فقط روحانیون بخوانند

وقتی مرحوم شریعتی نوشت که تاکنون امضای یک روحانی پای هیچ قرارداد استعماری نیامده است، از واقعیتی سخن گفت که پایه واساس آبروی روحانیت بود. این نه فقط برای او بلکه معلوم همه تاریخ بود که اکثریت روحانیون در سختی‌ها در کنار مردم بوده‌اند، اما شیرینی کار به این است که تا به آخر در کنار مردم بمانند.

در حال حاضر، رسانه‌ها اخبار سخنان ائمه جمعه را طوری منعکس می‌کنند که برخی از مخاطبان تصور می‌کنند گویا دستور العملی برای گفتن حرف‌های مشخصی به آنان داده می‌شود. اصلا این طور نیست، و من دلم نمی‌خواهد این را قبول کنم، هرچند نمی‌دانم چطور این وضعیت را برای خودم توجیه کنم! گاهی هم این طور توجیه می‌کنم که به هر حال هر قشری نیاز به راهنمایی دارد.

 

اما نکته این جاست که برخی از حرف‌ها، هرچند ممکن است جماعتی را خشنود سازد، اما عده‌ای را که بیشتر از جوانان هستند، دور می‌کند. این درست است که در کنار جاذبه، دافعه هم باید باشد، اما حقیقت، این نسل جوان، آن قدر از ما فاصله گرفته‌اند که فکر می‌کنم دیگر دافعه بس است، باید به فکر جاذبه باشیم. سیمای مقدس، وقتی متمرکز روی مسأله‌ای می‌شود، به اندازه کافی برای ایجاد دافعه تلاش می‌کند؛ در مقابل، بهتر است ما روحانیون، کاری کنیم که این جوانان را بیش از این از خود دور نکنیم. اگر حرف‌های ما به گونه‌ای باشد که نه تنها در جهت جذب آن‌ها نباشد، بلکه دافعه قوی ایجاد کند، باید پاسخگوی مسؤولیتی باشیم که متوجه ما خواهد بود.

 

البته این حرف فقط برای ائمه جمعه نیست، بقیه روحانیون، مخصوصا در قوه قضاییه هم، باید مراقب جوانان باشند. در کنار تهدید‌هایی که می‌کنند و شاید برای امنیت لازم است، حالا ما چه درک بکنیم چه نکنیم، گاهی حرف‌هایی در دفاع از حقوق شهروندان و جوانان و حقوقی که روزانه از دست می‌رود بزنند. مثلا این جمله را بگویند که «ما در مقابل این همه تصادفات که واقعا نوعی قتل عام است، [مثلا] علیه رئیس پلیس یا … اعلام جرم می‌کنیم». این سخن تعداد زیادی را خشنود خواهد کرد و این تصور را به آنان القاء خواهد کرد که علمای قوه قضائیه، به فکر جان مردم بیچاره که روزانه و مظلومانه در تصادفات کشته می‌شوند و گاه در اتوبوس‌های آتش گرفته می‌سوزند، هستند.

 

حال بفرمایید گفتن این جمله که «در سال ۸۸ آبجوی صلواتی توزیع می‌کردند» آن هم از سوی یک روحانی که مرتب در سیمای جمهوری اسلامی ظاهر می‌شود، چه حکمی دارد؟ آیا از آن حرف‌ها نیست که  فاصله ایجاد می‌کند (آیا عقیده شما هم مثل من است؟]

 

روحانی محترم دیگری هم که اتفاقا امام جمعه هستند گفتند: «زمانی که شاه از سفر امریکا بازگشت پس از آن‌که بیست سال نفت ایران را به امریکا داد از طرف اوقاف سه هزار روحانی انتخاب شدند تا از شاه استقبال کنند.» واقعا سه هزار روحانی؟

 

این هم که امام جمعه یک شهر مهم بلکه مهم‌ترین شهر بگوید: تحریم‌ها اقتصاد غرب را فلج کرده است، چه انعکاسی در ذهن یک جوان ممکن است ایجاد کند. ما باید حداقل، عرض می‌کنم حداقل، فهم را برای مخاطبین خودمان از میان جوانان قائل باشیم و تصور نکنیم این‌ها بچه هستند و هنوز بزرگ نشده‌اند.

 

خدا را شکر که حالا یک روحانی آمد که لااقل بتواند در حرف زدن ادب را مراعات کند، ان شاءالله که در سبک و سیاق زندگی و مدیریت هم بتواند مجری احکام خدا و مدافع حقوق مردم، همه مردم نه بخشی از آن‌ها، باشد.

(بی‌زحمت آدرس این جملات را با سرچ در گوگل پیدا کنید).
وقتی مرحوم شریعتی نوشت که تاکنون امضای یک روحانی پای هیچ قرارداد استعماری نیامده است، از واقعیتی سخن گفت که پایه واساس آبروی روحانیت بود. این نه فقط برای او بلکه معلوم همه تاریخ بود که اکثریت روحانیون در سختی‌ها در کنار مردم بوده‌اند، اما شیرینی کار به این است که تا به آخر در کنار مردم بمانند.رسول جعفریان

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.