با بی توجهی به محتوای مقالات تولیدی علوم انسانی در حال فریفتن خودمان هستیم

دین آنلاین، روزنامه های «فرهیختگان» و «شرق» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: « هرکس به امام نزدیک‌تر بود، درک بهتری از مبارزه وی با نفس داشت»، «با بی توجهی به محتوای مقالات تولیدی علوم انسانی در حال فریفتن خودمان هستیم/روزبه‌روز رتبه دانشگاه از نظر علمی چه در سطح استاد و چه در سطح دانشجو پایین می‌آید/فقدان خبرنگار متخصص برای یک سمینار الهیات یا گفت‌وگوهای ادیان ناشی از عدم برنامه‌ریزی رسانه‌هاست»، «چقدر از رعایت حقوق شهروندی دوریم که برای «انجام وظیفه معمولی» ذوق می کنیم»، «حق این است که بنرهای مراسم سالگرد یار امام در پیش از انقلاب جمع آوری شود؟»، «هاشمی آقایی کرده که شکایت نکرده است»، «تفاوت رفتار و گفتار بعضی از مسئولان کشور باعث تضعیف روحیات دینی و فرهنگی شده است/بعضی‌ها با حمایت‌های خود، جریانی را روی کار آورده بودند که علنا می‌گفت در عصر ظهور هستیم»، «آرمان بزرگ انقلاب اسلامی یعنی آزادی بیان، در حال لگدمال شدن است/مردم همراهی مسئولان اجرائی دولت با طرفداران خفقان را برنمی‌تابند/دخالت امام‌جمعه، نهاد نظامی یا نماینده مجلس در امور اجرائی، حکومت ملوک‌الطوایفی پدید می‌آورد»، «منظور امام از جمهوری، همان شکل موجود و رایج در کشورهای غربی بود»، «پاکسازی قومی شیعیان از شبه‌جزیره عربستان، آرزوی داعش؟ آل سعود؟ وهابیون؟ یا همه؟»، « سه خط قرمز ایران در عراق: مرزهای کشور، تهدید بغداد و تهدید عتبات عالیات» و «مقصران تیراژ پایین کتاب: تغییر سبک زندگی و باورهای مردم یا سیاست‌های دولتی؟ »

روزنامه فرهیختگان با انتخاب تیتر «سکوت شکست» از حمایت مقامات سیاسی از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای خبر داده و به بهانه اکران فیلم «قصه‌ها»، زیر عنوان «قصه‌ای مثل زندگی» با رخشان بنی‌اعتماد به گفتگو نشسته است.

هرکس به امام نزدیک‌تر بود، درک بهتری از مبارزه وی با نفس داشت
فرهیختگان سخنان حجت الاسلام سیدحسن خمینی در جمع معاونان استانداری‌ها و فرمانداران را با عنوان «احتیاط در انتخاب افراد برای مناصب حکومتی» منتشر ساخته و سخنان وی را اینچنین روایت کرده است:
– اگر شخصی در جامعه اسلامی مسئولیتی را بپذیرد و افرادی بدون صلاحیت را از روی دوستی یا مصلحت‌اندیشی به کار گمارد، لعنت خدا برای اوست و از او هیچ توبه و کفاره‌ای پذیرفته نمی‌شود تا زمانی که به جهنم وارد شود.
– اگر کسی به قدرت برسد و به دلایل مختلفی مثل ترسیدن از بالادست خود، به دست آوردن دل کسی که در بود و نبود او تاثیر دارد یا با هدف برداشتن فشاری از خود، مسئولیتی را به فردی بدهد که لیاقت ندارد، لعنت خداوند برای اوست.
– مسئولیت مانند یک نردبان است که هم می‌توان از آن بالا رفت، هم می‌توان با سر به زمین افتاد و ضروری است که در انتخاب‌ها مراقب باشید به‌گونه‌ای که از سر محبت، دوستی یا در راستای منافع شخصی‌تان نباشد.
– امام صادق(ع) در روایتی تکان‌دهنده می‌فرمایند که صاحبان امر در سه چیز نباید کوتاهی کنند، یکی حفظ مرزها که علاوه‌بر مباحث امنیتی، حفاظت از مرزهای فرهنگی و اقتصادی کشور را نیز شامل می‌شود، به‌گونه‌ای که نگذارند بی‌تدبیری‌ها و هیجانات مرزها را ناامن کند. دوم رسیدگی به شکایات و اهمیت دادن به درد دل مردم و سوم اینکه کسانی را به کار گمارند که صلاحیت دارند.
– لازمه پا گذاشتن روی نفس، شجاعت است. از همین رو یکی از ویژگی‌های امام(ره) که هرکس به ایشان نزدیک‌تر بود درک بهتری از آن داشت، پا گذاشتن روی نفس بود. کسی که پا روی نفس خود می‌گذارد شجاع است و آن کس که از این کار خودداری می‌کند در حقیقت به علت ترسی است که دارد و می‌خواهد از خودش محافظت کند.

