آیا با طرح شعارهای فرهنگی می‌توان پیروز انتخابات شد؟ در گفت‌وگو با حسن خجسته

چرا کاندیداهای انتخابات به موضوعات فرهنگی رغبتی نشان نمی‌دهند؟ آیا در ایران می‌توان با شعارهای فرهنگی پیروز انتخابات شد؟ در این باره با حسن خجسته، نایب رئیس اتحادیه رادیو تلویزیون‌های آسیا و اقیانوسیه، عضو هیئت امنای دانشگاه صدا و سیما و از مدیران با سابقه رسانه ملی کفت‌وگو کردیم. او معتقد است عینی نبودن موضوعات فرهنگی و نابلدی کاندیداها در عینی سازی طرح موضوعات فرهنگی از مهم‌ترین عوامل بی‌توجهی به مسائل فرهنگی در تبلیغات انتخاباتی است.

محمدعلی خرمی مشکانی: انتخابات نزدیک است. تاکید بر معیشت مردم، مطرح شدن طرح سرباز حرفه‌ای، افزایش یارانه‌ها و لزوم توجه یا بی‌توجهی به مناسبات بین المللی برای توسعه اقتصادی توسط کاندیداهای احتمالی و شخصیتهای مطرح احزاب و جناح‌های کشور نشان می‌دهد که در این انتخابات هم اقتصاد، کار و معیشت شاکله اصلی شعارهای انتخاباتی و وعده‌های کاندیداها را برای رسیدن به صندلی ساختمان خیابان پاستور تشکیل می‌دهد.

حرف و حدیث‌های سیاست‌مداران در رسانه نشان می‌دهد «فرهنگ» و موضوعات فرهنگی در این انتخابات هم مانند انتخابات‌های گذشته مورد توجه نیست.

چرا نسبت به موضوعات فرهنگی بی رغبتی وجود دارد؟ آیا در ایران می‌توان با شعارهای فرهنگی پیروز انتخابات بود؟

همزمان با نزدیک شدن زمان ثبت‌نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، برای بررسی این پرسش‌ها با «حسن خجسته باقرزاده» به گفت‌وگو نشتسیم. او نایب رئیس اتحادیه رادیو تلویزیون‌های آسیا و اقیانوسیه، عضو هیئت امنای دانشگاه صدا و سیما و از مدیران با سابقه رسانه ملی است.

حسن خجسته معتقد است عینی بودن موضوعات اقتصادی و نابلدی کاندیداها در طرح مباحث فرهنگی باعث مغفول ماندن این حوزه در شعارهای انتخاباتی شده است.

 

چرا کاندیداها کمتر به شعارهای فرهنگی تمایل دارند؟

متاسفانه این موضوع درست است. به دلائلی مسائل اقتصادی در این دوران جدی بوده و نامزدها فکر می‌کردند با طرح شعارهای اقتصادی زودتر به نتیجه می‌رسند. اینطور هم نبوده که از شعارهای فرهنگی یا اجتماعی استفاده نشود. اما این استفاده علیه رقیب به کار گرفته شده است؛ یعنی استفاده منفی از شعارهای فرهنگی در انتخابات صورت گرفته است.

 

منظور شما از استفاده منفی چیست؟

مثلاً آن موضوع دیوارکشی که مطرح شد یک نوع استفاده منفی از شعارهای فرهنگی بود.

 

چرا کاندیداها نسبت به بحث‌های فرهنگی رقبت ندارند و بیشتر از شعارهای ضدفرهنگی استفاده می‌شود؟

برای روشن شدن این چرایی مثالی می‌زنم. در حوزه زیستی، سلامت جسمانی برای انسان‌ها خیلی مهم است. در صورتی که ما چهارنوع سلامتی داریم؛ سلامتی جسمی، روانی، معنوی و اجتماعی. روی سلامتی جسمی همیشه تاکید بیشتری بوده است. فقط آدم‌های خاصی به سایر جنبه‌ها توجه دارند. سلامتی اجتماعی نسبت به سلامتی جسمانی، ذهنی است. اگر کسی با ابزار سلامتی جسمی جلو بیاید بیشتر مورد توجه عموم قرار می‌گیرد.

اقتصاد هم تقریباً اکولوژی زیستی مهم و عینی برای ما است. نهادهایی مانند سازمان برنامه بودجه و سازمان مدیریت مبنایی اقتصادی داشتند. نهادهایی مانند سازمان تبلیغات و وزرات ارشاد و سازمان صدا و سیما هم اگر بودجه‌ای می‌گیرند تحت عنوان جبران ضرر است. یعنی نگاه این است که این نهادها باید مانند یک سازمان صنعتی سودآور باشند و چون سودآور نیستند ضرر می‌دهند، پس یک مبلغی به آنها کمک شود. درصورتی که اگر به سلامت فرهنگی توجه شود منافع اقتصادی آشکار و پنهان متعددی را با خود خواهد داشت. ولی چون در محاسبات عینی نمی‌آید، کمتر به آن توجه می‌شود.

