بررسی روانشناسانه کاوشگری و تفکر پژوهشی در کودک و نوجوان

یک روانشناس گفت: پرورش تفکر فلسفی در کودکان به این معنا نیست که آرا و افکار فلاسفه را به بچه‌ها منتقل کنیم بلکه مجموعه‌ای از مهارت‌های تفکر به‌کار گرفته می‌شود.

محبوبه اسپیدکار روانشناس در برنامه صبحگاهی شبکه ۴ سیما با عنوان «طلوع» به موضوع «کاوش‌گری و تفکر پژوهشی در کودک و نوجوان» پرداخت و با بیان این مطلب گفت: نگاه متفاوت به دنیا یعنی با تجزیه و تحلیلِ نوع نگاه فلاسفه به جهان و مدل‌سازی آن برای کودکان و حتی بزرگ‌سالان، به تقویت نگاه انتقادی و پرسش‌گری بچه‌ها کمک کنیم.

وی در پاسخ به سؤال مجری برنامه که آیا این سؤال دائمی بچه‌ها که «این چیه؟» تفکر فلسفی است؟ توضیح داد: «روانشناس» ی مانند پیاژه معتقد است که همه ما فیلسوف به دنیا می‌آییم و آن‌چه ما را از فلسفه دور می‌کند مدل تربیت و عوامل بازدارنده‌ای در محیط، نگاه والدین و سیستم‌های آموزشی است که رفته رفته به ما یاد می‌دهد که خیلی اهمیت ندارد شما بدانید این چیست و همین که ببینید برای شما فایده‌ای دارد یا ندارد کفایت می‌کند.

این مساله کم‌کم ما را به انسان‌هایی تبدیل می‌کند که تنها از خوراک تفکر دیگران استفاده می‌کنیم و هیچ نگاه ویژه‌ای نسبت به جهان هستی نداریم.

این پژوهشگر با بیان این که در سال‌های گذشته اقدام‌هایی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در زمینه پرورش تفکر فلسفی صورت گرفته است یادآورشد: آن‌چه که کانون تا حدودی انجام داد تمرکز بر تفکر انتقادی و منطقی است، به‌واقع یکی از بنیان‌های اصلی آن این است که ما چگونه انسان‌ها را منتقد باور بیاوریم بدون آنکه انکار کننده باشد که این کار بسیار سخت است.

چرا که در باورهای عمومی ما، اغلب انتقاد را با انکار یکی می‌دانند درحالی‌که انتقاد در تفکر انتقادی، تلاش برای فهم موضوع و سپس قضاوت‌کردن است و بچه‌ها و خود ما باید یاد بگیریم قبل از این‌که یک چیزی را نفی کنیم اول آن را درک کنیم.

اسپیدکار نتیجه لبریز شدن از باورهایی را که دیگران به ما انتقال داده‌اند بدون آن‌که درک درستی از آن داشته باشیم، گسترش ارزش‌هایی در جامعه عنوان کرد که واقعی نیستند و جعلی‌اند و در ادامه توضیح داد: ما در پرورش تفکر فلسفی تلاش کردیم با روش‌های بسیار ساده و بازی و قصه، روش‌های یادگیری غیرمستقیم، بحث و گفت‌وگو و ایجاد حلقه‌های کندوکاو به بچه‌ها کمک کنیم مشاهده‌گر دقیقی باشند چراکه یک متفکر منتقد، مهم‌ترین تفاوتش با بقیه آدم‌ها در این است که می‌تواند درست ببیند و درست درک کند.

