مذهب انیشتین چه بود؟

کاترین جیوردانو

یهودیان، مسیحیان، باخدایان، مشرکان، بی‌خدایان، جاهلان و انسانگرایان هر کدام انیشتین را از خود می‌دانند و هر کدام برای ادعای خود دلیلی دارند. مشکل انیشتین و خدا به این خاطر است که وی حرف‌های زیادی در مورد خدا و مذهب گفته است.

آلبرت انیشتین در مورد خدا حرف‌های گوناگونی زده است طوری که هر فرقه با خدا و بی‌خدایی مدعی می‌شود که انیشتین در آن گروه بوده است. بیشتر شهرت انیشتین بخاطر کار در حوزه فیزیک و ریاضیات است اما او ذهن خارق‌العاده خود را در مذهب نیز به‌کار برده است.

آلبرت انیشتین فیزیکدان و ریاضیدان مشهوری بود که «قانون نسبیت» را ساخت و جمله معروف «انرژی برابراست با جذر بینهایت سرعت نور» یا E=mc2 را عنوان کرد. او برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۲۱ است که به خاطر توضیحاتش درباره اثرات فوتوالکتریک برنده این جایزه شد.

آلبرت انیشتین در یک خانوادۀ یهودی به‌دنیا آمد و همیشه او را به عنوان یک یهودی می‌شناسند.  با این وجود او از نظر فرهنگ خانواده یهودی بود نه از نظر مذهب یهود. همانند بسیاری از یهودیان، انیشتین عقاید و باورهای یهودیان را رد می‌کرد اما همه او را از فرقه یهود می‌دانستند.

یک سال قبل از مرگش در سال ۱۹۵۴، انیشتین یک نامه خصوصی به دوستش اریک گاتکایند نوشت. نامه به «نامه خدا» معروف است. در این نامه نوشت: «برای من دین یهود مانند دیگر ادیان  تجسم ظهور بچه‌گانه‌ترین خرافات است و مردم یهودی که با افتخار به آنها تعلق دارم و با روحیه وابستگی که دارم  هیچ برتری نسبت به دیگران برای من ندارند.»

انیشتین از سن ۵ تا ۸ سالگی به مدرسه کاتولیک رفت، بنابراین او با خداشناسی مسیحی در سن تاثیرپذیری آشنا شد. «به عنوان یک کودک من تعالیم هر دو کتاب انجیل و تلمود را فرا گرفتم. من یک یهودی هستم، ولی شیفته شکل درخشان ناصریه (شهری در فلسطین) شده‌ام.»

«هیچکس نتوانسته بخشی از کتاب انجیل را بدون احساس حضور عیسی مسیح بخواند. شخصیت وی در هر کلمه می‌تپد. هیچ اسطوره‌ایی چنین زندگی نداشته است.» اگرچه بیشتر شیفتۀ کتاب مقدس انجیل در مورد عیسی مسیح می‌شد، اما انیشتین به مفهوم مسیحی روح یا زندگی پس از مرگ ایمان نداشت.

او حتی مذهب به عنوان یک نهاد را رد کرد. او هنگامی که در مورد آموزش تعالیم مذهبی صحبت میکرد به نظر عصبانی می‌آمد. در اینجا او مثل کودکی که هر آنچه به آنها می‌آموزند باور می‌کند، اما هنگامی که متوجه می‌شود هر آنچه یاد گرفته است غلط بوده است احساس خیانت میکند. انیشتین از دوره عقاید جوانی خود به عنوان دوره «بهشت مذهبی» صحبت می‌کند. دانستن این که بهشت او دروغین بوده است او را تلخ می‌کند.

