عاد و إرَم در چشم‌اندازِ باستان‌شناسی: جنوبِ اردن

یافته‌های باستان‌شناسی یک قرن اخیر، گمانه‌زنی‌های کهن مفسران مسلمان دربارهٔ سرزمین اسطوره‌ای «عاد» و «إرَم» را به چالش کشیده است. بر پایهٔ پژوهش‌های جدید، از جمله مقالهٔ احمد الجلاد، این اقوام و شهر افسانه‌ای نه در یمن، که در جنوب اردن کنونی می‌زیسته‌اند. آرش جمشیدپور در این مقاله با استناد به کتیبه‌هایی که نام «إرَم» و قوم «عاد» را در معابد نبطی این منطقه ثبت کرده‌اند، نه تنها موقعیت جغرافیایی این دو را روشن می‌سازد، که حتی قرائت رایج از آیات ۶-۷ سورهٔ فجر را زیر سؤال برده و پیشنهاد می‌کند عبارت «بِعَادِ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» — به معنای «عادِ إرَم» — خوانده شود. این اکتشافات نشان می‌دهد که باستان‌شناسی چگونه می‌تواند کلید فهمی تازه از متون مقدس باشد.

آرش جمشیدپور: عالمانِ مسلمان قرن‌ها دربارهٔ محلِ جغرافیاییِ «إرَم» و «عاد» گمانه‌زنی می‌کردند. در این میان آرای مختلفی مطرح بود و یکی از آرای مشهور این بود که إرم و عاد در یمن قرار داشته‌اند.[1]

اکتشافاتِ باستان‌شناختیِ یک قرنِ اخیر نشان می‌دهند که بسیاری از این گمانه‌زنی‌ها نادرست بوده‌اند. احمد الجلاد در مقالهٔ اخیرِ خود[2] اکتشافاتِ پیشین و یکی از یافته‌های اخیر را بررسی کرده و نتیجه گرفته است که قومِ عاد و منطقهٔ إرم در شمالِ عربستان (جنوبِ اردنِ کنونی) بوده‌اند نه در جنوبِ عربستان (یمن). در این نوشتهٔ مختصر نخست گزارشی از این اکتشافاتِ باستان‌شناختی ارائه می‌دهم و سپس توضیح می‌دهم که به نظرِ الجلاد این اکتشافات ممکن است قرائتِ خاصی از آیاتِ 6-7 سورهٔ فجر را تقویت کنند.

 

  1. اکتشافاتِ باستان‌شناختی: إرم و عاد در جنوبِ اردن

پیش از اشاره به اکتشافاتِ یک قرنِ اخیر آیاتِ 6-7 سورهٔ فجر را بخوانیم. در این آیات نامِ عاد و إرم در کنارِ هم آمده‌اند:[3]

– «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» («آیا ندیده‌ای که پروردگارت با عاد چه کرد؟ [با] إرمِ که دارای ستون‌ها بود»‌).[4]

از إرم شروع کنیم. حفاری‌های ساویناک و هورسفیلد در معبدی نبطی در پای جبلِ رَم (جنوبِ اردنِ کنونی) به کشفِ کتیبه‌ای انجامید که در آن به «خدای بزرگی که در ارم است» اشاره شده.[5] متنِ دیگری که در منطقهٔ عین الشلاله (در اردنِ کنونی) کشف شده به «اللات، خدای بزرگی که در ارم است» اشاره می‌کند.[6] در متنِ دیگری هم که به زبان‌نگارهٔ نبطی-عربی نوشته شده و شاید به قرنِ چهارمِ میلادی متعلق باشد نامِ «ارم» قید شده است.[7] بدین ترتیب شواهدِ باستان‌شناختیِ قانع‌کننده‌ای داریم که «إرمِ» قرآنی را با «ارمِ» واقع در جنوبِ اردن همسان بدانیم.

نقشهٔ وادیِ رَم و مناطقِ اطراف

این نقشه در این منبع آمده:

Healey, 2000, p. 194.

معبدِ اللات در جبلِ رَم

این نقشه در این منبع آمده:

Healey, 2000, p. 207.

 

دیدیم که قرآن در آیاتِ 6-7 سورهٔ فجر نام‌های «عاد» و «إرم» را در کنارِ هم آورده است. بنابراین از همین نکته می‌توان نتیجه گرفت که موطنِ قومِ عاد هم در وادیِ رم در شمالِ شبه‌جزیره، جنوبِ اردنِ کنونی، بوده است.

