زمینه‌سازیِ ظهور امام زمان(عج) در تاریخ و پیامدهایِ آن| محمدتقی سهرابی

تعجیل در برپاییِ دولت حقّه و تعجیل در ظهور امام زمان (ع) از صدر اسلام تاکنون رواج داشته است. پیشگوییِ ظهور، ادعای نیابت از امام زمان (عج)، ادعای زمینه سازیِ ظهور، از جمله راههایی است که گاه مؤمنان و گاه فریبکاران برای رسیدن به اهداف صحیح یا ناصحیحِ خود از آن استفاده کرده‌اند.

در انقلاب اسلامی شرائط برای چنین ادعاهایی بسیار مهیّاست. با توجه به عظمت انقلاب اسلامی، ریزترین اشتباه در زیرساختِ فکریِ آن، خسارت‌های جبران ناپذیر پدید خواهد آورد از اینرو نگارنده برآنست تا ابتدا گزارشی گذرا از امر تعجیل و زمینه سازیِ ظهور، در تاریخ اسلام ارائه کند و سپس برخی ازعواقب ناگوار این ادعا را گوشزد نماید.

 

ادعایِ «نزدیک بودنِ ظهور» و ادعایِ «زمینه‌سازی برای ظهور» در گذرِ تاریخ

کوتاه بودن عُمرِ جهان به شکل‌های مختلف در منابعِ مسلمانان دیده می‌شود. در برخی منابع این سخن به پیامبر (ص) نسبت داده می‌شود که وقتی سال 125 شد، هر آنچه در باره ملاحم و آخر الزمان گفته شده محقق می‌شود.[1] از محمد حنفیه (فرزند امام علی ع) نقل است که بنی عباس دچار انشعاب می‌شود و در سال 200 مهدی (ع) ظهور خواهد نمود.[2] طبری (متوفای 310 ق) با توجه به برخی احادیث عُمر باقیمانده از این جهان را پانصد سال تخمین میزند.[3]

گفته شده که اولین کسی که در تاریخ اسلام با عنوان «مهدی» خوانده شد محمد حنفیه بوده است. گروهی بر این باور بوده‌اند که محمد حنفیه در کوهِ رَضوی ساکن شده و منتظر امر الهی است[4] در کتب تاریخی عنوان «مهدی» بر ایشان ثبت شده است از جمله در نامه مختار ثقفی به محمد حنفیه بارها از عنوان «مهدی» استفاده شده است:

«بنام خدای رحمان رحیم از مختار بن ابی عبید، درود بر توای مهدی …. سر عمر بن سعد و پسرش را برای تو فرستادم ….. ای مهدی رأی خود را برای من بنویس که پیرو آن شوم و مطابق آن عمل کنم ای مهدی سلام بر تو باد …»[5]

عجله برای ظهور آنچنان بوده است که از امام باقر (ع) (57 – 114 هق) نقل شده که مردم گمان می‌کنند من مهدی هستم در حالیکه من به أجَل نزدیک‌ترم و در اینکه عدالت به دست چه کسی برپا شود، تقدیر الهی حاکم است[6]

طبری در تاریخ خود در حوادث سال 128، در میان شورشیان خراسان بر علیه دولت اموی، از شخصی بنام حارث نام می‌برد که خود را صاحب پرچم‌های سیاه معرفی می‌کند و بدینوسیله دیگران را جهت تبعیت و همراهی به خود دعوت می‌کند[7] لازم به توضیح است که پرچم‌های سیاه در سمت خراسان از نشانه‌های ظهور شمرده شده است[8] تا جاییکه برخی روایات فاصله میان خروج پرچم‌های سیاه از خراسان تا ظهور مهدی (ع) را هفتاد ودو سال ذکر می‌کنند[9]

