آموزش اخلاق سکولار جانشین آموزش دینی؛ دیدگاه معلمان فنلاند

هریت زیلیاکوس و آرتو کالیونیمی/ مترجم: سیدیاسین حسینی

این مطالعه چشم‌اندازی فنلاندی برای بحث‌های بین‌المللی در مورد آموزش دینی و جهان‌بینی از طریق موضوع اخلاق سکولار فراهم می‌کند. این موضوع از سال 1985 در فنلاند در سراسر مدارس جامع ارائه می‌شود و در درجه اول برای دانش آموزان که غیر وابسته هستند، فراهم می‌شود. آموزش اخلاق سکولار به‌ندرت موردتحقیق واقع شده است و در اینجا از دیدگاه معلمان اخلاق سکولار بررسی شده است. نتایج حاکی از ویژگی‌های اصلی موضوع است که در دیدگاه معلمان موضوع را از بطن کلاس‌های آموزش دینی مشخص می‌کند. ویژگی‌های اصلی شامل دستیابی به دیدگاه‌های مختلف در مورد مذاهب و جهان‌بینی‌ها، تمرکز بر مهارت‌های تعاملی، اجتماعی و انتقادی، و قرار دادن هویت شخصی و رشد و تحول دانش آموزان به‌عنوان انسان در کانون اصلی است. علاوه بر این، چالش‌ها و احتمالات خاص موضوع اخلاق سکولار مطرح می‌شود، که ممکن است در تدوین موضوع تلفیقی آینده آموزش جهان‌بینی در فنلاند موردتوجه قرار گیرد.

در دوره‌ای زمانی، که می‌تواند به‌عنوان پساسکولاریسم توصیف شود، آموزش دینی نیاز به پاسخگویی به تعددی از دیدگاه‌های مختلف در جامعه و در بین افراد دارد (بوو 2012). به گفته پروفسور رابرت جکسون، آموزش دینی در تاریخ خود هرگز به‌اندازه امروز گسترده و فعالانه موردبحث قرار نگرفته است (جکسون 2012). در این مباحث، سؤالاتی در مورد تنوع دینی و چگونگی توسعه آموزش برای شمول جهان‌بینی‌های دینی و غیردینی نقش اصلی را بازی می‌کنند (جکسون، 2014؛ مدیما، 2014). هدف آموزش دینی در فنلاند بررسی جهان‌بینی‌های دینی و غیردینی از طریق الگوی تفکیکی آموزش است. آموزش دینی طبق وابستگی دینی دانش آموزان، در درجه اول در دین اکثریت، یعنی لوترانیسم، و در سایر ادیان انجام می‌شود. به دانشجویانی که متعلق به یک جامعه دینی نیستند، اخلاق سکولاری آموزش داده می‌شود. چندین کشور دیگر در اروپا با الگوی تفکیک آموزش دینی مانند بلژیک و اتریش و بسیاری از ایالت‌های فدرال آلمان نیز جایگزین‌های غیر اعتراف گر را برای آموزش دینی ارائه می‌دهند (لووبیک و فرانکن 2011؛ کنیگزبرگر و کوبارت 2013؛ اشمیتز 2013). موضوع اخلاق سکولار در فنلاند به‌طور مستقل از سایر ابتکارات بین‌المللی توسعه یافته است. این مهم معمولاً به‌عنوان یک موضوع فنلاندی، حتی به‌عنوان یک نوآوری آموزشی شناخته می‌شود (نینیلوتو، 1995).

علی‌رغم اینکه موضوع اخلاق سکولار به‌مدت سه دهه است که تدریس می‌شود، فقدان کلی تحقیق در آموزش اخلاق سکولار وجود دارد. این مطالعه به تحقیق در مورد درک معلمان اخلاق سکولار از موضوع کمک می‌کند. یک بحث عمومی و دانشگاهی فعال درزمینهٔ معرفی الگوی یکپارچه آموزش در فنلاند وجود دارد (آهس، پول‌تر و کالیونیمی، 2015). باوجوداین، حمایت جدی از موضوع اخلاق سکولار در بین ذینفعان مانند اندیشمندان آزاد و اتحادیه اومانیست فنلاند وجود دارد. طرفداران معمولاً آن را به‌عنوان حمایت از قانون آزادی ادیان (453/2003) و وجود جهان‌بینی‌های غیردینی در مکتب تحت تسلط لوتر، مهم می‌دانند. همچنین استدلال شده است که اخلاق سکولار باید به‌عنوان یک مکتب آموزشی مبتنی بر آموزش حقوق بشر و با تمرکز گسترده بر هویت و تربیت اخلاقی به همه دانش آموزان ارائه شود (سلمنکوی، 2013).دادی از جهان‌بینی‌ها و ارزش‌ها، مانند اومانیسم، ریشه‌های نهفته آن هستند.