نامزدها هم در تمام دنیا به وجه اقتصادی به خاطر عینی بودن و ملموس بودن آن بیشتر توجه می‌شود. این درحالی است که ما حتی در خانواده‌ها می‌بینیم که خانم خانه از شوهر به دلیل اینکه دائم دنبال پول و کسب درآمد است گله دارد و می‌گوید شوهرش به مسائل عاطفی توجه ندارد. درآمد مرد خوب است اما خانواده ناراضی هستند. این نشان دهنده اهمیت جنبه فرهنگی است.

شاید کاندیداها هم بلد نباشند که جنبه‌های فرهنگی را وارد بحث‌های انتخاباتی کنند. پس دو دلیل می‌توان برای چرایی که پرسیدید مطرح کرد؛ یک عینی بودن اقتصاد نسبت به فرهنگ و دیگری نابلدی کاندیداها در طرح مباحث فرهنگی.

 

اگر عینیت اقتصاد و نابلدی مطرح است، پس چرا از شعارهای ضد فرهنگی استفاده می‌کنند؟

انتخابات مبارزه شعارها است. هرکسی سعی می‌کند روایت خود را حاکم کند. این‌ها مردم را یا از فردای خود می‌ترسانند یا به فردای خود امیدوار می‌کنند. ترساندن مردم از فردا سبب استفاده از این نوع شعارها می‌شود. ترس از آینده یا امید به آینده دو مدل تبلیغاتی متداول در حوزه فرهنگ است. گاهی از این دو مدل در شعارهای اقتصادی هم استفاده می‌شود. حالا اینکه این سبک‌ها درست است، اخلاقی است یا اخلاق نیست اینها بحث‌های ثانوی است.

 

استفاده از شعارهای ضدفرهنگی نشان دهنده اقبال جامعه به این شعارهای نیست؟

شعارهای ضدفرهنگی روشی است برای ایجاد ترس از آینده تا به وسیله آن مردم را نگران کنند. دلیل دیگری ندارد. همین الان هم دارد زمینه‌هایی برای فرمایشات مقام معظم رهبری درباره فضای مجازی طراحی می‌شود. این فرمایشات را به معنای فیلترکردن معنا می‌کنند. مدیریت غیر از فیلتر کردن است. این می‌تواند زمینه‌ای برای انتخابات باشد.

 

در ایران کنونی ظرفیت استفاده از شعارهای فرهنگی در انتخابات وجود دارد؟

امروز به هر دلیلی اقتصاد برای مردم اهمیت دارد. این نیست که مسائل فرهنگی مورد توجه مردم نباشد. آن‌ها می‌خواهند منتخب‌شان علاوه بر حل مشکلات اقتصادی آنها، به توسعه فرهنگی هم توجه داشته باشد. این دیگر هنر کاندیداها است که بتوانند این دو حوزه را در کنار هم قرار دهند و مردم را به آینده امیدوار کرده یا از آینده بترسانند.

 

به نظر کدام موضوع فرهنگی قابلیت این را دارد که مورد اقبال جامعه قرار گیرد؟

روی این موضوع فکر نکرده‌ام. اما به نظر می‌رسد که جامعه نیازمند توسعه فرهنگی در ابعاد گوناگون است. در همین ظرفیت در انتخابات قبلی استفاده شد. مثلاً اینکه چطور ما به عزت برسیم. عزت، یک امر هویتی و فرهنگی است. کاندیداها در حوزه‌های فرهنگی می‌توانند حرف‌های جدیدی بزنند. برای مردم ما زندگیِ خوب ملاک است. خوب بودن تفسیر دارد. هیچ کسی نمی‌خواهد فرزندش در شرایط ناجور فرهنگی قرار بگیرد. به خاطر رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های اجتماعی مردم تحت فشار اطلاعات درست و غلط هستند و در دنیا شرایط ویژه‌ای ایجاد شده و موضوعات و دغدغه‌های جدیدی پیش روی خانواده‌ها قرار گرفته است.

 

گفته می‌شود حوزه فرهنگ در اختیار رئیس جمهور نیست و کاندیداها نمی‌توانند در این حوزه ثمربخش باشند.

فرهنگ امری مجزا از امور دیگر نیست. مثلاً رفتار اقتصادی دولت فرهنگ ساز است. منابع مالی هم اکثراً دست دولت است. بودجه سازمان‌هایی مانند سازمان تبلیغات نسبت به کل بودجه دولت، بودجه‌ای نیست.

