سخنرانی‌ها/ معرفی قرآن مورخان (بخش۲) به روایت مجید سلیمانی

بخش دوم سخنرانی مجید سلیمانی با عنوان «معرفی قرآن مورخان»

بخش اول این سخنرانی را از این‌جا بشنوید.

 

معرفی قرآن مورخان (بخش۲) به روایت مجید سلیمانی

من مجید سلیمانی هستم و این گفتار دوم خواهد بود در معرّفی کتاب قرآن مورّخان. بخش آغازین اشاره‌ای داشت به رونق و جوشش مطالعات و پژوهش‌های آکادمیک غربی در حوزه قرآن‌پژوهی و علل عمده آن.

 

اینک به معرّفی خود کتاب می‌پردام و همین جا ذکر کنم که مقصود «معرّفی» است و نه نقد کتاب.

 

کتاب «قرآن مورخان»، Le Coran des historiens اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی به زبان فرانسه توسط انتشارات سرف منتشر شد. کتاب شامل سه هزار و چهار صد برگ است در سه جلد. یک جلد چهارم هم، شامل کتابشناسی جامع و اعلام قرآنی، به صورت الکترونیکی منتشر خواهد شد که امکان تکمیل دایم این منابع را فراهم کند.

 

کتاب حاصل همکاری حدود سی مورّخ، نسخه‌شناس، قرآن‌پژوه و اسلام‌شناس برجسته غربی‌ست، تحت مدیریت و سرپرستی مشترک «محمّدعلی امیرمعزّی» و «گیوم دی».

 

محمد علی امیر معزی، استاد برجسته دانشگاه سوربون فرانسه و مدرسه عملی مطالعات عالی، و پژوهشگر ارشد مطالعات اسماعیلی در لندن، به خوبی در ایران شناخته شده هستند. هم به دلیل اصالت ایرانی ایشان، هم حوزه تحقیقاتی که پیشتر و بیشتر الهیّات شیعه و تاریخ تحوّلات آن بوده و البته برخی آثار ایشان هم در ایران ترجمه و چاپ شده است، همچون کتاب «تشیع، ریشه‌ها و باورهای عرفانی»، «راهنمای ربّانی در تشیع نخستین» و احتمالا ترجمه کتاب‌های دیگری هم از ایشان در راه است. برای ما خالی از لطفی نیست که بدانیم ایشان امروزه صاحب کرسی مرحومان لویی ماسینیون و هانری کُربَن هستند گرچه با کُربَن اختلاف مشرب بسیاری دارند، چون ایشان بیشتر مورّخ هستند و کُربَن بیشتر فیلسوف بود. جدای سرپرستی کار، در این مجموعه قرآن مورّخان هم مقاله‌ای دارند به نام «تشیّع و قرآن» که آخرین مقاله جلد اوّل است.

 

گیوم دی اسلام‌شناس فرانسوی است، متولّد ۱۹۷۴ میلادی، و استاد دانشگاه آزاد بروکسل و صاحب آثار متعدد در مباحث قرآن‌پژوهی و آغاز اسلام به زبان‌های انگلیسی و فرانسه. به گمان من یکی از جدّی‌ترین و موثّرترین پژوهشگران بوده‌اند در این حوزه، خیلی هم متمرکز بوده‌اند و تحقیقات بسیار راهگشایی هم داشته‌اند، به این معنی که یک تغییر گفتمان ایجاد کردند، یافته‌های جدیدی داشتند در چندین زمینه. مفهوم‌سازی می‌کنند و حوزه‌ها و روش‌های جدید تحقیق پیشنهاد می‌کنند. در همین مجموعه هم باز سرپرستی مشترک کار، از نویسندگان اصلی هستند، دو مقاله به نسبت بلند دارند در مقدّمه، یکی به نام، «مصحف قرآنی، بافتار و ساختار» و دیگری در خصوص «رسمیت یافتن یا قانونی شدن قرآن» است، Canonisation که به تاریخ ابتدایی قرآن می‌‌پردازد. آنچه که در روایات آمده در خصوص جمع‌آوری قرآن و البته سنجش آن با داده‌های متن‌پژوهی در باب شکل‌گیری و نهایی شدن قرآن. گیوم دی همچنین از شارحان اصلی بخش دوم است، یعنی توضیحات حدود ۲۲ سوره را فراهم کرده، بیشتر از سور میانی قرآن، که پنج تای آن‌ها باز کار اشتراکی‌ست با سه محقق دیگر.