با بی توجهی به محتوای مقالات تولیدی علوم انسانی در حال فریفتن خودمان هستیم/روزبه‌روز رتبه دانشگاه از نظر علمی چه در سطح استاد و چه در سطح دانشجو پایین می‌آید/فقدان خبرنگار متخصص برای یک سمینار الهیات یا گفت‌وگوهای ادیان ناشی از عدم برنامه‌ریزی رسانه‌هاست
فرهیختگان در صفحه «دانشگاه» گفتگو با سعید عدالت‌نژاد درباره تاثیر علوم انسانی بر جامعه را به عنوان «تنبلی فکری به جان‌مان افتاده» منتشر ساخته و در مقدمه ای به قلم روناک حسینی آورده است: «علوم انسانی چقدر در تصمیم‌گیری‌های کشور تاثیرگذار است؟ چقدر از پژوهش‌ها و تولیدات علمی دانشگاه‌ها مجال این را می‌یابند که خوانده شوند؟ شاید دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم تولیدات علوم انسانی اغلب در دایره بسته مخاطبان دانشگاهی محصور می‌مانند. استادان دانشگاه مقاله می‌نویسند و شاید نگاهی هم به مقالات دیگران بیندازند. اینکه تولیدات علمی در زمینه علم انسانی چقدر خلاقانه، موشکافانه و دارای استانداردهای یک پژوهش باکیفیت است، بحثی جداگانه دارد. اما آیا همین تولیدات و پژوهش‌ها نقشی در بالا بردن آگاهی جامعه و ایجاد تغییر در باور مردم و مناسبات اجتماعی دارند؟ و اصلا آن‌طور که باید توانسته‌اند جایگاهی در عرصه‌ قدرت داشته باشند؟ سعید عدالت‌نژاد، استاد دانشگاه و عضو هیات‌علمی بنیاد دایره‌المعارف اسلامی معتقد است حضور نداشتن علم انسانی در نهادهای تصمیم‌گیری، موجب می‌شود غیرمتخصص‌ها کار را به دست بگیرند و البته علت آن، دعوت نکردن از استادان علوم انسانی برای مشارکت در اداره کشور و تصمیم‌گیری‌های کلان است. در مقابل این بی‌تمایلی نهادها، استادهای دانشگاه هم دچار نوعی رخوت و بی‌انگیزگی در زمینه کارهای پژوهشی شده‌اند. کسی چندان روحیه‌ای برای کار ندارد و معیارهای مکانیکی ارزش‌گذاری بر کارهای علمی، رفته‌رفته دانشگاه را به سمت اضمحلال پیش می‌برد.