اما افزون بر شاهدِ قرآنی، کشفِ شواهدی باستان‌شناختی در جنوبِ اردن این دیدگاه را که عاد در شمالِ شبه‌جزیرهٔ عربستان ساکن بوده تقویت می‌کند. الجلاد به سه مورد اشاره می‌کند. موردِ اول را هاردینگ و لیتلمن در دههٔ 1950 منتشر کردند.[8] در این نمونه، نویسنده به تبارِ خود که از قومِ عاد است اشاره می‌کند. نمونهٔ دوم را فوزی زیادین و سبا فارس-دراپو در سالِ 1998 منتشر کردند. آن‌ها در معبدِ اللات در وادیِ رم (همان منطقهٔ إرم) سنگ‌نوشته‌ای یافتند که در آن نویسندهٔ سنگ‌نوشته با ذکرِ این مطلب که در ساختنِ معبدِ اللات نقش داشته به قومِ عاد اشاره می‌کند.[9] الجلاد به این نکتهٔ مهم اشاره می‌کند که «متنِ این سنگ‌نوشته در إرم حک شده و مجاورتِ مکانیِ این دو نام [عاد و إرم] ممکن نیست اتفاقی باشد».[10] هم‌چنین، از آن‌جا که معبدِ اللات در قرنِ اول میلادی ساخته شده، می‌توان نتیجه گرفت که قومِ عاد در دورانِ ظهورِ مسیحیت در منطقهٔ إرم ساکن بوده‌اند.

در نمونهٔ سوم، که در سالِ 2015 کشف شده، نویسندهٔ سنگ‌نوشته ضمنِ سوگواری برای پدر و برادرِ متوفایش به قبیلهٔ خود یعنی عاد اشاره می‌کند.[11]

سنگ‌نوشتهٔ کشف‌شده در سالِ 2015[12]

به این ترتیب، اکنون به مددِ یافته‌های باستان‌شناسان می‌توان به پرسش‌های مربوط به موقعیتِ جغرافیاییِ إرم و عاد پاسخ‌هایی مطمئن‌تر داد، پرسش‌هایی که مفسرانِ قدیم برای آن‌ها پاسخِ روشنی نداشتند.

 

  1. قرائتِ آیاتِ 6-7 سورهٔ فجر

الجلاد در بندِ پایانیِ مقالهٔ خود دربارهٔ مسئلهٔ نحوهٔ قرائتِ آیاتِ 6-7 سورهٔ فجر بحث می‌کند.[13] بارِ دیگر این آیات را بخوانیم:

– «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ».[14]

الجلاد می‌گوید که در قرائتِ مشهورِ «بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ»، ساختارِ «بِعَادٍ، إِرَمَ» مبهم است، زیرا این مجال را می‌دهد که «إرم» را نامِ یک گروه هم بدانیم، مطلبی که در کتاب‌های تفسیر نیز مطرح شده است. از طرفِ دیگر بعضی مفسران نسبتِ بینِ عاد و إرم را نسبتِ بینِ یک گروه (عاد) و یک مکان (إرم) دانسته‌اند. اما به نظرِ الجلاد این فهم از معنای عاد و إرم با قرائتِ مشهور («بِعَادٍ، إِرَمَ») چندان سازگار نیست. به گفتهٔ الجلاد، «با در نظر گرفتنِ این مطلب که إرم یک نامِ مکانِ قدیمی‌ست، نسبتِ نحویِ متعارف‌تر بینِ دو واژهٔ عاد و إرم نسبتِ اضافهٔ وابسته خواهد بود، یعنی عادِ إرم».[15] منظورِ الجلاد این است که «عاد» و «إرم» مضاف و مضاف‌الیه خواهند بود (نه این که «إرم» عطفِ بیان یا بدلِ «عاد» باشد) و در این صورت آن عبارت را باید به این صورت خواند: «بِعَادِ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ».[16] همان‌طور که الجلاد می‌گوید، این قرائت در کتاب‌های قرائات آمده است.[17]

الجلاد در پایانِ نوشته‌اش دربارهٔ این موضوع گمانه‌زنی می‌کند که اختلاف در قرائتِ «بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» چگونه ممکن است پدید آمده باشد. او به این واقعیت اشاره می‌کند که مصحف‌های قرآنیِ نخستین فاقدِ مصوت‌های کوتاهِ پایانی بوده‌اند. از طرفِ دیگر، آیاتِ 6 و 7 در میانهٔ عبارتِ «بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» از هم جدا می‌شوند و به گفتهٔ الجلاد احتمال دارد که بیشترِ قرائت‌کنندگان برای رعایتِ سجع واژهٔ «عاد» را جدا از «إرم» خوانده باشند و نه در حالتِ مضاف به «إرم». به نظرِ الجلاد این اتفاق ظاهراً پس از آن رخ داده است که نسبتِ بینِ قومِ عاد و مکانِ إرم کم‌کم در خاطره‌ها محو شد و این خود به اختلاف در فهمِ آیاتِ 6-7 و قرائتِ آیات انجامید.

***

در خاتمه بر دو نکته تأکید می‌کنم:

  1. اکتشافاتِ باستان‌شناختی در شناختِ اسلام و قرآن بسیار مهم‌اند و حتی ممکن است بر نحوهٔ قرائتِ آیاتِ قرآن نیز تأثیر بگذارند.
  2. صرف‌نظر از این که آیاتِ 6-7 سورهٔ فجر را چگونه قرائت کنیم، نکتهٔ مهمِ دیگر این است که اکنون برای مسئلهٔ موقعیتِ جغرافیاییِ عاد و إرم، که مفسرانِ قدیم را سرگشته می‌کرد، پاسخِ کمابیش قانع‌کننده‌ای داریم.

