی است.

او در معرفی عرفان اسلامی به عنوان منبعی از شناخت های جایگزین جنسیت است که با عدالت جنسیتی قرآن  نزدیک ترند و با پردازش های انسان شناختی خود راه را برای بازنگری هایی در احکام حقوق اسلامی پدید می آورند. نقطه تمرکز شیخ در این رهیافت، محی الدین عربی است. در دیدگاه شیخ، مهمترین راه یافتن قانون های الهی،  جستجوی فهم رابطه خدا با انسان است که خود مستلزم شناخت خداوند و ماهیت انسان و هدف اوست. صوفیه در طی قرن ها روش های مفصلی را برای فهم انسان و جامعه و تحقق تسلیم انسان در برابر خداوند فراهم کرده اند. برخی از اصول عرفانی اجازه بازاندیشی پیش فرض های موجود درباره زن و مرد و ماهیت آن ها  را می دهند و از این رو امکان رهیافتی مومنانه به مسائل جنسیتی در دایره شناخت اسلامی، فراهم می کند. از آنجا که احکام اسلامی همیشه مبتنی بر برداشت­های خاصی از ماهیت و ذات انسانی و جنسیت­مند بودن آن است، روایت­های صوفیانه و انسان­شناسی آن می­تواند دلالت­های ژرفی برای بازنگری داشته باشد. شیخ می­خواهد با بحث روان­شناسی صوفیانه و روایت های صوفیان ، تعریف جنسیت در تفکر مسلمانان را بررسی کند. شیخ می­گوید هستی­شناسی ابن عربی، انگاره­ای ارائه می­دهد که به روشنی با جنسیت پیوند برقرار کرده و مفهوم تازه­ای را برای برابری از نظر اجتماعی فراهم می­کند. این رویکردهای صوفیانه منبعی نظری و روش شناختی در اختیار می گذارد که برای مسلمانانی که می­خواهند پارادایم جنسیتی غالب در اسلام را دگرگون سازند،  بسیار یاری دهنده است.

  • مروری بر کتاب سعدیه شیخ

سعدیه شیخ  در کتاب « روایت‌های صوفیانه از صمیمیت، ابن عربی، جنسیت و گرایش­ جنسی » می‌گوید به‌دقت تمام آثار ابن عربی را در موضوع جنسیت مورد بررسی قرار داده، نتیجه خوانش انتقادی وی، نوعی کشمکش میان قواعد پدر سالارانه و تحریکات برابری طلبی جنسیتی در آثارش نمایان است. این کشمکش‌ها از ارزش دیدگاه‌های جنسیتی او در مورد زنان و غیر مذکر محورش نمی‌کاهد، باید در پی این بود تا چه حد امکان دارد دیدگاه‌های برابری طلبانه‌اش در زندگی روزانه‌اش با زنان، تسری یافته است. بنابراین شیخ برای کشف این امر، به نوشته‌ها و آثار او از جمله  «روح‌القدس، الدره الفاخره، دیوان، الفتوحات المکیه و ترجمان الاشواق» رجوع می‌کند.

کتاب « روایت‌های صوفیانه از صمیمیت، ابن عربی، جنسیت و گرایش جنسی »، از یک مقدمه و 7 فصل تشکیل شده است: شیخ در مقدمه ای با عنوان « تصورات جنسیتی مسلمان»، تاکید می کند که عرفای قرن13 با نگاهی متفاوت با دوران کنونی، زنان را به عنوان سرپرست عرفانی جامعه می انگاشتند. در حقیقت، ابن عربی، از نظر هستی­شناسی، ظرفیت زن و مرد را برای رسیدن به تکامل روحی برابر می­داند. ابن عربی در جوانی تصورات رمزگونه­ای از خداوند را تجربه کرده وی برای تحصیل به شهر آندلس رفت. وی در مقاطعی از تحصیل­اش، با دو خانم قدیسه درس می­خواند، فاطمه  و یاسمین که هر دوی آنها در پیشرفت های عرفانی و روحی او موثر بودند. تا سال 1198 او به شمال آفریقا و اسپانیا مسافرت می­کرد و تجربیات معنوی داشت که پایه و اساس بسیاری از نگاشته­های او بود. وی در سال 1201 ه.ق. مسافرت نخستش به مکه کتاب الفتوحات المکیه را نوشت. در همان سفر با خانمی به نام نظام آشنا شد که برای ابن عربی تجسم زیبایی معنوی بود. وی در دمشق کتاب فتوحات را کامل کرد که دایره المعارف دانش و بینش باطنی است و نگارش آن نزدیک 30 سال به طول انجامید.