ایده دروس اخلاق سکولار به دهه 1920، هنگامی که مقرر شد مدارس باید “تاریخ دین و اخلاق” را در کنار آموزش دینی برای دانش آموزان غیر وابسته فراهم کنند برمی گردد (ساین، 2000). ظهورموضوع فعلی اخلاق سکولار در سال 1985 با معرفی یک موضوع جدید به نام فنلاندی “el‘mänkatsomustieto” صورت گرفت. این اصطلاح ترجمه مستقیم ندارد و به طرق مختلف ترجمه شده است، به‌عنوان مثال “آموزش در موضع زندگی”، “فلسفه زندگی” و “سؤالات و اخلاق زندگی”. در این مطالعه اصطلاح “اخلاق سکولار” مطابق با Aarnio-Linnanvuori (2013) استفاده شده است تا آن را از اخلاق به‌عنوان یک حوزه فلسفه و به‌عنوان یک حیطه موضوعی در ضمن آموزش دینی متمایز کند. اخلاق سکولار موضوعی چند رشته‌ای است که دامنه وسیعی دارد. در این بین، فلسفه و علوم اجتماعی و فرهنگی پایه و اساس آن را تشکیل می‌دهند. این موضوع به‌عنوان جایگزینی برای معارف دینی پدید آمده است. با این حال، تمایز آن در رابطه با سایر مباحث مکتبی، مانند فلسفه، موردبحث است. این مهم به‌عنوان موضوعی که مبتنی بر یک دیدگاه چند رشته‌ای است، برخی شباهت‌ها را با مدل‌های یکپارچه تعلیم و تربیت دینی دارد (سلمنکووی، الو، تامپری و آهولا لووتلیا 2007؛ تامپی 2003).

تعداد دانش آموزان مورد نیاز برای تدارک کلاس‌های اخلاق سکولار توسط ارائه دهنده آموزش و پرورش امروزه 3 نفر است. اخلاق سکولار نمایانگر سریعترین گروه نوظهور اقلیت در کنار اسلام است. در سال 2015، 5٪ از دانش آموزان مدارس جامع به تحصیل اخلاق سکولار، 91٪ دین لوتری انجیلی و 4٪ ادیان دیگر پرداختند (آمار فنلاند 2014). امروز همه دانشجویان اخلاق سکولارغیر وابسته نیستند. این کلاس‌ها همچنین برای کسانی که وابستگی دینی به غیر از لوتر دارند، باز است و کلاس دینی اقلیت نمی‌گیرند. به‌طور نابرابری، دانش آموزان لوتری، که نماینده اکثریت هستند، حق انتخاب اخلاق سکولار را ندارند که مورد انتقاد قرار گرفته است (ساکاراناهو و سلمانکووی، 2009).

دامنه و اهداف آموزش اخلاق سکولار

برنامه درسی ملی مدارس جامع در باب اخلاق سکولار سال 2004، که پایه و اساس آموزش و پرورش را در مطالعه میدانی انجام شده تشکیل می‌دهد، دارای چهار حوزه اصلی است. این چهار حوزه محتوا عبارتند از: “روابط انسانی و توسعه اخلاقی”، “خودشناسی و هویت فرهنگی”، “جامعه و حقوق بشر” و “انسان و جهان”. اهداف اصلی مقاطع پنجگانه شامل توسعه و پرورش توانایی‌ها و مهارتهای انتقادی و توانایی‌های مهم برای اقدام اخلاقی، یادگیری در مورد حقوق بشر، تحمل، عدالت و توسعه پایدار و همچنین فرهنگ‌ها و جهان‌بینی‌های شخصی در محیط بلافصل است. از کلاس ششم به بعد، اهداف محوریت واقعی‌تری به خود می‌گیرند و به انواع جهان‌بینی‌ها و ادیان و همچنین آموزش‌های شهروندی توجه بیشتری می‌شود. کسب سواد فرهنگی، مهارت‌های بین فرهنگی و همچنین مهارت‌های بیان کننده و تعاملی در این فرآیند اساسی است (برنامه درسی ملی 2004). برنامه درسی جدید، که از پاییز 2016 اجرایی خواهد شد، بازسازی شده است، اما تا حدود زیادی اهداف برنامه درسی سال 2004 را شامل می‌شود (برنامه درسی ملی 2014).

وظیفه اصلی آموزش اخلاق سکولار پشتیبانی از رشد دانش آموزان و دادن ابزار به دانشجویان برای تحقیق و توسعه جهان‌بینی‌های شخصی و فلسفه‌های زندگی است. جهان‌بینی شخصی در آموزش اخلاق سکولار معمولاً مطابق با تعریف نینیلوتو (2006) تعریف شده است که شامل هر دو دیدگاه در مورد جهان، اخلاق و ارزش‌ها، و همچنین یک دیدگاه معرفت شناختی در مورد چگونگی کسب دانش است. جهان‌بینی شخصی، دیدگاه فرد را در مورد زندگی، جهان و بشریت بیان می‌کند، و در طول زندگی و در تطبیق مداوم در فرهنگ پیرامون توسعه می‌یابد. رویترز، دی کوییج و میدما (2013) بین جهان‌بینی‌های سازمان یافته تمایز قائل می‌شوند که نشان دهنده سنت‌های کم و بیش منسجم و مستقر با گروهی از ایمانداران و جهان‌بینی‌های شخصی هستند که دیدگاه‌های افراد راجع به زندگی و بشریت را نمایان می‌سازند، که ممکن است نه تنها توسط یک نفر بلکه از بسیاری از جهان‌بینی‌های سازمان یافته الهام گرفته شود.