 

در خصوص ایده ابتدایی کار، محمّدعلی امیر معزّی توضیح داده. می‌گوید که ناشر کتاب به او ابتدا پیشنهاد داده بود که ترجمه دیگری از قرآن فراهم کند ولی ایشان می‌گویند که حدود شصت ترجمه از قرآن در زبان فرانسه موجود هست و این کار سود چندانی نخواهد داشت ولی به جای آن پیشنهاد می‌کنند که کار متفاوتی صورت بگیرد و با توجه به دامنه پژوهش‌های آکادمیک و نتایج عمده‌ای که در یکی دو دهه اخیر حاصل شده، مجموعه‌ای فراهم شود که این نوع تحقیقات که بیشتر در حلقه خاص محققان دانشگاهی بوده به مخاطبان عام ارایه بشود. از این جهت لازم هست که بگوییم که کتاب سرشار از نکته‌های نوست برای مخاطبان علاقمند و نه فقط در خصوص داده‌ها، در خصوص نوع و شیوه پژوهش که همان روش تاریخی-انتقادی‌‌ست، historico-Critique.

من همین جا یک توضیح کوتاهی در خصوص این واژه انتقادی بیاورم که نه تنها در فارسی که در زبان‌های فرنگی هم گاه مایه سوتفاهم می‌شود. به قول مولانا، اشتراک لفظ دایم رهزن است. روش انتقادی در این بحث به معنی موضع نقد و انکار و اشکال‌جویی و نظایر آن نیست. یک روش مواجهه علمی است. نمی‌گوییم تنها روش علمی است، منتهی یک متد است. به مثال می‌گوییم، در خصوص ادب کلاسیک، که این شاهنامه یا مثنوی تصحیح و شرح انتقادی شده است. باز به قول مولانا، «مثل نبود این مثال آن بود…» یعنی یک قواعدی دارد که مورد قبول عموم پژوهشگران و متخصصان در آن حوزه است که این روش را برگرفته‌اند. شواهد و قراین عمومی ارایه می‌دهند و بر همین اساس استدلال می‌کنند و امکان ردّ و قبول را فراهم می‌کنند.

 

ضرورت این روش، فاصله گرفتن از متن هست. یعنی وارد نکردن باورهای شخصی یا اعتقادی در استدلا‌ل‌ورزی. به معنی کنار گذاشتن کلّی آنها نیست. در همین مجموعه هم مسلمانان همکاری داشته‌اند منتهی خب معیارهای این متد را رعایت کرده‌اند که آوردن روشمند قراین تاریخی، لغوی، ادبی و تحلیلی‌ست از این منظر.

 

به این معنی قرآن مورّخان، مطالعه تاریخی- انتقادی است در خصوص قرآن. دقت‌ کنیم که همچو محققی، با منبع نهانی و نهایی کلام درگیر نمی‌شود و در این خصوص هم نظر نمی‌دهد. اساسا در عهده او نیست و مورد توجه او هم نیست. مطالعهٔ متن قرانی است و شیوه تحوّل و تالیف آن، همچنان که در خصوص هر کتاب مهم دیگری در تاریخ. از منظر همچو پژوهشگری، قرآن یک سند یا گزارش یا متن بسیار مهم تاریخی، مذهبی و ادبی کهن است که سرمنشا تاثیرات گسترده‌ای در تاریخ بوده است، مثل بایبل، کتاب مقدّس و انجیل و از این رو همان نوع مطالعات که آنجا صورت گرفته در اینجا هم جاری خواهد بود. مورخ اگر بگوید که این بخش از متن بازنویسی شده، این قسمت متاثر است از فلان کتاب، با دلایلی بیاورد که به مثال جزییات و اجزای روایت خیلی نزدیک هست و تصادفی نیست یا منبع دیگری، یا بگوید که این قطعه یا آیه یا آیات افزوده شده، یک تفسیر یا توضیح بوده که بعد در میان آمده، در هر حال باید شواهد تاریخی و ادبی و لفظی و متنی و تحلیلی ارایه کند. مثلا بگوید که این کلمه در معنی متفاوتی استفاده شده، سجع کلام را ناهماهنگ کرده، از نظر دستوری، به دلیل این تغییر، یک پیچشی در کار افتده یا تعقیدی پیش آمده که مفسران را دچار سختی کرده، مرجع ضمیر عوض شده، یا به مثال اشارت تاریخی متن به دوره دیرتری برمی‌گرده… و گاه همه این‌ها با همدیگر.