شیخ می افزاید، تمرکز من بر روی آثار صوفی معروف ابن عربی نیز به این دلیل است که برخی از روایت های به شدت برابری طلبانه در آثارش دیده می­شود که گفتمان های اسلامی سنتی و مردسالارانه را به شدت به چالش می­کشد.

 فصل اول: اشتیاق به کمال، تصوف ، فردیت و جنسیت قبل از ابن عربی

هدف در سیر صوفیانه، عمق بخشی به ارتباط انسان با خداست. در این مسیر فرد باید موانع روحی خویش را از میان بردارد. یکی از دلایلی که در رویکردهای صوفیانه،با برداشت های جنسیتی کمتر مواجه هستیم این است که ویژگی های روحی فرد تنها با افکار و رفتاروی تنیده شده و به جنسیت ارتباطی ندارد. مؤلفه های مهم در رویکردهای صوفیانه شامل سه مؤلفه­ی نفس، قلب و روح می­شود که در قرآن نیز به آنها اشاره شده است. نفس، خودآگاهی فرد از خود است که به حالات روحی او باز می­گردد و جهاد اکبر همان مبارزه با نفس اماره است که نخستین بار یک صوفی زن به نام «امّ طلق» درباره راه­های مبارزه با نفس اماره را بیان کرده است. روح همان ماهیتِ مقابل نفس است که از طرف خداوند در همه انسان ها دمیده شده است. در قلب انسان، روح و نفس در جدال هستند تا یکی بردیگری برتری یابد.  بخش سوم که قلب است مرکز دریافتهای روحانی در نگرش صوفیان به شمار می آید. در رویکرد صوفیان جنس زن و مرد، برای بیان حالت های مختلف انسان در مسیرپیوستن به قرب الهی به کار می­رود. مثلا برخی صوفیان به ریاضت های روحی را « حالتی مردانه» لقب می­دهند و برخی حالت روحی دریافت کنندگی معنوی را « حالتی زنانه» خطاب می­کنند. بنابراین این واژگان، هر چند بار زنانگی و مردانگی دارند ولی در مسیر کشف حقیقت برای زن یا مرد فرقی نمی­کند و هر دو می­توانند حالتی دریافت کننده یا مبارزه کننده برای رسیدن به هدف قرب الهی داشته باشند.

فصل دوم: ترسیم انسان­شناسی ابن عربی

برای صوفیان، درک خداوند و جهان هستی از اهمیت بالایی برخوردار است؛ تفکر و تامل در مورد خداوند و جهان هستی به انسان کمک می­کند تا انسان­شناسی اسلامی را به علاوه مفاهیم عمیق جنسیتی  درک کند. هدفی که ابن عربی در سفر معنوی دنبال می­کند، فرار از جهان هستی نیست، بلکه توجه به وظیفه­ایست که هر انسانی دارد و آن تغییر خویشتن و بازگشت به سمت خداست. در دیدگاه او خداوند دو بُعد دارد، بعدی که برای ابد همچون گنجی مخفی است که بشر به آن دست نمی یابد و بُعد دیگر خداوند را می­توان به واسطه اسامی و القاب الهی او شناخت؛ ابن عربی تلاش می­کند تا رابطه میان آفرینش، انسان و خدا را شرح و تبیین نماید.