این روانشناس با بیان مصداق‌هایی از شیوه پرورش تفکر فلسفی در کانون بیان کرد: ما به‌طور معمول در مواجهه با افکار بزرگان گاهی درگیر این مغالطه فلسفی می‌شویم که چون فلان حرف از زبان فلان فرد خارج شده هیچ راه تردیدی ندارد و وحی منزل است و اگر متوجه شویم که این فرد اشتباه کرده به‌ناگاه تمامی افکار آن بزرگ را زیر سؤال می‌بریم به‌عنوان مثال سعدی در حکایت‌های گلستان از موضوع راست فتنه‌انگیز و دروغ مصلحت‌انگیز می‌گوید و ما در این‌باره با بچه‌ها گفت‌وگو می‌کنیم یا از زبان سعدی یک‌جا گفته می‌شود تربیت نا اهل را چون کردگان بر گنبد است و در جای دیگر از هم‌نشینی پسر نوح با بدان می‌گوید و هم‌نشینی سگ اصحاب کهف با خوبان و … در این زمینه اگر ما بخواهیم تعریف درستی از ارزش داشته باشیم نیاز داریم که بچه‌ها نگران نباشند که این حرف اگر درست باشد یا غلط به بزرگی صاحب سخن لطمه‌ای وارد می‌شود بلکه باید یاد بگیرند به جای نقد سعدی به نقد آرا و افکارش بپردازند.

اسپیدکار در ادامه از رویکردهای نوین آموزش و پرورش در دنیا برای جایگزینی مراحل شکل‌گیری دانش به جای انتقال دانش سخن گفت و این که بچه‌ها به جای حفظ کردن جدول ضرب از چرایی آن آگاه شوند و این نگاه باعث حل پیچیده‌ترین باورها و چالش‌های علوم اجتماعی حتی فیزیک شیمی برای کودک و نوجوان می‌شود.

وی در این زمینه یادآوری کرد که کارگاه‌های پرورش تفکر فلسفی کانون در فضایی شاد و جذاب و بدون تکیه بر نمره‌محوری برگزار می‌شود و در این روش معلم و مربی نباید سخنران و ارائه‌دهنده دانش باشند بلکه آن‌ها تسهیل‌گر هستند البته در این زمینه نقش خانواده‌ها و والدین و آموزش آن‌ها و مربیان و معلمان بسیار اهمیت دارد.

اسپیدکار مهم‌ترین تفاوت پژوهش کودک با پژوهش بزرگ‌سالان را در ماهیت و روش‌های اجرا دانست و گفت: در پژوهش بزرگ‌سال، کل فرایند پژوهش برای پاسخ به یک سؤال شکل می‌گیرد اما در پژوهش کودک این فرآیند باعث می‌شود که کودک سؤال کند و کنجکاو باشد این، یکی از اهداف مهم کاوشگری کودک است.

این روانشناس توضیح داد مربیان کارگاه‌های آموزشی و هنری کانون وقتی می‌بینند کودکی دارای نگاه ویژه‌ای است با والدین او صحبت می‌کنند و با ارائه کاتالوگ و جزوه‌های آموزشی به والدین بچه‌ها را به سمت کارگاه‌های پرورش تفکر فلسفی هدایت می‌کنند. این مساله البته مستلزم ایجاد احساس ضرورت در خانواده‌ها و تغییر در نگاه برخی مسئولان آموزشی به ویژه در آموزش و پرورش نسبت به این موضوع است.

او با انتقاد از این که حاصل سال‌ها تلاش پژوهش‌گران در کانون و آموزش و پرورش که منجر به برگزاری کلاس‌های تفکر در مدارس شده بود اکنون کنار گذاشته شده است بخشی از ناکارآمدی این پروژه را در مدارس انگیزه‌های برخی معلمان و آموزش ندیدن آن‌ها عنوان کرد و گفت برخی از معلمان این درس را نیز به یک فرآیند تست‌زنی و همان روشی که برای همه درس‌های دیگر بکار گرفته می‌شد، تبدیل کردند.

اسپیدکار در پایان از همه علاقه‌مندان دعوت کرد با استفاده از محتواهایی که کانون پرورش فکری در این حوزه تولید و در سایت‌ها و کتاب‌فروشی‌های خود عرضه کرده است بچه‌ها را به سمت گفت‌وگوهای درون خانواده‌ای سوق دهند و این موضوع به زندگی روزمره کودکان و نوجوانان سرایت کند که قرار نیست تفکردر یک اتاق چهاردیواری و بسته باقی بماند.

منبع خبرگزاری مهر
مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. مهدی علویان

    با سلام
    چطور با خانم اسپیدکار در ارتباط باشیم ؟

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.