مراقبه اگزیستانسیالیستی با نیایش الهی؟

علی‌رضا معینی با نگاه به معنای دعا، نیایش و مناجات در فرهنگ اسلامی و سنت دینی، به خلط میان مراقبه اگزیستانسیالیستی با نیایش الهی در مجموعه یادداشت‌های زمزمه‌های مخملین سروش دیاغ اشاره می‌کند. نویسنده یادآور می‌شود که اگر غرضِ دکتر دباغ اگزیستانسیال‌کردنِ سلوک است، نباید راهِ مراقبه و مخاطبه با «هوش منتشر در عالم» را  و ارتباط با «عقل کل»، یعنی حضرت حق را عمد یا سهو از مخاطبان را نادیده بگیرد.

علی‌رضا معینی: نیایش یا مناسک دینی چند کارکرد متفاوت دارند و تنها بخشی از آن‌ها را می‌توان «مناجات» نامید؛ و در صورتی که «بیان تقاضا» یا درخواست صریح از «جان جهان» حضور یابد، آن‌گاه صفت «دعا» بایسته است. (برای مثال: مقدمه دفتر پارسی نیایش، عبدالکریم سروش، نشر اندیشه‌های نو، ۱۴۰۲؛ کارکردهای مناسک و شعائر دینی، مصطفی ملکیان، انصاف‌نیوز، ۲۰۱۴، بخش «دعا یا بیان تقاضا»)

از نظر ساختاری، دعاهای کلاسیک معمولاً دارای جهت خطابه مشخص (خدا یا «جان جهان»)، عناصر رسمی نیایش (حمد، تضرع/التماس، اعتراف، درخواست) و فضای عملی تکرار و قواعد هستند. اما آنچه در مجموعه‌هایی که «زمزمه‌های مخملین» خوانده می‌شود مشاهده می‌کنیم، غالباً تصاویر نمادین، تأملات هستی‌شناختی، پرسش‌های اخلاقی و بازتاب حالت‌های درونی است که بیشتر خوانش شناختی/نقشی تولید می‌کنند تا تولید زبان تقاضا. بنابراین اگر «تقاضا» و خطاب تصریفی نباشد، نام‌گذاری متن به‌عنوان «دعا» دقت اصطلاحی را می‌سوزاند.

زبان لطیف و موسیقایی زمزمه‌ها می‌تواند تجربه‌ای نیایش‌گونه بر دل خواننده بنشاند؛ این تجربه واجد اعتبار خود است، اما تجربه مخاطب نباید جانشین تحلیل کارکردی و ارج‌گزاری مفاهیم شود.

در ادامه، نمونه‌هایی از زمزمه‌های متناسب با فضای شعری/تأملی متن‌های دباغ آورده شده است و در پاره بعد نشانی آن را هم می‌آورم تا مخاطب این زمزمه‌های ادبی را بخواند و در آن به دیده انصاف و حرمت و دقت بنگرد و نشان می‌دهم که چه تغییری لازم است تا آن‌ها حقیقاً «دعا» شوند:

نمونه زمزمه: «در حیرت صبح، دست‌هایم به نام چیزی می‌رسند که نمی‌دانم چیست؛ سکوت به من می‌آموزد.»

تبدیل به دعا: «ای جان جهان، که در سکوت صبح پناهی، به من بینش ببخش تا بند حیرت را باز کنم؛ از تو می‌طلبم راهی که در آن حق و رحمتت بجویم را بر من بگشایی.»

نمونه زمزمه: «شب‌ها با واژه‌ها بازی می‌کنم تا ترس را از خانه‌ام بیرون برانم.»

تبدیل به دعا: «ای کانون آرامش، از تو می‌خواهم ترس را از دل و خانه‌ام بزدایی و به من جُربان اطمینان عطا کنی تا در نور تو گام بردارم.»

نمونه زمزمه: «در آینه شهر، زخم‌هایم را تماشا می‌کنم و می‌دانم که باید التیام یابند.»

تبدیل به دعا: «ای شفابخش بزرگ، التیام زخم‌های این شهر و زخم‌های دل من را از تو خواهم؛ دست شفابخشت را بر ما انداز.»

نمونه زمزمه: «من با خاطره‌ها گفتگو می‌کنم تا راه فردا را پیدا کنم.»