این نوع نگاه در بین ما چندان رایج و قوی نیست. نه فقط به دلیل اعتقادات دینی بلکه سابقه و سنّت بلند تفسیرات و تاویلات مذهبی و گاه ذوقی و عرفانی، که خیلی نسبت روشنی با روش انتقادی-تاریخی ندارد. به هر حال هر روشی، حال تفسیر، تاویل و تحقیق محصولات خودشان را دارند و از هر کدام معنای دیگری حاصل میشود، منتهی باز به قول مولانا،  هر یکی سوی مقام خود رود، هر یکی بر وفق نام خود رود و باید سعی کرد در این میان روش‌ها و مواضع در هم آمیخته نشوند.

 

 

کتاب قرآن مورخان، چنان که از عنوان کتاب برمی‌آید، بررسی قرآن است از منظر مورّخان، به همان شیوه‌ای که آمد. از این منظر، بیشترین توجه هم به بستر تاریخی، فکری، مذهبی ناحیه‌ای‌ست که قرآن در آن شکل گرفته است، چنان که از داده‌های تاریخی و متنی و برخی گزارش‌ها و روایات برمیاد. منتهی تکیه قطعا بر روایات اسلامی نیست، به صورت عامدانه وزنهٔ روایات و تفسیرات اسلامی بسیار اندک هست. به یک معنی قرآن مورخان، قرآن قبل از اسلام هست، یعنی قرآن و پیام او و مخاطبان او، پیش از آن گذشتن از صافی مفسّران اسلامی، آن خوانش و تفسیری که عالمان اسلامی، دو سه بلکه چند سده بعد، با فاصله زمانی به نسبت بلندی به آغاز اسلام، از قرآن داشته‌اند. قصد بر این هست که مورخ یا محقق، هر چه نزدیک‌تر بشود به معنایی که متن در آن زمان، یعنی در آغاز قرن هفتم میلادی داشته، چه گفتمانی ایجاد کرده، چه مخاطبانی داشته، در دایره مومنین و در بیرون آن. این مخاطبان چه کسانی بوده‌اند، کدام مجامع یا جریان‌های مذهبی بوده‌اند، مشرکان یا چند خدایان، یهودیت، مسیحیت، آنچه امروزه مسیهودیت خوانده می‌شود judeo-chrétians یا Jewish Christians یعنی یهودیانی که عیسی رو هم به پیامبری قبول داشته‌اند، نه به عنوان فرزند خداوند، بلکه به عنوان مسیحا. یا از آن رو مسیحیانی که به سنّت یهودیت عبری وفادار مانده بودند که ار منظر پژوهشگران این نگاه منعکس شده است در قرآن، دست کم در دیالوگ‌ها و گفتگوها. چندین مقاله مهم کتاب در همین خصوص است که ما در معرفی یادداشت‌ها به آن بازمی‌گردیم.

 