فرازهای مهم این گفتگو بدین شرح است:
– روزبه‌روز از نقش موثر علوم انسانی در تاثیرگذاری بر روند اجرایی کشور کاسته شده است. دلیل چنین روندی این است که از یک طرف، دانشگاه‌ها به لحاظ نظری تضعیف شده‌اند. برخی معتقد بودند باید محتوای متونی که در کلاس‌ها تدریس می‌شوند تغییر کند. بعد هم متون مورد نظر کسانی تدوین شود که معتقد بودند آنچه قبلا در دانشگاه‌ها تدریس می‌شده مفید نبوده است. از این جهت دفتر همکاری‌های حوزه و دانشگاه در قم و «سمت» تاسیس شدند تا محتوای دروسی را تدوین کنند که در دانشکده‌های علوم انسانی تدریس می‌شود. البته تولیدات آنها باید در جای خودش داوری شود که آیا آنهایی هستند که انتظار می‌رفت باشند و آیا توانستند جایگزین مناسبی برای قبلی‌ها باشند یا نه. جز این موضوع، باید به این نکته هم توجه کنیم که در این سال‌ها، کسانی مسئولیت‌های اجرایی کشور را در وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلف به عهده گرفتند که غالبا در رشته‌هایی غیر از علوم انسانی تحصیل کرده‌اند و مدرک‌هایشان را از دانشگاه‌های خارج از کشور در رشته‌های غیرمرتبط با علوم انسانی دریافت کرده‌اند. برای مثال تا قبل از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه‌ای نداشته‌ایم که در رشته‌های علوم سیاسی، روابط بین‌الملل یا حقوق بین‌الملل تحصیل کرده باشد یا در این رشته‌ها تخصصی داشته باشد. اغلب تحصیلات مرتبط نداشته‌اند و در اثر تجربه و آزمون و خطا چیزهایی آموخته‌اند. این مساله را در وزارت علوم هم می‌توان دید. هیچ‌یک از وزیرانی که تا به حال داشته‌ایم، تخصص‌شان علوم تربیتی، تکنولوژی و طراحی آموزشی دانشگاهی یا مدیریت آموزشی نبوده است. وزیران علوم، پزشک، متخصص اطفال یا فارغ‌التحصیلان رشته‌های فنی بوده‌اند. حتی یک فارغ‌التحصیل علوم انسانی نداشته‌ایم. در وزارت آموزش و پرورش هم وضعیت مشابهی وجود دارد. هر چند وزیرانی بودند که آشنایی‌شان با بدنه آموزش و پرورش وجه مثبتی به حساب می‌آمد اما هیچ‌کدام جز محمدعلی نجفی تحصیلکرده رشته‌ای مرتبط با مسئولیت‌شان نبودند. معلم بودند اما در گرایش‌هایی مثل علوم تربیتی، مدیریت آموزشی یا مشاوره تحصیل نکرده بودند و تخصصی متفاوت داشتند…. وزیر تصمیم‌گیرنده اصلی در وزارتخانه‌اش است و تصمیم‌گیری‌هایش تاثیرات کلان دارند و لازم است که متخصص باشد….
– استادان دانشگاه هم در شکل‌گیری چنین وضعی بی‌تقصیر نیستند. کتاب‌هایی که متناسب با مسائل بومی و البته نه لزوما اسلامی باشد، ننوشته‌اند و کمتر به مسائل مخصوص جامعه ایران پرادخته‌اند. کتاب‌هایی که ناظر بر جامعه‌شناسی ایران باشد، خیلی کم است. آن مقداری هم که تولید می‌شود، ممکن است عده‌ای از روی تنگ‌نظری مجال انتشار ندهند یا گرفتار ممیزی شود. سبب دیگر وضع فعلی گاهی هم کاهلی است. در زمینه توسعه در ایران، رشد بحران‌های اجتماعی و بحران‌های اخلاقی، کتاب به‌دردبخوری چاپ نشده است. اینکه تنها کتاب‌هایی را که تفسیر‌کننده مسائل کشورهای دیگر باشد ترجمه کنیم، کاری علمی نیست. با پی گرفتن مسیر ترجمه به تنهایی، خودمان را راحت کرده‌ایم و مسئولیت را از سر خودمان باز کرده‌ایم. استادان دانشگاه به ترجمه عادت کرده‌اند و نوآوری ندارند و بعضی هم متهم به کپی‌کاری هستند. البته باید از سمت وزارت علوم هم سیستم رتبه‌بندی اصلاح شود. اینکه در یک سیستم مکانیکی، تعداد مقالات یک استاد را بخواهیم، نادرست است. تعداد مقالات در نظر گرفته می‌شود بدون اینکه کسی بپرسد محتوای این مقاله ناظر بر کدام مساله و راه‌حلی برای کدام بحران است. از این نظر به مقالات دانشگاهی و تولیدات علمی بی‌توجهی می‌شود. با روشی مکانیکی و آماری می‌گویند فلان استاد ۱۰ مقاله ISI نوشته است و باید این مقدار امتیاز به او بدهیم و بعد هم امتیازها با هم جمع شوند و استاد ارتقای رتبه دریافت کند. آماری که از رشد تعداد مقالات می‌دهند، نمونه عالی از کاغذبازی و بوروکراسی است. ما در حال فریفتن خودمان هستیم و کسی نمی‌پرسد این تولیدات موثر هم هستند یا نه.
– وظیفه وزارتخانه است که از استادان دعوت به کار کند. مرکز تحقیقات استراتژیک در ریاست‌جمهوری و مجمع تشخیص مصلحت نظام جاهایی هستند که می‌شود در آنها کرسی‌های نظریه‌پردازی ایجاد کرد و به حرف و بحث پرداخت. حاصل این بحث‌ها را هم استراتژی‌های مختلف برای برطرف کردن بحران‌ها یا رسیدن به هدف‌ها تعریف کند. هر دو طرف مقصرند. هم آنهایی که خودشان را نسبتا دانای کل و بی‌نیاز به متخصصان می‌دانند و هم کسانی که می‌گویند شأن علمی ما اجازه نمی‌دهد خودمان را تحمیل کنیم. البته باید فضایی برای کار ایجاد شود ولی تنبلی فکری هم به جان همه ما افتاده است. همین که سر کلاس‌هایمان حاضر شویم و از روی جزوه‌هایمان تدریس کنیم به نظرمان کافی می‌آید. روزبه‌روز رتبه دانشگاه از نظر علمی چه در سطح استاد و چه در سطح دانشجو پایین می‌آید. من فکر می‌کنم نسبت به وضع نهاد دانشگاه باید اعلام خطر کنیم. دانشگاه در حال سقوط است. جذب دکتری دچار رقابت‌های تجاری شده است و مسائلی از این دست دانشگاه را به سمت اضمحلال می‌برد.
– ایجاد یک فضای فرهنگی که مردم عادی هم بتوانند از تولیدات دانشگاهی بهره‌مند شوند در بالا بردن آگاهی جامعه موثر است. اما زیاد معتقد نیستم که این روش، به‌عنوان راه‌حل برون‌رفت علوم انسانی از مهجور ماندن است. برای درس و تحصیل و علم و دانشگاه باید ارزش قائل باشیم که ظاهرا زیاد این‌طور نیست. در سطح کلان هم رفتار درستی با علوم انسانی نمی‌شود.
– نمی‌شود کارها را با آزمون و خطا پیش برد و انتظار موفقیت داشت.
– مردم عادی هم باید از محتوای پژوهش‌های علمی باخبر شوند. به‌خصوص در زمینه‌هایی که آگاه بودن به آنها برای عموم مردم ضروری است. برای مثال اگر تحقیقاتی روی آسیب‌های اجتماعی انجام می‌شود، باید در دسترس عموم هم باشد. از جمله آن تحقیقاتی است که در زمینه مسائلی مثل طلاق با آمار و بررسی‌های مفصل نوشته می‌شود. یعنی اصل حرف که چه عواملی باعث آن می‌شود و چه اثراتی در جامعه خواهد داشت و راه‌حل گذر سلامت از بحران‌هایی که به‌وجود می‌آید چیست، با زبانی ساده در روزنامه‌ها و مجلات عمومی منتشر شود. این کاری است که می‌شود انجام داد و باید آن را رواج دهیم و موثر هم خواهد بود.
– استاد دانشگاه باید به زبان علمی در کلاس تدریس کند و مقالات به زبان علمی نوشته و در مجلات علمی و پژوهشی منتشر شوند. اما از طرف دیگر باید خبرنگارانی متخصص هم برای انتقال این دانش به مردم تربیت شوند. متاسفانه ما خبرنگار متخصص نداریم. مثلا در یک سمینار الهیات و گفت‌وگوهای ادیان یا سمینارهای اقتصادی، خبرنگارهای زیادی اطلاعات نادرست منتقل می‌کنند. خبرنگارانی که این کار را انجام می‌دهند باید یاد بگیرند که ایده اصلی را به زبانی قابل درک برای عموم مردم تبدیل کنند. برای این کار باید رسانه‌ها برنامه‌ریزی کنند. خبرنگاران متخصص مقاله‌های چاپ شده در مجله‌های پژوهشی را بخوانند و آن را با بیانی ساده‌تر در رسانه‌های عمومی منتشر کنند. نباید انتظار داشته باشیم که استاد دانشگاه یک بار مقاله‌اش را به زبان علمی برای مجلات پژوهشی بنویسد و یک بار هم به زبان ساده برای رسانه‌های عمومی.

