گفتار آیت الله سیستانی درباره مدارا با غیر مسلمان

سازگاری با مردم، عمومی است و اختصاص به مردم مسلمان ندارد بلکه با غیر مسلمانان نیز باید مدارا کرد و رفتار متناسب داشت.
روایت شده که علی امیر المؤمنین (علیه السلام) روزی در راه کوفه با یک شخص غیر مسلمانی همراه شده بود به یک دو راهی رسیدند که می بایستی از همدیگر جدا شوند امیرمؤمنان چند قدم با آن شخص همراهی کرد، آن شخص پرسید: مگر شما به کوفه نمی رفتید؟ امیر المؤمنین پاسخ داد: چرا، ولی حق همصحبتی آن است که انسان چند قدمی رفیق خود را بدرفه کند و این، کمال مصاحبت و همراهی است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ما چنین دستوری داده است.

شفقنا – حضرت آیت الله العظمی سیستانی گفتاری درباره مدارا با غیر مسلمان بیان کرده است.
به گزارش شفقنا متن گفتار مطرح شده به شرح زیر است:
مدارا کردن و سازگاری با مردم از مستحبات شرعی است و دین استوار ما به آن ترغیب کرده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: پروردگار من مرا به سازگاری با مردم فرمان داده است هم چنانکه به انجام فرایض و واجبات دستور داده است.
و باز فرمود: سه چیز است که اگر در انسان نباشد، عمل او کامل نیست: تقوا و پارسایی که او را از معصیت و نافرمانی خدا باز بدارد و خلق نیکویی که بدان وسیله با مردم بسازد و حلم و نرمشی که با آن جهل جاهلان و نابخردان را رد کند.

و سازگاری با مردم، عمومی است و اختصاص به مردم مسلمان ندارد بلکه با غیر مسلمانان نیز باید مدارا کرد و رفتار متناسب داشت.
روایت شده که علی امیر المؤمنین (علیه السلام) روزی در راه کوفه با یک شخص غیر مسلمانی همراه شده بود به یک دو راهی رسیدند که می بایستی از همدیگر جدا شوند امیرمؤمنان چند قدم با آن شخص همراهی کرد، آن شخص پرسید: مگر شما به کوفه نمی رفتید؟ امیر المؤمنین پاسخ داد: چرا، ولی حق همصحبتی آن است که انسان چند قدمی رفیق خود را بدرفه کند و این، کمال مصاحبت و همراهی است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ما چنین دستوری داده است. در اثر این رفتار خوب، آن مرد به اسلام گروید و مسلمان شد.
و از شگفت ترین چیزهایی که در باره عدالت امیر مؤمنان در ارتباط با مردم غیر مسلمان نقل شده چیزی است که شعبی روایت کرده است.
روزی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب ـ رضوان خدا بر او ـ به بازار رفت، اتفاقاً یک مرد نصرانی را دید که زرهی می فروخت.
علی (علیه السلام) زره را شناخت و فرمود: این زره مال من است و داور میان من و تو قاضی شهر باشد. گویند قاضی در آن زمان، شریح بود و خود علی (علیه السلام) او را بر کرسی قضاوت نشانده بود، وقتی در نزد قاضی حضور یافتند شریح پرسید یا علی چه می فرمایید؟ علی (علیه السلام): این، زره مال من است مدتی است که از من دزدیده شده و اکنون در دست این مرد می بینم.
شریح: هان، تو چه می گویی؟
مرد نصرانی: من علی را دروغگو نمی شناسم اما زره مال خود من است.
شریح: یا علی! زره در دست اوست آیا شما شاهد و گواهی بر گفتار خود دارید؟
علی (علیه السلام): شاهد و گواهی ندارم.
مرد نصرانی: من شهادت می دهم که اینگونه قضاوت و داوری فقط از پیامبران ساخته است امیر نزد قاضی حاضر می شود و قاضی بر ضد او حکم می کند. یا امیر المؤمنین به خدا سوگند این زره مال شماست و من هنگامی که شما در اردو و سپاه خویش حرکت می کردید شما را دنبال کردم و آن را که از روی شتر خاکستری افتاد برداشتم و اکنون به وحدانیت خدا و رسالت محمد (صلی الله علیه و آله) گواهی می دهم.
علی (علیه السلام) فرمود: حالا که مسلمان شدی آن زره مال تو باشد و علاوه بر آن او را بر یک اسب نجیب هم سوار کرد.
شعبی گفت: آن مرد را دیدم که با مشرکان می جنگید و این حدیث ابوزکریاست.
از امیر مؤمنان (علیه السلام) چیزی نقل شده است که پیشینه تاریخی قانون تأمین اجتماعی به حساب می آید، همان که امروزه در کشورهای غربی مورد عمل است و علی (علیه السلام) در آن قانون میان شهروند مسلمان و غیر مسلمان فرق نگذاشته است.
راوی گفت: مرد سالخورده و نابینایی از مردم سؤال می کرد و کمک می خواست. علی (علیه السلام) گفت: چیه؟ گفتند: فردی نصرانی است. علی (علیه السلام) گفت: از او کار کشیدید وقتی پیر شد او را رها کردید؟! از بیت المال برای او مستمری بدهید.
و امام صادق (علیه السلام) فرمود: حتی یک نفر یهودی هم اگر با تو همنشین شد با او نیکو همنشینی کن.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.