از آیت‌الله هاشمی بیاموزیم

رضا استادی

چندی پیش شنیدم که برخی از علاقمندان آیت‌الله هاشمی درصدد تهیه یادنامه‌ای هستند که در چهلم ایشان منتشر شود به فکر افتادم از منظری دیگر غیر ستایش و مدح که به درد خودم و دیگران به ویژه طلاب عزیز و دانشجویان گرامی بخورد چیزی بنویسم و آن اینکه از برخی از برجستگی‌های زندگی آیت‌الله هاشمی مطالبی بیاموزیم و عمل کنیم زیرا اینکه فقط به ستایش از دیگران بسنده کنیم و خودمان اهل عمل نباشیم بهره وافری نخواهیم داشت.

پس از درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با عباراتی مختلف از خدمات و اخلاق و آثار او ستایش شد و به ویژه پیام بسیار معنی‌دار و روشنگر رهبر بزگوار انقلاب بر برخی از داوری‌های نادرستی که پیش از فقدان او می‌شد خط بطلان کشید و شرایط جدید و احترام کم نظیری که از قاطبه مردم دیده شد بازار ستایش‌ گرم‌تر و حتی مخالفان دیروز آقای هاشمی هم به زبان آمدند و ستایش کردند که البته لازم بود بسیاری از آنها عذرخواهی هم می‌کردند که کمتر انجام شد. بنده به یاد ندارم که در طول این سالها که ایشان مصدر اموری بود چیزی گفته باشم که نیاز به پوزش طلبی داشته باشد بلکه با اینکه یک بار شرایط جامعه ایجاب می‌کرد که سکوت کنم از یکی از تریبون‌ها که در اختیارم بود به کسانی که فریب خورده و با عبارتی مستهجن علیه ایشان شعار دادند اعتراض کرده و گفتم باید استغفار کنید اما در هر حال اگر در این مورد آقای هاشمی یا در موارد دیگر لغزشی داشته‌ام که حتماً داشته‌ام از خدای متعال طلب آمرزش دارم. انّه مقیل العثرات و غافر الخطیئات.

چندی پیش شنیدم که برخی از علاقمندان آیت‌الله هاشمی درصدد تهیه یادنامه‌ای هستند که در چهلم ایشان منتشر شود به فکر افتادم از منظری دیگر غیر ستایش و مدح که به درد خودم و دیگران به ویژه طلاب عزیز و دانشجویان گرامی بخورد چیزی بنویسم و آن اینکه از برخی از برجستگی‌های زندگی آیت‌الله هاشمی مطالبی بیاموزیم و عمل کنیم زیرا اینکه فقط به ستایش از دیگران بسنده کنیم و خودمان اهل عمل نباشیم بهره وافری نخواهیم داشت.

1. جوانی
اگر در حدیث آمده که فردای قیامت از جوانی انسان سوال می‌شود (عن شبابه فیما ابلاه)، ‌آقای هاشمی از نوجوانی و جوانی خود خوب استفاده کرد ده سال یا کمی بیشتر تحصیل کار جدی او بود به طوری که بار علمی خود را بست و زمینه استفاده از قرآن و احادیث را پیدا کرد و آینده عمر او شاهد این مطلب است. او برخلاف بسیاری از جوانان که فکر می‌کنند باید پس از دوران جوانی خدمت را آغاز کنند در همان دوران یعنی زمانی که فقط بیست و پنج سال داشت به فکر خدمت فرهنگی بزرگی افتاد و با کمک همفکران خود نشریه‌ای بسیار وزین که در آن شرایط کار بسیار تازه و مفیدی بود را راه انداخت که باید آن نشریه به خصوص با نویسندگان برگزیده‌ای که داشت را از افتخارات حوزه بدانیم و نام آن نشریه (مکتب تشیع) حاکی از دلبستگی او و دوستانش به مکتب اهل بیت(ع) بود و نیز آغاز به این کار گواه این بود که ایشان با زندگی چند ساله در حوزه قم توانسته بود اعتماد بزرگان و افاضل و دانشمندان را برای همکاری جلب کند.

طلبه و دانشجو می‌تواند همین راه را انتخاب کند تحصیل جدی و در عین حال انجام خدمات دینی در حدی که توان آن و یا جرات آن را دارد کارنامه دوران جوانی او باشد. از قدیم گفته‌اند بی‌مایه فطیر است بدون مواد لازم برای خدمت به دین و استفاده از قرآن و روایات توفیق چندانی به دست نمی‌آید.

2. قرآن
در مورد قرائت قرآن کریم و تدبر در آن و انس با آن و نیز قرآنی شدن انسان مطالب بسیار فراوانی در خود قرآن و نیز روایات و کلمات بزرگان آمده است. در اینجا فقط به این جمله‌ای که از رهبر بزرگوار انقلاب هر روز از رادیو معارف پخش می‌شود اکتفا می‌کنم: «قرآن نور است اگر با قرآن مانوس شوید قلب شما نورانی می‌گردد».