اخلاق سکولار با استناد به پایبندی به یک جهان‌بینی خاص، مورد نقد جدی قرار نگرفته است. با این حال، به نظر می‌رسد تعدادی از جهان‌بینی‌ها و ارزش‌ها، مانند اومانیسم، ریشه‌های نهفته آن هستند.

اخلاق سکولار در یک چارچوب سکولار بر فرهنگ‌ها و جهان‌بینی‌های مختلف متمرکز است. تمرکز اصلی روی دیدگاه دانش‌آموز و آمال دانش‌آموز برای به دست آوردن درک خود و دنیای اطراف است. این موضوع با هدف عدم اجتماعی‌سازی دانش آموزان در مورد یک موضع خاص یا جهان‌بینی سازمان یافته، غیراعترافی نمود کرده است. با این حال، پول‌تر، رییتاجا و کوسیستو (2015) و هلا و رایت (2009) استدلال می‌کنند که این دیدگاه که چارچوب سکولار خنثی است باید به چالش کشیده شود زیرا آموزش همیشه از نظر فرهنگی و اخلاقی متعهد است. نقطه شروع آموزش اخلاق سکولار در یک جهان‌بینی غیردینی و سکولار است که در آن تمام دانش و معانی اساساً به ما به‌عنوان انسان ربط داده می‌شود و مستقل از ما وجود ندارد (تومپری، 2003). این دیدگاه اومانیستی به‌طور کلی پیوندهایی با یک جهان‌بینی عقل گرایانه و علمی دارد (نینلوتو، 2006). تومپری (2013) استدلال می‌کند که موضوع اخلاق سکولار ریشه در ارزشهایی مانند حقوق بشر، دموکراسی، ضدخشونت و چندفرهنگی مثبت دارد. با این حال، به یک جهان‌بینی سازمان یافته مرتبط نیست. در بلژیک، موضوع اخلاق غیر اعترافی، مانند فنلاند، به‌عنوان موضوعی “خنثی” و جایگزینی برای آموزش دینی ارائه شد. با این حال، این موضوع بحث را به‌عنوان داشتن یک دیدگاه محدود اومانیستی یا ملحد مطرح می‌کرد. در منطقه فلاندرز بلژیک، این موضوع از سال 1993 به‌عنوان ترویج دهنده جهان‌بینی اومانیستی تأیید شده است (لووبوک و فرانکن 2011). اخلاق سکولار با استناد به پایبندی به یک جهان‌بینی خاص، مورد نقد جدی قرار نگرفته است. با این حال، به نظر می‌رسد تعدادی از جهان‌بینی‌ها و ارزش‌ها، مانند اومانیسم، ریشه‌های نهفته آن هستند.

پژوهش حاضر با هدف روشن سازی بیشتر اخلاق سکولار همانطور که از درون مهارتهای آموزشی دیده می‌شود سازمان یافته است. تحقیقات قبلی در مورد آموزش اخلاق سکولار، مانند (ساکاراناهو و سالمنکیوی (2009) و ریلیاکوس (2014)) تعدادی از مشکلات ساختاری در آموزش را نشان می‌دهد که از این موارد می‌توان به فقدان معلمان واجد شرایط، فقدان کتاب درسی، فضای کلاس و مشکلات در برنامه ریزی کلاس‌ها و … اشاره کرد. این واقعیت که دانش آموزان از رده‌های سنی مختلف در یک گروه آموزشی یکپارچه قرار می‌گیرند نیز معلمان را به چالش می‌کشد. علاوه بر این، موضوع به دلیل تسلط لوتر در سیستم آموزش دینی و فرهنگ مدرسه به حاشیه رانده می‌شود. مباحث فوق این سؤال را ایجاد می‌کند که آیا اهداف درسی می‌توانند برآورده شوند و به همان سطح تحصیلات اکثریت لوتری و سایر مکتبها برسند.

روش

این مطالعه یک رویکرد کیفی است و تلاش می‌شود از طریق صدای معلمان، بینش اخلاق سکولاری محقق شود. از این رو، این مطالعه محدود به دیدگاه معلمان است و چشم انداز دانش آموزان را شامل نمی‌شود، که ممکن است از دید معلمان منحرف شود. مواد تحقیق شامل مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته است که در سال 2011 در مدارس جامع در کلانشهر هلسینکی انجام شد. این مطالعه میدانی به یک پروژه پایان نامه در مورد هویت دانشجویان در آموزش اخلاق دینی و سکولار اقلیت مرتبط است (زیلیاکوس، 2014). در کل، 31 معلم که در کلاسهای مقطع اول تا ششم (7 تا 13 ساله) مشغول تدریس بودند در این مطالعه شرکت کردند. این مطالعه به مصاحبه‌های انجام شده با 8 معلم اخلاق سکولار می‌پردازد.

