حدیث نبوی، قاعده زرّین اخلاق و پروفسور گنسلر| محمد سعید عبداللهی

با آثار گنسلر آشنایی داشتم، کتاب درآمدی به فلسفه اخلاقش سال ها پیش ترجمه شده که انصافا کتابی خوشخوان، متفاوت و آموزنده است. بقیه آثار او را هم کمابیش خوانده بودم و چند روز پیش از گفتگویمان نیز دوباره نگاهی به آن ها انداختم. در میان آثارش کتاب اخلاق و دین را کتابی فوق العاده جذاب و خواندنی یافتم و پاره ای از پرسش هایم در گفتگو به مطالب طرح شده در آن کتاب معطوف شد .

عَنْ النَّبِیِّ (صلی الله علیه وسلم) قَالَ: “لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ”.

رسول الله(صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «ایمان هیچ یک از شما کامل نمی شود، تا هنگامی که آنچه را برای خود می پسندد، برای برادر خود  نیز بپسندد».

یکی دو هفته پیشتر که برای تنظیم زمان مصاحبه با پروفسور گنسلر، پیام رد و بدل می کردم  گفته بود که  با سرطان دست و پنجه نرم می کند و  طول گفت‌وگو  بسته به شرایط و حال او دارد . سخاوتمندانه و با حوصله ایمیل هایم را جواب می داد، پیشنهادها و مطالبی را در باب نحوه گفتگو مطرح می کرد و  خودش نیز اختلاف زمانی میان شیگاگو و تهران را یافته بود و زمان مصاحبه به وقت تهران را به من گوشزد می کرد .

با آثار گنسلر آشنایی داشتم، کتاب درآمدی به فلسفه اخلاقش سال ها پیش ترجمه شده که انصافا کتابی خوشخوان، متفاوت و آموزنده است. بقیه آثار او را هم کمابیش خوانده بودم و چند روز پیش از گفتگویمان نیز دوباره نگاهی به آن ها انداختم. در میان آثارش کتاب اخلاق و دین را کتابی فوق العاده جذاب و خواندنی یافتم و پاره ای از پرسش هایم در گفتگو به مطالب طرح شده در آن کتاب معطوف شد .

هری گنسلر ، فیلسوف اخلاق امریکایی ، سبک نوشتاری گیرا و شیوا دارد و تحلیلی و دقیق می نویسد. پیچیده ترین آراء اخلاقی را در نهایت سادگی می نگارد و به خواننده این امکان را می دهد که مدعای اصلی و دلیل ها را به راحتی دریابد . گنسلر تلاش می کند تا در آثارش تفکر انتقادی  و دست به گریبان شدن با مسائل و چالش های اخلاقی را به خواننده بیاموزاند.  رایج ترین شیوه استدلا ل منطقی که گنسلر در آثارش از آن استفاده می کند، استدلال رفع تالی است که در آن با بیان توالی فاسد و لوازم نامعقول یک دیدگاه، به نقض و ردّ آن می پردازد. او همچنین به روشنی توضیح می دهد که  دلایل ترجیح یک ایده معقول فلسفی چیست .

درست رأس ساعت وارد فضای مصاحبه (پلتفرم زوم) شد ، سخن می گفت ولی صدایش نمی آمد، تصویر هم را داشتیم ، او صدای مرا می شنید ولی من نه، بعد از دقایقی کلنجار رفتن با ابزارهای موجود،  برای چند ثانیه ملول شد ، فقط نگاه می کرد . گویی مشکل جدی بود و و هر تلاشی می کرد صدایش وصل نمی شد. من که  مصاحبه را از کف رفته می دیدم  و نارا حت،  تمام تلاشم این بود  که  به شکلی مشکل را برطرف سازم که به ناگه صدایش آمد و با اشتیاق گفتم : پروفسور صدایتان  درست شد. حالا دیگر می توانستیم گفتگو کنیم . زیبا ، بلند و کوکانه  می خندید و عذرخواهی می کرد که : « ببخشید ، من مقصرم  و اشتباه از من بود و … . »  در حال خنده و  خوش و بش بودیم که قدری روی صندلی اش جا به جا شد و در همین زمان بود که نوشته روی لباسش نمودار شد . شگفت زده شدم . حدیثی از پیامبر اکرم به زبان فارسی : «ایمان هیچ یک از شما کامل نمی شود، تا هنگامی که آنچه را برای خود می پسندد، برای برادرش  نیز بپسندد» .