این عدم اعتماد به منابع اسلامی، چه در تاریخ چه در تفسیر، بیشتر حاصل همان نگاه انتقادی تندی‌ست که در دهه هفتاد قرن بیستم در انگلیس رخ داد به پیشرویی john wansbrough و دو شاگرد بعدی او patricia Crone  و Michael Cook در کتاب‌ها و مقالات متعدد. بیشترین نقد هم البته اشاره کرده‌ایم این است که این روایات و متون با فاصله بسیار بلندی از آغاز اسلام شکل گرفته، سنّت کتابت چندان قوی نبوده، حافظه جدای این که قابل اعتماد نیست، آن هم در زمانه‌ای چنین پر تب و تاب، خودش را بازسازی می‌کند و حتی در نقل و انتقال یک بازگویی و بازنویسی رخ می‌دهد. از سوی دیگر، جامعه اسلامی در این فاصله، به دلیل فتوحات در شرق و غرب عالم، تفاوت‌های بنیادین کرده. تبدیل به یک قدرت جهانی شده و اصلا صفحه تاریخ و جغرافیا رو تغییر داده، و نیاز به یک هویت مناسب دیگری داشته است در مقابل ادیان جهانی دیگر. از این رو الهیات و تاریخ و کتاب مقدس خودش را می‌طلبد، برخوردهای فکری و مذهبی جدیدی پیش آمده، مقابله و مناظره و مقایسه‌ای رخ داده که البته از منظر برخی پژوهشگران نه تنها در تفسیر متن بلکه در خود متن منعکس شده. جدای این برخود با اقوام و ادیان دیگر، بحث نزاع و جنگ‌های داخلی‌ست که برای همه ما آشناست، بعد از قتل خلیفه دوم، شورش‌ها در عهد عثمان، جنگ‌های داخلی دوران خلافت امام علی و بعد انتقال حکومت به شام، ناآرامی‌های عراق و بعد واقعه کربلا و تبعات آن، حکومت زبیریان، گسترش قدرت امویان… دوران بسیار پرآشوبی‌ست و در میانه این دوران است که روایات در حال ضبط و نقل و شکل‌گیری‌ست، روایات آغاز اسلام که هنوز هم مکتوب نشده است. تاریخ قرآن در این دوره که محلّ بحث است. جوانب دیگر قضایا را هم می‌توان دید، مثلا یک راوی در یک سوی عالم اسلامی، در بخارا و خراسان و شاید در بغداد دویست سیصد سال بعد در خصوص وقایع حجاز احادیثی را جمع‌آوری می‌کند و بعد در مقدّمه کتابی که بعدها هم مرجع شده می‌گوید که من درصد خیلی اندکی از آنچه به دست آوردم معتبر دانستم، یعنی یک مجموعه‌ای است که قطعا بازتاب‌دهنده بخشی از تاریخ بوده ولی سیر شکل‌گیریش چنان است که مطابق معیارهای اصولی مورّخان، اعتماد به آن‌ها دست کم به عنوان منابع اولّیه، بسیار مشکل است. یک جمله مشهوری هست از پاتریشیا کرون که میگوید ما می‌توانیم این مجموعه روایات سنتی رو بپذیریم، یا رد کنیم ولی در کلّ نمی‌توانیم با اون کار کنیم.

 

حال این نگاه تند و شکّاکانه در کلّیت این روایات هم بعدها کمی تعدیل شد، هم توسط خود نویسندگان و البته پژوهشگرانی که بعدها آمدند ولی تاثیر عمیق و قطعی خودش را بر مباحث قران‌‌پژوهی و تاریخ اسلام باقی گذاشت و خصوصا باعث شد که هم نقد بهتری صورت بگیرد، توجه به منابع دیگر افزون بشود و هم جایگاه و قوّت و ضعف این اخبار بهتر دیده شود.

 

امیر معزّی و گیوم دی، در مقدّمه کتاب به تاریخ همین تحوّلات نگاه انتقادی هم اشاره می‌کنند. می‌گویند که یک الگوی قدیمی‌تر مطرح بوده مثل نولدکه که خطوط کلّی روایات اسلامی رو می‌پذیره، حالا طبیعتا آن را سکولاریزه می‌کند، ولی در عین حال می‌پذیرد که بله، متن قرآن به کل از پیامبر اسلام هست، منطبق هست از نظر تاریخی با دوره حیات پیامبر و شیوه جمع‌آوری و استنساخ و تبدیل شدنش به مصحف در یک فاصله زمانی خیلی کوتاه رخ داده است از آن طرف ما پژوهشگرانی داریم که گفتیم اعتماد کمتری به آن منابع دارند. هر دو این‌ها به قاعده ملتزم هستند به روش‌های انتقادی منتهی آن گروه اول را بیشنه‌گرا maximalsit می‌نامند و این گروه دوم را که گفتیم اعتماد کمتری به منابع اسلامی دارند کمینه‌گرا minimaliste و عموم پژوهشگران هم در این میانه هستند. در همین مجموعه هم این را می‌شود دید. به نظر من، مثلا خود گیوم دی یا استفان شومیکر که مقاله مهم «حیات‌های پیامبر» را نوشته در طیف کمینه‌گرا هستند و برخی مورّخان هم مثل کریستین روبن گشوده‌تر هستند و می‌گویند که باید دید در چه موضوعی، در چه دوره زمانی ما به این منابع رجوع می‌کنیم. معتقد هستند که روایات سنّتی تکمیل‌کننده منابع دیگر هستند. یک تحقیق خیلی جالبی از ایشان می‌خوانیم در مورد سوره اصحاب فیل در همان یادداشت اوّل کتاب که به نظر من نمونه خیلی موفّق هست در تلفیق و تکمیل آنچه ما از منابع سنّتی داریم به مثال از ازرقی و ابن هشام و بعد آنچه کتیبه‌ها و گرافیتی‌ها و دست‌نویس‌های دیگر به دست می‌دهند.