در حقیقت از نگاه او، فقط انسان است که قابلیت لازم را دارد که مجموعه متنوع صفات الهی را به کلیتی منسجم در وجود خود تبدیل نماید. اصطلاح « انسان کامل» به همه انسانها خطاب نمی­شود بلکه منظور اشاره به قابلیت و توانمندی بالقوه انسان در رسیدن به آن است. پس، انسان کامل تمام صفات متناقض را در وجود خویش جمع کرده است  به همین دلیل ابن عربی انسان را عالم صغیر می­خواند. در دیدگاه ابن عربی، حضرت محمد(ص) نقش مهمی ایفا کرده و برخی تعالیم اصلی خودش را در موضوعات ماهیتِ جنسیت، مرد، زن در فصل« محمد» کتابِ فصوص آورده است.از نظر ابن عربی و سایر صوفیان، شخصیت حضرت محمد(ص) در شکل­دهی ساختارهای ذهنی و فکری آنان و برداشت ایشان از هستی، خدا و انسانیت؛ نقش مهمی داشته است.

در رویکرد صوفیانه، انسانیت به خداوند به واسطه اسماء الهی پیوند خورده و شدت این ارتباط، این رابطه را منحصر به فرد کرده است. به میزانی که انسان این اسماء الهی را در خود تجسم کند، به سمت «انسان کامل شدن» پیش می­رود. ابن عربی اسماء الهی هم رابط و هم واسطه میان، الوهیت و انسان می­داند.  در حقیقت از نگاه ابن عربی سالک چیزی جر اسماء الهی نیست. در آیه قرآنی که خداوند می­فرماید:( انتم الفقراء الی الله)(فاطر/15)؛ او معتقد است حالت فقر فقط با آراسته شدن به اسماء الهی رفع می­شود. اسماء الهی ماهیت و هدف هستی انسان را تعریف می­کند و معنای واقعی هویت انسانی را شکل می دهند. از طریق تجلی اسماء الهی در انسان که موجب تصفیه روح انسانی می­شود، انسان سفر بازگشت را از کثرت به وحدت می­پیماید و انسان کامل پدید می آید.

از منظر شیخ صفات جمال خداوند که درانسان تجلی یافته، باید در بافت اجتماعی بروز کند، تغییرات روحانی و معنوی در شخصیت انسان، وقتی رخ می­دهد که تعاملات اجتماعی وی بر پایه عشق، محبت و رحمت با سایرین شکل­گیرد. شیخ معتقد است که انسان کامل، استانداردی فراجنسیتی برای تجلی انسانیت است ومطالبات برابری را برای زن و مرد ایجاد می­کند. ابن عربی با استناد به آیه 33 سوره احزاب که هم زنان و هم مردان را مورد خطاب قرار می­دهد به این نتیجه دست یافته است که مسیر معنوی تصفیه و پاکسازی روحانی برای زن و مرد، کاملا مساوی است ودر آموزه های بنیادین اسلامی، رویکردی برابری طلب ارائه شده است.

از منظرشیخ مطابق روایت های صوفیانه که حالات روحانی افراد، معیار اصلی ارزشهای انسانی اوست و کاملا هم با دیدگاه قرآنی موافق است، توجه به تمایزات جنسیتی و بیولوژیکی انسان، او را از هدف آراستگی به محاسن معنوی باز می­دارد. ابن عربی چنین دیدگاهی را از خوانش قرآن کسب کرده است. چنین دیدگاه­های نغزی، امکان نقدی اصیل از جامعه مردسالاررا فراهم می­ آورد.لذا به واسطه بهره گیری از رویکردهای صوفیانه، می­توان شرایط را برای برابر ساختن همه انسانها در همه عرصه­های مختلف زندگی فراهم آورد.

فصل سوم:  عرفان و جنسیت، هرمنوتیک تجربه

زندگی ابن عربی مملو از حضور گسترده زنان است، زنان هم در خانواده و هم در گردهمایی های اجتماعی و مذهبی او بسیار مشهود و قابل توجه بوده است. با توجه به هنجارهای اجتماعی پیشامدرن، زنان از مردان در اجتماع جدا از هم بوده­اند، اما بهره گیری معنوی از معلمان صوفی زن فراوان بوده است.