 

ارجاعات:

[1] بنگرید برای مثال به مدخل‌های «عاد» و «إرم» در دائره‌المعارف قرآن:

– Tottoli, Roberto, “Ad”, in Encyclopedia of Quran, edited by Jane Dammen McAuliffe, Leiden; Boston; Köln: Brill, 2001, vol 1, pp. 21-22.

– Cob, Paul M., “Iram”, in Encyclopedia of Quran, edited by Jane Dammen McAuliffe, Leiden; Boston; Köln: Brill, 2002, vol 2, p. 559.

[2] Al-Jallad, A. “The Epigraphy of the Tribe of ʿĀd”, Athīrat: Journal of Ancient Arabia 1 (2025), pp. 281–289.

[3] واژهٔ عاد 24 بار در قرآن به کار رفته، اما واژهٔ إرم فقط یک بار در قرآن آمده است.

[4] ترجمهٔ سید جلال‌الدین مجتبوی. قلاب افزودهٔ مجتبوی‌ست.

[5] Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 283.

[6] Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 283.

بنگرید همچنین به:

– Healey, John F., The Religion of the Nabataeans: A Conspectus, Leiden; Boston; Köln: Brill, 2000, pp. 56-57.

[7] Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 283.

[8] Harding, G. L. & Littmann, E. 1952. Some Thamudic Inscriptions from the Hashemite Kingdom of Jordan. Leiden: Brill.

به نقل از:

– Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 285

[9] Zayadine, F. and S. Farès-Drappeau. 1998. “Two North-Arabian Inscriptions from the Temple of Lat at Wadi Iram.” Annual of the Department of Antiquities of Jordan 42: 255–57.

گفتنی است که الجلاد به دو تفسیر از این سنگ‌نوشته اشاره می‌کند و تفسیرِ اول را ترجیح می‌دهد. دربارهٔ این موضوع و توضیحاتِ الجلاد دربارهٔ سنگ‌نوشته بنگرید به:

– Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 284

[10] Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 285.

[11] Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 285-286.

[12] تصویرِ سنگ‌نوشته در آدرسِ زیر دسترس‌پذیر است:

https://ociana.osu.edu/inscriptions/41338

الجلاد در این آدرس دربارهٔ سنگ‌نوشتهٔ مذکور توضیحاتِ بیشتری می‌دهد.

ضمناً در آدرسِ زیر می‌توان سنگ‌نوشته‌های دیگری را، همراه با توضیحاتِ مربوط به خصوصیاتِ سنگ‌نوشته‌ها، مشاهده کرد:

https://ociana.osu.edu

[13] Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 288.

[14] «آیا ندیده‌ای که پروردگارت با عاد چه کرد؟ [با] إرمِ که دارای ستون‌ها بود.»‌

ذکرِ این نکته شاید خیلی از فایده نباشد که فوزی زیادین و سبا فارس-دراپو در همان نوشته‌ای که در متن به آن اشاره شد تفسیرِ دیگری از عبارتِ «إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» ارائه می‌دهند. به نظرِ آن‌ها، «بعضی مفسرانِ قرآن واژهٔ عماد را نادرست می‌فهمند و عبارتِ “إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ” را “شهرِ پرستونِ إرم” ترجمه می‌کنند. اما عماد در عربی به این معناست: “مستحکم”. و “عماد السماء” به “کوه‌های بلند” اشاره دارد». از همین رو، زیادین و فارس-دراپو عبارتِ

«إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» را «إرمِ دارای قللِ مرتفع» ترجمه کرده‌اند. به نظر می‌رسد وضعیتِ جغرافیاییِ وادیِ رم در فهمِ زیادین و فارس-دراپو از آیه بی‌تأثیر نبوده است. بنگرید به:

– Zayadine, F. and S. Farès-Drappeau. “Two North-Arabian Inscriptions from the Temple of Lat at Wadi Iram.” Annual of the Department of Antiquities of Jordan (1998), 42: 255–57, p. 256.

[15] ʿād of ʾiram

[16] در قرائتِ مشهور، «إرم» عطفِ بیان یا بدلِ «عاد» است. بنگرید به مقالهٔ «ارم» در دائره‌المعارف بزرگِ اسلامی، نوشتهٔ احمد پاکتچی، در آدرس زیر:

https://www.cgie.org.ir/fa/article/233066/ارم

[17] الجلاد به مختصر فی شواذ القرآنِ ابن خالویه ارجاع می‌دهد:

– Al-Jallad, A. “The Epigraphy”, p. 288.

قرائت‌های مختلف از عبارتِ «بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» در کتابِ زیر با تفصیلِ بیشتری آمده‌اند:

– مختار عمر، احمد و سالم مَکرَم، عبدالعال، معجم القرائات القرآنیه مع مقدمه فی القرائات و اشهر القرّاء، کویت: مطبوعات جامعه الکویت: 1408 ق، الطبعه الثانیه، ج 8، صص 139-140.

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.