هر چه هست، این روشن است که روایات سنتی کافی نیستند. به مثال عموم داده‌های باستان‌شناسی و آنچه که از گزارش‌های پیشااسلامی داریم و البته خود قرآن، آن تصویر رایج از عهد «جاهلیت» را تایید نمی‌کنند که عموم مردم، خصوصا در شهرها، بت‌پرست بوده‌اند و با آیین‌های توحیدی آشنا نبوده‌اند چون اگر چنین بود، این همه دیالوگ های قرآنی با مسیحیان و یهودیان، ذکر بسیار اشارت‌آمیز و مجمل قصص و داستان‌هایی پیامبران بنی‌اسراییل، از ابراهیم و نوح و موسی و گفتگوهای بلند با مسیحیان، اشارات در خصوص عیسی، مریم و اصطلاحات مسیحی و نظایر آن، توجیه سختی خواهد داشت و تصور می‌رود که مخاطبان با این حکایات آشنایی دقیقی داشته‌اند. بر همین مبنا، می‌شود رفت و برخی گزارش‌های سنتی را هم دوباره خواند، مثلا اصنام ابن کلبی رو. اگر پیشتر در خصوص آن بت‌ها می‌خواندیم که چه بوده‌اند و کجا بوده‌اند، حال از این منظر هم خوانده می‌شود که چه مناطقی ذکر نشده و بعد در سایه آن داده‌های دیگر، معلوم می‌شود که شبه جزیره تا چه حدّ قلمرو ادیان یهودی-مسیحی بوده. این که حکومت حمیر هم که به عنوان قدرت غالب در دو سده، ابتدا یهودی بوده و بعد مسیحی، نمی‌توانسته تاثیرش رو بر کل منطقه و خصوصا عربستان غربی نگذاشته باشد.

 

حال برای این که همچنان در مقدّمه نمانیم.

 

از سه جلد کتاب، جلد اوّل بیست مقاله است از نویسندگان مختلف در سه بخش، که به تاریخ آغاز اسلام، زمینه تاریخی و جغرافیایی آن و جریان‌های عمده مذهبی در شبه جزیره و اطراف آن می‌پردازد و بعد هم مقالاتی است در باب ساختار و بافتار قرآن.

 

جلد دوم و سوم بررسی و توضیحات خود متن قرآن است، از ابتدا تا انتها. گاه آیه به آیه و گاه مجموعه‌ای از آیات. نویسندگان این مجموعه متفاوت هستند و هر یک تعدادی از سور رو پوشش دادند، در کل حدود دوازده نویسنده در این بخش قلم زدند. پنج سوره هم حاصل همکاری دو نویسنده بوده است. هر یک از توضیحات، یک مقدمه‌ای دارد که مطابق الگوی یکسانی ابتدا به سوره می‌پردازد و برخی وجوه کلی را روشن میکند، تعداد آیات، ساختار سوره، جوانب ادبی همچون سجع کلام و تغییراتش، موضوعات  و محتوای کلی آن و بافتارش و بعد چنان که آوردیم هر چند آیه که مرتبط دانسته ‌شده‌اند، شرح داده شده‌اند همراه با جمع‌بندی عموم پژوهش‌های پیشین.

 

این قسمت دوم، یعنی توضیحات، شامل جمع‌بندی عموم تحقیقات در ذیل تمامی آیات، به شیوه تاریخی-انتقادی جدید، سابقه ندارد. پیشتر البته اثر مایکل کوک را داریم در دهه نود، یا به مثال پانویس‌هایی که برخی مترجمان مثل رژی بلاشر بر ترجمه خودشان دارند ولی البته هیچ کدام در این ابعاد نیست و خب این جامعیت رو ندارند و از این رو می‌گوییم که اتفافی بی‌سابقه است و در این نوع مطالعات یک رفرنس یا مرجع خواهد بود.

 

در نوبت دیگری بازمی‌گردیم به جلد اوّل و مجموعه مقالات را یک به یک معرفی کنیم که به چه نکاتی پرداخته‌اند. ممنونم از همه شما.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.