دیدگاه­های وی برداشتی از دریافت­های عرفانی وی و پیروی از سیره پیامبر(ص) است. او ابراز مهر، محبت و عدالت محوری درباره زنان را از جمله ی وظایف الهی برمی شمرد که خداوند بر دوش مردان قرار داده است و در واقع سنت رسول خداست. ابن عربی به واقع، ارتباطی میان عشق و عدالت برقرار کرده است. به طور خاص، این روایت ها از زندگی ابن عربی، در حقیقت ماهیت ابعاد فردی و عرفانیِ تجربه انسانی وی را منعکس می­کند. او همچون کسی است که روش زندگی پیامبر(ص) را در زندگی پیاده می­کند و راه تصفیه سازی معنوی و زندگی روحانی را به انسان­های دیگر نشان می­دهد.

وقتی ابن عربی جوانتر بود برای دانش­اندوختن به شهرهای مختلفی مانند اندلس سفر می­کرد. در آن زمانها بود که وی تجربیات عرفانی فراوانی در مورد خدا به دست آورد. او در آن دوران، شاگرد دو زن قدیس با نام های فاطمه بنت ابن مثنی و یاسمین امّ الفقراء بود. شمس یاسمینه، استاد80 ساله ی ابن عربی، همواره حالات روحی­اش را از سایرین مخفی می­کرد، ولی برای شاگردش ابن عربی که دارای ظرفیتی منحصر بفرد بود؛ قضیه فرق داشت. ابن عربی در مورد او می­گفت: « در میان انسانها کسی چون او ندیدم، ایشان بر روح خویش کنترل فراوانی دارد، شمس از نظر ارتباط با خداوند و ، برترین و بهترینهاست. او قلب خالصی دارد، قدرت معنوی برتری دارد و از نظر حس ششم فوق العاده است، از خداوند می­ترسد، و چنین انسانی نادر است»  ابن عربی می­نویسد: « وحی بر شمس نازل می­شد و من از او عجایب بیشماری دیدم.» او شاگرد ممتاز درسهای شمس بود، شمس برای اطرافیان صوفی خود استادی ممتاز و الگویی تمام عیار بود. ابن عربی دوسال هم نزد فاطمه شاگردی کرد. ابن عربی فاطمه را همچون مادر معنوی خود می­دانست. ابن عربی فاطمه را رحمتی از جانب خدا برای جهان می­دانست، که تاثیرگزاری روحانیش، بسیار زیاد است. ابن عربی نه تنها معلمان خویش را ستایش می­کرد بلکه از هم­گروهی های خود نیز تقدیر می­نمود، مثل روح القدس که دختر قاسم الدوله بود و ابن عربی از قدرت روحی بالایش سخن می­گفت، که می­تواند با کوه­ها و درختان سخن گوید و مسافتهای طولانی را با سرعت بپماید، چرا که حالت معنوی قوی­ داشت و مسیر صوفیان را با دقت طی می­کرد. روح القدس دائم الصوم بود و شبها را به عبادت می­گذراند. ابن عربی زن صوفی دیگری را هم به نام زینب الغالیه را در مکه ملاقات کرده است.اگر چه زینب دارای ثروت و زیبایی بود ولی از دنیا چشم­پوشی کرده بود. از نظر ابن عربی، او بهترین و باهوش­ترین فرد زمانه­اش بود. زینب با ابن عربی از مکه تا اورشلیم، همسفر بود، ابن عربی می­گوید فردی را تاکنون چون زینب، سخت­گیرتر به وقت نماز ندیده بودم.

او زنان را دارای قابلیت معنوی برابر با مردان می­دانست و همین نگاه او به قوانین و هنجارهای اجتماعی جنسیتی او موجب شد تا زنان در زندگی اجتماعی او حضوری پررنگ داشته باشند. مفهوم جنسیت از نظر ابن عربی، بخشی از شبکه پیچیده­ی درک معنوی است که در آن هر فهمی از آن شبکه بر دیگران اثری متفاوت خواهد داشت. به طور خاص، تعالیم ابن عربی در موضوع جنسیت، به ادراک او از ماهیت انسان و پارادایم درک معنوی وی مرتبط است.