همه معلمان اخلاق سکولار معلمان دارای مجوز بودند و به‌عنوان معلمان کلاس فعالیت می‌کردند. از 8 معلم 7 نفر زن و 1 نفر مردبودند. اکثر معلمان (5 نفر) متعلق به یک اجتماع دینی نبودند. با این حال، از معلمان، 3 نفر متعلق به کلیسای لوتری انجیلی بودند، اما هیچ یک از این سه معلم در اجتماع آنها فعال نبودند. همه شرکت کنندگان به وضوح آگاه بودند که مشارکت آنها در تحقیق داوطلبانه است. راهنماهای مصاحبه به‌عنوان نقطه شروع مصاحبه‌ها ساخته شدند. مصاحبه‌ها به‌طور متوسط 45 دقیقه طول کشید. رونوشت به صورت لفظی انجام شد. برای اطمینان از محرمانه بودن به تعدادی از معلمان شماره‌ای داده شد، و اطلاعاتی که ممکن بود هویت معلمان یا سایر افراد را نشان دهد، در گزارش ارائه نشد. مطالب با استفاده از روش موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (هاچ 2002). این تجزیه و تحلیل مضامین مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته را به‌عنوان مبنای قرار داده و به صورت استقرایی الگوهای موجود در داده‌ها را جستجو می‌کرد. روند تحلیل تا حد زیادی استقرایی بود و شامل کار به جلو و عقب برای تأیید معناداری و صحت مضامین نوظهور و تصحیح مضامین از طریق مقایسه مداوم و بازخوانی‌های مکرر بود.

نتایج

دیدگاه معلمان درباره موضوع اخلاق سکولار در موارد زیر در شش موضوع ارائه شده است. چهار موضوع اول مربوط به اهمیت موضوع است و دو موضوع بعدی به دیدگاه معلمان درباره چالش‌ها و دامنه موضوع مربوط می‌شود.

یادگیری در یک فضای باز و ایمن

کلاس اخلاق سکولار توسط معلمان به منزله یک فضای باز، گفتمانی و اجتماعی دیده می‌شود. معلمان تلاش کردند تا فضایی برای یادگیری و بحث و گفتگو ایجاد کنند که در آن دانش آموزان احساس راحتی کرده و خود را بیان کنند. این واقعیت که اندازه گروه اغلب نسبت به سایر کلاس‌ها کوچک‌تر بود، باعث ایجاد احساس آشنایی در گروه می‌شد. به گفته شماری از معلمان، دستیابی به این باز بودن ممکن است گاهی اوقات طول بکشد زیرا دانش آموزان از چندین مقطع تحصیلی بودند. اما هدف معلمان ایجاد یک فضای محرمانه بود که در آن دانش آموزان احساس کنند که می‌توانند آنچه را که در ذهنشان است واقعاً بگویند و واقعاً درباره چیزها تأمل کنند. (معلم 6). معلمان اخلاق سکولار تأکید کردند که بازتاب دانش آموزان محور اصلی آموزش بوده و هدف از آن ایجاد فضایی است که این بازتاب‌ها به‌عنوان نقطه شروع آموزش باشند.

هیچ یک از معلمان اخلاق سکولار تصور نمی‌کردند که دانش آموزان در شرکت در کلاس احساس انزوا یا تبعیض کرده باشند. به ویژه، از نظر یک معلم، دانش آموزان بزرگتر احساس می‌کردند که کلاس اخلاق سکولار “جالب توجه” است. همه معلمان این نظر را داشتند که دانش آموزان به‌طور کلی تصور می‌کردند که تعلق داشتن به کلاس تجربهٔ مثبت است و احساس می‌کنند که این یک فضای “سرگرم کننده و بی خطر” است (معلم 8). پیش از این معلمان تأکید می‌کردند که مدارس آنها چند فرهنگی بوده و کلاس‌های اخلاق دینی و سکولار متعدد در بین دانش آموزان عادی بوده است. اما چندین معلم خاطرنشان کردند که دانش آموزان اگر فقط یکی دو نفری در گروه باشند، می‌توانند احساس انزوا کنند، که این امر در بعضی از مدارس اتفاق می افتد.

حضور بسیاری از ادیان در فرهنگ مدرسه نیاز دانش آموزان به ادیان مختلف و به ویژه اسلام را ایجاد کرد. از نظر معلمان، دانش آموزان غالباً کنجکاوی نسبت به جهان‌بینی‌های مختلف و غالباً به سمت ادیان عجیب و غریب‌تر از مسیحیت، مانند ادیان شرقی نشان می‌دادند. با این حال، اقلیت کمی از دانش آموزان کلاس نیز نسبت به همه اشکال دین مقاومت نشان دادند که البته پیشینه خانوادگی به شدت الحادی داشته‌اند.

کسب دیدگاه‌های متعدد در مورد ادیان و جهان‌بینی‌ها

معلمان موضوع خود را دارای محدوده وسیع و معرف دیدگاه‌هایی از ادیان و جهان‌بینی‌های مختلف می‌دانستند. این امر اطمینان حاصل می‌کند که دانش آموزان به جای تمرکز بر روی [جهان‌بینی] خود، (درک معلومات) از همه چیز به‌دست می‌آیند (معلم 1). این به نظر می‌رسید متناقض با کلاس‌های دینی باشد. در بسیاری از دیدگاه‌های معلمان، کلاس اخلاق سکولار در مرحله اولیه نسبت به کلاس‌های خاص دینی، یادگیری در مورد سایر ادیان بوده، و همچنین به جهان‌بینی‌های مختلف غیردینی پرداخته‌اند. حضور بسیاری از ادیان در فرهنگ مدرسه نیاز دانش آموزان به ادیان مختلف و به ویژه اسلام را ایجاد کرد. از نظر معلمان، دانش آموزان غالباً کنجکاوی نسبت به جهان‌بینی‌های مختلف و غالباً به سمت ادیان عجیب و غریب‌تر از مسیحیت، مانند ادیان شرقی نشان می‌دادند. با این حال، اقلیت کمی از دانش آموزان کلاس نیز نسبت به همه اشکال دین مقاومت نشان دادند که البته پیشینه خانوادگی به شدت الحادی داشته‌اند.