تبدیل به دعا: «ای راهنمای نیکوکار، یاد مرا روشن کن و در مسیر فردا هدایت فرما.»

نمونه زمزمه: «باد، پیام‌آور سکوت است و من در پی فهم آن»

تبدیل به دعا: «ای خدای آفریننده، راز سکوت را بر دل من روشن ساز و فهم مرا از مسیرت بیفزا!»

نمونه زمزمه: «چشمانم به آسمان دوخته‌اند و نمی‌دانم چه می‌طلبند.»

تبدیل به دعا: «ای نگهدارنده عالم، دیدگانم را به سوی نورت بگشا و طلبم را در مسیر رحمتت هدایت فرما!»

نمونه زمزمه: «در خیابان‌های شهر، گام‌هایم با تردید همراه است.»

تبدیل به دعا: «ای مهربان، گام‌هایم را استوار کن و بر تردیدم فروغ یقین بتابان!»

نمونه زمزمه: «با هر نفس، شعله‌ای از امید می‌سوزد یا فروزان می‌شود.»

تبدیل به دعا: «ای پروردگار، شعله امید را در قلبم فروزان نگاه دار و هر تردید را از آن بزدای!»

نمونه زمزمه: «صداهای درونی، گاهی مرا به حیرت می‌کشاند.»

تبدیل به دعا: «ای حافظ دل‌ها، مرا در حیرت‌های درونی یاری کن و راه به صراط مستقیم بگشا!»

نمونه زمزمه: «در خلوت شب، خود را می‌جویم.»

تبدیل به دعا: «ای پروردگار، در خلوت و تنهایی، خودشناسی و هدایت را به من عطا فرما!»

 

مطالعه این نوشته‌ها در دین‌آنلاین مطمئناً موجب التذاذ ذهنی می‌شود: ساختار نثر نرم، تصویرسازی‌های شاعرانه، تأملات هستی‌شناختی، و زبان موسیقایی آن‌ها، همه از جنس متن ادبی‌اند که خواننده را در سطح ذهن و احساس همراه می‌کنند. اما به‌رغم جلوه ادبی، نمی‌توان آن‌ها را دعا، مناجات یا نیایش سنتی و واقعی دانست. زیرا غالباً تأمل شناختی، بازخوانی نقش وجودی، و بازنمایی زیست مدرن با زبان ادبی هستند و نه گفت‌وگو با جان جهان یا درخواست مشخص از خدا.

در ادب دینی و میراث نیایش ملی، نام‌گذاری درست یک مسئولیت اخلاقی است: اگر چیزی را «دعا» می‌نامیم، مخاطب آن باید آماده شنیدن «التماس تواضع» باشد؛ و اگر چیز دیگری است ـ تأمل فلسفی، زمزمه ادبی، یا بازشناسی نقش‌ها ـ نامی بایسته بر آن بنهیم تا مخاطب به حق خود برسد.

بسیاری از زمزمه‌ها نیایش‌نما یا مناجات‌گون هستند و می‌توانند بار معنوی غنی داشته باشند؛ اما صرف لطافت بیان یا تصاویر عرفانی کافی نیست تا اسم «دعا» بر آن‌ها نهاد.

اگر خواستیم عنوان کتاب سروش دباغ را بازنام‌گذاری کنیم تا با محتوای تأملی و ادبی آن همخوانی دقیق‌تری پیدا کند، عناوینی مانند : «زمزمه‌ها و تأملات حضور» یا «نجوای ادبی: تأملات سکوت و نقش». انتخاب شود.

این متن نرم و نقدآمیز، دعوتی است از سروش دباغ و خوانندگان او برای بازنگری اصطلاحی: اگر بخواهند برخی زمزمه‌ها را دعا سازند، راه آن روشن است و اگر بخواهند بر جنس ادبی متن پافشاری کنند، بهتر است عنوانی برگیرنده آن انتخاب شود.

مخاطب فرهیخته به دفتر پارسی نیایش، عبدالکریم سروش، نشر اندیشه‌های نو، ۱۴۰۲، و نیز مقدمه؛ و کارکردهای مناسک و شعائر دینی، مصطفی ملکیان، انصاف‌نیوز، ۲۰۱۴، بخش «دعا یا بیان تقاضا» مراجعه کند؛ چرا که من ، هم از آنها الهام گرفته‌ام ، هم از دعاهای مشهور شیعی و قرآنی مدد جسته‌ام.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.