در قرن سوم با منصور حلاج (244 – 309 هق) مواجه می‌شویم. طبق نقلِ ابوریحان بیرونی، منصور حلاج مردم را به سوی مهدی (ع) دعوت می‌کرد و گمان می‌کرد که مهدی (ع) از طالقان خروج خواهد کرد. ابوریحان بیرونی در ادامه می‌گوید که منصور بعدها ادعا کرد که روح القدس در او حلول کرده است و بدست حاکم وقت کشته شد[10]

یاقوت حموی از عالِمی از شهر کاشان بنام احمد بن علی بن بابه (متوفای 510 هق) نقل می‌کند که:

«گروهی از علویون در شهرهای ما هر روز سپیده‌دم منتظر ظهور هستند تا جاییکه هر روز صبح بهمراه سلاح و تجهیزات نظامی بیرون از شهرهای خود به استقبال امام می‌روند. آنان اسب زین کرده‌ای را با خود می‌بردند تا حضرت در صورت ظهور بر آن اسب سوار شود» [11]

نویسنده سنی مذهبِ قرن ششم در شرح حال شهرهایی که شیعیان (روافض) حضور داشتند و حاکمان شیعی بودند، می‌نویسد:

«… امیران شام همه شیعی و ببطیحه (سرزمینی در اطراف بصره) و بطحا و هجر و لحسا و بحرین و دارین (منطقه‌ای در بحرین) و حلب و حرّان همه امیران شیعی، دبیران همه باطنی و رافضی، ….. رایت‌های (پرچم‌های) سفید بر بامهای قصر زده و هرروز منتظر خروج قائم، و در عهد کریم سلطان محمّدی- قدّس اللّه روحه، صدقه[12] حلّه و سرخاب …. در رفض غالی صدهزار مرد بیشتر بودند لشکر صدقه و از ری تا خوراسان این دبدبه فرازدن گرفته بودند که مهدی آل محمّد نایب قائم است در مصر شد و قتل اعدا کرد و روافض در قم و قاشان و آبه هرکجا بودند تهنیتها می‌کردند که نایب قائم با رایت سفید در مصر شد و قتل کرد …»[13]

در قرن هشتم شمسی شاهد قیام سربداران در منطقه سبزوار بر علیه مغولان هستیم. آنچه در منابع متعدد ثبت شده حکایت از آن دارد که نزدیک بودن ظهور امام مهدی (ع) و وظیفه آماده شدن برای ظهور از محوری‌ترین باورهای این گروه بوده است[14] ترویجِ نزدیک بودن ظهور تا بدانجا پیشرفت که «درویش‌عزیز» که خود را میراث‌دار شیخ‌خلیفه و شیخ‌حسن جوری می‌دانست بنام امام مهدی (سلطان محمد مهدی) سکه زد[15] همچنین در این دوران آیینی ایجاد شد که طبق آن اسب مجهزی را هرروز در هوای گرگ‌ومیش برای ظهور مهدی (ع) آماده می‌کردند[16]

ابن‌بطوطه در سفرنامه خود در توصیف شهر حله در قرن هشتم هق می‌نویسد:

«… در نزدیکی بازار بزرگ شهر [حله] مسجدی قرار دارد که بر در آن پرده حریری آویزان است و آنجا را مشهد صاحب‌الزمان می‌خوانند. شب‌ها پس از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته، پیش امیر شهر می‌روند و از او اسبی یا استری زین‌کرده می‌گیرند و به‌سوی مشهد صاحب‌الزمان، روانه می‌شوند. پیشاپیشِ این چهارپا، طبل و شیپور و بوق زده می‌شود و از آن صد تن، نیمی در جلوی حیوان و نیمی دیگر در دنبال آن راه می‌افتند و سایر مردم در طرفین این دسته حرکت می‌کنند و چون به مشهد صاحب‌الزمان می‌رسند، در برابر در ایستاده، آواز می‌دهند که «بسم‌الله ای صاحب‌الزمان بسم‌الله بیرون آی که تباهی روی زمین را فرا گرفته و ستم فراوان گشته، وقت آن است که برآیی تا خدا به‌وسیله تو حق را از باطل جدا گرداند». [17]