از آیت‌الله هاشمی نقل شده: « در زندان بیشترین انس را با قرآن کریم داشتم به طوری که به حفظ چند جزء از قرآن موفق شدم و همین انس با قرآن در زندان یار و یاور من بود».

آری قرآن مجید نامه خدای متعال است. گر باور کنیم که نامه اوست از خواندن مکرر آن خسته نمی‌شویم، چون خواندن نامه دوست لذت دارد نه خستگی. گفته شده که امام خمینی(ره) روزی چند بار قرآن می‌خواند و نیز همانطور که این مضمون در حدیث است که در شرایط سخت و گرفتاری به نماز پناه ببرید، پناه بردن به قرآن هم اضطراب را برطرف و آرامش‌زا می‌باشد.

اینکه آقای هاشمی هنگامی که شکنجه شده به قرآن پناه برده و در همان زندانها توانسته بی‌اضطراب کار قرآنی عظیمی انجام دهد که نتیجه آن بیست و دو دفتر که بعد با کاری که برخی از فضلا روی آن انجام داده‌اند 22 جلد تفسر راهنما شده است حاکی از صدق و صفای اوست.

ما هم بیاموزیم که انس با قرآن می‌تواند طلبه و دانشجو و استاد را در گرفتاری‌های سخت و امتحانات مهمی که پیش می‌آید یاری کند و توان بخشد.

مناسب است در اینجا دو داستان گونه را نقل کنم:
یکی از علمای بزرگ و محبوب اراک مرحوم آقا نور الدین است که صد سال پیش مرحوم شده و قبر او اکنون مزار مومنان می‌باشد، ایشان به قصد شرکت در جهاد با دشمنان از اراک حرکت کرد و در نهایت گرفتار بیگانگان و تبعید به ترکیه شد و مدت هجده ماه در آنجا تحت نظر بود. در این ایام دو کتاب در اختیار داشت یکی کتاب معالم الاصول و دیگر قرآن کریم.

در این هجده ماه که گرفتار بود و هیچ تفسیری در اختیار او نبود، تفسیری شامل هجده جزء از قرآن مجید نوشت که در زمان ما در سه جلد به نام القرآن والعقل به چاپ رسید، آری روحانی واقعی در شرایط بسیار سخت به قرآن پناه می‌برد.

یکی از روحانیان مجاهد افغانستان مرحوم سید اسماعیل بلخی است که پنجاه سال پیش از دنیا رفته است او حدود چهارده سال از عمر خود را در زندان به سر برده و در این چهارده سال فقط و فقط با قرآن مانوس بوده و حدود هزار و پانصد بار قرآن مجید را تلاوت کرده است. قرآن کریم برای اهلش جاذبه‌ای دارد که هر بار می‌خواند تازگی دارد.
چرا ما اینگونه نیستیم. سوالی است که باید با تامل در زندگی خود به آن پاسخ دهیم.

3. محاسبه
در روایات معصومان و کتابهای اخلاقی و دستورالعملهای اساتید اخلاق سفارش شده که اهل محاسبه باشید (حاسبو انفسکم قبل ان تحاسبوا) هنگامی که بخشی از یادداشت‌های روزانه برخی سالهای انقلاب به صورت کتابهایی از آثار آقای هاشمی چاپ شد، فهمیدیم که ایشان هر شب کارهای مهم روز خود را درتقویم، در همان روز می‌نوشته است. این یادداشت‌ها علاوه بر فایده‌های گوناگونی که داشته و دارد می‌توان حدس زد که برای خود ایشان هم محاسب گونه‌ای بوده است.

بسیار مناسب است که روحانیان، دانشگاهیان، سیاستمداران و همه از این کار سودمند پیروی کند و به قصد محاسبه هم انجام دهند که روشن باشد امروز چه کرده‌اند. آیا گناهی یا اشتباهی از آنان سر زده که باید جبران کنند یا نه. گرچه ممکن است بگویید سخن واعظ بی‌عمل مانند حقیر اثر ندارد اما گفته‌اند «تو سخن را نگر که حالش چیست به نگارنده سخن منگر» آیا آنان که در مخالفت با آقای هاشمی تا سرحد نسبت گناه، بی‌دینی و خیانت پیش رفتند، اگر اهل محاسبه بودند و یادداشت کرده بودند و امروز می‌خواندند موجب تنبه و پشیمانی‌شان نمی‌شد.

4. الدهر یومان
یکی از بزرگترین امتحاناتی که برای شخصیت‌های موثر جامعه پیش می‌آید مساله اقبال و ادبار مردم است، زیرا اقبال بعد از ادبار و نیز ادبار بعد از اقبال زمینه آسیب‌هایی است که معمولاً افراد گرفتار آن می‌شوند و از عهده مقابله با آن برنمی‌آیند به یک معنی خود را می‌بازند و تغییر رویه می‌دهند.

شنیده‌ام که امام خمینی(ره) گفته است اگر همه هواداران من روزی صدای مرگ بر فلانی سر دهند در وضع من اثری نمی‌گذارد یعنی همان بنده خدا و مطیع فرمان خدا که بودم خواهم بود.

