خدای قند، خدای زهر؛ تأملی در کرونا و خدای «به درد بخور»

وحید سهرابی فر*

چالش کرونا جهان را فرا گرفته است. گروهی درپی یافتن درمان، گروهی در تقلای نجات اقتصاد رو به افول و جمعی نیز در تلاشند تا نسبت این حادثه را با خدا بفهمند. به عبارت دیگر، شیوع کرونا باعث بازخوانی برخی از پرسش‌های قدیمی الهیات شده است. جنبه الهیاتی این چالش در ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است. طبق برخی گزارش‌ها، نقطه آغاز این بیماری در ایران، شهر قم بود؛ شهری که همواره پناهگاه شیعه بوده است و حتی در برخی از احادیث توصیه شده که در سختی‌ها به قم پناه ببرید[1]. تصور پناهگاه برای این شهر موجب شد که تولیت حرم، مخالف بسته شدن آن در این شرایط باشد، آن هم با این ادعا که اینجا «دارالشفاء» است و نباید در چنین شرایطی بسته باشد. بااین حال، گسترش بیماری تا جایی پیش رفت که حرم حضرت معصومه(س)-مانند حرم‌های دیگر- بسته شد. از سوی دیگر، افرادی چون عطاءالله مهاجرانی منکر دارالشفاء بودن حرم‌های اهل بیت(ع) شدند و آنها را صرفاً مرکز توجهات معنوی معرفی کردند.

در چنین شرایطی عبدالکریم سروش در مصاحبه‌ای با عنوان «خدا به هر دردی نمی‌خورد»، سعی کرد تصویر قابل دفاعی از خداوند ارائه کند. از نگاه او خداوند حضور فعالی در زندگی ما ندارد. او در این مصاحبه می‌گوید: «آن خدای دین معیشت‌اندیش که خلأهای زندگی‌شان را پر می‌کرد، آن خدا اکنون غایب است. آن خدا هیچ‌وقت حاضر نبوده است. فکر می‌کردند حاضر است. فقط در خیال آن‌ها حاضر بوده است و هراتفاقی که می‌افتاد می‌گفتند خداوند کرده است. می‌گفت خدا به من یک دختر داده، خدا جان من را حفظ کرده». او در پاسخ به این پرسش که بر اساس دیدگاه شما خدا به چه دردی می‌خورد، می‌گوید: «خدا به هر دردی نمی‌خورد. به درد تنهایی‌های روح می‌خورد. به درد عاشقی می‌خورد. به درد پرستش و ستایش می‌خورد و همه ما عمیقاً به این نقش‌ها احتیاج داریم. خداوند العیاذبالله کارگر خانه نیست که اگر لوله آب ترکید تعمیر بکند. ما چون از خداوند این انتظارات را داریم، بعد می‌گوییم چرا آن کارگر نیامد. خوب این اشتباه است.» و در نهایت فلسفه دعا را نیز چنین معرفی می‌کند: «دعا ابراز بندگی ست نه ابزار زندگی».

با این حال، نگاهی به متون دینی، تصویر دیگری از خدا رقم می‌زند، به طور مثال قرآن از زبان حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند که خداوند کسی است که ما را آفریده، هدایت می‌کند، غذا می‌دهد، سیراب می‌کند و هنگام مریضی شفا می‌دهد[2]. در سوره اسراء خداوند خود را حرکت دهنده کشتی‌ها در دریا و همچنین نجات دهنده طوفان زدگان دریا معرفی می‌کند[3]. همچنین در بیان یک قاعده، قرآن می‌فرماید اگر خداوند را یاری کنید، او نیز شما را در زندگی یاری خواهد کرد و به شما کمک می‌کند تا بر دشمنان خود غالب شوید[4]. در آیه دیگر تصریح می‌کند که خداوند از مومنان دفاع می‌کند[5]. به طور خلاصه آیات و روایات معتبری که بیانگر حضور و دخالت خداوند در زندگی انسان‌هاست، بیش از آن است که انکار شوند.

شاید به همین دلیل است که در الهیات سنتی شیعه، بلایای این چنینی همواره با تفاسیر دیگری همراه شده است؛ تفاسیری که حضور و دخالت خداوند در جهان را کمرنگ نمی‌کند. در این فضا بلایا یا به جهت امتحان و آزمایش است (نمونه‌ای از این تبیین را می‌توان در کلیپ کوتاه آیت‌الله جوادی آملی در مورد کرونا مشاهده کرد) و یا از باب عذاب و نتیجه اعمال ناشایست. البته گروهی نیز این بلایا را اقتضائات جهان مادی برشمرده‌اند. در هر صورت، متألهان شیعه همواره در پی آن بودند که تبیین آنها از بلایا و شرور، با «توحید افعالی» منافاتی نداشته باشد.