در همین قرن پیش گویی ظهورِ نزدیکِ نائب مهدی (ع) را در دیوان شاه نعمت الله ولی می‌بینیم:

بعد امسال و چند سال دگر عالمی چون نگار می‌بینم

چون زمستان پنجمین بگذشت ششمش خوش بهار می‌بینم

نایب مهدی آشکار شود بلکه من آشکار می‌بینم[18]

پیشگویی دیگری از شاه نعمت الله ولی نقل شده که در آن متصل شدن حکومت صفویه به ظهور امام زمان (ع) مطرح شده است:

در جهان یک تن نمی‌ماند که باشد شادمان محنت و غم در دل پیرو جهان خواهد گرفت

بعد از آن از آل یس سروری پیدا شود مذهب و ملت از او نام نشان خواهد گرفت

شاه اسماعیل حیدر بود آن شهریار خاک پایش را جهان کحل عیون خواهد گرفت

……

دیگری از نسل او چون ابن داوود آشکار این جهانرا همچون خاتم در میان خواهد گرفت

ربع مسکون را بفرمان خدا آن شهریار چون سلیمان نبی آن نوجوان خواهد گرفت

چون چهل سال آن بود نایب به فرمان خدا مهدی صاحب زمان روی جهان خواهد گرفت

احتیاج و آرزوها برطرف خواهد شدن دهر چون فردوس اعلی بوی جان خواهد گرفت[19]

 

در قرن دهم از دولت صفوی به عنوان دولتی که مقدمه ظهور است یاد می‌شد و به همین دلیل ازعنوان «پیشرو مهدی» یا «نائب مهدی» استفاده می‌کردند همانگونه که در برخی سکه‌های بجا مانده از سربداران (قرن هشتم) نیز ادعای پیشرو بودن بر مهدی (ع) مشاهده می‌شود[20]

شاه اسماعیل در نامه‌ای که در قالب شعر به والی گیلان می‌نویسد خود را محل ظهور مهدی (ج) معرفی می‌کند:

منم شمع و از من جهان روشن است چو مهدی محلِّ ظهور من است [21]

در همین زمان شخصی به نام «طوسی» با محاسبات نجومی و تطبیق بعضی روایات، رساله‌ای نوشت و با قاطعیت گفت!!! ظهور حضرت مهدی در روزگار همین شاه طهماسب صفوی رخ می‌دهد [22]. به همین جهت در ابتدا این ذهنیّت ایجاد شده بود که بعد از اسماعیل و طهماسب خود حضرت قیام خواهد نمود و پرچم را در دست خواهد گرفت در این رابطه رساله‌ای در سال 950 نوشته شده که وعده ظهور در سال 963 را داده است [23] همچنین در رساله دیگر با استناد به حدیثی با عنوان «دولتنا فی آخر الزمان» اتصال حکومت طهماسب به ظهور حضرت (ع) توجیه شده است. [24] برخی عالمان اخباری از خاندان میرداماد و مجلسی، روایات مربوط به قیام مردانی در مشرق زمین قبل از ظهور را به قیام شاه اسماعیل تطبیق می‌کردند[25]

در کتیبه‌های بجا مانده از دوران صفویه، دست کم در دو مورد از شاه طهماسب به عنوان سرباز و پیشگامِ لشکر مهدی (ع) یاد شده است[26]

در این دوران تصور نزدیکی ظهور آنچنان قوت گرفته است که شاه طهماسب خواهرِ کوچک خود به نامِ مهین بانو را جهتِ ازدواج با مهدی (ع)، مجرد نگه می‌دارد و نیز اسب سفیدی آماده می‌کند تا در اختیار مهدی (ع) قرار دهد.[27]

عبدی بیگ مورخ زمان شاه طهماسب می‌گوید: «زمان مستعدّ آن شد که صاحب الامر لوای ظهور برافرازد» [28]

بعد از شاه طهماسب، زمینه سازیِ ظهور توسطِ شاه عباس نیز در اشعارِ آن زمان مشهود است:

