مروری بر آرا و افکارِ «داود فیرحی»، در گفت‌وگو با «سیدعلی میرموسوی»: به‌دنبال راهِ سوم، در میان جریان‌های تجددگرا و سنت‌گرا بود

سید علی میر موسوی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مفید قم معتقد است مرحوم «داود فیرحی» تلاش می‌کرد تا در میان جریان‌های تجددگرا و سنت‌گرا، راه سومی انتخاب کند.

داود فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، چهارشنبه ۲۱ آبان، در ۵۶ سالگی، به‌سبب ابتلا به ویروس کرونا دار فانی را وداع گفت.

سیدعلی میرموسوی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مفید قم در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در ابتدا گفت: دکتر داود فیرحی یک شخصیت چندبُعدی بود و در هربُعدی از ابعاد شخصیتش، برجستگی‌هایی داشت؛ نخست اینکه استادی فرزانه و نمونه در دانشگاه و حوزه محسوب می‌شد.

او اندیشمندی والا و نو اندیش، پژوهش­گری پرکار و خستگی ناپذیر و و ازهم مهم‌تر این که از نظر اخلاقی شخصیتی ممتاز داشت و نظر را با عمل آمیخته بود.

برجستگی و اهمیت وی ازنظرگاه اندیشه ورزی، پروژه فکری او و نوع ادبیاتی بود که در بیان آن دنبال می‌کرد. او تلاش داشت در میان جریان‌های تجددگرا و سنت‌گرا، راه سومی انتخاب کند که این دغدغه راه سوم در مجموعه آثار او برجسته است.

دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مفید قم ادامه داد: او نه یک اندیشمندِ صرفِ سنتی بود که بخواهد مسائل دنیا امروز را با نگاه سنتی پاسخ دهد و نه یک اندیشمند ایدئولوژیک که بخواهد براساس یک ایدئولوژی و برداشت ایدئولوژیک از اسلام مسائل را پاسخ دهد.

بنابراین او دغدغه راه سوم داشت. در مجموع، پروژه فکری نوانیشی دینیِ او در یک تقسیم‌بندی در جریان‌های سنتی، اسلام‌گرا و تجددگرا به‌نوعی پسااسلام گرا است و می‌خواست برداشت و تفسیری از فقه ارائه کند که این برداشت با آموزه‌ها و ارزش‌های دنیای جدید، نه‌تنها ناسازگاری ندارد بلکه اندیشه‌های جدید را تقویت هم می‌کند.

او اضافه کرد: پروژه فکری که او دنبال می‌کرد، چند پیش‌فرض داشت؛ اول اینکه معتقد بود تجدد صورت‌های گوناگونی دارد و آنچه که در اروپای غربی محقق شده یک صورت آن است.

دوم آنکه گذار به تجدد در چارچوب شرایط فکری و تاریخی هر جامعه و از درون سنت‌های موجود آن رخ می‌دهد. سوم اینکه این گذار نیازمند بهره‌مندی از امکانات درون سنت و نیازمند نقادی آن براساس پرسش‌های تازه و نو است.

چهارم با توجه به جایگاه فقه در سنت اندیشه ایرانی و اسلامی، بهره بردن از امکانات فقه ونقادی سنت فقهی در پرتو پرسش‌های نو و نیازهای جدید را یک گام لازم و ضروری در گذار به تجدد می‌دانست.

او می‌کوشید تا با نگاه درون‌فقهی و نقادانه از امکانات فقه در راستای ارائه الگویی از حکومت پاسخ‌گوی نیازهای و مسائل دوران کنونی باشد بهره ببرد و برداشتی سازگار با اقتضائات و الزامات دولت مدرن ارائه کند.

میرموسوی همچنین گفت: او این پروژه را در چند مرحله دنبال کرد؛ در مرحله اول با بهره بردن از روش فوکویی، پیوندی بین دانش سیاسی مسلمانان و ساختار و روابطِ قدرت برقرار کند و وجوه اقتدارگرایانه سنت را تحلیل کرد و نشان داد که سنت چگونه در چارچوب شرایط تاریخی وجه اقتداری پیدا کرده است.

در مرحله بعد بانگاهی به تاریخ تحول دولت در اسلام، سیرتحول دولت را از نظامی که پیامبر در مدینه بر پایه قرارداد تأسیس کرد و چگونگی تحول آن به دولت‌های استبدادی را تحلیل کرد.