چقدر از رعایت حقوق شهروندی دوریم که برای «انجام وظیفه معمولی» ذوق می کنیم
روزنامه شرق عنوان تأکید رئیس مجلس بر سلامت انتخابات و دقت در تأیید صلاحیت‌ها را با جمله «نامزدها نباید تهدید شوند» به صفحه یک آورده و در خبری دیگر، نامه تشکر دستیار ویژه رئیس‌جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌ها از فرمانده نیروی انتظامی به‌خاطر دفاع از یک شهروند مسیحی را منتشر ساخته است.
شرق آورده است: «چند هفته پیش نصب پوستری برای گرامیداشت یاد و خاطره کشته‌شدگان ارامنه ترکیه توسط دولت عثمانی از سوی رئیس یک کارواش که فردی مسیحی بود، منجر به درگیری شد که طی آن افسران کلانتری صاحب کارواش را مورد ضرب‌وشتم قرار داده بودند. احمد توکلی، نماینده مردم تهران در مجلس، هم نسبت به این حادثه تلخ اعتراض کرده بود. درنهایت پس از بررسی‌هایی که نیروی انتظامی در این باره انجام داد، هر سه‌ فرد خاطی که از مأموران نیروی انتظامی بودند، برکنار و پرونده برای بررسی قضائی، به دادگاه نظامی ارجاع داده شد و آنها محکوم شدند. پس از اقدام شایسته نیروی انتظامی در این زمینه، علی یونسی در بخشی از نامه خود به فرمانده نیروی انتظامی نوشت: «از عمل اسلامی- انسانی جناب‌عالی در احقاق حق یک شهروند ایرانی مسیحی، که درواقع دفاع از یک مظلوم و رعایت حقوق شهروندی بوده است، تقدیر و تشکر می‌شود. شما در دفاع از آن ایرانی عزیز ارمنی، نشان دادید پلیس جمهوری اسلامی ایران مجری قانون است و در اجرای قانون، تبعیض و تفاوتی بین شهروندان قائل نخواهد بود. اقدام شجاعانه جناب‌عالی برگرفته از آموزه‌های دینی است. شما به‌روشنی می‌دانید که دفاع از حقوق اقلیت‌های دینی و مذهبی برگرفته از اندیشه‌های امام خمینی (ره) و مقام‌معظم‌رهبری بوده است و این مهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تجلی دارد و دولت تدبیر و امید نیز همواره بر رعایت حقوق شهروندی همه ایرانیان، پا فشرده است. انتظار می‌رود با صدور دستور ویژه به واحدهای تحت امر، از اقلیت‌های دینی و مذهبی در سراسر کشور، جدی‌تر از گذشته حمایت شود، تا دیگر شاهد این قبیل اعمال غیراخلاقی و غیرقانونی نباشیم.»

حق این است که بنرهای مراسم سالگرد یار امام در پیش از انقلاب جمع آوری شود؟
شرق در صفحه ۲ در کنار یادآوری برگزاری دومین سالگرد رحلت آیت‌الله طاهری در روز سه شنبه، از بروزکارشکنی‌ها برای برگزاری این مراسم خبر داده و در مورد جمع آوری بنرهای این مراسم توسط برخی مأموران منتسب به شهرداری و نصب مجدد آنها از قول حجت‌الاسلام محمدحسن طاهری آورده است: «بنا بر آیات صریح قرآن کریم، خداوند متعال میان مبارزان قبل و بعد از فتح تفاوت می‌گذارد؛ ازاین‌رو کسانی که قبل از انقلاب یار و یاور انقلاب و حضرت امام راحل محسوب می‌شدند، حقشان نیست بنرهای مراسم آنها جمع‌آوری شود، اما کسانی که بعد از فتح آمدند هر مراسمی خواستند در شهر بگیرند و هر مراسمی را هم خواستند برهم بزنند….»

هاشمی آقایی کرده که شکایت نکرده است
شرق در صفحه ۳ با یادآوری جنجال یک‌ماه پیش حامیان احمدی نژاد در خصوص بازگوکردن یک خاطره توسط آیت الله هاشمی؛ از قول «سیده زهرا مصطفوی» فرزند حضرت امام، در نشست خبری«همایش بین‌المللی امام، فلسطین و مقاومت اسلامی» نوشته است: «حرف‌هایی که برخی‌ها می‌زنند به این معنا بود که خواستند بگویند هاشمی دروغ می‌گوید و آقای هاشمی آقایی کرده که شکایت نکرده است. هاشمی‌رفسنجانی بسیار مرد نجیب و صبوری است و به همین جهت در سال‌های مختلف به ایشان تهمت‌ها زده شد و ساکت بودند. این خیلی بی‌انصافی است که به ایشان تهمت دروغ زدند…

…مادر من فوت کرده، اما من، دخترم، پسرم و خواهرم زنده هستیم و همه ما در مجلسی بودیم که آقای هاشمی تشریف آورد و مادر من خودشان به آقای هاشمی گفتند که بیا و مادرم بعد از صحبت‌های مختلف گفتند آقا من شنیده‌ام که نمی‌خواهید برای ریاست‌جمهوری کاندیدا شوید، امام(ره) انقلاب را به دست شماها سپرده است آن‌وقت شما می‌خواهید فرار کنید؟ عین این جمله بود که مادر ما گفت و من در آن جلسه بودم.»
*شرق اما در روتیتر این خبر، به عبارت «تکذیب ادعای خواهر احمدی‌نژاد توسط دختر امام» پرداخته اما ظاهرا در نشست خبری فوق، چنین چیزی مطرح نگردیده است و تنها «لیلی بروجردی»، نوه امام، یکی دو ماه پیش آن ادعا را تکذیب کرده بود.

