
چگونه عید قربان را مثل یک امریکایی جشن بگیریم؟
وجاهت علی: جشن عید الأضحی یا همان عید قربان که سالانه برای بزرگداشت پایان مناسک حج برپا میشود، در روز دوشنبه 12 سپتامبر برگزار خواهد شد. چند هفته بود که به نظر می رسید این عید در روز قبل از آن، یعنی 11 سپتامبر برپا شود، اما این زمانبندی مطلوب نبود و این گونه نشد.
پانزده سال پیش در روز دهشتناک 11 سپتامبر، افراطیان مسلمان هواپیماهای ما را ربودند و 2996 نفر را به کام مرگ کشاندند. از آن روز تاکنون مسلمانان امریکا مجبور بودهاند هر روز از خود سؤال کنند: «من باید چه کار کنم تا دیگر مرا تهدیدی برای امنیت خود تلقّی نکنید؟» بهویژه در وضعیتی که من در آن قرار دارم (من یک مرد سیهچردۀ مسلمان متولّد کالیفرنیا هستم). چه کار میتوانم بکنم که وقتی من را سوار بر یک هواپیما میبینید، وحشت نکنید؟!
به نظرم میرسد یکی از کارهایی که میتوانم و باید انجام دهم این است که روز یازده سپتامبر را روز جشن قرار ندهم. وقتی در کودکی در فرمونتِ کالیفرنیا زندگی میکردم، هر سال در روز عید قربان صبح زود از خواب برمیخاستم، بهترین لباس محلّی پاکستانیام را میپوشیدم و راهی مسجد یا محوّطههایی میشدم که برای نماز و جشن تدارک دیده شده بود. این عید که بزرگداشت تصمیم ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش اسماعیل نیز هست، مستلزم «قربانی کردن» یک حیوان حلالگوشت است. سپس باید گوشتِ قربانی بین اعضای خانواده، همسایهها و بهویژه فقرا تقسیم شود. در خانۀ ما این اتّفاق مساوی بود با چند هفته خوردن بریانی برّه و یک فریزر پر از گوشت!
تاریخ عید قربان هر سال تغییر میکند، چراکه بر اساس تقویم قمری تعیین میشود. به همین خاطر است که معمولاً کارمندان و دانشآموزان در روزهای قبل از عید سردرگماند که چه روزی را باید مرخّصی بگیرند. بیشتر جوامع برای تعیین تاریخ عید بر سنّتِ رؤیت هلال ماه متّکی هستند. اما به نظر میرسد امسال موضوع قدری سخت و نگرانکننده شده است. چراکه عید با سالگرد حملات یازده سپتامبر مصادف میشود. مردی به یکی از روزنامههای نیوجرسی نامه نوشت که “اگر عید قربان واقعاً با یازده سپتامبر مقارن شود، ما باید وانمود کنیم که چنین نشده است. اگر یازده سپتامبر را عید بگیریم، ممکن است در مورد ما این طور فکر کنند که به خاطر مصیبت و فاجعهای که در این روز برای کشور رخ داده است جشن گرفتهایم!”
اما عربستان سعودی دو هفته پیش، با اعلام این که عید در روز 12 سپتامبر خواهد بود، پیشدستی کرد و جلوی قیل و قال را گرفت. بالاخره این تصمیم با رؤیت هلال ماه نیز قرین شد، اما به نظر میرسد حکم برپایی عید در روز 12 سپتامبر، برای جلوگیری از تقارن عید با یازده سپتامبر صادر شده است.
اما مسلمانان هنوز هم نمیتوانند دم برآورند. ما شاهد شدّت گرفتن جرائم ناشی از تنفّر نسبت به مسلمانان هستیم. در «کویینز» (Queens) یک امام جماعت و دستیار او به قتل رسیدهاند. در نیویورک مساجد برنامهریزی کردهاند که نماز عید به جای این که در فضاهای باز و عمومی برپا شود، در فضاهای بسته اقامه گردد. ما هم نگران امنیت خودمان هستیم و هم میخواهیم هموطنان امریکاییمان در اطرافمان احساس امنیت کنند. اما چطور میتوانیم این کار را انجام دهیم؟
اگر از دونالد ترامپ بپرسیم، خواهد گفت که مسلمانان باید بهطور جد مورد «استفسار» قرار بگیرند و از آنها سوگند وفاداری اخذ شود. و اگر از بیل کلینتون بپرسیم، میگوید باید چکلیستی را که در ماه ژولای در «کنوانسیون ملی دمکراتها» (Democratic National Convention) ارائه داد پر کنیم: “اگر شما یک مسلمان هستید که عاشق امریکا و آزادی هستید و از تروریسم منزجرید، اینجا بمانید و به ما کمک کنید تا در کنار یکدیگر آینده را بسازیم. ما شما را میخواهیم.” اما این چکلیست خیلی پیچیده است. اگر من واقعاً امریکا را دوست داشته باشم و بخواهم در اینجا بمانم، اما قادر نباشم به پیروز شدن آنها کمکی کنم، آن وقت چه؟
برای دوست من «زبا اقبال» (Zeba Iqbal) قابلقبول نیست که او باید به خاطر اشتباهات همۀ مسلمانان دیگر پاسخگو باشد. او به عنوان یک نیویورکنشین مسلمان احساس میکند که پیرو حادثۀ یازده سپتامبر، همواره دین او مقصّر قلمداد شده است. او هم مثل خیلیهای دیگر معتقد است که شخصاً موظف است معرّف و نمایندۀ مسلمانان امریکا و دین اسلام باشد.
پانزده سال از واقعۀ یازده سپتامبر گذشته است. آیا ما به وظایف و تعهدات خود عمل کردهایم، یا باز هم موانع جدید و تفوّقناپذیری بر سر راهمان قرار دارد؟ حسین رشید دانشپژوه مطالعات اسلامی اذعان میکند: “تعهّدات و وظایف ما به عنوان مسلمانان امریکایی تغییری نکرده است، بلکه صرفاً دشوارتر شده است.” او همچنان معتقد است که مسلمانان باید بر نفرتها غلبه کنند و تلاش کنند بهترین باشند؛ نه به خاطر این که میانهرو به نظر آیند، بلکه برای حمایت از ارزشهای پسندیدۀ مذهبی خودشان و انعکاس آنها.
سخن از ارزشها شد و به یاد سخنان جورج بوش در 12 سپتامبر 2001 افتادم که در پایان سخنرانیاش گفت: “هیچیک از ما این روز را فراموش نخواهیم کرد، اما همچنان از آزادی و هر آنچه خوب و عادلانه باشد، دفاع خواهیم کرد.”
اگر آزادی مذهبی خود را در قربانگاه رفاه و امنیت مردم قربانی کنیم، این قربانی مقبول خداوند واقع نخواهد شد و جای قربانی کردن گوسفند را نخواهد گرفت. در عوض چیزی که خواهیم داشت کالبد توخالی رؤیای امریکایی خواهد بود. به همین خاطر، من امسال عید قربان را با ندای بلند و با غرور و افتخار جشن خواهم گرفت. در روز عید سرکار نخواهم رفت، صبح زود با فرزندانم از خواب بیدار خواهم شد، یک لباس سنّتی پاکستانی بر تن پسرم خواهم کرد، به سالن جشن خواهم رفت و همگی با دیگر اعضای خانوادههایمان جشن خواهیم گرفت. بعد از آن هم گوشت حلال میخوریم. همچنین به خیریهها غذا، لباس و پول اهدا میکنم. شب هم روی کاناپه مینشینم و برنامۀ فوتبال دوشنبه شب را تماشا میکنم. درست مثل یک امریکایی.