روحانیت رسانه‌ای

مهراب صادق‌نیا

این سال‌ها شاهد پیدایش الگوهای تازه‌ای از آموزش دین و تبلیغ دین‌داری هستیم. این الگوها بیش‌تر به وسیله‌ی رادیو و تلویزیون و “روحانیّون رسانه‌ای” پی‌گرفته می‌شود. روحانیانی چون شهاب مرادی، بِرمایی، عباسی، دهنوی، و سرلک که تمرکزشان بیش‌تر بر کِشش کلام و جذب مخاطب است، تا درستی محتوای آن‌چه تعلیم می‌دهند.

ویژگی‌های اصلی و پایه‌ای این پارادایم را می‌توان در دو چیز یافت: نخست، فروتنی و تواضعی که در لبخندهای زورکی کارشناسانِ مذهبی‌اش نمایش داده می‌شود؛ و دوّم، گونه‌گونی و فراوانی قلمروهایی که در آن‌ها وارد می‌شود. از روان‌شناسی تا آموزش روابط جنسی.

این الگو اصرار دارد که خوانشی صمیمی، شبانی، و زمینی از دین ارائه دهد؛ به همین دلیل نمایندگانش فروتنانه‌تر پشت میکروفون می‌نشینند و متواضعانه‌تر از دین سخن می‌گویند و اصرار دارند که نشان دهند آن‌چه به نام دین می‌گویند با یافته‌های تجربی بشر سازگار و هم‌نواست. غافل از این که این تواضع(اگر بتوان چنین توصیفش کرد) زورَکی برای الاهیات، نه یک امتیاز، که یک بیماری کُشنده است. زیرا به محض آن‌که الاهیات ادّعای فراانسان‌گفتاری بودنِ خود را رها کند و آوای بت‌های زمینیِ دانشِ بشری را بشنود و به زبان آنان زمزمه کند، کِشش و تأثیر عمیق خود را از کف می‌دهد. اگر الاهیات گفتارهای مبتنی بر یافته‌های تجربی بشر را نفی نکند و یا دست‌کم نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت و ساکت نباشد، آن گفتارهای تجربی هستند که الاهیات را نقد خواهند کرد.

دوستی علم تجربی با الاهیات، دوستی خاله خرسه است. پناه بردن به گفتارهای علمی و تجربی از امنیّت کافی برخوردار نیست؛ زیرا هیچ علمی به اندازه‌ باورداشت‌های دینی کِشش ندارد و هیچ نظریه‌ای علمی نمی‌تواند به اندازه‌ی گفتارهای متکلّمانه در جامعه تحوّل و دگرگونی ایجاد کند. آقایان هم‌لباس من، دست از ساده‌سازی زبان دین بردارید و اجازه دهید گفتارهای دینی با همان جدّیت و قاطعیّت و با همان کِشش کارشان را بکنند. روی دیوارهای علمِ تجربی یادگاری ننویسید.
 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.