نشست علمی واکاوی اندیشه‌های« ابوریحان بیرونی» برگزار شد

نشست علمی واکاوی اندیشه‌های« ابوریحان بیرونی» به مناسبت ۱۳ شهریورماه روز بزرگداشت حکیم ابوریحان بیرونی، به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در فضای مجازی برگزار شد.

در این نشست ، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، علیم اشرف خان استاد ادبیات دانشگاه دهلی، احمد تمیم داری عضو هیات‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی، حنیف قلندری عضو هیات‌علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران و یونس کرامتی عضو هیات‌علمی پژوهشکده تاریخ دانشگاه تهران سخنرانی کردند.

حسن بلخاری در این نشست علمی گفت: برای سخن گفتن در برنامه امروز به کتاب «التفهیم» مراجعه ای داشتم که در باب علم نجوم است و مرحوم همایی با تصحیح و مقدمه خودش در سال ۱۳۵۲ آن را به انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سپرد تا چاپ شود. کتاب را تورق می‌کردم که بدانم و ببینم چه موضوع بکری را در باب ابوریحان می‌توانم برگزینم. در یکی از صفحات به نکته جالبی تحت عنوان افکار تازه و نوآورده‌های علمی ابوریحان برخورد کردم که همایی در مقدمه آورده است. جناب همایی ذیل این عنوان مواردی را بالغ بر بیست مورد ذکر کرده که در موارد خاص ابوریحان آورده‌های جدیدی برای جهان علم داشته است. یکی از مواردی که اشاره می‌کند، عنوان اشکال هندسی گل‌ها و شکوفه‌ها است.

اوافزود: جناب همایی می‌گوید از جمله اکتشافات و تحقیقات تازه ابوریحان استنباط این نکته است که در شکوفه‌ها و گلها دقایق هندسی به کار رفته و سبب اینکه شکوفه‌ها و گل‌ها هرگز هفت برگ یا نه برگ نمی‌شوند، بلکه مثلث و مخمس و … می‌باشند آن است که ترسیم شکل هفت‌ضلعی و نه‌ضلعی متساوی‌الاضلاع در دایره ممتنع و محال است و بعد اشاره کردند که این آورده نو و جدید در آثارالباقیه مورد بحث قرار گرفته است. آثار الباقیه را از کتابخانه مجلس یافتم و بعد این بحث را در صفحه ۲۹۷ و ۲۹۸ پیدا کردم.

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: ابوریحان بحثی در باب اعتقادات بخشی از مسیحیت تحت عنوان نصاری دارد و وارد بیان و نقد بسیار عالمانه برخی از آثار و مراسم و سنت‌های اینها شده است که به‌شدت به خرافه آلوده است و بعد ضمن بیان این سنن غریبه و نقد آنها بحثی را مطرح می کند که این بحث مبنای ورودش به اشکال و نقوش هندسی گل‌ها و کواکب و طبیعت و اشیاء است.

او افزود: اما پیشتر باید اشاره کنم که چرا این بحث برای بنده مهم جلوه کرد. چون در حوزه حکمت و فلسفه هنر و معماری اسلامی یکی از بنیادی‌ترین ، مهم‌ترین و مبنایی‌ترین بحث‌ها، هندسه نقوش است؛ به این معنا که معتقدیم یک هندسه پنهان در بطن این آثار وجود دارد و مراد از هندسه پنهان این نیست که یک اثر را برداریم و هندسه طراحی آن را به دست آوریم بلکه مراد این است که بنابر شریفه قرآن که: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ»، که ما هر چیزی را به توازن و تناسب و هندسه آفریدیم، هنرمند مسلمان نیز با محاکات از حضرت حق، در حقیقت هندسه را به‌عنوان عامل بنیادین ظهور ایده خودش انتخاب می‌کند و کشف این هندسه یکی از عوامل بنیادین درک اثر است و بحث مهمی را در این عرصه داریم.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تاکید کرد: امروزه در جهان هنر و معماری از تناسبات طلایی صحبت می‌شود و یکی از مفاهیم بر بنیاد اعداد فیبوناچی کشف می‌شود و این اعداد، اعدادی است که هر عدد محصول جمع دو عدد پیشین است و وقتی می‌گویید هشت، یعنی حاصل پنج و سه و همینطور به بالا می‌رود. هر عددی در این سلسله اعداد به قبلی آن تقسیم شود به یک عدد ۶۱۸/۱ می‌رسیم که در جهان هنر و معماری به امضای خدا مشهور است و بحث‌های فوق‌العاده زیبایی در این عرصه داریم و در الهیات اینطور جلوه می‌کند که هستی متشکل از یک نظم بسیار زیبا است. البته اکنون نمی‌توانم این بحث را به صورت مفصل ارائه دهم اما باید توجه کرد که هندسه زبان هنر و معماری است و هنگامی که می‌فهمید یک فیلسوف و دانشمند برجسته در تمدن اسلامی به هندسه نقوش توجه دارد طبیعی است که خوشحال می‌شوید؛ زیرا می‌فهمید که شاهکارهای عظیمی که در ساحت هندسه در معماری اسلامی – ایرانی و در هنر ظهور کرده می‌توانسته چنین عقبه‌های نظری نیرومندی داشته باشد.