در بین معلمان این تصور وجود داشت که کلاس اخلاق سکولار از منظری دور به مذاهب و جهان‌بینی‌های مختلف نگاه می‌کرده و کلاس‌های دینی بیشتراعترافی بوده‌اند. یکی از معلمان این دیدگاه را قویاً ابراز کرد که کلاسهای اخلاق سکولار از “بیرون” به ادیان نگاه می‌کنند:

آنچه اخلاق سکولار را از تعلیم و تربیت دینی متمایز می‌کند این است که ما یک دیدگاه مسیحی یا لوتری را دنبال نمی‌کنیم. ما کاملاً از بیرون نگاه می‌کنیم. ما لوترانیسم را به همان روشی که کاتولیک یا یهودیت را بررسی می‌کنیم، مورد ملاحظه قرار می‌دهیم. ما از بیرون به آنها نگاه می‌کنیم و در داخل هیچ یک از آنها نیستیم. این تفاوت اصلی است (معلم 1). در مقابل، معلم دیگری این دیدگاه را ابراز داشت که کلاس اخلاق سکولار چشم انداز خاصی دارد و یک جهان‌بینی را بیان می‌کند: ‘اخلاق سکولار به نوعی جهان‌بینی دانش آموزان، یا جهان‌بینی‌هایی را که خانواده می‌خواهد از آنها تحصیل کنند نشان می‌دهد. به‌طور طبیعی، مهم است که از چه نوع جهان‌بینی به دنیا نگاه کرد’ (معلم 2). از سوابق دینی یا غیردینی خود معلم، به ویژه در آموزش چیزی دیده نمی‌شد. سه معلمی که به کلیسای لوتر تعلق داشتند این نظر را داشتند که دیدگاه‌های شخصی خود را به کلاس نمی‌آورند. یک معلم قویاً تأکید کرد که دین یک موضوع خصوصی است. چند نفر از آنها اظهار داشتند که در دین خود نه افراطی بوده و نه الحادی. آن‌ها دینداری خود را فرهنگی توصیف می‌کردند و همین امر باعث می‌شد که اجازه ندهند دیدگاه‌های شخصی‌شان بر آموزش تأثیر بگذارد. همانطور که یکی از معلمان اظهار داشت: ‘احساس می‌کنم دین من بسیار گسترده است. من هرگز عضویت خود را در کلیسا به‌عنوان مشکل ندیده‌ام، زیرا خودم را فردی بسیار متفکر و کاملاً سکولار می دانم’ (معلم 3).

پرورش تفکر انتقادی و مهارت‌های اجتماعی

رشد مهارت‌های تفکر و استدلال از سنین پایین قطعاً نقاط قوت این موضوع را نشان می‌دهد. این موضوع باعث می‌شود که درگیر سؤالات و افکار دانش آموزان شویم، مهارت‌های گفتاری و گفتمانی را آموزش دهیم و مهارت‌های همکاری یاد بگیریم که به نظر من عالی است (معلم 3). طبق گفته معلم فوق، هیچ یک از مکتبهای دیگر به‌اندازه کلاس اخلاق سکولار، فضای کافی برای پرورش تفکر و مهارتهای ارتباطی مستقل ندارند. معلم دیگری ابراز این ایده کرد که یک سبک متفاوت از تدریس در مقایسه با سایر کلاس‌ها ایجاد شده است، با لحن گفتگو و چالش برانگیز تر، که خواستار پاسخ و استدلال از هر کسی است. به عقیده بسیاری از معلمان، پرداختن به افکار خود دانش آموزان در قلب موضوع نهفته است. هدف از حمایت از استقلال در اندیشه دانش آموزان توسط چند معلم بیان شده است. دانش آموزان کلاس یک معلم احساس می‌کردند که کلاس اخلاق سکولار در مورد “فکر کردن با مغز خود” است (معلم 7)، که از نظر آنها با در نظر گرفتن کتاب مقدس به‌عنوان پایه آموزش مخالف است. معلمان بر استقلال کودکان تأکید کردند، و این مهم است که همه می‌توانند برای خود تصمیم بگیرند که به یک دین تعلق داشته باشند یا نه، و هیچ کس به هیچ کس نیازی به شخص دیگری نداشته باشد.(معلم 3) معلم دیگری در تدریس کلاس اخلاق سکولار با احساس آرامش داشت، زیرا فرض بر این است که هیچ کس در گروه به یک عقیده خاص پایبند نیست. معمولاً فضای متفاوت به نظرات متفاوت و انتقادی دانش آموزان داده می‌شود، و یک معلم تأکید می‌کند که این امر می‌تواند برای دانش‌آموزانی که در سن بلوغ قرار می‌گیرند بسیار ارزشمند باشد:

