پل موزر؛ مکاشفاتِ شخصی و اختفای الهی

میلاد طالبی

پل موزر از فیلسوفان تحلیلی معاصر است. او در بعضی کتاب‌ها و مقالاتش سعی کرده تا تبیین مناسبی از مسئله اختفای الهی ارائه دهد. وی در مواجهه با مسئله پنهان بودن خداوند، نگاه و رویکرد مثبتی را برگزیده است. از نظر او مسئله اختفای الهی نمی‌تواند الحاد را توجیه کند. وی در مقابل دیدگاه جان شلنبرگ، که اختفای الهی را عاملی برای الحاد می‌دانست، به نقد رویکرد وی پرداخته و اختفای الهی را نمادی از عشق به بندگان می‌داند.
 برای انجام این منظور او ابتدا پرسش‌های مرتبط با وجود خداوند و انواع معرفت به خدا را بررسی کرده؛ سپس مسئله خفای الهی را تبیین می‌کند.

انواع معرفت به خداوند

از دیدگاه موزر، منظور ما از خداوند در این بحث، صرفاً رویکرد حداقلی نیست. به این معنا که وقتی از خدا سخن می‌گوییم، فقط در پی اثبات اصل وجود او نیستیم. بلکه صفات خدا همانند خدای قاهر و عادل و مهربان را مد نظر داریم. همان خدایی که در ادیان نیز از آن نام برده شده مد نظر ما می‌باشد.

از نظر موزر، دو نوع خداباوری وجود دارد. یک نوع خداباوری ضعیف است که بر مبنای آن، فقط به اصل وجود خدا و یک امر ماورائی حکم می‌کنیم. بر اساس آن، اعتقاد به امر ماورائی را مورد توجه قرار می‌دهیم. از دیدگاه موزر، حتی دشمنان خداوند هم می‌توانند این نوع خداباوری را تأیید کنند.

نوع دیگر خداباوری از نظر او خداباوری قوی است. در این نوع از خداباوری شخص مایل به سیطره اقتدار ربوبیت خداوند در زندگی خود است و مایل است که فرامین اخلاقی خداوند را اجرا کند و اهداف الهی را محقق سازد.[1]

بر همین اساس، موزر دو نوع معرفت را درباره خداوند مطرح می‌کند:

معرفت گزاره‌ای که در آن شخص اعتقاد دارد که خداوند وجود دارد.

معرفت فرزندوار که در آن، شخص خاضعانه و عاشقانه در برقراری ارتباط با خداوند پایداری و ثبات قدم نشان می‌دهد.

به باور موزر، معرفت فرزندوار مستلزم معرفت گزاره‌ای است. به این معنا که شخص باید به وجود خداوند اعتقاد داشته باشد تا خاضعانه با او ارتباط برقرار کند. اما معرفت گزاره‌ای لزوماً معرفت فرزند وار را به دنبال ندارد و شخص می‌تواند به وجود خداوند اعتقاد داشته باشد اما از او متنفر باشد.[2]

با توجه به این دو دیدگاه به نظر می‌رسد که از نظر موزر معرفت گزاره‌ای صِرف به خداوند، یک نوع خداباوری ضعیف است و این معرفت فرزندوار است که می‌تواند خداباوری قوی تلقی شود.

موزر همچنین به پدیده‌ای به نام بت پرستی معرفتی اشاره می‌کند. از دیدگاه او اگر ما برای شناخت خداوند به معرفت گزاره‌ای صِرف اکتفا کنیم و زمینه رشد اخلاقیمان را با معرفت فرزندوار به او فراهم نسازیم، در واقع او را به یک بت سهل الوصول و بدون تأثیر در زندگی‌هایمان تبدیل کرده‌ایم.[3]

موزر بر معرفت فرزندوار تأکید دارد و در آن، اختیار انسان را دخیل می‌داند. از نظر او، معرفت فرزندوار با وجود این که بر مبنای استفاده انسانها از اختیارشان بسط می‌یابد، یک معرفت قوی‌تر و مؤثرتر نسبت به معرفت گزاره‌ای است؛ زیرا در معرفت گزاره‌ای عمل اختیاری انسان‌ها نقش زیادی ندارد. در معرفت گزاره‌ای، خداوند در آن به آسانی به دست می‌آید و آن تأثیری را که معرفت فرزندوار بر زندگی اخلاقی انسانها دارد نخواهد داشت. بنابراین این نوع معرفت یک نوع بت پرستی معرفتی خواهد بود که انسان‌ها را تا حدود زیادی در شناخت خداوند مستقل در تأثیر تلقی می‌کند.