در آغاز گفتگو ،پیش تر از هر چیز از او خواهش کردم قدری در باب زندگی شخصی ، رشد و نمو و مسیر  آکادمیک  خود بگوید .بازهم  چهره اش گشوده شد و لبخندی زد و گفت :   « من در خانواده ای کاتولیک به دنیا آمدم ….. همواره دغدغه ام خدمت کردن به دین و مردمم بوده است و البته پیوسته دلی در گرو فلسفه داشتم و دوس داشتم وارد مباحث فلسفی شوم …..از طرفی ، بخش مهمی از زندگی ام را در جست و جوی قاعده زرین اخلاقی بوده ام ،   همان قاعده ای که اکنون به زبان فارسی به روی لباس خویش دارم ( حدیث پیامبر اکرم )  ….. آرزویم یافتن راهی بوده است که انسان ها  را با علاقه ، مهر و صلح کنار هم بیاورد و به گمانم قاعده زرین اخلاقی در این هدف سهم  بسیاری دارد  »

چندین جلد از مهمترین و جدیدترین آثارش را بر روی صفحه به اشتراک گذاشتم و با حوصله و اشتیاق بسیار در باب ماجرای نوشتن کتاب ها و ایده های مطرح شده در آن ها سخن می گفت. از ترجمه کتاب هایش به زبان های مختلف دنیا بسیار خرسند بود و  چندین بار تاکید کرد که دوستان خوبی در کشور های مختلف جهان دارد .  درطول  مصاحبه از  رابطه اخلاق و دین پرسیدم  و اینکه به نظرش  اخلاق مبتنی بر دین است یا دین ابتنای بر اخلاق دارد ؟  مفصل  صحبت  کرد و نظراتش را بیان کرد ، همچنین پیرامون نظرش در باب رابطه اخلاق و علم مدرن  جویا شدم که نکاتی شنیدنی داشت. بحث عقلانیت اخلاقی یا به تعبیری دیگر عقلانی بودن پایه های اخلاق  از دیگربحث هایی  بود که به میان آمد. عقلانیت  اخلاقی از موضوعاتی بود که گنسلر در باب آن کار کرده است و ایده هایی دارد  که باید در جای خود با دقت بدان  ها توجه کرد هرچند  این ایده ها ،  انتقاد های مختلفی  را به سمت او روانه کرده است . بحث های دیگری مانند  نظریه امر الهی ، قانون طبیعی ، رابطه خداوند و اخلاق  و … به میان آمد  که مطرح کردن آنها در این یادداشت کوتاه نمی گنجد  .

 

پرسش هایم را با دقت گوش می داد و بعد با لبخند و حوصله پاسخ می گفت . با اشتیاقی وصف ناشدنی از قاعده زرین اخلاق و نقش آن در سنت مسیحی و اسلامی سخن می گفت . از ربط قاعده زرین اخلاق و سیاست هم پرسیدم که خودش پای بحث هسته ای را به میان کشید و از حق ایرانیان در رسیدن به این خواسته صلح آمیز  گفت . بحث که به سیاست رسید ، دیدم که چه دل پری از  رئیس جمهور سابق کشورش دارد و چند دقیقه ای در نقد ترامپ سخن گفت .  از حضور امریکا در افغانستان گفت و سیاست های امریکا در این زمینه را نقد کرد . برایم جالب بود که به موضوعات سیاسی و بسیاری از مشکلات جوامعه از دریچه قاعده زرین اخلاق می نگرد و این  ملاک و محکی است که همه چیز را با آن سنجه کند و ببیند .