تفاوت رفتار و گفتار بعضی از مسئولان کشور باعث تضعیف روحیات دینی و فرهنگی شده است/بعضی‌ها با حمایت‌های خود، جریانی را روی کار آورده بودند که علنا می‌گفت در عصر ظهور هستیم
روزنامه شرق به نقل از روابط‌عمومی مجمع‌تشخیص مصلحت نظام و از قول آیت الله هاشمی رفسنجانی به این نکات اشاره نموده است:
– به بهانه آمادگی برای ظهور به راه‌های انحرافی دیگری پرداختند.
– هر فرد دلسوزی به‌خاطر اشکالات و مشکلاتی که در نظام اسلامی ایجاد می‌شود، ناراحت است. متأسفانه در مقطعی به‌خاطر میدان‌گرفتن افراطیون، شاهد افول مکارم اخلاقی و رشد رذیلت‌ها بودیم.
– در شرایطی که در اوج افزایش درآمدهای کشور می‌توانستند آن درآمدهای نفتی را در خدمت سازندگی کشور بگیرند، ولی متأسفانه با روی‌آوردن به واردات اجناس بی‌کیفیت، باعث تخریب پایه‌های تولید در کشور شدند.
– تفاوت رفتار و گفتار بعضی از مسئولان کشور باعث تضعیف روحیات دینی و فرهنگی شده است.
– متأسفانه بعضی‌ها با حمایت‌های خود، جریانی را روی کار آورده‌ بودند که علنا می‌گفت در عصر ظهور هستیم و به بهانه آمادگی برای ظهور، به راه‌های انحرافی دیگری پرداخت.
– می‌بینید در شرایطی که به‌قول رئیس‌جمهور محترم، سرداران میدان دیپلماسی دولت اعتدال، مشغول تلاش و نبرد در عرصه حل مسائل و جلوگیری از بهانه‌‌گیری‌های خارجی هستند، گروهی که منافع سیاسی آنها در وجود مشکلات است، چگونه با تندروی‌ها، کارشکنی‌ها، به دیگران توهین می‌کنند!

آرمان بزرگ انقلاب اسلامی یعنی آزادی بیان، در حال لگدمال شدن است/مردم همراهی مسئولان اجرائی دولت با طرفداران خفقان را برنمی‌تابند/دخالت امام‌جمعه، نهاد نظامی یا نماینده مجلس در امور اجرائی، حکومت ملوک‌الطوایفی پدید می‌آورد
گروه سیاست روزنامه شرق در بازتاب واکنش علی مطهری به لغو یکی دیگر از سخنرانی‌هایش، گزارش داده: «قلم مطهری از بیانش تندوتیزتر است، همین شده که وقتی می‌نویسد کلماتش ضرب خودش را دارد، حالا دست‌به‌قلم شده و به حسن روحانی نامه نوشته و در آن، به برخی نکات تعیین‌کننده درباره سیاست داخلی این‌روزهای کشور اشاره کرده و خواستار جلوگیری از لغو مکرر سخنرانی‌ها و همایش‌ها شده است.


علی مطهری مدتی است که فرازوفرودهای سیاسی متعددی را از سر می‌گذراند؛ از نیمه‌تمام‌ماندن نطقش در مجلس و غیرعلنی‌شدن جلسه علنی گرفته تا حمله برخی خودسرها به ماشین او در شیراز و لغو سخنرانی‌اش. حالا در این میان، برنامه سخنرانی دیگری در کرج به‌دلیل برخی توصیه‌ها لغو شده و صدای مطهری بالا رفته است. بهارستان در تعطیلی است و علی مطهری رو به نامه‌نگاری آورده است؛ نامه‌ای که به شکلی یک نوع اتمام حجت‌ است با شخص رئیس‌جمهوری؛ تلنگری بر اینکه وضعیت سیاست داخلی را به حال خودش رها نکنید و تا دیر نشده، برای این امور خودسرانه چاره‌ای بیندیشید. مطهری درعین‌حال تهدید کرده که رحمانی‌فضلی را دیر یا زود استیضاح خواهد کرد، اگر کماکان در بر همین پاشنه بچرخد. نامه مطهری صراحت دارد و در آن به برخی توصیه‌ها و تهدیدها از سوی برخی نهادها و لزوم مقابله با آن اشاره شده. مطهری از عدم دخالت نهادها در امور یکدیگر گفته و کنایه‌ای به حسن روحانی انداخته؛«این تهدیدها و اعمال محدودیت‌ها در دولت سابق نبود» و اینکه «بهانه توجیه وضع موجود قابل پذیرش نیست زیرا مردم با توجه به شعارها و وعده‌های جناب‌عالی به شما رأی دادند و همراهی مسئولان اجرائی با طرفداران خفقان را در این دولت برنمی‌تابند». او همچنین بنا دارد به گفته خودش «به کمک نمایندگان خوش‌فکر و مدافع آزادی بیان» نسبت به استیضاح وزیر کشور اقدام کند. او در این نامه نوشته همایش «دولت، ملت، همدلی و هم‌زبانی» در کرج که از دو ماه پیش توسط «کانون همبستگی دانشجویان و دانش‌آموختگان» برای روز پنجشنبه هفتم خرداد سال جاری تدارک دیده شده بود و از اینجانب و آقایان توکلی، موسوی‌لاری، حبیبی و اصغرزاده دعوت به عمل آمده بود و لااقل بنده به‌سختی و با اصرار کانون مذکور پذیرفتم، به علت مخالفت و تهدید امام‌جمعه کرج و یک نهاد نظامی و یکی از نمایندگان کرج و به‌دنبال آن سستی و بی‌مسئولیتی و عقب‌نشینی استاندار البرز و فرماندار کرج لغو شد. گفته بودند «اگر این همایش برگزار شود، بدتر از شیراز می‌کنیم و قلم پایشان را می‌شکنیم» و متأسفانه استاندار و فرماندار هم به‌جای آنکه بگویند ما طبق قانون با شما برخورد می‌کنیم، تسلیم قانون‌شکنان شدند». او در ادامه نامه‌اش خطاب به روحانی نوشته «اداره درست کشور منوط به این است که مقام‌ها و نهادهای مختلف در کار یکدیگر دخالت نکنند. امام‌جمعه یا نهاد نظامی یا نماینده مجلس و مانند اینها نباید در این‌گونه امور و به‌طور کلی در امور اجرائی دخالت کنند والا هرج‌ومرج و حکومت ملوک‌الطوایفی پدید می‌آید. حادثه شیراز نیز ناشی از همین معضل و سستی مسئولان اجرائی استان بود. از جناب‌عالی به‌عنوان رئیس‌جمهور که مطابق اصل صدوسیزدهم قانون اساسی، مسئول اجرای قانون اساسی هستید سؤال می‌کنم این وضعیت در دولت شما تا کی قرار است ادامه پیدا کند و برخی استانداران و فرمانداران سست‌عنصر به‌جای اجرای قانون به اجرای اوامر دوستان نادان انقلاب بپردازند». مطهری همچنین تأکید کرده «قبول دارم همیشه فشارها بر دولت‌هایی که قصد اجرای کامل قانون اساسی را دارند، بیشتر است و این تهدیدها و اعمال محدودیت‌ها مثلا در دولت سابق نبود و در نتیجه فضای آزادی بیان در این دولت بسته‌تر است، اما این عذر برای توجیه وضع موجود قابل پذیرش نیست، زیرا مردم با توجه به شعارها و وعده‌های جناب‌عالی به شما رأی دادند و همراهی مسئولان اجرائی با طرفداران خفقان را در این دولت برنمی‌تابند. اگر برای لغو یک برنامه بگویند در صورت حضور این فرد یا افراد در این شهر، مردم شهر با هم درگیر می‌شوند پس برنامه لغو می‌شود، قابل قبول است اما اینکه مقامات و نهادهای حکومتی بگویند اگر فلان برنامه اجرا شود، ما به‌هم می‌ریزیم و استاندار و فرماندار هم بترسند و کوتاه بیایند و آرمان بزرگ انقلاب اسلامی یعنی آزادی بیان را زیر پا بگذارند، قابل قبول نیست». او در پایان نامه چنین نوشته «اینجانب هشدار می‌دهم که اگر یک‌بار دیگر این‌گونه حوادث تکرار شود، با همه اعتقادی که به حمایت از دولت دارم، به کمک نمایندگان خوش‌فکر و مدافع آزادی بیان در مجلس، وزیر کشور را استیضاح خواهیم کرد. امید است اقدامات و دستورات جناب‌عالی، قبل از این اتفاق، این وضع را به سامان رساند.»