هرچه در کشور وجود دارد یک لایه فرهنگی دارد. تولید، صادرات، تولید ایرانی؛ همه اینها با خودش فرهنگ می‌آورد. فرهنگ امر مستقلی نیست.

رفتار وزارت ارتباطات روی فرهنگ رفتاری و کرداری و روابط اجماعی تأثیر مطلق دارد. حتی عسلویه نسبت به محیط و غیره مسئولیت اجتماعی و تأثیر فرهنگی دارد. نظام مالیاتی و بانکها همه فرهنگ ساز هستند. سازمان‌هایی تلاش می‌کنند که حوزه فرهنگی را رشد داده و توسعه بدهند اما فرهنگ از بقیه امور مجزا نیست. نحوه سخن گفتن فلان وزیر و حتی چیدمان اتاق او فرهنگ ساز است. رفتار مدیران کشور کشور تأثیر زیادی بر روی فرهنگ دارد.

 

مدیریت فضای مجازی را از بحث فیلترینگ جدا کردید. راجع به این موضوع بیشتر توضیح دهید.

ما چون تحریم هستیم گفته می‌شود نمی‌توانیم با رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی گفتگو کنیم. ظاهر داستان این است. اما باطنش این نیست. اگر با مردم صادق باشند و آنها را از امور مطلع کنند از این شبکه‌ها کوچ می‌کنند. حتی می‌شود با سازمانهای اقتصادی که روی این شبکه‌ها فعالیت دارند گفتگو کرد اما مردم را به جای این کار، از گردش آزاد اطلاعات و موضوعات اینچنینی می‌ترسانند.

ما معتقدیم می‌شود که آن شبکه‌ها را ملزم به رعایت قوانین جمهوری اسلامی کرد. آن‌ها نمی‌خواهند این قوانین را رعایت کنند؛ چون نفع آنها در عدم رعایت است؛ این توهین به مردم است. اگر از مردم کمک بخواهند می‌توانند فضای مجازی را مدیریت کنند.

قبلاً کشتی‌های فراملی مثلاً کشتی و هتل داشتند و کارشان عینی و روی زمین بود و مردم می‌دانستند این کشتی یا هتل خارجی است؛ اما الان فعالیت آنها اینطور نیست. رسانه‌های جدید در داخل مجموعه فعالیت می‌کنند و چون فعالیت آنها به زبان ماست بخشی از مردم متوجه نیستند که از ما نیست. به قول یکی از نویسندگان، این روند یک برده داری مدرن است. مردم اطلاعاتی را تولید می‌کنند که مالک آن نیستند. شرکت‌ها این اطلاعات را به دیگران می‌فروشند و ما به جای اینکه سهم داشته باشیم برای آنها سود تولید می‌کنیم. اما این تولید ثروت چقدر برای ما هزینه دارد؟ باید پشت صحنه اینها برای مردم باز شود.

نمی‌خواهم بگویم فیلتر روش درستی هست یا نیست، من خودم موافق فیلتر نیستم؛ اما آن چند ماه بعد از زمانی که ما تلگرام را فیلتر کردیم، اتحادیه اروپا فیسبوک را جریمه کرد و چند ماه بعد فرانسه با توئیتر برای انتخابات قرارداد امضاء کرد. گفته می‌شود ما به دلیل فیلتر نمی‌توانیم از اینها استفاده کنیم. خب از ظرفیت مردم چقدر استفاده شده است؟ هیچ؛ سازمان‌هایی داریم که اصلاً مسئولیت پذیر نیستند و در مقابل اینها منفعل هستند و آنها هم از این انفعال استفاده می‌کنند.

 

گفتید که قوانین جمهوری اسلامی را نمی‌پذیرند. منظور شما چه قوانینی است؟

در همه کشورها، شبکه‌های اجتماعی قوانین عمومی کشورها را می‌پذیرند. به همین دلیل جریمه می‌شوند. یکی از بحث‌های ما بحث‌های اخلاقی است که ممکن است در جاهای دیگر تعریفی داشته باشند اما اینجا اصلاً برایشان مهم نیست. حتی در تلگرام مطلب بمب سازی منتشر می‌شود اما حذف نمی‌شد.

کشور باید بتواند اعمال حاکمیت کند. حالا اگر از طریق جامعه رسمی نمی‌تواند باید از طریق مردم این کار را انجام دهد و نشان دهد که کشور بی در پیکر نیست. اگر یک کشتی کشورهای دیگر بیاید در خلیج فارس ماهی بگیرد، دولت هرکسی که باشد باید از منافع مردم دفاع کند. اینجا هم کشورهای فراملی قوانین ما را رعایت نمی‌کنند. باید اعمال حاکمیت شود. از طریق رسمی نمی‌شود؟ از طریق مردم و با اعتماد به مردم که می‌شود.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.