او ادامه داد: اینکه مثلا در سال ۳۹۷ هجری (و قبل از آن، بیرونی این نکات را گفته) و اثری در معماری ساخته می‌شود که از نظر مهندسان مهندسی‌ترین بنای عالم است یعنی گنبد قابوس، متوجه می‌شویم که حقیقتا یک آثار عظیمی به وجود آمده است. یک تمدن تا در حوزه نظری و فلسفی به ادراک و تجربه عمیق از هندسه نرسد نمی‌تواند این آثار را خلق کند. برای ما کشف مبانی بنیادین نظری هندسه در تمدن اسلامی که ظهور و تجلی زیبایی‌شناسانه‌اش این آثار معمای بوده فوق‌العاده مهم است. بنابراین مهم است که چنین دانشمندی در باب هندسه نقوش صحبتی کرده باشد.

بلخاری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: جناب ابوریحان دارد مسئله دیگری را پیش می کشد و مواردی را ذکر می‌کند و تعریضی به برخی از شبه مسلمین دارد که می‌آیند و اسم خدا و پیامبر(ص) را به برخی از اعضای بدن می‌دهند که این را رد می‌کند. سپس وارد جریان مسیحیت می‌شود و می‌گوید که یک فرقه‌ای در میان نصاری داریم که معتقدند اگر پوسته چوپ فاوانیا را بردارید، صلیب ظاهر می‌شود و اگر از این چوپ دارویی بسازید و آب چوبی درست کنید و عصاره آب را به کسی که بیماری صرع دارد بنوشانید خوب می‌شود. ابوریحان این را می‌آورد و نقد می‌کند که این چه حرفی است؟ آیا اینها توجه ندارند که خیلی قبل‌تر از مسیح، جالینوس در مورد آثار طبی این چوب صحبت کرده و گفته در صرع کاربرد دارد؟ پس این یک مساله علمی است و چرا از این مساله علمی مصادره مطلوب مذهبی می‌کنید؟ آن هم با استناد به امری که قابل اثبات نیست.

او تصریح کرد: این رویکرد نقادانه ابوریحان تحسین‌برانگیز است. بنده ایشان و ابن هیثم را جزو برجسته‌ترین دانشمندان محقق و منتقد با رویکرد انتقادی و بنیادگذار روش تجربی و دقیق می‌دانم. از همین رو ایشان یک بحث انتقادی جالب را شروع می‌کند و بعد وارد هندسه نقوش در طبیعت و کائنات می‌شود. بحث این است که برخی‌ها هستند که وقتی بخواهند حرف خود را مستدل کنند در طبیعت می‌گردند و یکسری آثار طبیعی را انتخاب می‌کنند و از آنها برای اثبات حرف خود ادله می‌آورند و اگر بین حرف آنها و چیزی که کشف کرده‌اند تضادی باشد به‌قدری مطلب را می‌پیچانند که در نهایت حرف خود را اثبات می‌کنند.

استاد دانشگاه تهران درادامه سخنان خود گفت: بیرونی می‌گوید ایرادی ندارد اما بدانند که به واسطه نسبت جوهری میان سنجنده و سنجیده‌شده و دال و مدلول است که حرفشان را می‌پذیریم و اگر یک نسبت منطقی میان دال و مدلول نباشد این را رد می‌کنیم و این حرف بسیار مهم است و به نحوی تأویل را در فرهنگ ایرانی – اسلامی جهت می‌دهد که شما آزاد نیستید هر چیزی را به نام تأویل به خورد مخاطب بدهید و مفاهیم خود را به صورت ذوقی بخواهید به مردم تزریق کنید و باید بین دال و مدلول نسبتی برقرار باشد. هزار و صد و پنجاه سال قبل ابوریحان این را ذکر می‌کند و می‌گوید اگر شما در طبیعت و گل‌ها و شکوفه‌ها و … بنگرید شکل‌های دوتایی، چهارتایی و … پیدا می‌کنید یا مثلا شش ضلعی را در نحل و کندوی زنبور عسل پیدا می‌کنید. به طور خاص این در گل‌ها و شکوفه‌ها و جهان طبیعت نیز وجود دارد.