کلاس اخلاق سکولار مخصوصاً برای جوانان در دوران قبل از بلوغ مناسب است که به‌طور جدی موارد را زیر سؤال می‌برند. برای مثال، اگر دانش آموز نظر قوی ابراز دارد، این ممکن است کانون اصلی کلاس شود و بحث ایجاد کند. من فکر می‌کنم معلمان غالباً این مباحث را محوری می‌دانند و حتی هسته اصلی اخلاق سکولار را نشان می‌دهند، در حالی که در کلاس دیگر این بحث‌ها به‌عنوان یک وقفه تلقی می‌شوند.(معلم 7) طبق گفته معلمان، تمرینات تقویت مهارت‌های اجتماعی و تعلق گروهی از طریق نقش‌آفرینی و پروژه‌ها بیشتر از سایر کلاس‌ها بود. تبادل نظر در مورد موضوعات متنوع بسیار اساسی بود. با این حال، براساس گفته‌های یک معلم، برخی از دانش آموزان فقط مکالمه را تجربه می‌کنند، که هیچ یادگیری را شامل نمی‌شود. از طرف دیگر دانش آموزان بزرگتر در مقاطع بالاتر می‌توانستند تشخیص دهند که بحث‌ها دارای تمرکز آموزشی بودند.

تقویت هویت شخصی دانش‌آموزان و تکامل آنها به‌عنوان انسان

معلمان کلاس اخلاق سکولار را مکانی عالی برای شرکت در سؤالاتی درباره اختلاف و برابری می‌دیدند. برای مثال، بحث در کلاس‌های اول مربوط می‌شد به اینکه دوست خوب بودن چیست و سپس در مقاطع بعدی سؤالات مضامین چیستی انسان خوب، زندگی خوب، خیر و شر را در بر می‌گرفت. معلمان متعددی تأکید داشتند که اخلاق سکولار به‌عنوان یک موضوع به‌اندازه کلاس‌های دینی که براساس متون دینی مانند کتاب مقدس یا قرآن بوده مبتنی بر واقعیت نبوده است. به گفته یک معلم، اخلاق سکولار به‌عنوان موضوعی “آزادتر و جالب توجه‌تر” به نظر می‌رسد، زیرا می‌تواند بسیاری از ادیان مختلف را در بر بگیرد و بیشتر به معنای چیستی انسان بودن و زندگی در کنار دیگران بپردازد.(معلم 4) تأکید بر انسان شدن و انسان بودن بارها توسط معلمان ذکر می‌شد. اخلاق سکولار معمولاً به‌عنوان «موضوعی در نظر گرفته می‌شود که می‌آموزید چگونه به یک انسان کامل تبدیل شوید.»(معلم 5) معلم دیگری که در پایین توصیف می‌شود این موضوع را اصلی‌ترین موضوع می‌دانست: «ما درگیر سؤالات اساسی هستیم که از رشد به‌عنوان انسان پشتیبانی می‌کند. من همیشه می‌گویم اخلاق سکولار درمورد مطالبی است که به ما کمک می‌کند تا در بین سایر انسان‌ها به‌عنوان انسان زندگی کنیم و با کیستی خود خوب باشید. اگر کسی از من سؤال کند که اخلاق سکولار چیست، این‌گونه خلاصه می‌کنم.»(معلم 3)

به همین ترتیب، دو معلم دیگر تأکید کردند که اخلاق سکولار نه صرفاً یک موضوع درسی، که واقعاً آموزشی است. تعلیم و تربیت دانش آموزان برای تبدیل شدن به انسانهای خوب، از نظر یک معلم یک هدف مهم بود، که از طریق یادگیری مهارت‌های تفکر، بیان خود، استدلال، یادگیری از جهان‌بینی‌های دیگر، و همچنین کسب نگرش مدارا دنبال می‌شد. ماهیت گسترده موضوع و برنامه درسی تعریف نشده باعث شده است که سؤالات دانش آموزان به‌عنوان نقطه شروع مطرح شوند. همانطور که یکی از معلمان اظهار داشت، دانش آموزان از نظر او راضی بودند که علایق و تجربیاتشان در کلاس جدی گرفته می‌شدند.

از نظر یک معلم، آموزش دینی لوتری انجیلی و همچنین آموزش دینی کاتولیک و ارتدکس، در مدارس دارای ارزش بیشتری بودند: «اخلاق سکولار هنوز یک موضوع در حاشیه برای ما فنلاندی‌ها است. من فکر می‌کنم مسیحیت هنوز حکومت می‌کند.»
چالش‌های یک موضوع جامع

اکثر معلمان در این مطالعه معتقدند که اخلاق سکولار به دلیل ویژگی گسترده و نامشخص آن، تدریس موضوعی جالب اما چالش برانگیز است:

«بی‌حد و حصر بودن موضوع همچنان یک چالش است. حتی اگر برنامه درسی محتوا و اهداف آموزش را تعریف کند، موضوع در مقایسه با، آموزش دینی و تاریخ، محدود و مبهم است. این برنامه درسی کاملاً مبهم و غیرقابل تعریف از سایر موضوعات است.»(معلم 3)

طبق گفته معلم فوق، این موضوع هنوز سعی می‌کند جایگاه خود را در مدرسه جامع پیدا کند، حتی اگرچه از ابتدای دهه 1980 تدریس می‌شود. برنامه درسی، کتاب‌های درسی و مطالب آموزشی به همان اندازه مانند سایر موضوعات مکتب‌ها تدوین نشده است. کاراکترهمه جانبه موضوع را می‌توان در برنامه درسی در چند موضوع گسترده مانند “انسان و جهان” مشاهده کرد. به گفته یکی از معلمان، موضوعی از این دست می‌تواند بی پایان بررسی شود. معلمی شکایت می‌کرد که موضوع فاقد ساختار و چارچوب‌های مناسب است.