 فصل چهارم: خوانش جنسیت و استعاره در دنیای ابن عربی

ابن عربی برای شرح توحید، به متعالی بودن خداوند و مبرا بودن وجود خدا از زن یا مرد بودن، اشاره می­کند. در دیدگاه او، زن و مرد، همزمان گیرنده و فعال هستند مثل مردانگی و زنانگی که در سطوح مختلفی از واقعیت، اساس تفاوت جنسیتی را می­سازند. سرانجام، در این چهارچوب، همه چیز در رابطه پذیرندگی از خدا هستند، خدایی که واحد است و حقیقت نهایی است. همه مخلوقات تا حدی واقعی هستند، هستی خود را از خدا قرض می­گیرند. اگر خدا تنها مرد باشد، بنابراین، همه مخلوقات زن هستند، ولی بطور همزمان، وجود الهی به همه مخلوقات، هستی می­دهد، همان نظری که تصوری زنانه از بارداری و مادر شدن را ارائه داده است. همه مخلوقات و جهان هستی توسط پارادوکس و جفت شدن ،نه بر اساس سلسله مراتبی تعریف می­شود. در این تشکل سمبولیک، هر انسانی زن یا مرد، هم از ابعاد مردانه و هم از ابعاد زنانه تشکیل شده است. پس « پدرها» مشخصه فعالیت روحی را در ارتباط با بدن نشان می­دهند و «مادرها» بدن را در پذیرندگی روح، نشان می­دهند. او جنسیت را استعاره­ای بکار برده، به صورتی که ابعاد مختلفی از واقعیت را مشخص می­کند. تصویر ابن عربی از انسان کامل، که تمام صفات الهی را در خود تجسم داده است، که فرقی میان زن یا مرد نیست و سرانجام یکپارچگی میان روح و جسم را اثبات می­کند.

در انسان­شناسی معنوی ابن عربی، انسانیت درنقطه کانونی قرار دارد. این انسان کامل، فارغ از جنسیت، به طور هماهنگ، قلمروهای معنوی، جسمی، احساسی و ذهنی را دربرمی گیرد که با هم همچون دستگاهی یکپارچه عمل می­کند و امکان نمایاندن آیینه کاملی از انسانی الهی را دارد.

 فصل پنجم: روایت­های قرآنی آفرینش آدم و حوا

در تحلیل شیخ از روایت های ابن عربی، می توان گفت ابن عربی برای خوانندگان آثارش، مقولات جهانی در باب انسانیت و تساوی زن و مرد در اکتساب مراحل معنوی و روحی را عنوان می­کند و حتی برتری زنان بر مردان را پیشنهاد می­کند به روش­هایی که در آن زنان، بارقه­های الهی را قدرتمندتر و منحصربفردتر نشان می­دهند. او با اصول انسان­شناسانه قرآنی سعی می­کند روابط جنسیت را شرح دهد.

ابن عربی انسان را روحی دمیده شده در کالبد هستی می­داند، بنابراین انسانیت برای هستی، حیاتی و ضروری است. هستی هم تمام صفات الهی را منعکس می­کند و بر عملکرد انسان و واقعیت درونی­اش ظهور و بروز دارد. پس با این دیدگاه، هستی و انسان، برای یکدیگر ضروری و لازم و ملزوم­اند، هر کدام بخشی از تکامل یکدیگر هستند. بطور همزمان، هر کدام بطور مجزا دارای جهانی درون خویش هستند ، آیینه کاملی که صفات الهی را نمایش می­دهند ولی هر کدام به شیوه خود اینکار را انجام می­دهند. پس به این ترتیب، زن و مرد هر دو قابلیت بروز و ظهور اسماء الهی را دارند، به همین دلیل واژه انسان کامل برای زن و مرد بطور مساوی بدون کوچکترین تفاوتی برای هر دو بکار می­رود.