او افزود: سپس ابوریحان می‌گوید هرکسی می‌تواند برای بیان اعتقادی خودش از این چیزها استفاده کند و در مسائل طبیعی و غیره چیزهای عجیبی وجود دارد و بعد مثالی هم می‌زند. اما واقعیت این است که در جهان طبیعت اشکال هندسی طبیعی عظیمی داریم که هندسه عالم هستند و هر کسی می‌تواند از اینها برای مطالب غیرعلمی و غیرعقلی استفاده کند و باید در این قلمرو مواظب بود و از او پذیرفته نمی‌شود مگر اینکه یک دلیل عقلی این را تایید کند وگرنه صرف اشاره به اینها نمی‌تواند مبنای اثبات مطالب غیرعلمی باشد.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان سخنان خود گفت: مقصود بنده دو نکته است؛ یکی اینکه اولا اشاره ابوریحان به هندسه نقوش و هندسه جاری در بطن طبیعت بسیار جالب است؛ چون یکی از بنیادی‌ترین مسائل ما در هنر و معماری است و دوم توجه به نقد عالمان، مبتنی‌بر عقل است. جناب ابوریحان در سپیده‌دم ظهور اندیشه فلسفی در تمدن اسلامی توجه و تذکار جدی دارد مبنی‌بر اینکه مبادا این مباحث مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و مبنای ظهور خرافات باشد که فوق‌العاده عالی است و خواستم از این زاویه هم توجه ابوریحان به هندسه نقوش را به‌عنوان بحث نو باز کرده باشم و هم نگاه نقادانه ایشان را مطرح کنم که هر چیزی را نمی‌توان به‌عنوان یک امر تکوینی پذیرفت بلکه باید ادله قوی و نسبت درست بین دال و مدلول وجود داشته باشد.

«تحقیق ماللهند» بیرونی؛ دائرۀ المعارفی جامع

درادامه علیم اشرف خان به ایراد سخن پرداخت و گفت: در تاریخ چندین هزاره ساله هند، شاهد ورود علما، منتقدین، ادبا، متفکران و سیاحان از مناطق مختلف جهان هستیم و می دانیم که هند کشوری است که در آن از قدیم افرادی به دنبال آب حیات بودند. نابغه روزگار، ابوریحان بیرونی هم به هند آمد و اینجا زندگی کرد و کتاب های مفیدی درباره هند به رشته تحریر درآورد و در تاریخ به عنوان اولین هندشناس مشهور شد.

استاد ادبیات دانشگاه دهلی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: درباره ابوریحان، ادبای نامدار قرون میانه از جمله ابوالفضل بیهقی، یاقوت حموی و نظامی عروضی سمر قندی سخن گفته اند و احوال او را ذکر کرده اند، در قرن نوزدهم، کتاب «آثار الباقیه» ابوریحان، تصحیح و چاپ شد و در آسیای مرکزی و در کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و حتی روسیه، تحقیقات گسترده ای درباره او انجام گرفت که بیشتر مبتنی بر نسخ خطی به جا مانده از اوست. همچنین کتاب «تحقیق ماللهند» ابوریحان نیز، واقعا به مثابه دانشنامه هند است که ۸۰ باب دارد و در آن فلسفه، نجوم، قوانین، ادبیات، جغرافیا، ریاضیات، مذاهب، علوم و اساطیر هندوان مورد شرح و بررسی قرار گرفته اند.