عبارت معروف را شاید شنیده باشید «الدهر یومان یوم لک و یوم علیک» بنده واقعی خدا کسی است که در هر دو حال خود را از گناه حفظ و به تکالیف خود پای بند باشد.

این امتحان شدید برای آقای هاشمی در دهه آخر عمر خود پیش آمد و زمینه هر گونه موضع‌گیری حتی مخالف تکلیف شرعی فراهم بود اما از امتحان موفق درآمد و مطلبی خلاف آنچه خود در پایه‌گزاری او موثر بود انجام نداد و نگفت و از بی‌مهری‌ها و حتی ستم‌ها با سلامت عبور کرد. البته معصوم و خالی از اشتباه نبود اما در مقایسه با دیگران که چنین امتحاناتی برایشان پیش آمد و یا پیش آید سربلند درآمد.

حتماً و یا شاید این امتحان برای یک روحانی، یک استاد پیش می‌آید از افرادی مانند آقای هاشمی بیاموزیم که خود را گم نکنیم و وظیفه و تکلیف را زیر پا نگذاریم و اقبال و ادبار مردم ما را به انحراف نکشاند، همواره این دعا را بخوانیم و از خدا بخواهیم «ثبّت قلبی علی دینک» اقبال و ادبار می‌گذرد امروز آقای هاشمی هست و عمل او که الیوم عمل ولا حساب وغداً حساب ولا عمل.

5. تبلیغات
اگر قرآن و روایات از تبلیغ می‌گویند معنایش این است که واقعیات دین را به مردم برسانید در حکومت اسلامی و یا حکومت عدل، وظیفه دستگاه‌های تبلیغی هم همین است، یعنی مردم را با کتاب سالم، غذای سالم، زندگی سالم، دین الهی و در یک کلمه واقعیات آشنا کند و برای ترویج آن تبلیغ نمایند که اگر این طور باشد مردم هم تا حد زیادی اعتماد می‌کنند آن هم نه این معنی که فکر و اندیشه خود و صاحبان اندیشه سالم و شناخته شده را کلاً کنار بگذارند.

اگر بنای تبلیغات در همه موارد بر بیان واقعیات نباشد بلکه گاهی به قول امروزی‌ها جهت‌گیری‌های احیاناً غیر مقبول داشته باشند، تحت تاثیر این نوع تبلیغ بودن کار عاقلانه نیست و باید با صرف نظر از آن تبلیغ، مردم تحقیق و فکر هم داشته باشند.

مثلاً در مورد تبلیغ از ورزش خانم‌ها به گونه‌ای که امروز متداول شده، یا اشتغال آنان در خارج خانه به این وسعت که امروز انجام می‌شود و مانند اینها حتماً لازم است خود بانوان با صرف نظر از این تبلیغات خودشان به عنوان یک قشر فهیم و فرهیخته فکر کنند که آیا این وضع به سود جامعه و یا به سود خود خانم‌ها هست یا نه، در غیر این صورت پیروی از تبلیغ بدون فکر نشانه سطحی‌نگری مردم است.

البته ممکن است در مثالی که زدم شما و یا حتی آیت‌الله هاشمی با من موافق نباشید و نباشد اما به نظر می‌رسد باید بیشتر در این قبیل مسائل فکر و تامل شود.

در هر حال اگر ما به طور واضح دیدیم که یک رسانه تبلیغی مدت‌ها از آقای هاشمی چیزی نمی‌گوید و یا حتی گاهی آب به آسیاب مخالفان ایشان می‌ریزد و با گذشت 24 ساعت درست 180 درجه برمی‌گردد و جور دیگر می‌گوید عقل ما به ما می‌گوید که در برخی موارد دیگر، هم در حال و آینده خیلی تحت تاثیر این گونه تبلیغات نباشیم زیرا اگر بدون فکر و تامل و تشخیص هرچه می‌گویند بپذیریم احتمال دارد که واقعیات را گاهی از دست بدهیم.

خلاصه مقصودم در این قسمت پنجم این است که از داستان زندگی و مرگ آقای هاشمی این درس را بگیریم که مردمی که بدون فکر و تامل زمام امور خود را به تبلیغات آن هم به گونه‌ای که امروز در رسانه‌های داخلی معمول است و یا تبلیغ دشمنان بدهند حتماً در مواردی زیان خواهند کرد پس یا رسانه‌ها باید وضع خود را اصلاح کنند و یا مردم باید لااقل در برخی موارد که شبیه وضع آقای هاشمی است، پس از فکر و تامل و پرسش از صاحب نظران مورد اعتماد مطالب تبلیغ شده آنها را بپذیرند.

دین و عالمان دین و مراجع تقلید و امام خمینی(ره) و رهبر بزرگوار انقلاب تبلیغات گمراه کننده و یا احیاناً غیر واقعی و اینکه کسی بگوید هدف با هر وسیله‌ای تامین شود خوب است را نمی‌پسندند و در برخی موارد گناه غیر بخشودنی می‌دانند و یکی از مهم‌ترین مصادیق تضییع حق الناس و حق جامعه و مردم است.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.