فیزیک مدرن و عرفان شرقی

هدف فریتیوف کاپرا در کتاب «تائوی فیزیک»، برسی ارتباط میان مفاهیم فیزیک مدرن و ایده‌های بنیادین سنت‌های مذهبی و فلسفی شرق دور است. در این اثر خواهیم دید که چگونه دو ستون اصلی فیزیک قرن بیستم، نظریه کوانتوم و نظریه نسبیت، وادارمان می‌کنند جهان را همانند یک هندو یا بودایی یا تائوییست ببینیم.

کتاب «تائوی فیزیک؛ جستجوی تشابهات میان فیزیک مدرن و عرفان شرقی» اثر فریتیوف کاپرا؛ فیزیکدان برجسته آمریکایی، برنده جایزه کتاب آمریکا و نویسنده کتاب‌هایی همچون «نقطه عطف»، «عقل نامتعارف»، «شبکه حیات»، «پیوندهای پنهان» و «تعلق داشتن به کیهان» است. کاپرا در این کتاب که حاصل چندین سال یادداشت‌برداری و نگارش چندین مقاله است، تلاش کرده مفاهیم اصلی و نظریه‌های فیزیک مدرن را بدون فرمول‌های ریاضی و به زبانی غیرتخصصی بیان کند.

وی در این‌باره در پیشگفتار کتاب نوشته است: «این کتاب برای عموم خوانندگان علاقه‌مند به عرفان شرقی نوشته شده است که لزوما چیزی درباره فیزیک نمی‌دانند. تلاش کرده‌ام مفاهیم اصلی و نظریه‌های فیزیک مدرن را بدون فرمول‌های ریاضی و به زبانی غیرتخصصی بیان کنم، اگرچه ممکن است برخی پاراگراف‌ها در نگاه اول برای خواننده غیرمتخصص پیچیده به‌نظر برسد… همچنین امیدوارم فیزیکدانانی علاقه‌مند به جنبه‌های فلسفی فیزیک در میان خوانندگان کتابم باشند که هنوز با فلسفه‌های معنوی شرق آشنا نشده‌اند. آن‌ها با خواندن این کتاب درمی‌یابند که عرفان شرقی چارچوب فلسفی زیبا و یکپارچه‌ای در اختیارمان می‌گذارد که با نظریه‌های پیشرفته دنیای مادی ما سازگار است.

خواننده با نگاهی به فهرست کتاب ممکن است احساس کند توازن و تناسبی میان نحوه ارائه مطالب علمی و اندیشه‌های عرفانی وجود ندارد. با خواندن این کتاب، می‌باید درک او از فیزیک پیشرفت کند، اما ممکن است چنین پیشرفتی در فهم عرفان شرقی رخ ندهد. این امر اجتناب‌ناپذیر است، زیرا در نهایت تجربه معنوی چیزی نیست که با خواندن کتاب آموخته شود. درک عمیق هرکدام از سنت‌های عرفانی تنها زمانی حاصل می‌شود که تصمیم بگیریم با جدیت و فعالانه درگیر آن شویم. پس تنها کاری که می‌توانم بکنم، ایجاد این احساس است که چنین درگیر شدنی ارزشمند است.»

هدف این کتاب بررسی ارتباط میان مفاهیم فیزیک مدرن و ایده‌های بنیادین سنت‌های مذهبی و فلسفی شرق دور است. خواهیم دید که چگونه دو ستون اصلی فیزیک قرن بیستم، نظریه کوانتوم و نظریه نسبیت، وادارمان می‌کنند جهان را همانند یک هندو یا بودایی یا تائوییست ببینیم و چطور این تشابهات تقویت می‌شوند. زمانی که به تلاش‌های اخیر برای ترکیب این دو نظریه جهت توصیف پدیده دنیای زیرمیکروسکوپی می‌نگریم، یعنی به خواص و فعل و انفعالات ذرات اتمی که تمام مواد از آن‌ها ساخته شده‌اند. اینجاست که همانندی‌های فیزیک مدرن و عرفان شرقی بسیار چشمگیر می‌شود و اغلب با اظهاراتی مواجهیم که تقریبا ناممکن است بتوانیم بگوییم از آنِ فیزیکدان‌هاست یا عرفان شرقی.

«اکتشافات فیزیک مدرن، تغییرات عمیق مفاهیم چون فضا، زمان، ماده، شی، علت و معلول و غیره را ایجاب کرده است و از آنجا که این مفاهیم برای تجربه دنیا ضروری هستند، تعجب‌آور نیست که فیزیکدانانی که مجبور به تغییر آن‌ها بودند، دچار حیرت شدند. جدا از این تغییرات،‌جهان‌بینی جدید و بسیار متفاوتی ظاهر شد که هنوز در تحقیقات علمی کنونی در دست بررسی است. به‌نظر می‌رسد که عرفای شرقی و فیزیکدانان غربی، تجربیات بنیادی مشابهی را از سر گذراندند که آن‌ها را به سوی روش‌های کاملا جدید مشاهده دنیا سوق داد.»

فریتیوف کاپرا در بخش دیگری از کتاب بیان کرده که به دلیل طبیعت نسبیتیِ ذرات زیراتمی، بدون اینکه به کنش‌های متقابل آن‌ها پی ببریم، نمی‌توانیم خواصشان را بفهمیم و به دلیل پیوستگی بنیادی دنیای زیراتمی نمی‌توانیم هیچ ذره‌ای را پیش از شناخت ذرات دیگر، بشناسیم. بحث‌هایی درباره مهم‌ترین الگوها و نظریات نشان می‌دهد که تمامی آن‌ها، مفاهیمی فلسفی مشابه با مفاهیم موجود در عرفان شرقی را دربر می‌گیرند.

نخستین چاپ کتاب «تائوی فیزیک؛ جستجوی تشابهات میان فیزیک مدرن و عرفان شرقی» با ترجمه شکوفه غفاری در 420 صفحه با شمارگان 550 نسخه به بهای 75 هزار تومان از سوی انتشارات هرمس راهی بازار نشر شده است.

منبع: ایبنا

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.