او افزود: ابوریحان نابغه قرن دهم میلادی است. او کتاب های مستند و معتبر را منبع تحقیقات خود قرار داده است. بیرونی در تحقیق ماللهند ۲۵۰۰ اصطلاح علمی سانسکریت را کشف و آنها را در جداول مختلف مرتب کرده است.همانطور که می دانیم هند کشور شگفتی هاست و آن را از دیر باز گنجشک طلایی، می نامیده اند. هندی ها در علوم و فنون مختلف زبردست بوده اند. و پادشاهان برای آب حیات سفرای خود را به هند می فرستادند. «بیرونی» دریافته بود که هند کشوری بس عجیب است و در آنجا افرادی هستند که در علوم و ریاضیات و… پیشرفت کرده اند که باید از آنها بیاموزد. به همین دلیل به هند رفت و سال ها در آنجا زندگی کرد، ولی چون مسلمان بود، هندی ها به او توجه نمی کردند و وقتی به زبان هندی ها مسلط شد، توانست با آنها رابطه برقرار کند.

اشرف خان در پایان سخنان خود تأکید کرد: آثار علمی و تحقیقی افرادی مانند بیرونی، از جمله تحلیل دقیق و علمی او از جامعه هند و تلاش هایش در شناساندن و حفظ آیین ها و آداب ملل، یک الگو در جامعه شناسی است. ابوریحان، هند را از نزدیک مشاهده کرد و جامعه هندی را به چهار طبقه تقسیم کرد و ویژگی های اخلاقی و اجتماعی هر کدام را برشمرد. در آثار بیرونی دوازده موضوع قابل توجه است که عبارتند از: جغرافیا، ریاضیات و حساب، اسطرلاب، شعاعات و مدارها، تاریخ، عقاید اوقات، زیج، احکام نجوم، ادب و داستان، علم کواکب، کیمیا و علم عروض.

استعدادعلمیِ سرشار« بیرونی»

سومین سخنران این نشست علمی، احمد تمیم داری بود. او درابتدای سخنان خود گفت: ابوریحان بیرونی کتب متعددی نوشته و در خوارزم به دنیا آمده و در غزنی فوت شده است. مرد بسیار دانشمندی است و به ریاضات نیز بسیار علاقه دارد و سعی می‌کند ریاضیات را در سایر علوم دخالت بدهد و از اولین کسانی است که در ریاضیات سینوس زاویه یک درجه را محاسبه کرده و حرکت وضعی زمین را کشف کرده و همچنین مساحت زمین را حساب کرده و جهت قبله را تعیین کرده است.

اوافزود: بنابراین کارهای مهمی انجام داده و ما بنا است در باب شرح فکر او سخن بگوییم. شرح فکر ابوریحان با توجه به اینکه اکثر کتب وی هم از بین رفته بسیار دشوار است و آن مقدار که بنده مطرح می‌کنم این است که یک چنین شخصیت‌هایی وقتی در کارهای خود موفق می‌شوند که پشتوانه‌های فکری و پشتوانه‌های علمی داشته باشند و از پشتوانه‌های مالی و حمایتی نیز برخوردار باشند.

استاد دانشگاه علامه طباطبائی افزود: ابوریحان وابسته به دربار غزنویان بود و در سفرهای سلطان محمود نیز حاضر بود و به هند نیز رفت و پس از اینکه محمود برگشت او در آنجا ماند و ۱۵ سال در هند توقف کرد و زبان‌های هندی را آموخت و چنان سانسکریت را آموخت که می‌توانست از متون یونانی به سانسکریت ترجمه کند. در قرن سوم و چهارم و دوره‌ای که مأمون عباسی بیت‌الحکمه را تاسیس کرد و آرای حکمای یونانی را مد نظر قرار داد که این آرا ترجمه شود، یک نوع یونان‌زدگی باب شد اما ابوریحان معقتد بود که ریشه‌های علوم در هند است نه در یونان، در حالی که در آن زمان بسیاری از اندیشه‌ها به سمت یونان بود. بر اساس یک فرضیه آب و هواشناسی سرزمین‌های شرقی و آسیایی زمانی که دوره باران را می‌گذرانده، اروپا سرزمین یخبندان بوده است و به صورت جنگلی زندگی می‌کردند اما سرزمین‌های شرقی تبدیل به کویر می‌شود و علوم به سرزمین‌های اروپایی و از جمله به یونان منتقل می‌شود. بنابراین خیلی از آرای اندیشمندان را که می‌خوانید اینطور است که ریشه‌های علوم در یونان بوده اما ابوریحان می‌گفت بسیاری از علوم ریشه در هند داشته است.

