مرشدی پیشرو در افق امت واحده اسلامی

عبدالعزیز ساشادینا

در سال 1996 میلادی که از دانشگاه اسلامی «الیگر» هندوستان در مقطع کارشناسی مطالعات اسلامی فارغُ‌التحصیل شدم، قصد داشتم به زبان پارسی که زبان مردم مسلمان ایران است مسلط شوم تا بتوانم متون شیعی را علاوه‌‌بر زبان عربی به زبان پارسی در برخی کتابخانه‌های قدیمی ایران مطالعه کنم.

در این برهه، آشنایی با دو استاد برجسته دانشکده معقول و منقول، استاد جلال‌الدین آشتیانی(1304-1384ش) و استاد واعظ‌زاده‌خراسانی مایه سعادت من بود که هر دو این دو بزرگوار نقش اساسی در زندگی علمی و تحصیلی من در پنج سال آینده در دانشگاه مشهد که بعداً به نام دانشگاه فردوسی نام‌گذاری شد، ایفا نمودند. دکتر آشتیانی مرا به تحصیل علم کلام تشویق و دکتر واعظ‌زاده هم این‌جانب را به شرکت در سخنرانی‌های تفسیر قرآن خود دعوت نمودند.

وقتی به تأثیر این دو استاد بر تفکرات اسلامی خود می‌اندیشم، نقش بارز دکتر واعظ‌زاده را در شکل‌گیری مطالعات گستره‌تر آتی خود در فقه اسلامی و علوم قرآن بیشتر درک می‌کنم. «هم‌زیستی با جوامع مذهبی» علی‌الخصوص زندگی در میان مسلمانان، چیزی است که همواره خود را بدان ملزم ساخته‌ام. مدام در جستجوی منابع معتبر اسلامی بوده‌ام که براساس آن بتوانم علایق تحقیقاتی خود را جهت ببخشم.

از دیگر ویژگی‌های بارز استاد واعظ‌زاده که برای من بسیار جالب‌توجه بود، اهتمام و تعهد ایشان به «وحدت مسلمین» بود. ایشان نه‌تنها منابع اسلامی را به‌خوبی می‌شناختند؛ بلکه به‌عنوان عالمی اسلامی با مشی و مسلکی متواضعانه و شایسته باعث شدند که میزان تأثیر دانش ایشان بر شکل‌گیری ذهن نوپای من در مطالعات اسلامی دوچندان شود. ساشادینای تانزانیایی چندسالی را هم در هندوستان زیسته بود که در هر دو این کشورها شیعیان و اهل‌سنت با یکدیگر زندگی می‌کنند. هرچند گاهاً رقابت‌های بین فرقه‌ای رابطه حسنه «هندوها و مسلمانان» را در هند، و یا «شیعه و سنی» را در پاکستان شکراب می‌کند؛ اما تانزانیا به‌عنوان نمونه‌ای از جامعه‌ای با فرهنگ متکثر در وحدت مثال‌زدنی بود. در هر دو عصر «استعمارگری» و نیز «پسااستعماری»، شیعیان تانزانیا که در این کشور در اقلیت می‌باشند توانسته‌اند خود را برای حفظ وحدت با دیگر مسلمانان در تمام دوره‌ها وِفق دهند.

نظرات دکتر واعظ‌زاده در حوزه‌های مختلف به من نزدیک بود؛ به‌طوری‌که با یکدیگر در مورد اینکه چگونه می‌شود به رویکردی کارآمدتر در گفتگوی بین شیعه و سنی دست یافت و یا اینکه در دنیای مدرن اسلامی مسئولیت‌ها را به اشتراک گذاشت و مانند اینها، جلسات متعددی داشتیم. آیت‌الله واعظ‌زاده سفرهای زیادی به کشورهای عربی داشت و از دانشی سرشار در باب «جوامع عرب سُنّی» برخوردار و با زبان و فرهنگ عربی نیز مأنوس بود.

همان‌طورکه می‌دانیم امروزه روابط اعتقادی بین دو مکتب فکری مهم اسلامی در معرض خطر است؛ چراکه منافع سیاسی در هر دو مکتب این روابط را به چالش می‌کشاند. از سویی کشورهای مستبدّ عربی تلاش زیادی در جهت خدشه‌دارکردنِ حسّ «وحدت» در میان مسلمین مصروف داشته‌اند و ازسوی‌دیگر، علمای اسلامی از هر دو طیف، هرگونه تلاش درجهت ایجاد آشتی اسلامی و احترام مسلمانان به یکدیگر و تبدیل اسلام به یک قدرت بزرگ در مبارزه با امپریالیسم فرهنگی و رفع سلطه اقتصادی غرب را ناکام گذاشته‌اند.