فتاده سپاهش به هرکشوری به سرداری میر نام آوری

بفرمان فرمانده روزگار ندارد زمانی به یکجا قرار

بتسخیر اقلیم روی جهان کمر بسته از بهر صاحب زمان

رواج مسلمانی از تیغ اوست که از تیغ او دشمنان گشته دوست[29]

تاریخ به همین نحو ادامه دارد تا اینکه در دوران قاجار نیز علیمحمد شیرازی (1198 – 1229 ش) (باب) ادعا می‌کند که من بابِ امام زمان هستم و بعدها مدعی می‌شود که خود امام زمانم.

در دوران معاصر اندیشه نزدیک بودن ظهور و نقشِ زمینه سازیِ انقلاب اسلامی برای ظهور امام (ع) گاه اوج می‌گیرد. به عنوان نمونه کلیپ ِصوتیِ منتسب به مرحوم محمدتقی بهلول که در آن صریحاً سال 1400 شمسی را سال ظهورِ حضرت اعلام می‌کند و یا کلیپِ دیگری که در آن آیت الله ناصری از مرحوم آیت الله بهجت نقل می‌کند که مسن‌ترها هم ظهور را درک می‌کنند. اکنون حدود سیزده سال از فوت آیت الله بهجت می‌گذرد و خبری از ظهور نشده است.

اکنون بر عالمان دین، بویژه بر سیاستگذاران فکریِ نظام اسلامی پیشنهاد می‌شود که ضمن زنده نگه داشتنِ مهدویّت، باورِ بظاهر زیبایِ «زمینه سازی برای ظهور» را کنار نهند و با نگاهی به گذشته این امر، دین و کشور را از تبعاتِ این باور برهانند. در ذیل برخی از این تبعات را عرض می‌کنم:

 

پیامدهایِ پندارِ نزدیک بودنِ ظهور و زمینه سازیِ ظهور
1-   سست شدن باورِ مهدویّت

در منابع روایی نقل شده است که «قائم»، قائم نامیده می‌شود به این دلیل که او بعد از پاک شدن از یادها قیام می‌کند بطوریکه بسیاری از قائلین به امامتِ امام زمان (ع) مرتدّ می‌شوند[30]

به یقین می‌توان مدعی شد که یکی از عللِ فراموش شدنِ حضرت و ارتداد شیعیان، همین القایِ نزدیکی ظهور و زمینه سازی ظهور است که بارها و بارها در طول تاریخ ادعا شده و تحقق نیافته است.

 

2-   باور به نزدیکیِ ظهور ملازم با پیدایشِ مدعیان

در هر دوره‌ای که باور به نزدیک بودن ظهور بین مردم ترویج و تبلیغ شده است، مدعیانِ مرتبط با ظهور نیز فراوان یافت شده‌اند به عنوان مثال گفته شده که یکی از عللِ پیدایش علی محمد باب و ادعایِ باب المهدی بودن، القای نزدیکی ظهور توسط شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی بوده است.[31] در دوران ما هم ادعای نیابتِ خاصِ امام مهدی (ع) و یا ادعایِ مهدی بودن فراوان یافت می‌شود که تنها برخی از آنان رسانه‌ای می‌شود.

 

3-   هلاکت و خسارت.

طبق منابع روایی، مخلِصین منتظر ظهور می‌مانند و کسانی که تسلیم تقدیرات الهی می‌شوند نجات می‌یابند اما عجله کنندگان هلاک می‌شوند [32] این احادیث نشانگر آنست که انتظار به هر معنایی که باشد، به معنای عجله کردن و اقداماتِ عجولانه نیست. در برخی منابع هشدار می‌دهد که هر کسی قبل از ظهور گرد و غباری برانگیزد، به ضرر خود تمام می‌شود. [33]

 

