آیا زبان دین باید معاصر باشد، یا لازم است پایبندی به زبان اولیۀ آن حفظ شود؟

پاسخی که سودمند باشد آن است که جوانان و کسانی که تازه به دینی گرویده‌اند، باید به زبان مادری خود آن دین را مورد مطالعه قرار دهند. اما وقتی پیشرفت بیشتری کردند، می‌توانند از طریق مطالعۀ بیشتر به زبان اولیۀ دین نزدیک‌تر شوند. ولیکن طفره رفتن از این پرسش اساسیِ کلامی دشوار است. آیا یک وجود متعالی و عطوف می‌خواهد حقیقت دین حتّی برای بی‌سوادها نیز در قالب ساده‌ترین زبان‌های دنیا آشکار و روشن مطرح شود؟

این طور به نظر می‌رسد که گویا اعمال عبادی و مذهبی مستلزم یک زبان ویژه و مهجور هستند. در اسلام و یهودیت یک زبان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ در اسلام، عربیِ کلاسیک و در یهودیت زبان عبری.  اعمال عبادی نیز صرف‌نظر از زبان گفتاریِ عبادت‌کنندگان در قالب این زبان‌های باستانی صورت می‌گیرند. عرب‌ها خطبه‌های نماز را در قالب یک زبانِ قرن هفتمی می‌خوانند و می‌شنوند؛ زبانی که تفاوت آن با زبان گفتاری آنها به اندازۀ تفاوت زبان لاتین با ایتالیایی است! یهودیان کم‌سن در سراسر جهان نیز همانند بزرگ‌‌سال‌ها متون تورات را به زبان عبری قرائت می‌کنند. مسیحیت نیز سیاست‌های خود را داشته است. مسیحیانِ اولیه یک ترجمۀ یونانی از کتاب مقدّس را که به زبان عبری بود، به عنوان کلام خدا پذیرفته بودند و مجموعه‌ای از مکتوبات به زبان یونانی را نیز به عنوان عهد جدید قبول کرده بودند. اما گزارش‌های یونانی‌ای که از عیسی وجود داشت نیز ترجمه بودند؛ زبان مسیح و حواریون زبان آرامی بود. پس از این که در قرن چهارم مسیحیت به دین رسمی امپراطوری روم تبدیل شد، باز هم زبانِ آن تغییر کرد: در آن عصر، ترجمۀ لاتینِ سنت جروم از کتاب مقدّس، کتاب رسمیِ دین مسیحیت در غرب محسوب می‌شد. در سال 1546، شورای ترنت دربارۀ این ترجمه عنوان داشت که "هیچ‌کس تحت هیچ عذر و بهانه‌ای حق ندارد آن را مردود بداند."
همان طور که نیکولاس اوستلر (Nicholas Ostler) در کتاب استادانۀ اخیر خود با عنوان «رمز ورود به بهشت» (Passwords to Paradise) نوشته است، تمام این رخدادها دارای یک سری پیامدهای کلامی نیز هستند. سنت جروم در ترجمۀ خود خطاهایی اساسی داشته است که تعدادی از آنها به خاطر حذف مصوّت‌ها در متون عبری است. یوهان ریشلین (Johann Reuchlin) (1522-1455) که نخستین عبری‌دانِ مسیحی در شمال اروپا است، حدود دویست خطا در ترجمۀ سنت جروم پیدا کرده است.

حتّی انتخاب‌های قابل‌دفاع نیز در ترجمه معنادار هستند. مثلاً آقای اوستلر ماجرای گُت‌ها (Goths قومی آلمانی که نقش مهمی در سقوط امپراطوری روم غربی داشتند) را در قرن چهارم تعریف می‌کند. رهبر آنها وولفیلا (Wulfila) معادلِ «frauja» را برای واژۀ «Lord» انتخاب کرده بود که به معنی «رئیس خانواده» بود. قبایل دیگر کلمه‌ای را انتخاب‌ کردند که بیشتر برای رئیس قبیله مناسب بود؛ یعنی همان معنایی که احتمالاً گت‌ها مدنظر داشتند، اما به نظر می‌رسد که وولفیلا قصد داشته با انتخاب این معادل، صفت غارت‌گری را از مردم خود بزداید.

آیا کلیساها باید ترجمه‌های خود را به طور منظّم به‌روز کنند و دین را تازه و به‌روز نگه دارند، یا این که سنّت و اصالت زبان دین را حفظ کنند؟ قدمت این بحث هم‌سنگِ عمر ادیان است. یکی از مفسّران قرن چهارم در مقام استدلال برای ترجمۀ یونانی به لاتین برای مسیحیان غرب این طور پاسخ داد که "اگر قلب ما به زبانی تکلّم کند که آن را نمی‌فهمد، در جهل خود باقی خواهد ماند". اما ریشلین که ترجمۀ سنت جروم را تصحیح کرده است، طبیعتاً گمان داشته که با این کار به روح مکتوبات مقدّس و لذا به خود مؤلف نزدیک‌تر شده است: "خداوند اراده کرده است که اسرار او از طریق زبان عبری به دست بشرِ فانی برسد."

پاسخی که سودمند باشد آن است که جوانان و کسانی که تازه به دینی گرویده‌اند، باید به زبان مادری خود آن دین را مورد مطالعه قرار دهند. اما وقتی پیشرفت بیشتری کردند، می‌توانند از طریق مطالعۀ بیشتر به زبان اولیۀ دین نزدیک‌تر شوند. ولیکن طفره رفتن از این پرسش اساسیِ کلامی دشوار است. آیا یک وجود متعالی و عطوف می‌خواهد حقیقت دین حتّی برای بی‌سوادها نیز در قالب ساده‌ترین زبان‌های دنیا آشکار و روشن مطرح شود؟ یا این که زبان اولیۀ ادیان (مثل زبان عربی قرآن) و زبان باستانی باید به یاد مؤمنان بیاندازد که دین تنها مجموعه‌ای قدیمی از اعتقادات و اعمال نیست، و همان طور که «سبت» یا عبادتگاه مقرّرات ویژه‌ای دارد، دین نیز دارای مقرّرات به‌خصوصی است؟

در عصر اصلاحات، این پرسش منجر به ایجاد چنددستگی در بین مؤمنان شد. امروز که علوم تجربی بسیاری از اعتقادات مذهبی را به چالش کشیده است، بعضی از مدافعانِ دین به این استدلال متوسّل می‌شوند که دین مرتبتی ویژه دارد که استدلالات علمی در آن به کار نمی‌آیند. زبانِ رمز و راز مقدّس را نیز می‌توان نشانه‌ای از آن جایگاه و مرتبتِ ویژه دانست (یا این که بپذیریم صدور جواز برای زیر سؤال بردنِ دین در قالب زبان ساده، می‌تواند کار خطرناکی باشد).

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.