او دولت پیامبر را حکومتی مدنی و مبتنی بر قرارداد می‌دانست و بر وجه قراردادیِ دولت پیامبر بسیار تاکید داشت. سپس به چالش‌ها و منازعات فکری دوره معاصر پرداخت و اینکه چگونه می‌شود پرسش‌های سیاسی جدید را به فقه عرضه کرد و پاسخ‌های متناسب با آن پیدا کنیم.

او در این بُعد تاکید داشت در دوران معاصر تکلیف و حق در سیاست جدید بسیار اهمیت پیدا کرده، هردو با هم هست و حق بر تکلیف مقدم است و تلاش می‌کرد در سنت فکری، مبنایی برای تقدم حق بر تکلیف پیدا کند.

در این راستا منازعات فقهی مربوط دولت مدرن در عصر مشروطه و بعد از مشروطه را مورد بررسی قرار داد و در بازسازی گرایش و رویکردی در فقه که توسط فقهای مشروطه‌خواه به‌ویژه علامه نائینی مطرح شد خیلی تلاش می‌کرد و کتاب در آستانه تجدد را نوشت.

در نهایت با تحلیل نظریه‌هایی که در عصر جمهوری اسلامی درباره حاکمیت مطرح شده بود، تلاش زیادی کرد بین فقه و دموکراسی پیوند برقرار کند. همه اینها در مجموعه پروژه راه سوم او قابل توضیح است.

او در پایان اظهار کرد: با توجه به ویژگی‌های بیان شده او سرمایه‌ای کم‌نظیر و بی‌بدیل بود و فقدان او و جای خالی او به همین دلیل در شرایط کنونی پرناشدنی است. کسی که بتواند بین این راه‌ها پل برقرار کند و بین نگاه‌های جدید و نگاه‌های سنتی و حتی نگاه‌های ایدئولوژیک ارتباط برقرار کند، در راستای برون‌رفت از وضعیت کنونی، مانند او بسیار کم داریم.

داود فیرحی متولد سال ۱۳۴۳ در زنجان بود. وی علوم دینی را تا پایان مقدمات در مدرسه علمیه این شهرستان گذراند و سپس سطح و خارج فقه و اصول را از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰ در حوزه علمیه قم آموخت.

وی همزمان از سال ۱۳۶۶ در دانشگاه تهران در رشته کارشناسی علوم سیاسی قبول شد و این رشته را تا مقطع دکتری علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی از همین دانشگاه ادامه داد و رساله دکتری خود را با عنوان دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام در سال ۷۸ اخذ کرد.

این رساله که با الهام از روش شناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر تنظیم شده است به بررسی مناسبات قدرت و دانش در دوره میانه اسلام پرداخته و چگونگی زایش دانش سیاسی دوره میانه را کاوش می‌کند.

پیش از این دکتر فیرحی در دوره کارشناسی ارشد هم رساله اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه را نوشت. این رساله به اندیشه سیاسی فقیهان مشهور شیعه در دوره قاجار اختصاص دارد.

و کوشش می‌کند مهم‌ترین مکاتب فقهی-سیاسی شیعه را که در دوره قاجاریه بسط یافته و حضور خود را کماکان در تحولات مشروطه (۱۲۸۴/۱۹۰۵) و انقلاب اسلامی (۱۳۵۷/۱۹۷۹) به بعد در ایران، حفظ کرده است، تحقیق کند.

از دکتر فیرحی تاکنون کتاب‌های قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام (نشر نی، ۱۳۸۴)، نظام سیاسی و دولت در اسلام (سمت، ۱۳۸۴)، تاریخ تحول دولت در اسلام، در دست انتشار تدوین یا منتشر شده است و نیز ۳۰ مقاله از وی هم در حوزه اندیشه سیاسی اسلام در مجلات و کنفرانس‌های علمی به چاپ رسیده است.

وی از سال ۱۳۷۸ عضو هیأت علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و دروس «اندیشه سیاسی در ایران معاصر» و «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» در دوره دکتری، «فقه سیاسی» و «افکار سیاسی در ایران و اسلام» و «بنیاد گرایی و رادیکالیسم اسلامی معاصر» در دوره کارشناسی ارشد و «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، «تاریخ تحول دولت در جهان اسلام» و «مبانی اندیشه‌های سیاسی در اسلام» در دوره کارشناسی را تدریس کرد.

راهنمایی رساله‌های متعدد دکتری و کارشناسی ارشد درباره اندیشه سیاسی اسلامی از دیگر فعالیت‌های دکتر فیرحی است. او همچنین استاد میهمان دانشگاه مفید در قم و عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بود.

منبع خبرگزاری ایرنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.