با این اوصاف، کرونا را چطور باید فهمید؟ آیا خداوند از وجود کرونا و رنج انسان‌ها آگاه است؟ آیا قدرت و توان مقابله با آن را دارد؟ چالش کرونا چه تاثیری بر خداشناسی ما می‌گذارد؟

پاسخی که من در پی آن هستم با یک گمانه‌زنی فلسفی آغاز می‌شود. به گمان من، ما انسان‌ها دچار یک «انسان‌محوری معرفتی» هستیم و تمام جهان را به عنوان تابعی از شرایط فکری خود درک می‌کنیم. به عبارت دیگر، جهان را در قالب مفاهیم ذهنی خود درک می‌کنیم و سپس در مورد واقع عالم نیز بر اساس چارچوب‌های ذهنی‌مان داوری می‌کنیم. این سخن-یا مشابه آن- پیش از این توسط فیلسوفانی چون کانت، ویتگنشتاین و هیک مطرح شده است. مسئله این نوشته و آنچه مرا اکنون به سراغ این دیدگاه فلسفی می‌کشاند، این مسئله است که نسبت خداوند با کرونا چیست.

مسئله از آنجا آغاز می‌شود که گویا ما «توقع» داریم که خداوند ـ خدایی که در عالم هستی دخالت می‌کند ـ همواره و در هر شرایطی به یاری ما بیاید و ما را از سختی‌ها و ناملایمات رهایی بخشد. این «توقع» اگر به صورت مستمر برآورده نشود، دچار مشکلات ایمانی می‌شویم، حس رهاشدگی می‌کنیم، حضور خدا را دیگر احساس نمی‌کنیم، گویا دعایمان شنیده نمی‌شود یا حتی ممکن است مانند اخوان ثالث شکوه کنیم: «زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟»

این «توقع» ریشه در خداشناسی ما دارد. این در حالی است که از نظرگاه فلسفی نمی‌توان خداوند را به قالبی ذهنی، فروکاست و از آن موجود ناشناخته، صرفاً بر اساس مفاهیم و اوصاف محدودی که ساخته ذهن ماست، توقعاتی داشت. اساساً خداوند فراتر و والاتر از محدودیت‌های ذهنی ماست. رفتار، مداخلات و تعاملات او به هیچ روی قابل پیش‌بینی نیست. بر این اساس، خداشناسی رایج این دوران که متأثر از عاطفه‌گرایی، یک خدای همواره «نایس» را معرفی می‌کند، نمی‌تواند نمایانگر خدای واقعی باشد. خداوند، قابل شناخت و قابل پیش‌بینی نیست و هرگونه تلاش برای صورت‌بندی او محکوم به شکست است. حتی تمام اوصافی که ما نیک می‌شماریم نیز در چارچوب ذهن بشری ما ممدوح است و این‌گونه نیست که ضرورتاً در ساحت الهی نیز چنین باشد. خداوند در هیچ ظرف محدودی نمی‌گنجد و بر اساس هیچ توصیفی قابل ارزیابی نیست. بر تارک چنین خداشناسی‌ای، این آیه از قرآن می‌درخشد که «این انسان‌ها هستند که مورد بازخواست قرار می‌گیرند و از خدا سؤالی نتوان پرسید»[6].

عجز از شناخت اوصاف الهی در روایات هم مورد توجه قرار گرفته است. امام باقر(ع) در حدیثی به خداشناسی‌های متداول واکنش نشان می‌دهد و می‌فرماید: هر آنچه شما با اذهانتان در مورد خدا ساخته‌اید، مخلوق شماست و نسبتی با خداوند ندارد. اگر یک مورچه هم در مورد خدا سخن بگوید،‌ گمان می‌کند داشتن شاخک‌های بزرگ، کمال خداوند است و از این روی خدا بایستی دارای شاخک‌های بسیار بزرگ باشد![7] این در حالی است که مورچه صرفاً در حال توصیف خداوند بر اساس ذهن محدود خود است؛ توصیفی که نسبتی با واقعیت ندارد. از این جهت، خداشناسی انسان نیز تفاوت بنیادینی با خداشناسی مورچه ندارد.

اگر عجز از معرفت خدا را حقیقتاً بپذیریم، آن‌گاه «توقع» رفتارهای خاص در مواقع خاص را هم نخواهیم داشت و چنان تصور نخواهیم کرد که خداوند همواره بایستی ما را از سختی‌ها نجات دهد. به عبارت دیگر، در این حالت اجمالاً ـ بر اساس گزاره‌های دینی ـ می‌دانیم که خداوند هم یاریگر است و هم برخوردهای قاطع دارد. خدا گروهی را از سختی نجات می‌دهد و گروهی را هم به دل‌سختی می‌فرستد. چنین تصوری از خداوند، به نظر واقعی‌تر می‌رسد. شاید در مواجه با مصائبی مانند کرونا، بتوانیم با این بیت مولوی با خداوند راز و نیاز کنیم:

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی **** قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا

 

* مدیر گروه فلسفه دین دانشگاه ادیان و مذاهب

 

ارجاعات:

[1] «اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیکمْ بِقُمْ وَحَوالیها وَنَواحیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها»