تبیین و توجیه اختفای الهی

پل موزر بعد از تبیین بحث انواع معرفت به خداوند، به موضوع اصلی یعنی مسئله خفای الهی می‌پردازد. او سعی می‌کند اختفای الهی را به گونه‌ای توجیه کند که از جانب این مسئله هیچ شکی به وجود خداوند وارد نباشد.

موزر برای تبیین مسئله خفای الهی، محتوای متون مقدس مسیحی و دیدگاه اکثر مردم را در مورد خفای خداوند مورد مقایسه قرار می‌دهد:

وی دیدگاه متون مقدس مسیحی در خصوص خفای الهی را قبول دارد و سعی می‌کند که توجیهی برای خفای الهی ارائه دهد. او معتقد است که خداوند به دلایلی، به اختفا رفته و در پرده‌ای از ابهام است. وی دلایل این اختفا را چنین بر می‌شمرد:

الف) خداوند برای این به اختفا رفته تا به مردم بیاموزد که آرزوی ارتباط شخصی با خداوند را داشته باشند و برای آن ارزش قائل شوند.

ب) خداوند برای این پنهان شده است تا ایمانِ سپاس گزارانه انسان‌ها به خداوند حتی در شرایط نا امید کننده را تقویت کند.

ج) خداوند برای این از نظرها غائب است تا رضایت و اطمینان خاطر انسانی بیش از حد نسبت به خداوند و اهداف او را که موجب سهل الوصول تصور کردن خداوند و اهداف او می‌شود را از بین ببرد.

 د) در نهایت اینکه خداوند از نظرها غائب است تا استقلال خودمحورانه انسانی که ناسازگار با تسلیم صادقانه در برابر خداوند است را از بین ببرد.[4]

از دیدگاه موزر خفای خداوند در بعضی از اوقات، مانع از بی حرمتی کردن انسانها به وجود خداوند -که مقدس و محترم است- می‌شود. از نظر موزر چنین خفائی می‌تواند موافق با این فرمان مسیح در موعظه بر روی کوه باشد که “گوهر را در آخور خَران نریزید”.

از نظر موزر خداوند از آشکار شدن، حداقل برای زمانی برای بعضی از انسانها خودداری می‌کند تا اهداف محبت آمیز خود را درباره انسانها تحقق بخشد. خداوند به خاطر اهداف گوناگونی پنهان است که یکی از این اهداف تغییر اخلاقی ما با اراده خودمان است. به طور کلی خداوند قصد دارد که ما را با عشق برانگیزد که همان گونه که او مهربان است مهربان باشیم، نه این که به وسیله عوامل خارجی چنین هدفی را تحقق بخشد.

به نظر موزر، اینکه بعضی از ما با اراده خودمان تغییر پیدا نمی‌کنیم و موجب تحقق نیافتن هدف الهی و موجب خفای او از خودمان می‌شویم؛ ممکن است از عدم بصیرت ما و عدم موفقیت شخصی ما برای پذیرا شدن شایسته خداوند باشد. یعنی شواهد برای وجود خداوند نقصی ندارد و شکست ما در پذیرش شواهد از واقعیت‌های ارادی ما ناشی می‌شود.

نگرش پذیرا

موزر بر این مسئله تأکید دارد که پیش فرضها و مواضع انسان در قبال خداوند، می‌تواند نگرش انسان را دست خوش تغییر و تحول قرار دهد. موزر نگرش مناسبی را که لازم است شخص از قبل برای پذیرش خداوند داشته باشد “نگرش پذیرا” می‌نامد.[5]

نگرش پذیرا، همان پیش فرضی است که اگر فرد داشته باشد و نگاه مثبتی به خداشناسی خود اتخاذ کند، به درک صفات الهی نیز نائل می‌گردد. بنابراین به نظر می‌رسد که از دیدگاه موزر مدرک کافی برای وجود خداوند در دسترس است، اما لازمه درک آن داشتن نگرش پذیرا است. چون اگر شخص خضوع کافی نداشته باشد و در شناخت خداوند احساس استقلال کند، ممکن است در شناخت خدا نیز به اشتباه افتد و راه صحیحی را برنگزیند.