اما رویکرد آیت‌الله واعظ‌زادهخراسانی همان‌طورکه بارها فرموده بودند منبعث از نظرات آیت‌الله بروجردی; بود، هموکه سال‌ها از محضر درس ایشان تلمذ نموده و اهمیت حفظ روابط حسنه با جامعه اهل‌سنت را از این عالم بزرگ آموخته بود. درواقع، آیت‌الله با تلاش در «دارُ التقریب»، همت زیادی را در تقریب مذاهب اسلامی گماشته بودند. آیت‌الله واعظ‌زاده و جمعی از دیگر علمای دینی در قم و مشهد، تلاش‌های زیادی نمودند تا با مشارکت‌دادن علمای الأزهر مصر در ایجاد گفتگوی بین قم و نجف با الأزهر، پاسخی از این دانشگاه راجع به این طرح صلح‌آمیز (گفتگوی شیعه و سنی) دریافت کنند. هدایت‌هایی که از قم صورت می‌گرفت، شالوده ایدئولوژیک اصلی دکتر واعظ‌زاده را در ایجاد تقریب بین مسلمین شکل می‌داد.

و البته توفیق ویژه آیت‌الله واعظ‌زاده در امر تقریب مذاهب، این بود که آیت‌الله خامنه‌ای ایشان را برای پیگیری بیشتر امر ایجاد وحدت بین مسلمانان منصوب کرد. بسیاری از مسلمانان جهان در سراسر دنیا، «انقلاب اسلامی ایران» در سال 1979 میلادی و 1357 شمسی با رهبری امام‌خمینی; را نمادی از «وحدت و غرور مسلمانان» می‌دانند.

در میان دیگر فعالیت‌های علمی دکتر واعظ‌زاده، تأسیس «دانشگاه تقریب مذاهب»[1] و نشریات آن،[2] این امکان را به ایشان داد که بتواند با نگارش چند مقاله اساسی در توضیح ضرورت وحدت بین مسلمانان در میان تمام مذاهب اسلامی نقش بسزایی ایفا نماید.

پس از ترک ایران در سال 1971 به‌منظور ادامه تحصیل؛ آهنگ سفر به کانادا کردم؛ اما همچنان نوشته‌های دکتر واعظ‌زاده را در مطالعات قرآنی و در مورد بهبود روابط مذهبی مسلمانان می‌خواندم. ایشان رویکردی پارادایمی در گفتگوی بین مسلمانان و همزیستی میان مسلمانان مذاهب مختلف داشتند. پس از مدت‌های طولانی که ایشان کهن‌سالی را سپری می‌کردند همچنان به تدریس و تربیت دانشجویان در دانشکده الهیات و مطالعات اسلامی دانشگاه فردوسی مشغول بودند.

آری! میراث آیت‌الله واعظ‌زاده در مسلک صلح‌جوی ایشان و تأثیر عمیق‌شان بر کسانی است که رویکرد ایشان و کارهایی را که برای بهبود جامعه جهانی اسلامی نمودند،‌ مشهود است. قطعاً فقدان این عالم بزرگ برای کسانی که قدر عمق مطالعات و دغدغه مخلصانه ایشان برای دانشجویان و همکارانشان در مطالعات اسلامی می‌شناسند، فقدانی بزرگ است؛ چراکه آیت‌الله واعظ‌زاده شخصیتی بودند که وجودشان ممزوج از دانش واقعی و خلوص بود.

خداوند روحشان را قرین رحمت نماید.

 

ارجاعات:

[1] . دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران وابسته به مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است و با هدف آموزش تمامی مذاهب فقهی اسلامی تأسیس شده است. اساس‌نامه این دانشگاه در سال ۱۳۷۱ مورد تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و در آن فقه جعفری، زیدی، حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی و اِباضی تدریس می‌شود.

اهم اهداف این نهاد علمی عبارت است از: تألیف و تقریب بیشتر بین پیروان مذاهب اسلامی و غنی‌ترساختن بررسی‌های اسلامی؛ فعالیت در زمینه پرورش علما و پژوهشگران ورزیده در علوم و معارف اسلامی ازقبیل فقه تطبیقی، تفسیر، حدیث، کلام، عقاید، عرفان و فلسفه، تاریخ اسلام و ادیان و مذاهب؛ فعالیت در زمینه تربیت متخصصان دینی برای داخل و خارج از ایران در مذاهب اسلامی؛ فعالیت در زمینه تربیت دبیر و مدرس معارف اسلامی و قضات شایسته (جهت محاکم حقوقی و مدنی خاص‌پیروان مذاهب)؛ پرورش کارشناسان مطلع به امور تبلیغی و فرهنگی داخل و خارج ایران.

[2] . دو فصلنامه علمی‌پژوهشیِ «فقه مقارن» (به زبان‌های عربی و فارسی)؛‌ فصلنامه علمی‌ترویجیِ «مطالعات تقریبی» (فروغ وحدت)؛ و فصلنامه علمی‌تخصصیِ «مطالعات رسانه و امت».

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.