[2] شعراء: 78-80

[3] اسراء: 66-67

[4] آل عمران: 160

[5] حج: 38

[6] انبیاء: 23

[7] کلّما میزتموه بأوهامکم فی أدق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم و لعل النمل الصغار تتوهم أن لله تعالی زبانیتین فإن ذلک کمال‌ها و یتوهم أن عدم‌ها نقصان لمن لا یتصف بهما و هذا حال العقلاء فیما یصفون الله تعالی به

مطالب مرتبط
منتشرشده: 4
  1. خسرو

    شناخت ذات و فعل خدا، برای بشر ممکن نیست و باید با این خدا ساخت! او می‌داند چه می‌کند و برای کارهایش دلایل و توجیهاتی دارد. رسولان، امامان و اولیا ء الهی این را می‌دانند و واقعیت خدا و نسبتش با دنیا و مافیها (از جمله انسان‌ها) را و نیز دست پرش را در دنیای بعدی و باقی، به درستی درک کرده‌اند و ازاین‌رو هرچند با بیماری و سختی اما آسوده‌خاطر زندگی کرده‌اند. همان طور که ایشان بیمار می‌شدند و طبیب به بالین‌شان می‌آمد و گاهی دارو هم افاقه نمی‌کرد. برای نمونه، حضرت معصومه (س) نیز به علت بیماری و در جوانی و پیش از ازدواج از دنیا رفتند.

  2. موسی

    شناخت ذات و فعل خدا، برای بشر ممکن نیست و باید با این خدا ساخت! او می‌داند چه می‌کند و برای کارهایش دلایل و توجیهاتی دارد. رسولان، امامان و اولیا ء الهی این را می‌دانند و در واقع خدا و نسبتش با دنیا و مافیها (از جمله انسان‌ها) و نیز دست پر خدا در دنیای بعدی و باقی را به درستی و واقعی درک کرده‌اند و ازاین‌رو هرچند با بیماری و سختی اما آسوده خاطر زندگی می‌کنند. همان طور که ایشان بیمار می‌شدند و طبیب به بالین‌شان می‌آمد و گاهی دارو هم افاقه نمی‌کرد. برای نمونه، حضرت معصومه (س) نیز به علت بیماری و در جوانی و پیش از ازدواج از دنیا رفتند.

    خدا خودش را در کتاب و سنت، دقیق و یکباره در قالب یک نظریه جامع و مانع معرفی نکرده است و در خیلی از موضوعات با چند دیدگاه شیعی روبرو هستیم. شاید او می‌خواهد بندگان و احتمالا همه مخلوقاتش میان خوف و رجاء باشند و چه‌بسا این وضعیت با ساختار خلقت این موجودات مناسب‌تر است؛ و خدا نظام احسنش را بی‌کم‌وکاست می‌شناسد. و شاید خدا برای هر دو، چه آنان‌که از او می‌ترسند و به سختی بندگی می‌کنند و چه کسانی که به او امید می‌ورزند و در عمل کاهلی می‌کنند، پاداشی برابر از حیث امتیاز نه از جهت نوع آن، در نظر گرفته است.

  3. موسی

    خدا خودش را در کتاب و سنت، دقیق و یکباره در قالب یک نظریه جامع و مانع معرفی نکرده است و در خیلی از موضوعات با چند دیدگاه شیعی روبرو هستیم. شاید او می‌خواهد بندگان و احتمالا همه مخلوقاتش میان خوف و رجاء باشند و چه‌بسا این وضعیت با ساختار خلقت این موجودات مناسب‌تر است؛ و خدا نظام احسنش را بی‌کم‌وکاست می‌شناسد. و شاید خدا برای هر دو، چه آنان‌که از او می‌ترسند و به سختی بندگی می‌کنند و چه کسانی که به او امید می‌ورزند و در عمل کاهلی می‌کنند، پاداشی برابر از حیث امتیاز نه از جهت نوع آن، در نظر گرفته است.

  4. علی هراتی

    من متن کامل گفتگوی دکتر سروش را خواندم، به نظرم تا حد قابل توجهی معقول و قابل دفاع بود. و به نظرم این تیکه تیکه کلام هایی که شما از ایشان نقل قول کردید، به این شکل، انسان رو دچار سوء تفاهم میکنه. البته چیزی که خیلی خیلی خیلی اذیتم کرد ادبیات کینه توزانه و خصمانه دکتر سروش بود که از یک طرف به دکتر داوری اردکانی طعنه و کنایه می زدند و از یک طرف علامه طباطبایی را تحقیر می کردند. و نکته آخر اینکه، دعا را نباید ضد عقل تفسیر کرد، اما دکتر سروش یکجورایی انگار دعا را ضد عقل می دانند ولی در عین حال به خاطر تکیه به پیامبر، دعا را قبول دارند.اما به اعتقاد من، خدا یک امر فرازمانی است، نه یک موجود در گذشته، که دعا کردن و تغییر در شرایط و اوضاع، منجر به تغییر در ذات خداوندی بشه.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.