الیزابت سندرز استاد دانشگاه کرنل : شکاف جامعه آمریکا به این زودی از بین نخواهد رفت

الیزابت سندرز، کارشناس مسائل آمریکا، گفت: بین نخبگان و طبقه کارگر رو به پایین آمریکا شکاف عمیقی وجود دارد که به زودی از بین نخواهد رفت.

بایدنی که ترامپ را شکست داد، بسیار به لابی‌گران نمایندگی منافع نخبگان (به ویژه بانکی و بخش فناوری) نزدیک است و سیاست‌های او هم برخلاف انتظار به عمیق‌تر شدن این شکاف کمک خواهد کرد.

غائله حمله طرفداران دونالد ترامپ به کنگره آمریکا در روز چهارشنبه فروکش کرد، اما تأثیرات عمیقی بر صحنه سیاسی آمریکا گذاشت.

جدای از بی‌سابقه بودن این اتفاقات در کشوری که مدعی دموکراسی مدرن در دنیاست، این رویداد نشان از شکاف سیاسی و اجتماعی عمیقی بود که در آمریکا رخ داده و در واقع اثرات آن هم در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ و انتخابات ریاست‌جمهوری امسال بیش از پیش قابل ملاحظه بود.

الیزابت سندرز (Elizabeth Sanders)، کارشناس مسائل آمریکا، معتقد است که بین نخبگان و طبقه کارگر رو به پایین شکاف عمیقی وجود دارد و سیاست‌های بایدن هم برخلاف انتظار بیشتر به عمیق شدن این شکاف کمک خواهد کرد.

او استاد دانشگاه کُرنِل (Cornell University) نیویورک و کارشناس مسائل سیاسی آمریکاست. سندرز در حوزه‌هایی مانند ریاست‌جمهوری و توسعه سیاسی آمریکا فعالیت و مقالات و سخنرانی‌های بسیاری داشته است. وی در گفت‌وگو با ایکنا در مورد اتفاقات اخیر کنگره و تأثیرات آن صحبت کرد.

چهارشنبه هفته گذشته اتفاقاتی در کنگره آمریکا (هجوم هواداران دونالد ترامپ) رخ داد که در صحنه سیاسی این کشور بی‌سابقه بوده است. به نظر شما علت اصلی وقوع چنین حوادثی چیست؟

اساساً رشد نابرابری اقتصادی پس از ۲۰۰۰ به طبقه کارگر ایالات متحده آسیب رسانده است. چرخش بیل کلینتون به نئولیبرالیسم به ما توافق‌نامه‌های تجاری داد که میلیون‌ها شغل صنعتی را از بین برد و اتحادیه‌های کارگری را بسیار تضعیف کرد.

وی همچنین جهت‌گیری حزبی جدیدی را اتخاذ کرد که سعی در جایگزینی طبقه کارگر سفیدپوست با مهاجران احتمالاً مطیع‌تر و بهتر داشت. رشد نابرابری پس از روی کار آمدن کلینتون در سال ۱۹۹۲ را در نمودار پایین مشاهده کنید.

شکاف جامعه آمریکا به این زودی از بین نخواهد رفت

برنی سندرز برای نامزدی دموکرات‌ها با هیلاری کلینتون جنگید اما با کمک کمیته ملی حزب دموکرات و منابع بانکی و سایر نخبگان شکست خورد.

شکست برنی سندرز زمینه پیروزی ترامپ را فراهم کرد؛ کسی که سیاست‌هایش در امور تجاری و مهاجرتی‌ با سندرز و همچنین مخالفت با جنگ‌هایی با هدف تغییر رژیم (که اوج آن در زمان اوباما و وزیر امور خارجه او بود) مشترک بود. ترامپ به نوعی یک خارجی (فرد غیرحزبی) در سال ۲۰۱۶ بود که با پول خودش جلو می‌رفت.

بسیاری از کسانی که به او (ترامپ) رأی دادند از شخصیت وی متنفر بودند (بسیاری از هیلاری نیز متنفر بودند) اما سیاست‌های اقتصادی و توجه وی به طبقه کارگر پایین تحصیل‌کرده و غیردانشگاهی را ترجیح دادند. رأی به کلینتون بیشتر به همان نئولیبرالیسم، سیاست خارجی و کنترل نخبگان مربوط بود.