4-    برنامه‌ریزی کشور تحت تأثیرِ نزدیک پنداریِ ظهور

باور به نزدیکی ظهور، باور به اینکه ما زمینه‌سازِ ظهورِ امام زمان (عج) هستیم، باور به اینکه ما در آینده نزدیک شاهد نظمِ نوینِ جهانی بر پایه دین خواهیم شد و کشور ما نقشِ محوری در آن خواهد داشت، همه طرح‌ها و برنامه‌های کشور را تحت تأثیرِ خود قرار می‌دهد. برای مثال این باورها به معنای آماده‌باش نظامی در کشور است؛ چرا که طبق احادیث، ظهور همزمان با جنگ‌های متعددِ بین‌المللی است و پندارِ نزدیکی ظهور ملازم با وضعیّتِ غیرعادیِ همیشگی در حوزه‌های نظامی، اقتصادی، سیاسی و… است. این باورها بسیاری از اولویت‌های کشور همچون رفعِ فقر، بیکاری، ناعدالتی و … را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد و ما در نشاطِ و خلسه زمینه‌سازیِ ظهور غافل از آن خواهیم بود که با تأخیر در تأمین ضرورت‌های زندگی روز مرّه، اسلام و انقلاب عزیز را به مخاطره جدّی انداختیم.

 

والسلام

اسفند 1400 ش

محمدتقی سهرابی فر

 

 

ارجاعات:

[1] مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج 2، ص 676 و 677

[2] مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج 2، ص 687

[3] طبری، ابن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج 1، ص 17

[4] اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۹۰ و ۹۱؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص ۳۹، ۴۱ و ۴۳.

[5] طبری، تاریخ طبری ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج 8، ص 3353 و 3354

[6] کنز العمال، متقی، ج 14، ص 16

[7] تاریخ الطبری، ج 7، ص 331

[8] «هنگامی که پرچم‌های سیاه را دیدید که از خراسان می‌آیند، به سوی آن بشتابید؛ اگرچه با سر خوردن بر روی برف‌ها باشد. به درستی که در آن، خلیفهٔ مهدی است.» (اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 472. نیز، ر. ک: احمد بن حنبل و دیگران، فهارس العامّه، ج 37، ص 70)

[9] کتاب الفتن، نعیم بن حماد مروزی، ص 278

[10] ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه، ص 285 و 286

[11] یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج 4، ص 296 و 297

[12] گفته شده که صدقه نام حاکم حلّه در سال 529 است (رک به لغت نامه دهخدا)

[13] رازی قزوینی، بعض مثالب النواصب فی نقض «بعض فضائح الروافض»، معروف به نقض، متن عالم سنی، ص: 471. از آثار کلامی شیعه از نوع ردیه‌نویسی، است. این کتاب در قرن ششم قمری در شهر ری و در پاسخ به کتاب «بعض فضائح الروافض» نگاشته شده است. گفته شده که متن کتاب نیز در قرن ششم توسط نویسنده سنی مذهب از ری نوشته شده است.

[14] از جمله رک به: جان اسمیت، خروج و عروج سربداران، ترجمه یعقوب آژند، ص 130 ـ 131، و دایره المعارف تشیع، ج 9، ص 133

[15] از جمله رک به: جان اسمیت، خروج و عروج سربداران، ترجمه یعقوب آژند، ص 91

[16] رک به: جان اسمیت، خروج و عروج سربداران، ترجمه یعقوب آژند، ص 180، هم‌چنین نک: عبدالرفیع حقیقت (رفیع)، تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبش‌های ایرانیان در قرن هشتم هجری، ص 228

[17] ابن بطوطه، محمد بن عبد الله، و تازی، عبد الهادی. ۱۴۱۷–۱۹۹۷. رحله ابن بطوطه، ج 2، ص 66

[18] شاه نعمت الله ولی، کلیات اشعار، ص 752، قصیده 25)

[19] محمد یوسف ناجی، رساله در پادشاهی صفویه، ص 153

[20] رک به: رسول جعفریان، مهدیان دروغین، ص 129 و 128

[21] قاسمی گنابادی، شاه اسماعیل نامه، ص 191

[22] جعفریان، مهدیان دروغین، ۱۷۵

[23] رسول جعفریان، مهدیان دروغین، ص 127) متن رساله در ضمیمه کتاب مهدیان دروغین آمده است.