در میان سخنانش در باب اخلاق ، از دو گونه اخلاق سخن گفت که خداناباوران نیز می توانند در آن شریک شوند ، نخست، قاعده زرین اخلاق که خداناباوران نیز مشکلی در پذیرفتن آن ندارند و می توانند با خداباوران در اعتقاد و ملتزم بودن به این قاعده  هم داستان شوند . همچنین در باب مواردی که مرتبط با انسانیت ما آدمیان است نیز خداناباوران می توانند  همدلانه با مومنان در مسائل اخلاقی مرتبط با نوع بشر همراه شوند چراکه  بنی آدم در آفرینش ز یک گوهرند و نیاز به مهر ، عشق و … در ارتباط با هم دارند .

باری ، همانگونه در حدیث مهم نبوی  دیدیم ،  اگر  انسان ها   ، با هر رنگ و نژادی ، هر مرام و مسلکی ، هر دین و آئینی و حتی افراد ملحد و بی دین با  این حدیث و قاعده مهم اخلاقی  همراه شوند و تلاش خود را برای  کاربست آن در زندگی و مناسبات خود به کار برند ، جهان جای دیگری برای زیستن می شود . این همان نکته ای بود که پروفسور گنسلر بارها بدان  اشاره کرد ،  قاعده ای که  به گفته خود گنسلر  سراسر زندگی اش به  جست وجوی آن و سپس به کار گیری‌اش بوده است .

در ادبیات دینی ما ، اهل ببیت علیهم السلام بارها به نکاتی مانند روایت یاد شده  اشاره داشته اند ، نکاتی اخلاقی و ارزشمند که نه تنها مسلمانان با آن ارتباط برقرار می کنند که هر انسانی اگر بدون پیش داوری  به آن ها نگاه بلافاصله آن راتصدیق و به  اهمیت و درستی آن پی می برد . از این رو عجیب نیست که  در کشور های غربی زمانی که مردم با بسیاری از آموزه های مطرح شده در قرآن ، نهج البلاغه و دیگر متون دینی اسلام آشنا می شوند ،  چنین با علاقه و شیفتگی به دنبال شنیدن و خواندن بیشتر این مطالب اند .

زمان از یک ساعت که گذشت ،  خوشحال بودم هنوز با اشتیاق سخن می گوید ، به او گفتم اگر خسته شدید یا حوصله ندارید می توانیم به گفتگو پایان دهیم که کمی روی صندلی اش جابه جا شد و گفت :  « سوال هایت را بپرس ،  هنوز خسته نشدم و بحثمان گل انداخته  … »  چند سوال علمی  دیگر مطرح کردم و گفتگو را ادامه دادیم ، در انتهای  بحث چند سوال شخصی و دوستانه از من هم داشت و کمی هم در باب ایران و اسلام سخن گفتیم .

در لابه لای سخنانش در انتهای  گفتگو با شور  و البته بغض خاصی گفت : « از خدا خواسته ام دو سال دیگر به من عمر دهد  و  بتوانم کتابی را که مشغول نوشتنش هستم  به پایان برسانم ، می دانی  که این روزها با سرطان دست و پنجه نرم می کنم و شاید مثل گذشته نتوانم به کارهای علمی ام اشتغال بورزم »  . برایش آرزوی بهبودی کامل و توفیق در نوشتن کتاب جدیدش داشتم .

گفتگویمان که  تمام شد  دوباره سری به وبسایت شخصی اش زدم ، بخشی از وب سایت به عکس هایش اختصاص یافته   است  ، از عکس ها چنین بر می آید که کوهنوردی قهار است و هر سال چندین کوهپیمایی انجام داده است . در بخش دیگری از وبسایتش از سفرهایش با دوچرخه گفته است و مسیرهایی که با دوچرخه طی کرده است  به زیبایی  در نقشه ای  نشان داده است . از عمق وجود آرزو و دعا کردم که سلامتی خود را باز یابد تا دوباره با توان مضاعف به کار علمی و علایق خود بپردازد .

 

برآیندم از مجموعه ایمیل هایی که با او رد و بدل کردم و خواند کتاب ها و  شنیدن سخنانش چنین است که گنسلر بیش از آنکه یک  شخصیت آکادمیک و استاد تمام دانشگاه باشد، یک انسان خوش قلب و دیندار است که  تمام آرزویش رستگاری خود و هم نوعانش است .

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.