اینگونه بود که به دونالد ترامپ رسیدیم. اگر همه‌گیری ویروس کرونا دلیل اصلی پایان شکوفایی اقتصادی در دوره ترامپ نبود تا مخالفان لیبرال وی بتوانند از آن علیه او استفاده کنند (با این ادعا که این‌چنین نیست بلکه دونالد ترامپ مسئول بیماری همه آمریکایی‌ها و مرگ آنهاست)، احتمالاً ترامپ دوباره انتخاب شده بود.

برخی بر این باورند که این انتخابات و عواقب آن بیش از هر چیز شکاف عمیقی را در سیاست داخلی ایالات متحده ایجاد کرده است. نظر شما در این باره چیست؟

قطعاً بین نخبگان و طبقه کارگر رو به پایین شکاف عمیقی وجود دارد که به زودی از بین نخواهد رفت. بایدنی که ترامپ را شکست داد، بسیار به لابی‌گران نمایندگی منافع نخبگان (به ویژه بانکی و بخش فناوری) نزدیک است.

هیچ یک از انتصاب‌کنندگان وی نمایندگان جناح برنی سندرز در حزب دموکرات نیستند و سیاست مرزهای آزاد در مورد مهاجرت، به علاوه بازگشت به سیاست‌های تجارت جهانی، کار را برای طبقات کارگر دشوارتر خواهد کرد.

جالب است که شاهد افزایش آرای ترامپ در میان اقلیت‌های قومی هستیم که ممکن است از سوی سیاست‌های اجتماعی ترامپ طرد شده باشند، اما جهت‌گیری‌های اقتصادی را دوست دارند.

در این شرایط می‌توان ظهور یک کاندیدای جمهوری‌خواه را در آینده، با تجربه بسیار بیشتر، شخصیت جذاب‌تر از ترامپ و بر‌اساس گرایش طبقه کارگر تصور کرد.

آینده سیاسی دونالد ترامپ را پس از این وقایع چگونه پیش‌بینی می کنید؟

فکر می‌کنم او سعی خواهد کرد حداقل در تأیید نامزدهایی که به عنوان حامی خود می‌بیند مشارکتش را حفظ کند اما فکر نمی‌کنم او بتواند دوباره نامزدی حزب جمهوری‌خواه را کسب کند. ۶ ژانویه (اشاره به اتفاقات کنگره در روز چهارشنبه) ضربه بزرگی به شهرت او بود.

او همیشه یک انسان عصبانی و انتقام‌جو خواهد بود، اما مطمئناً جذابیت باقی‌مانده خود را از دست داده است. کشور و جهان یک‌بار روش حکومت بسیار استرس‌زا و تفرقه‌افکنانه ترامپ را تجربه کرده است.

سیاست خارجی آمریکا پس از ترامپ چگونه پیش خواهد رفت؟

سیاست خاورمیانه بایدن یک معماست. او احتمالاً سعی خواهد کرد به توافق با ایران برگردد اما از نظر فلسطینیان، او نسبت به اوباما یا برنی سندرز گزینه مطلوبی نیست و دیدن موفقیت دولت وی در آنجا سخت است. احتمالاً با عربستان سعودی هم رابطه کمتری وجود خواهد داشت و این دوطرفه خواهد بود.

همچنین، کلینتون و اوباما در برابر چین بسیار سرسخت بودند. اکنون با توجه به همه‌گیری کرونا، نادیده گرفتن افزایش توسعه‌طلبی ملی‌گرایانه و تهاجمی چین، سرکوب شهروندان و دموکراسی در هنگ‌کنگ دشوارتر است.

بنابراین، سیاست بایدن در مورد چین سختگیرانه‌تر از دوران کلینتون و اوباما خواهد بود، اما در قیاس با سیاست ترامپ خصومت کمتری دارد.

یک تفاوت دیگر سیاست خارجی بایدن با ترامپ در مورد چین، موضوع فناوری و منافع شرکت‌هاست که در حفظ موقعیت‌ پکن برای بقای روابط ایالات متحده و چین بسیار قابل توجه خواهد بود.

بایدن با توجه به تجربه‌اش در سیاست، روابط مالی و انتصاب لابی‌گران در سِمَت‌های بالا، در مقایسه با ترامپ رئیس‌جمهور محبوب‌تری است.

منبع خبرگزاری ایکنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.