[24] رک به: رسول جعفریان، مهدیان دروغین، ص 127

 [25] رک به: رسول جعفریان، مهدیان دروغین، ص 126 و 127

[26] «قائد عسکر المهدی صاحب الزمان السلطان بن سلطان ابوالمظفر شاه طهماسب الصفوی الحسینی» (لطف الله هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص 92)

در کتیبه بقعه خواجه شاه حسن، شاه طهماسب چنین معرفی شده است: «فی ایام خلافه سلطان سلاطین العصر و الاوان و مقدمه الجیش لصاحب الزمان ابوالمظفر شاه طهماسب الحسینی» (همان، ص 388)

[27] سه سفر نامه رابی بنیامین تطیلی، آنتونی تزرو و میکائیل ممبره، ترجمه حسن جوادی و ویلم فلور، ص 217

[28] عبدی بیگ، تکمله الاخبار، ص 60

[29] جنگنامه کِشم و جرون نامه، ص 94 (بخش جرون نامه، مجلس دوازدهم) – سراینده جنگنامه کشم ناشناس است و سراینده جرون قدری شیرازی (زنده تا 1043)

[30]  صدوق، کمال الدین ,  جلد ۲ ,  صفحه ۳۷۸

[31] رک به: دائره المعارف تشیع، ج 3، ص 4

[32] صدوق، کمال الدین ,  جلد ۲ ,  صفحه ۳۷۸

[33] نعمانی، الغیبه,  جلد ۱ ,  صفحه ۱۹۶  

 

منابع:

 

  • ابو ریحان بیرونی؛ الآثار الباقیه عن القرون الخالیه؛ مرکز پژوهشی میراث مکتوب؛ تهران؛ ۱۳۸۰.
  • ابن بطوطه، محمد بن عبد الله، و تازی، عبد الهادی؛ رحله ابن بطوطه تحفه النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار؛ رباط – مغرب: أکادیمیه المملکه المغربیه ۱۴۱۷–۱۹۹۷.
  • ابن حنبل، احمد بن محمد، عرقسوسی، محمد رضوان، لحام، سعید محمد، مرشد، عادل، غضبان، عامر، زیبق، ابراهیم، برکات، محمد، و دیگران. ۱۴۱۶–۱۴۱۷. فهارس العامه (الصحابه – شیوخ أحمد – شیوخ عبدالله – الرواه – الأعلام – الأماکن و البلدان – القبائل و الجماعات – الغزوات و الأیام). ۵۰ ج. بیروت – لبنان: مؤسسه الرساله.
  • اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الإسلامیین، تحقیق محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، ۱۳۶۹ ق.
  • اربلی، علی بن عیسی (م 693 ق)، کشف الغمه فی معرفه الائمه علیهم السّلام، تبریز، مکتبهٔ بنی هاشمی،1381 ق.
  • بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر تمیمی، الفرق بین الفرق، قاهره، مکتبه محمد صبیح و اولاده، بی‌تا.
  • دایره المعارف تشیع؛ زیر نظر احمدصدرحاج سید جوادی، بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی؛ تهران، نشر سعید محبی،1383 ش.
  • شاه نعمت الله ولی، کلیات اشعار؛ به سعی جواد نوربخش، تهران، خانقاه نعمت اللهی، چاپ سوم، 2535 شاهنشاهی.
  • صدوق، ابن‌بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، 1395.
  • رابی بنیامین تطیلی، آنتونی تزرو و میکائیل ممبره، سه سفر نامه؛ ترجمه حسن جوادی و ویلم فلور، موقوفات افشار، 1393.
  • رازی قزوینی، عبد الجلیل؛ بعض مثالب النواصب فی نقض «بعض فضائح الروافض»، معروف به نقض
  • جان اسمیت، خروج و عروج سربداران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، انتشارات واحد مطالعات و تحقیقات فرهنگی و تاریخی، 1361 ش.
  • جعفریان، رسول؛ مهدیان دروغین به ضمیمه سه رساله؛ تهران، نشر علم، چاپ اول، 1391 ش.
  • حقیقت، عبدالرفیع؛ تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبش‌های ایرانیان در قرن هشتم هجری، چاپ اول؛ انتشارات آزاداندیشان، 1360 ش.
  • طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، (م 310)، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387/1967.
  • طبری، ابو جعفرمحمد بن جریر (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375 ش
  • قاسمی گنابادی، محمدقاسم؛ شاه اسماعیل نامه؛ تصحیح جعفر شجاع کیهانی؛ فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ 1387 ش.
  • قدری شیرازی و … جنگنامه کِشم و جرون نامه، تصحیح و تحقیق محمدباقر وثوقی و عبدالرسول خیر اندیش، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، 1384 ش
  • مروزی، نعیم بن حماد؛ کتاب الفتن؛ تحقیق سمیر الزهیری؛ ریاض؛ 2010.
  • متقی، علی بن حسام‌الدین؛ کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال؛ ۱۴۳۱–۲۰۱۰؛ بیروت – لبنان: دار إحیاء التراث العربی.
  • ناجی، محمد یوسف، رساله در پادشاهی صفویه، به کوشش رسول جعفریان و فرشته کوشکی، تهران، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1387.
  • نعمانی، محمد بن ابراهیم؛ الغیبه؛ تهران، مکتبه الصدوق، 1397.
  • هنرفر، لطف الله؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، کتابفروشی ثقفی، چاپ دوم، 1350 ش
  • حموی، یاقوت بن عبد الله؛ معجم البلدان (م 626)، بیروت، دار صادر، چاپ دوم،1995.