منظور امام از جمهوری، همان شکل موجود و رایج در کشورهای غربی بود
روزنامه شرق در صفحه ۷ ، یادداشت «جمهوری سازگار با دین» به قلم جعفر رحمان‌زاده، استاندار اسبق زنجان را منتشر ساخته و با اشاره به اعتقاد برخی به پارادوکسیکال بودن ترکیب جمهوری اسلامی، در صدد اثبات عدم صحت این نظر برآمده است.
در این یادداشت می خوانیم: «در آستانه بزرگداشت سالگرد رهبر فقید انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره) بی‌مناسب ندیدم درباره بزرگ‌ترین میراث آن مرحوم یعنی تأسیس جمهوری اسلامی که همچنان در حوزه اندیشه و نظر آرای متفاوتی از آن ابراز می‌شود، نکاتی را اشاره کنم. تعبیر «پارادوکسیکال» یا «متناقض‌نما» از ترکیب جمهوری اسلامی، اختصاص به باورهای لیبرال و سکولار نداشته بلکه بسیاری از صاحب‌نظران و نظریه‌پردازان مسلمان هم بر این گمانند.
از منظر هر دو، «معرفت» جمهوریت که حق حاکمیت مطلق انسان را به رسمیت می‌شناسد با «اسلامیت» که آن را ناشی از خداوند دانسته و بر مقیدبودن و محدودبودن آن تأکید دارد، ناسازگار است. در مسیر تحول و تطور نظریات فقهای شیعه و «اجتهاد»هایی که از سوی پاره‌ای از آنان صورت گرفت، نظریه مشروعیت حکومت در دوران غیبت به‌ویژه در دوران قاجار از سوی علما و اندیشمندانی مانند شیخ احمد نراقی و شیخ جعفر کاشف الغظاء، در قالب تئوری «ولایت فقیه» ابراز شده است. اما مبرهن است که تا قبل از تأسیس جمهوری اسلامی از سوی امام خمینی(ره)، این دیدگاه صرفا در حوزه معرفت و نظر ابراز شد و جامه عمل بر قامت آن پوشیده نشد.
امام خمینی(ره) را باید نخستین فقیهی شمرد که نظریه «ولایت فقیه» را به‌صورت مدرن در قانون اساسی و نوع حکومت را در شکل «جمهوری» صورت‌بندی کرد و آن را در معرض انتخاب مردم قرار داد. اولا وی مانند فقهای سلف معتقد بود که شکل و نوع حکومت از مقوله «عرفی» است و انتخاب آن عقلا، به اختیار و انتخاب مردم واگذار شده است. دوم آنکه از جمهوری، همان شکل موجود و رایج در کشورهای غربی را مطرح و به تهیه‌کنندگان پیش‌نویس قانون اساسی یادآوری کردند. نکته مهم و کلیدی در این باب آن است که باوجود نظریه فقهی ایشان در موضوع ولایت فقیه که از حیث قلمرو و اطلاق، از تمایز و برجستگی خاصی برخوردار است، اما این آرا فراتر از آن چیزی است که در مانیفستی به نام قانون اساسی انتظام پیدا کرده است. آن مرحوم به‌صراحت به تعدیل نظریات خود در گستره اختیارات که در اصول قانون اساسی تجلی یافته معتقد و ملتزم بود، به‌گونه‌ای که فرمودند: «ولو به نظر من (قانون اساسی) یک مقدار ناقص است و روحانیت بیش از این در اسلام اختیار دارند… . اینکه در قانون اساسی آمده است این بعضی شئون ولایت فقیه است نه همه شئون آن… خب قرار دادند ما هم تابعیم… ملت یک چیزی را خواستند ما هم تابع آن هستیم» (صحیفه امام ج ١١- ص ۴۶۵-۴۶٣).
انصاف آن است اگر نص و روح قانون اساسی را به‌صورت مستقل دارای اعتبار دانسته و مشروعیت همه اصول آن را از قانون اساسی بدانیم جمهوری اسلامی عبارتی پارادوکسیکال نیست، اینکه رهبر فقید انقلاب در پاسخ به نامه نمایندگان دوره سوم مجلس شورای اسلامی، به‌صراحت اعلام می‌کند مصمم است در تمام زمینه‌ها وضع به‌صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم، مفهومش این است که آنچه انفاذ ولی‌فقیه را عینیت می‌بخشد، همین اصول قانون اساسی است که مشروعیت قانونی دارد و با این قرائت از جمهوری اسلامی و قانون اساسی، شائبه هرگونه ناسازگاری بین جمهوریت و اسلامیت رخت بربسته و جمهوری اسلامی ترکیبی متناقض‌نما نیست.»