 فصل ششم: مشاهده ذات الهی در زنان

ابن عربی می­گوید زنان در مرکز پذیرندگی قرار دارند، همانطور که ماهیت انسان از زنان به وجود می­آید و ماهیت واقعیت چیزی جز نسیم رحمت و محبت نیست. زنان در مرکز « نفس الرحمان» یا همان نسیم رحمت الهی ایستاده­اند که انسانها را به دنیا می­آورند. زنان با انعکاس نفس الرحمان، عامل تولد انسانها هستند. اینجاست که عاملیت زنان در ارتباط با کامل­ترین مشاهده الهی، معنا می­یابد. ابن عربی  زنان را مظهر خلقت خداوند می­داند؛ او بر روایاتی تاکید دارد که زنان صفاتی الهی از خدا را دارند که به گونه­ای از مردان قدرتمند­تر است، قیاسی میان ماهیت خداوند با ماهیت زنانه و شباهت میان وجود زنان و خداوند در دادن رحمت و محبت به دیگران؛ این ادعا را ثابت می­کند که خداوند بیشتر در زنان مشاهده می­شود.

 فصل هفتم: ابن عربی و زن گرایی اسلامی

زن گرایان بسیاری به مردسالاری، انتقادهای اساسی دارند؛ چه مرد سالاری مذهبی چه سکولار باشد و این موضوع را به مسئله حقوق زنان مرتبط می­کنند. در اسلام، بسیاری از متفکران حقوقی در گفتمان­های حقوقی وارد شده و نقدهای خود را به نابرابری­های جنسیت در حوزه حقوق وارد می­کنند. این اصلاح گران زن گرا، گفتمان فقه سنتی را در مورد حقوق زنان در جوامع مورد توجه قرار می­دهند، سپس سعی می­کنند قوانین حقوقی  زنان  که در دوران معاصر به سبب تفاسیر قرآن،به حاشیه رانده شده، بازخوانی نمایند و برای گفتمان برابری زن و مرد مبارزه نمایند تا همانطوری که مردان به حقوق خود نائل می­آیند، زنان نیز بتوانند از همان حقوق مساوی برخوردار باشند.

شیخ در این کتاب قصد داشته با استعانت از رویکردهای صوفیانه و تعاریف آنها از تصوف و عرفان، به تعاریف اساسی انسان­شناسانه قرآنی، دست پیدا کند و اخلاقیاتِ حوزه جنسیت را ارتقاء دهد. شیخ به نقل از ابن عربی تاکید می نماید، انسان باید صفات جلال و جمال الهی را درخود بپروراند، تا قابلیت ارتقا و اصلاح سیستم حقوقی محقق شود، این استنباط به مفسران زن مدار این فرصت را می­دهد تا مفاهیم خود، جامعه و واقعیت و راه­های درک عمیق ارزش­ها و اهداف را بهتر بیابند.

روایت های صوفیانه  ابن عربی، ماهیت انسان، جامعه و خداوند را مورد خطاب قرار می­دهد، ساختارهای بنیادین اجتماعی را مورد نقد و بررسی قرار می­دهد و« چرا»ها و « چطور» هایی را درباره جنسیت، مطرح می کند؛ که پیگیری چنین پرسش هایی ما را به پاسخ­های متعددی می­رساند که حاکی ازیک پارادایم و الگوی غالب می باشد. در حقیقت، آموزه های ابن عربی و صوفیه، چهارچوبی فراگیر از سیاست­گزاری ها در حوزه جنسیت را مشخص می­نماید. از دیدگاه ابن عربی، هدف نهایی حرکت فرد و جامعه به سمت خداوند است. به علاوه، اگر این حرکت با درک ویژه­ای از خداوند و انسان همراه شود، به طوری که انسان کامل شکل گیرد و صفات الهی در وجود وی بروز و ظهور دهد. بدین ترتیب دردیدگاه ابن عربی، مفاهیم جدیدی ارائه شده و مسلمانان معاصر را توانمند می­سازد تا در موضوع جنسیت بازنگری کنند و آنرا  مجدد در بافت جدیدی که ریشه های عمیقی در میراث معنوی اسلامی دارد،  بکار گیرند و تغییراتی اساسی  در ساختارهای  اصلی ایجاد نماید.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.