
حسین آقامیری و نقشِ «یهود» در قتلِ حسین بن علی
اظهارات اخیر حسین آقامیری درباره نقش «یهود» در واقعه کربلا، که بر مبنای روایتی منسوب به امام ششم شیعه مطرح شده، بحثها و انتقادهایی را درباره اعتبار این روایت و شیوه بهرهبرداری از آن برانگیخته است. آرش جمشیدپور در این یادداشت با بررسی زمینههای تفسیری و تاریخی، تأکید میکند که انتساب این رویداد تلخ به یک هویت جمعی و کلی تحت عنوان «یهود» نهتنها فاقد مستندات کافی است، بلکه میتواند موجب برداشتهای نادرست و سوءاستفادههای جریانهای افراطی شود.
آرش جمشیدپور: آقای حسین آقامیری که اخیراً در برنامه حسینیه معلی گفته بود «اصلاً طراحِ اصلیِ صحنه کربلا هم یهود است» در دفاع از این ادعا به روایتی تفسیری از امامِ ششمِ شیعه (که در اصولِ کافی نقل شده) استناد کرده است. بر اساسِ این روایت، وقتی قرآن در آیه ۴ سوره إسراء خطاب به بنیاسراییل میگوید «در این سرزمین دو بار فتنه و فساد و سرکشی بیاندازه خواهید کرد»، مراد از دو بار فساد و سرکشیِ بیاندازه بنیاسراییل بهترتیب قتلِ علی، طعنِ حسن بن علی و قتلِ حسین بن علی است.[1]
نخست، ترجمه آیاتِ 4-7 سوره إسراء را بخوانیم:
– «و بر بنیاسرائیل در کتاب آسمانی مقرر داشتیم که در این سرزمین دو بار فتنه و فساد و سرکشی بیاندازه خواهید کرد، و چون وعده نخستینشان فرارسید، بر شما کسانی از بندگان خود را که ستیزهجویانی سهمگین بودند برگماشتیم که اندرون خانهها را جستجو میکردند، و آن وعدهای انجامیافتنی بود، سپس شما را بر ایشان پیروزی دادیم و شما را به اموال و پسران مدد رساندیم و نفرات شما را افزونتر ساختیم، اگر نیکی کنید، در حق خویش نیکی کردهاید و اگر بدی کنید، به زیان خویش کردهاید، و چون وعده آخرشان فرارسید [کسانی بر گماشتیم تا] چهره شما را اندوهگین کنند و به همان مسجد [بیتالمقدس] وارد شوند همچنانکه بار اول هم وارد شده بودند، و به هر چه دست یابند بهکلی نابود کنند.»[2]
خب، گذشته از مسئله مهمِ اصالت و اعتبارِ روایتِ منسوب به امامِ ششم، به دو نکته دیگر باید توجه داشت. اولاً، آیاتِ 4-7 سوره نساء را میتوان به نحوِ موجهترِ دیگری هم تفسیر کرد. چنانکه میبینیم، در آیه 7 به این مطلب اشاره شده که مجازاتکنندگانِ بنیاسراییل دو بار واردِ مسجدِ (یا معبدِ) بنیاسراییل شدند. به همین دلیل بعضی مفسران گفتهاند که مرادِ قرآن از دو بار نابودیِ مسجد در آیاتِ ۴-۷ اشاره به دو بار نابود شدنِ معبدِ اورشلیم در سالهای ۵۸۶ قبل از میلاد و ۷۰ میلادی است.[3] بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که وقتی قرآن این سخنان را با مخاطبانِ خود در میان میگذاشت، دو بار فساد و سرکشیِ بنیاسراییل و دو بار مجازاتِ آنان قبلاً رخ داده بود.
نکته دوم و مهمتر این است که فرض کنیم تفسیرِ منسوب به امامِ ششم درست باشد. در این حالت هم باید گفت «بعضی یهودیانِ» آن زمان (احتمالاً در عراق و شام) در کشتنِ حسین بن علی نقش داشتند. همین و بس. اما آقامیری گفته است «اصلاً طراح اصلی صحنه کربلا هم یهود است»، در حالی که باید توجه داشت که استعمالِ واژه «یهود» در اینجا گمراهکننده است و این تصور را القا میکند که گویی با یک گروهِ کاملاً متحد و همگن روبهروییم. شخص عالِم و دانشور باید کلمات را بهدقت به کار ببرد.
دقت در کاربردِ کلمات در اینجا بیشتر ضروریست، زیرا صهیونیستهای افراطی و طرفدارانِ افراطیِ دولتِ اسراییل گاهی حتی انتقاداتِ اخلاقی و حقوقبشریِ ساده به دولتِ اسراییل را هم یهودستیزی قلمداد میکنند، چه برسد به این که یک رویدادِ تاریخیِ ناگوارِ سدههای گذشته بدونِ دلیل و مدرکِ معتبر به هویتِ مبهمی به نامِ «یهود» نسبت داده شود.
در خاتمه اشاره به این نکته خالی از فایده نیست که سخنانِ اخیرِ آقامیری برای صاحبنظرانِ جامعهشناسیِ معرفت موردِ پژوهشیِ جالبیست. چگونه است که مورخان و مداحان قبلاً به روایتِ منسوب به امامِ ششم اشاره نکرده بودند، اما اکنون درست در بحبوحه منازعاتِ یک سال اخیرِ اسراییل و ایران بهیکباره چنین روایتی جدی گرفته و نقل میشود؟
ارجاعات
[1] «… عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ قَضَینا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَینِ قَالَ قَتْلُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع وَ طَعْنُ الْحَسَنِ ع وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کبِیراً قَالَ قَتْلُ الْحُسَینِ (ع).»
الکافی، ثقه الاسلام کلینی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1365 ه.ش، ج 8، ص 206 (250).
[2] ترجمه از بهاءالدین خرمشاهیست. قلابها نیز افزوده خرمشاهیست. متنِ عربی: «وَ قَضَینَا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَینِ وَل َتَعْلُنَّ عُلُوًّا کبِیرًا، فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیکمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدًا مَفْعُولً، ثُمَّ رَدَدْنَا لَکمُ الْکرَّهَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْنَاکمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْنَاکمْ أَکثَرَ نَفِیرًا، إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَهِ لِیسُوءُوا وُجُوهَکمْ وَ لِیدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ لِیتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا.»
[3] در موردِ تفسیرِ بدیل بنگرید به:
Rubin, Uri, Between Jerusalem and Mecca: Sanctity and Redemption in the Qurʾān and the Islamic Tradition, Berlin/Boston: De Gruyter, 2023, pp. 43-44