چنان که خود موزر ادعا می‌کند موضع او مستلزم این است که ما می‌توانیم خفای الهی و وجود یک خدای مهربان را در یک سطح استدلالی شخصی و نه در یک سطح تبیینی جامع تطبیق دهیم. از نظر موزر ما باید بین دو قضیه تفکیک قائل شویم. این دو قضیه عبارتند از:

الف) وقتی شما خداوند را به درستی جست و جو می‌کنید شما خداوند را خواهید یافت.

ب) وقتی شما خداوند را به درستی جست و جو می‌کنید شما یک تبیین جامع درباره این که چرا خداوند گاهی اوقات پنهان است پیدا خواهید کرد.

موزر بر این باور است که میان این دو قضیه می‌باید تمایز قائل شویم. قضیه “الف” متکی به قضیه “ب” نیست. بنابراین هیچ تبیین جامعی را درباره خفای الهی تضمین نمی‌کند.[6]

موزر در جایی عنوان کرده است که تبیین دقیقی نمی‌توان از اختفای خداوند ارائه داد؛ اما این به معنای آن نیست که هر انسانی می‌تواند مدرک خوبی برای حقیقت عشق الهی باشد. وی بر این اعتقاد است که از خفای الهی هیچگاه نمی‌توان الحاد را نتیجه گرفت. زیرا هیچ قرابتی میان این دو وجود ندارد. به این معنا که اگر خداوند در اختفا باشد، هیچ دلیل قانع کننده‌ای نمی‌تواند ادعا کند که خدایی وجود ندارد.[7]

استناد موزر بر مکاشفاتی است که برخی از انسانها بدان دست یافته‌اند. وی معتقد است که هدف خداوند این است که انسان به محبت الهی ارج نهد و بدان وسیله تغییر یابد؛ نه اینکه فقط درباره آن بیندیشد. به تعبیر دیگر، هدف خداوند این است که بوسیله انسان درک شود و تحقق آن را در وجود خود حس کند، نه اینکه به پاره‌ای از اعتقادات دل خوش کند.

نکته دیگری که موزر به آن توجه دارد، این است که پنهان بودن الهی که برخی از انسانها با آن مواجهه هستند را نمی‌توان تعمیم داد و به همه افراد و همه زمانها منتسب کرد. به باور وی، دلیلی وجود ندارد که همه انسانها را در همه اعصار به این اختفای الهی ملتزم بدانیم. به اعتقاد موزر، استدلال تعمیم سازی شده به نفع الحاد یا لاادری گرایی، از پنهان بودن الهی به دست نمی‌آید.

موزر به این مسئله نیز توجه می‌دهد که برای دیدن واقعیت خداوند و شنیدن آن به چشم و گوش مناسب نیاز داریم. لازم است از خداوند بخواهیم و تنها اوست که می‌تواند تخصیص شناختی و اخلاقی ما را نسبت به چیزهای مربوط به خداوند توانمند سازد و در آن صورت است که خداوند از سر محبت پاسخ انسان را خواهد داد.

به تعبیر او: آن گاه است که همه چیز جدید و تحت محبت دگرگون کننده قدرتمند الهی خواهد بود. از این رو، انسان عاقل به جای اعتقاد به الحاد، با تمام جدیت و از خود گذشتگی در جستجوی خداوند خواهد بود. بنابراین بچشید تا ببینید که خداوند در واقع بهترین است.[8]

 

ارجاعات:

[1] Moser Paul. Cognitive idolatry and divine hiding. 120-126 به نقل از مقاله: مسأاله خفای الهی از دیدگاه جان شلنبرگ و پل موزر، سکینه محمدپور، امیر عباس علیزمانی؛ جستارهای فلسفه دین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال پنجم، ش دوم، پاییز و زمستان 95، صص 67-85

[2] Moser Paul. Does divine hiddenness justify atheism? 49

[3] همان، 104؛ نقل از خفای الهی از دیدگاه جان شلنبرگ و پل موزر، همان

[4] همان. 53.

[5] همان، صص 135-136

[6] همان،.146

[7] همان، صص 146-147

[8]پل موزر، نهان بودن خدا الحاد را توجیه نمی‌کند، ترجمه رحمت الله رضایی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.