چند معلم اظهار داشتند که با شخصیت فلسفی موضوع مشکل دارند. ترغیب دانش آموزان جوان به تأمل و بحث همیشه آسان نبود و برخی از معلمان در موردبحث و گفتگو و ایجاد دانش آموزانی فعال تفاوت‌های اساسی بین گروه‌ها تجربه کردند. به گفته معلمان، شخصیت ناشناخته موضوع نیز در این مورد منعکس شده است که دانش آموزان موضوع را به‌اندازه سایر دروس مدرسه ارزش نمی‌گذاشتند:

«اخلاق سکولار یک موضوع پر رمز و راز است. ما در کلاس بحث کرده‌ایم که اخلاق سکولار چیست، اما توضیح دادن در مورد چیستی آن- طبیعت و ارزش‌ها و چیزهای دیگر دشوار است. این کمی انتزاعی است و فکر می‌کنم بچه‌ها لزوماً نمی‌دانند یا نمی‌دانند که چرا ما در اینجا هستیم […] اغلب کسی برای چیزی که کاملاً واضح نیست، ارج نمی‌نهد.»(معلم 2)

از نظر چندین معلم، اخلاق سکولار و آموزگاران آن وضعیت مشابهی با سایر موضوعات نداشتند و از نظر یک معلم، آموزش دینی لوتری انجیلی و همچنین آموزش دینی کاتولیک و ارتدکس، در مدارس دارای ارزش بیشتری بودند: «اخلاق سکولار هنوز یک موضوع در حاشیه برای ما فنلاندی‌ها است. من فکر می‌کنم مسیحیت هنوز حکومت می‌کند.»(معلم 3)

معلمان در این مطالعه به اتفاق آرا تأکید کردند که کلاس اخلاق سکولار برای همه مناسب خواهد بود. با این حال، کلاس‌های آنها در حال حاضر شامل یک گروه سکولار کاملاً همگن بود. معلمان تأکید کردند که دانش آموزان در کلاس‌هایشان سکولار بودند، از جمله کسانی که به یک اجتماع مذهبی اقلیت تعلق داشتند. همانطور که یکی از معلمان اظهار داشت: “این دانش آموزان در خانه‌های خود سنن دینی قوی ندارند. اگر داشتند، اخلاق سکولار را مطرح نمی‌کردند.»

موضوع اخلاق برای همه

تمام معلمان مصاحبه شده بر این عقیده بودند که کلاس اخلاق سکولار برای همه دانش آموزان مناسب خواهد بود. در حقیقت اکثریت معلمان بر خلاف الگوی تفکیکی فعلی آموزش، موضوع مشترک اخلاق، اخلاق یا فلسفه را ترجیح می‌دهند.

به نظر من آموزش دینی به خانواده‌ها و نه مدرسه تعلق دارد، و ما باید برای همه دستورالعمل مشترک داشته باشیم […] این نظر من است که همه دانش آموزان به‌طور مستقل از موضع دینی یا غیردینی خود در همان کلاس شرکت کنند – کلاسی که در آن همه بدون ترس از گرویدن به دین دیگر یا تحمیل دین دیگر بر آن‌ها می‌توانند آزادانه شرکت کند (معلم 3). معلمان اخلاق سکولار این احساس را داشتند که آموزش و پرورش دینی لزوماً نه توسط مدرسه، بلکه توسط اجتماعات دینی انجام می‌شود. ازدیدگاه معلمان، سیستم تفکیکی کنونی – ادیان را در صندوق‌های بسته‌ای قرار می‌دهد و سازمان آموزش و پرورش نه گفتگوی واقعی بین اخلاق سکولار و ادیان مختلف را تشویق می‌کند و نه آن را امکان پذیر می‌سازد (معلم 3). معلمان معمولاً تأکید می‌کردند که مهم است که همه دانش آموزان درمورد مباحث اخلاقی که در کلاس اخلاق سکولار در کنار هم قرار دارند بحث کنند. به گفته یک معلم، آموزش مشترک همچنین مشکل دانش آموزان مبنی بر نداشتن جسارت بیان اخلاق سکولار به دلیل فشار همسالان در جوامع کوچک‌تر را حل و فصل می‌کند.

معلمان در این مطالعه به اتفاق آرا تأکید کردند که کلاس اخلاق سکولار برای همه مناسب خواهد بود. با این حال، کلاس‌های آنها در حال حاضر شامل یک گروه سکولار کاملاً همگن بود. معلمان تأکید کردند که دانش آموزان در کلاس‌هایشان سکولار بودند، از جمله کسانی که به یک اجتماع مذهبی اقلیت تعلق داشتند. همانطور که یکی از معلمان اظهار داشت:

“این دانش آموزان در خانه‌های خود سنن دینی قوی ندارند. اگر داشتند، اخلاق سکولار را مطرح نمی‌کردند»(معلم 1). تبدیل اخلاق سکولار به یک موضوع برای همه در عمل نیاز به تغییراتی دارد تا یک گروه دانشجویی متنوع را در بربگیرد.