او تأکید کرد: البته در مورد ایران نیز این مسئله مطرح است اما بیرونی چون حدود ۱۵ سال در هند زندگی کرده تمرکزش بیشتر در آنجا بوده است. البته در دوره‌های نخستین و در سال‌های نخست دانشمندان هندی او را نمی‌پذیرفتند؛ چون با مسلمین رابطه خوبی نداشتند. ارتباط زبانی و فرهنگی داشتند و به هم مرتبط بودند اما به عنوان دین از دوره پس از اسلام ارتباطی نداشتند و حتی دانشمندانی که اسلام را هم نمی‌پذیرفتند فرهنگ ایرانی را ارج می‌نهادند. این یکی از عقاید بسیار بسیار مهم ابوریحان است.

نکته مهم دیگر در مورد اندیشه بیرونی این است که معمولا در طول قرون و اعصار، دانشمندان از یکدیگر تقلید و رونویسی می‌کنند؛ یعنی یک تعداد علومی داریم که تکراری هستند که برخی دانشمندان علومی را کشف می‌کنند و تکرار می‌شود و یک موقع ممکن است که حتی چند قرن تکرار ادامه یابد. اما قسمت دیگر علوم، علوم ابداعی است و ابوریحان یکی از کسانی است که دارای ابداع و کشف و اختراع است.

تمیم داری افزود: اما در مورد یکی از دانشمندان مطرح آلمانی به نام زاخائو نیز باید اشاره‌ای داشته باشم. زاخائو یکی از دانشمندان آلمانی که استاد زبان‌های شرقی در دانشگاه برلین بود و یکی از مترجمین کتاب تحقیق ماللهند نیز بود و این کتاب را به زبان آلمانی و انگلیسی ترجمه کرد و ارزش کارش به این است که اگر او این کتاب را ترجمه نکرده بود ممکن بود مانند سایر کتاب‌های بیرونی محو شود. از بیرونی کتب بسیاری نقل شده که فقط سه کتاب باقی مانده و دیگر کتب از بین رفته است.در اینجا باید به تاریخ علوم در اسلام نیز اشاره کنم. تاریخ ایران از دوره پس از اسلام یک تاریخ است و تاریخ پیش از اسلام یک تاریخ دیگری است. در دوره اسلامی، قرن اول قرن فتوحات و قرن دوم قرن استقرار حکومت‌های اسلامی و قرن سوم نیز شروع نهضت‌های ملی و نهضت‌های استقلال‌طلبانه و نیمه استقلال‌طلبانه است. در قرن چهارم دانشمندان بزرگی ظهور کردند که جنبه بین‌المللی دارند. البته ترجمه از قرن سوم آغاز شده و قرن سوم قرن ترجمه عنوان شده است و قرن چهارم نیز قرن تحقیق روی آثاری بوده که ترجمه شده بودند و در آن زمان در ایران و کشورهای دیگر یک عده‌ای دوستدار یونان و یک عده‌ای نیز یونان‌زده بودند. کار مهم بیرونی این بود که نشان دهد غیر از یونان سرزمین‌های دیگری هم هست که دائرمدار علم و دانش بوده است و ابوریحان بسیار علاقه‌مند ریاضی بوده است و توجه کنید که بسیار دشوار بود که به زبان و ادب سانسکریت ورود پیدا کند.

او درپایان گفت: ابوریحان بیرونی به علت اینکه استعداد بالایی داشت توانست زبان یونانی و سانسکریت را بیاموزد. همچنین زبان عربی را نیز خوب می‌دانست و به قدری به زبان سانسکریت تسلط یافت که می‌توانست کتاب‌های هندی را به زبان سانسکریت ترجمه کند. سرنوشت ابوریحان بزرگترین سرمشق برای ما است که باید به اکتشاف و اختراع، پژوهش های جدید و همچنین به دانش‌های نوین برسیم.

اهمیت آثار «بیرونی» در حوزه نجوم

حنیف قلندری دیگر سخنران این برنامه بود. او گفت: ابوریحان بیرونی در دوره ای زیست می کرد که از آن به عنوان عصر طلایی تمدن اسلامی یاد می شود. دراین باره «کوشیار گیلانی» در ابتدای مقاله سوم از کتاب «زیج جامع» تأکید کرده است ما در اینجا سراغ بخش نظری نجوم، شامل هیأت و برهان ها، می رویم. او پیشتر در دو مقاله اول درباره روش محاسبه و جدول ها (بخش عملی نجوم) سخن گفته بود. از اینرو می توان گفت ابوریحان در تمامی این حوزه ها آثاری را به رشته تحریر درآورده است. مهم ترین اثر او کتابی است متعلق به حوزه نظری نجوم، به نام «قانون مسعودی» که در دهه دوم قرن پنجم به نگارش درآمده است. این کتاب هم رصدی است و هم نجوم ریاضی.

عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: نکته مهم در آثار ابوریحان این است که او در مقام بیان برهان هندسی، سعی می کند همه تاریخچه و پیشینه علمی ای را که در اختیار دارد، برای ما گزارش کند و این برای مطالعات تاریخ علم بسیار ارزشمند است.

او درادامه سخنان خود گفت: ابوریحان قبل از قانون مسعودی، رساله ای دارد به نام «مقالید علم الهیئه» که رساله ای است درباره مثلثات و هندسه کره که ابزار دانشمندان در حوزه نجوم بوده است و موضوع اصلی آن، فرمول بندی قضیه سینوس ها است. ابوریحان سعی کرده ادعاهای دانشمندان در این حوزه را نقد و بررسی کند.

قلندری همچنین درباره کتب نجومی ابوریحان گفت: کتاب «تهدید نهایات الأماکن» بیرونی، بخشی از نجوم گذشته و مسأله جغرافیای ریاضی بود که موضوع آن بررسی وضع پدیداری آسمان در نقاط مختلف زمین و پیدا کردن فواصل و اختلاف طول و عرض جغرافیایی نسبت به مبدأ است. اما مهم ترین رساله بیرونی در باب هیأت، «التفهیم» است. البته در سده چهار و پنج قمری می توان به آثاری اشاره کرد که ترکیبی از هیأت و احکام اند. «التفهیم» هم همینطور است؛این اثر به مقاصد آموزشی نوشته شده و یکی از نخستین نمونه های آموزشی نجوم است.

دلبستگی ابوریحان بیرونی به تاریخ

سخنران پایانی این نشست یونس کرامتی بود. او طی سخنانی گفت: دلبستگی ابوریحان به تاریخ بسیار واضح است. این دلبستگی طیف وسیعی را دربر می گیرد؛ از گزارشگری تاریخی گرفته تا تاریخ نگری و تاریخ نگاری. در حقیقت منظور از گزارشگری تاریخی، همان روایت تاریخی یک منطقه یا موضوع خاص که در آثار ابوریحان به ندرت دیده می شود. مقصود از تاریخ نگری آن است که در بررسی های مختلف، نگرش تاریخی داشته باشیم و هر موضوعی را در یک بستر تاریخی گسترده در نظر بگیریم. این موضوع در همه آثار ابوریحان دیده می شود، حتی در مباحث ریاضیات.

عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: اما تاریخ نگاری، یعنی به کار گرفتن روش هایی در تحقیقات تاریخی و انعکاس آنها در آثار و تحقیقات. در این راستا باید بیان کنم گه دیدگاه های تاریخ نگارانه ابوریحان بیرونی بیشتر در کتاب«تحقیق ماللهند» و «آثار الباقیه» منعکس شده اند. در حقیقت «تحقیق ماللهند»، تکمله ای است بر «آثار الباقیه» البته با موضوع اختصاصی هند.

او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ابوالفضل بیهقی، بیرونی را فردی دقیق می داند که این دقت، ناشی از به کار گیری دیدگاه های تاریخ نگارانه در آثارش است. ابوریحان گزارش هایی که به دستش می رسید را به سه دسته تقسیم می کرد. دسته اول، گزارش هایی که قابل ارزیابی عقلی نبودند؛دسته دوم رویدادهایی که وقوعشان عقلا محال، یا در شرایط روزگار ما ناممکن باشد. ابوریحان در این موارد از استدلال عقلانی حرف می زند و به نقل بسنده نمی کند. دسته سوم، گزارش از رویدادی است که در عادت جاریه، رویدادش ممکن باشد. در این باره، ابوریحان معتقد است که باید بر نقل و عقل تکیه کرد. وی همچنین در بررسی احتمال دروغگویی گزارشگران، چند دسته دروغ زن را بر می شمارد: کسانی که انگیزه سود خود یا دوستانشان و زیان دشمنان را دارند، دروغ زنانی که انگیزه خاصی در دروغ زنی ندارند، یعنی افرادی که نهادشان را با دروغ سرشته اند با کسانی که از سر نادانی دروغ دیگران را تکرار می کنند.

منبع: ایسنا

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.