پاکسازی قومی شیعیان از شبه‌جزیره عربستان، آرزوی داعش؟ آل سعود؟ وهابیون؟ یا همه؟
شرق در صفحه «جهان» از دعوت داعش از جوانان عربستانی خبر داده و نوشته است: «شاخه گروه تروریستی «داعش» در عربستان سعودی، خواهان پاک‌سازی قومی شیعیان از شبه‌جزیره عربستان شده است. «سایت» یک نهاد نظارت و مانیتورینگ در آمریکا، اعلام کرد داعش در عربستان همچنین از جوانان عربستانی خواسته است در راستای تحقق این هدف با پیوستن به این گروه، دست به اقدام بزنند. طبق این گزارش، در یک فایل صوتی ۱۳دقیقه‌ای، این سخنگو خطاب به مردم عربستان گفت: «همه دشمنان اسلام به‌ویژه شیعیان را بکشید». او مدعی شد: «آنها مشرک و مرتد هستند و ریختن خون آنها واجب است، پول (و دارایی) آنها باید گرفته شود. بر ما واجب است که آنها را بکشیم و… و زمین را از وجود اعتقادات ناپاک آنها، پاک کنیم». تاکنون دو حمله به مساجد شیعیان عربستان در اول و هشتم خرداد توسط داعش انجام شده است که دست‌کم ۲۵ کشته برجای گذاشته‌اند.»

سه خط قرمز ایران در عراق: مرزهای کشور، تهدید بغداد و تهدید عتبات عالیات
سخنان علی شمخانی، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی کشور، شنبه‌شب در برنامه تلویزیونی «نگاه یک» در صفحه ۱۹ روزنامه شرق منعکس شده است که این نکات را برای مرور آن انتخاب کرده ایم:
– معتقدم جنگ در یمن نیابتی نیست، بلکه قتل عام یک ملت بی‌دفاع است.
– ایران نه از اول انقلاب و نه در طول ٣۶ سال گذشته و براساس آموزه‌های دینی‌اش به‌دنبال توسعه جغرافیایی نبوده است، اما این به معنی آن نیست که نسبت‌به خشونت علیه مردم مظلوم و مسلمان و اهل سنت منطقه بی‌تفاوت باشیم.
– همان‌طور که از سوی مراجع ذی‌ربط اعلام شد، داعش قصد داشت در قالب تیم‌های تروریستی در برخی نقاط و مراکز مذهبی کشور بمب منفجر کند…. اما قبل از اقدام منهدم شدند
– نزدیکی تکفیری‌ها به مرزهای ما بحث جدیدی نیست و مربوط به سال ١٣٩٣ است. آنها یک زمان تا خانقین پیش آمدند، اما منهدم شدند.
ما سه خط قرمز در عراق داریم؛ اول مرزهای‌مان، سپس تهدید بغداد و سوم عتبات عالیات. ما به کمک ملت عراق ازجمله کردها، عرب‌ها، اهل سنت و شیعیان و دولت این کشور که از کشورهای مختلف ازجمله ایران برای مقابله با داعش درخواست کمک کرده بود و نیز حمایت مرجعیت راه آنها را سد کردیم و اجازه نخواهیم داد تهدیدی علیه ایران شکل گیرد.