بحث

در این مقاله، جایگزینی برای آموزش دینی در یک مدل جداگانه از آموزش دینی ارائه شده است. با این حال، در بحث بین‌المللی اخیر در مورد آموزش‌های دینی، الگوهای تلفیقی آموزش دینی به‌طور فزاینده‌ای موردتوجه قرار گرفته است. آموزش دینی، که در درجه اول بر یک دین یا جهان‌بینی خاص متمرکز است، در یک جامعه پسا سکولار که در آن تنوع مذهبی و جهان‌بینی یک بخش اساسی جامعه و فرد است، به چالش کشیده می‌شود (آلبرت، 2010؛ باوی، پترسون و راول، 2012). یک موضوع تعاملی می‌تواند جهان‌بینی‌های دینی و غیردینی را در بر بگیرد و به تبع آن “آموزش جهان‌بینی” نامگذاری شود. ایده اصلی ایجاد موضوع مشترک برای همه دانش آموزان صرف نظر از پیشینه جهان‌بینی آنها است. در فنلاند پروژه‌های آزمایشی آموزش جهان‌بینی یکپارچه در حال حاضر در مدارس جداگانه انجام شده است (آهس، پول‌تر و کلیونیمی، 2015).

معلمان در این مطالعه همگی تأکید کردند که کلاس اخلاق سکولار می‌تواند موضوعی مناسب برای همه باشد، و می‌دیدند که به‌طور گسترده روی ادیان و جهان‌بینی‌های مختلف متمرکز است. این کلاس از آموزش دینی، که اغلب مذاهب جهان را در مرحله بعدی معرفی می‌کرد، متمایزشده است. علاوه بر این، در دیدگاه معلمان، آموزش اخلاق سکولار به شدت بر آزادی کودک در انتخاب جهان‌بینی شخصی خود تأکید دارد. آموزش دینی از نظر معلمان بیشتر تمایل به داشتن هویت خاص داشت (رجوع کنید به زیلیاکوس، 2014). با این حال، از دیدگاه‌های برخی معلمان، اخلاق سکولار به ادیان و جهان‌بینی‌های مختلف ازیک افق دور، حتی از “خارج”، که به نظر می‌رسد مشکل ساز است نگاه می‌کند. این نیاز در معلمان وجود دارد تا آگاهی خود را نسبت به دیدگاه‌های متفاوت و متقاطع در مورد جهان‌بینی‌ها افزایش دهند و همچنین نسبت به سوابق علمی خودشان تأمل کنند. همانطور که معلمان خاطرنشان کردند، کلاس اخلاق سکولار، گروهی متشکل از همجنس و سکولار را نشان می‌داد. برای ایجاد یک آموزش تلفیقی، که شامل انواع دیدگاه‌های مختلف جهان‌بینی در بین دانش آموزان باشد، دامنه گسترده‌تری نیز مورد نیاز است.

با تمرکز جدی بر رشد دانش آموزان به‌عنوان انسان و همچنین مهارت‌های تفکر اجتماعی و انتقادی، اخلاق سکولار به رسالت مدرسه جامع توجه به خصوصی دارد. تأکید بر کلاس اخلاق سکولار که نمایانگر یک فضای امن است نیز از اهمیت برخوردار است. به گفته جکسون (2014)، یک فضای امن می‌تواند به‌عنوان استعاره برای فضای کلاس مطلوب توسط معلمان مورد استفاده قرار گیرد تا در مورد جهان‌بینی‌های دینی و غیردینی که دانش آموزان قادر به ابراز عقیده خود هستند، بدون ترس از تمسخر یا حاشیه سازی، به تدریس بپردازند. این ویژگی لزوماً تنها ویژگی کلاس اخلاق سکولار نیست، بلکه به وضوح در بین معلمان به‌عنوان قوت موضوع مورد تأکید قرار گرفته است. تأکید زیادی بر زندگی شخصی و جهان‌بینی دانش آموزان نیز به چشم می‌خورد، و اغلب بر هدف یادگیری “حقایق” درباره جهان‌بینی‌های مختلف حاکم بود. با این حال، این ویژگی همچنین تمایل به ناشناخته بودن دامنه موضوع داشت که این امر چالش‌های بزرگی را برای معلمان ایجاد می‌کرد. برای توسعه آینده آموزش و پرورش و یک آموزش بین‌المللی یکپارچه ممکن است کلیدی است که این چالش‌ها و نقاط قوت موضوع موردتوجه قرار گیرد.

 

* Article in Journal of Beliefs and Values · August 2016

نویسندگان

هریت زیلیاکوس، موسسه علوم رفتاری، دانشگاه هلسینکی

آرتو کالیونیمی، گروه تربیت معلم، دانشگاه هلسینکی، فنلاند

مترجم ” سید یاسین حسینی دکتری جامعه شناسی فرهنگی

 

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. حسینی

    آفرین به این مترجم

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.