پدیده «طب اسلامی»

سید حسن اسلامی اردکانی

در سفری به تبریز، درست در مرکز شهر بنری چندمتری به چشمم خورد که بر آن تصویری بود و زیر آن تیتری به این مضمون داشت «پدر طب اسلامی ایران»، از چشم‌بندی خدا حیرت کردم که چگونه در روز روشن کسانی در این بازار مکاره هر کالای بنجلی را عرضه می‌کنند و تازه به نام دین می‌نویسند.

ستیز با طب مدرن و تلاش برای بی‌اعتباری آن داستان بلندی دارد. در کودکی پدرم کتابی داشت به نام «راهنمای نجات از مرگ مصنوعی» (نوشته مرحوم علی‌اکبر سقاباشی). این کتاب، در کنار مفاتیح و یکی دو کتاب دعای دیگر، جزو کتاب‌های بالینی او به شمار می‌رفت و همواره به آن‌ استناد می‌کرد. مضمون کلی این کتاب کمابیش آن بود که کل پزشکی مدرن و تغذیه امروزین خطا است و بیماری‌ها را می‌توان با دوغ وگل سرخ و چیزهایی از این دست درمان کرد. لذا از همان موقع گوشم از این سخنان پر بود و آرام آرام آموختم به این ادعاها توجه نکنم. اما وقتی که به شکل علنی و فراگیر از طب اسلامی سخن گفته می‌شود و آن را بدیل طب مدرن یا تنها گزینه درست قلمداد می‌کنند، بد نیست کمی درنگ کنیم و ببینیم واقعا آنچه طب اسلامی نامیده می‌شود بنیادش چیست.

بخشی از این طب همان طبایع یا مزاج‌های چهارگانه است که طبق آن افراد به صفراوی، بلغمی، سوداوی و دموی مزاج تقسیم می‌شوند. فارغ از اعتبار این تقسیم‌بندی و مزاج‌شناسی، مساله آن است که کل این تقسیم‌بندی از یونان باستان، یعنی غرب آن روز، آمده است. و کسانی که مقصودشان از «طب اسلامی» طبی است که مستقیماً برآمده از تعالیم اسلامی باشد، نمی‌توانند به آن استناد کنند و آن را بنیاد کار خود قرار دهند. از قضا بخش گسترده‌ای از طب سنتی ما و تقسیم غذا به گرم و سرد بر همین مزاج‌شناسی یونانی استوار است.

اما مهم‌ترین بخش این طب اسلامی، احادیثی است که به پیامبر و ائمه (ع) نسبت داده می‌شود و گاه در کتاب‌هایی مانند طب الرضا و طب الائمه منتشر می‌‌شود. درباره اعتبار این احادیث کافی است به سخن شیخ صدوق (درگذشته 381 ق.) توجه کنیم. وی بیش از هزار سال قبل در مقام تبیین، معرفی و دفاع از آموزه‌های اصلی شیعی کتاب اعتقادات را نوشت که مدافع نوعی تشیع راست‌کیش بود. در این کتاب بابی را به احادیث طبی اختصاص می‌دهد و با اختصار و صراحت تکلیف مخاطب را با آنها روشن می‌کند و تقریبا کنارشان می‌گذارد. در اینجا ترجمه عین سخنان او آورده می‌شود تا تکلیف‌مان با مدعیان طب اسلامی روشن شود:

«اعتقاد ما در باب احادیث وارد شده در طب آن است که آنها وجوهی دارند. برخی مناسب هوای مکه و مدینه صادر شده است و جایز نیست در جاهای دیگر به کاربرده شود؛ برخی را عالم [امام] متناسب با شناختی که از طبع پرسشگر داشت بیان کرد و نباید از آن تجاوز شود، زیرا وی به طبع پرسشگر آشناتر از خودش بود.

برخی را نیز مخالفان، برای زشت کردن چهره مذهب نزد مردم تدلیس کرده و در کتاب‌ها گنجانده‌اند، در برخی اخبار نیز توهم و سهو از سوی ناقل رخ داده است، و در برخی احادیث قسمت‌هایی حفظ و بخشی فراموش شده است.» (کتاب الاعتقادات، شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن‌بابویه قمی، تحقیق موسسه الامام الهادی، 1389ش.، ص 371)

سپس برخی احادیث را که مضمون مقبولی دارد، مانند آنکه امام علی (ع) فرمود عسل درمان هر بیماری است، قید می‌زند و می‌گوید مقصود هر بیماری برآمده از سردی است. (همان)
یعنی با تفسیری بر اساس مزاج‌های یونانی این حدیث را تفسیر می‌کند.

سید کاظم طباطبایی، رییس پژوهشگاه‌دارالحدیث، در مقام گزارش آخرین بررسی‌های انجام‌شده در عرصه سندشناسی احادیث طبی نتیجه می‌گیرد که تنها 5 درصد آنها اعتبار دارد و این احادیث هم درباره فواید میوه‌ها و خوردنی‌ها است، نه ناظر به درمان. (سایت صدای پزشکان) «medvoice»، 2 شهریور 1396

یازده قرن قبل عالمی شیعی و مقبول جامعه علمی تکلیف تقریبا همه احادیث طبی را روشن می‌کند، حال نمی‌دانم بعد از یک هزاره در این آشفته بازار چگونه برخی چنین آشکارا به ریش خلق‌الله می‌خندند و به نام دین این سخنان را ترویج می‌کنند.

@hassan_eslami
www.hassaneslami.ir

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.