مقصران تیراژ پایین کتاب: تغییر سبک زندگی و باورهای مردم یا سیاست‌های دولتی؟
در صفحه آخر روزنامه شرق، گزارش «دوروی سکه نشر کتاب در ایران» به قلم سلیمان فرهادیان منتشر شده و نگارنده تلاش می کند برای آمار بالای کتاب‌های تألیف و ترجمه با وجود دوری مردم از کتاب و تیراژ پایین آن دلیلی ارائه نماید. در این یاداشت آمده است: «یکی از موضوعات کلی که همواره مطرح می‌شود کم‌بودن سرانه مطالعه در ایران و همچنین ابراز شگفتی از ازدحام جمعیت کتاب‌نخوان در نمایشگاه کتاب است، بعد هم احتمالا نتیجه می‌گیرند که مراجعه‌کنندگان به نمایشگاه اصولا کتاب‌خوان نیستند و در کمبود تفریحگاه‌های عمومی، نمایشگاه نقش تفریحگاه را برای مردم بازی می‌کند. یکی دیگر از موضوعات، کاهش تدریجی تیراژ یا شمارگان کتاب‌ها در سال‌های اخیر است؛ به‌طوری‌که در چند سال اخیر به عدد حیرت‌آور ۵٠٠ تا هزار نسخه رسیده است. مقایسه این اعداد با شمارگان دست‌کم صدهزارتایی کتاب در دیگر کشورها و حتی در ایران سال‌های گذشته، باعث می‌شود آه از نهاد هر شیفته فرهنگی برآید. برخی از کارشناسان دلیل این کاهش تدریجی تیراژ کتاب‌ها را سیاست‌های دولتی یا تغییر سبک زندگی و باورهای مردم می‌دانند و راهکارهایی هم برای برون‌رفت از این وضعیت ارائه می‌دهند.
البته در اینکه سرانه مطالعه در ایران کم است و مردم با کتاب (یا دیگر محصولات فرهنگی مانند فیلم و موسیقی) رابطه چندانی ندارند، شکی نیست و درنتیجه سواد عمومی کم است و برای این کمبود سواد عمومی نیز هیچ عذر و بهانه‌ای پذیرفتنی نیست. اما این یک‌روی سکه است. روی دیگر سکه افزایش قابل‌توجه عنوان کتاب‌های تألیف و ترجمه است. طبق آمار وزارت ارشاد، سال گذشته بیش از ۶۴ هزار مجوز برای کتاب صادر شده است؛ یعنی بیش از ١٧۵ عنوان کتاب در روز که البته این‌یکی آمار دلگرم‌کننده‌ای است. جالب آنکه همان منتقدانی که از کم‌بودن شمارگان کتاب‌ها گله می‌کردند، اکنون می‌پرسند چرا در جامعه‌ای این‌چنین کتاب‌نخوان، این همه کتاب با عنوان‌های مختلف منتشر می‌شود؟ حتی دوستی به طنز می‌گفت ایران کشور عجیبی است؛ چون تعداد کتاب‌نویس‌هایش از تعداد کتاب‌خوان‌ها پیشی گرفته است. برای آنکه ارزیابی وضعیت نشر ایران واقعی‌تر شود، بهتر است انتشار روزنامه در آمریکا و ژاپن را از دو دیدگاه با هم مقایسه کنیم:
١- پرتیراژترین روزنامه آمریکا، یو‌اس‌ای‌تودی است که شمارگان آن به حدود دومیلیون‌و ٢۵٠ هزار نسخه در روز می‌رسد. پرتیراژترین روزنامه ژاپن نیز یومیوری شیمیون است که تیراژش بیش از ١۴ میلیون نسخه است. از مقایسه این دو عدد باید نتیجه گرفت ژاپنی‌ها روزنامه‌خوان‌تر و در نتیجه بافرهنگ‌تر هستند.
٢- در آمریکا بیش از هزارو ۴٠٠ عنوان روزنامه چاپ می‌شود، درحالی‌که در ژاپن فقط ١١٠ عنوان روزنامه. از مقایسه این دو عدد باید نتیجه گرفت آمریکایی‌ها روزنامه‌خوان‌تر و در نتیجه بافرهنگ‌تر هستند.
اما به وضوح مشخص است که هر دو نتیجه‌گیری غلط هستند؛ چون فقط به بخشی از آمار توجه کرده‌اند. در مورد وضعیت نشر کتاب در ایران نیز وضعیت تا حدودی شبیه همین ماجراست. در سال‌های گذشته شمارگان کتاب‌ها زیاد بود اما عنوان کتاب‌های تنوع چندانی نداشت اما امروز با افزایش عنوان و تنوع کتاب‌ها، از شمارگان آنها کاسته شده است. اتفاقا یکی از نشانه‌های توسعه فرهنگی در یک جامعه، تنوع محصولات فرهنگی است که به‌نظر می‌رسد کشور ما از این لحاظ آمار قابل‌قبولی داشته باشد.»

بدون شرح

دین آنلاین، روزنامه های «فرهیختگان» و «شرق» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: « هرکس به امام نزدیک‌تر بود، درک بهتری از مبارزه وی با نفس داشت»، «با بی توجهی به محتوای مقالات تولیدی علوم انسانی در حال فریفتن خودمان هستیم/روزبه‌روز رتبه دانشگاه از نظر علمی چه در سطح استاد و چه در سطح دانشجو پایین می‌آید/فقدان خبرنگار متخصص برای یک سمینار الهیات یا گفت‌وگوهای ادیان ناشی از عدم برنامه‌ریزی رسانه‌هاست»، «چقدر از رعایت حقوق شهروندی دوریم که برای «انجام وظیفه معمولی» ذوق می کنیم»، «حق این است که بنرهای مراسم سالگرد یار امام در پیش از انقلاب جمع آوری شود؟»، «هاشمی آقایی کرده که شکایت نکرده است»، «تفاوت رفتار و گفتار بعضی از مسئولان کشور باعث تضعیف روحیات دینی و فرهنگی شده است/بعضی‌ها با حمایت‌های خود، جریانی را روی کار آورده بودند که علنا می‌گفت در عصر ظهور هستیم»، «آرمان بزرگ انقلاب اسلامی یعنی آزادی بیان، در حال لگدمال شدن است/مردم همراهی مسئولان اجرائی دولت با طرفداران خفقان را برنمی‌تابند/دخالت امام‌جمعه، نهاد نظامی یا نماینده مجلس در امور اجرائی، حکومت ملوک‌الطوایفی پدید می‌آورد»، «منظور امام از جمهوری، همان شکل موجود و رایج در کشورهای غربی بود»، «پاکسازی قومی شیعیان از شبه‌جزیره عربستان، آرزوی داعش؟ آل سعود؟ وهابیون؟ یا همه؟»، « سه خط قرمز ایران در عراق: مرزهای کشور، تهدید بغداد و تهدید عتبات عالیات» و «مقصران تیراژ پایین کتاب: تغییر سبک زندگی و باورهای مردم یا سیاست‌های دولتی؟ »بررسی مطبوعات/ ‌دو‌شنبه‌ ۱۱ خرداد

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.