 

مطالب مرتبط
منتشرشده: 3
  1. عبدالحمید

    اگر تضارب آرا مد نظرتان باشد چرا امکان نظر دهی به مقالات در آخر صفحات گذاشته نشده!؟

  2. بهزاد

    مقاله اگرچه از جهت پرداختن به موضوع نوین و شکستن تابوی «حکومت زمینه‌ساز ظهور» حائز اهمیت است اما پرسش‌های زیر همچنان بی‌پاسخ ماند.
    ۱: اصولا چه تفاوت بنیادینی میان یک حکومت بر مبنای اجرای احکام اسلامی با یک حکومت اسلامی زمینه‌ساز ظهور وجود دارد؟
    ۲: آیا به راستی پندار سران کشور ما به «حکومت زمینه‌‌ساز ظهور» بودن نظام جمهوری اسلامی باعث دشمنی‌ها با این نظام شده است که ما را در حالت آماده‌باش همیشگی قرار داده یا پایبندی (کمابیش) این نظام به مبانی اسلام یا وضعیت ژئوپلیتیک ایران؟ آیا ویرانی‌های ناشی از حمله مغول و یا جنگ جهانی اول نیز ناشی از اعتقاد حکام وقت به «زمینه‌ساز بودن» حکومتشان بوده است؟
    ۳: لزوما چه عواملی سبب قرابت میان «حکومت زمینه‌ساز ظهور» و پندار «ظهور بسیار نزدیک است» می‌شود؟ اصولا چگونه می‌توان با اعتقاد به وجود اقدس ولی عصر (عج) زندگی کرد و اعتقادی به یاوری آن حضرت یا در بعد وسیع‌تز «زمینه‌ساز بودن ظهور» نداشت؟ یا داشت اما دچار آسیب‌های برشمرده در مقاله فوق نشد؟

  3. بهروز رضائی منش

    سلام. لطفا برای ما مردم امکان خواندن متن مقالات را فراهم کنید. الان من به متن مقالات مجلات خارجی دسترسی دارم. چرا به مقالات منتشر شده داخلی ندارم؟

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.