انیشتین به خدای شخصی شبه انسانی ایمان نداشت اما او مفهوم خدا را به طور کلی رد نمی‌کرد. او بر این باور بود که «روح نشانه‌ای از قوانین هستی است.» و گفته بود: «من به خدای اسپینوزا ایمان دارم که خود را در یک هارمونی منظم آنچه که خلق شده نمایان می‌کند، نه به خدایی که خود را نگران سرنوشت و اعمال انسان‌ها می‌کند.» خدای اسپینوزا «خدای طبیعت» و «خدای محرک» است کسی که جهان هستی را به حرکت در آورده است، اما خود را نگران آن نمی‌کند.

«دین من شامل تحسین فروتنانۀ روح والای بی‌پایان می‌شود که خود را در جزئیات ریزی که ما قادریم با ذهن ضعیف و ناتوان خود درک کنیم نمایان می‌کند. ایمان احساسی عمیق حضور قدرت برتر که در جهان غیرقابل درک آشکار میشود، نظریه من در مورد خدا را شکل می‌دهد.»

«برای احساس کردن آنچه در پشت هر چیزی که قابل تجربه است ، چیزی است که عقل ما نمی‌توانند بفهمد، چرا که زیبایی و تعالی آن فقط غیر مستقیم به ما می رسد، که این همان مذهب‌گرایی است.  به این معنی که من یک دیندار مذهبی هستم.»

«ما در جایگاه کودکی هستیم که به یک کتابخانه بزرگ وارد می‌شود که پر از کتاب‌هایی با زبان‌های متفاوت است. کودک می‌داند که بدون شک کسی آنها را نوشته است اما نمی‌داند چطور و او زبان کتاب‌ها را هم نمی‌داند. کودک به ترتیب مرموزانۀ کتاب‌ها شک می‌کند اما نمی‌داند که چیست و برای من به  معنی نگرش باهوش‌ترین بندگان نسبت به خداوند است.»

انیشتین گاهی اوقات دیدگاه های خداپرستی و چند خدایی را بیان میکرد. هنگامی که انیشتین در مورد روح حرف میزد بیشتر به نظر می‌آمد چند خدا است. شرک با خداپرستی ( بدون ایمان داشتن به پیامبران و دیگر مسائل مذهبی) متفاوت است، در چندخداپرستی یا شرک خدا را به عنوان ذات متمایز قبول ندارند ولی به این معتقدند که خدا در هر چیزی وجود دارد و این یک دیدگاه عرفانی در مورد روح در زندگی است. او منکر این بود که مشرک است، اما هنگامی که در مورد راز دنیای هستی سخن می‌گوید بیشتر شبیه به مشرکان است.

انسان‌گرایی فلسفه‌ای است که خدا و نیروی ماورای طبیعی را نفی می‌کند و به جای آن روی تعاملات انسانی تمرکز می‌کند. انسان‌گراها به دنبال راه‌های منطقی منحصر به فرد برای حل مشکلات انسان هستند و بر این باورند که انسان‌ها می‌توانند ارزش‌هایی را برای زندگی خوب و پربار ابداع کنند. انیشتین حامی انسانگرایی و جامعه با اخلاق فرهنگی بود. او در گروه مشاوره اولین اجتماع انسان‌گرایانه نیویورک خدمت کرد و معاون افتخاری انجمن انسانگرای بریتانیا بود.

انیشتین منکر بی‌دینی بود اگرچه گاهی اوقات خود را تجاهل‌گرا می‌خواند، او مسلمأ خدای انجیل را رد می‌کرد. «من بی‌دین نیستم و خود را هم مشرک نمی‌دانم. اعتقاد من در مورد خدا بیشتر به سمت تجاهل‌گرایی می‌رود. من معتقدم که حس آگاهی روشن و شفاف از اولویت‌های مهم نظام اخلاقی برای بهترشدن زندگی است و نیاز به قانون‌گذار ندارد به‌خصوص قانون‌گذاری که بر اساس پاداش وتنبیه کار می کند. هر آنچه در مورد اعتقادات مذهبی من خواندید دروغ بود؛ دروغی که به طور سیستماتیک تکرار میشد. من به خدای شخصی اعتقاد ندارم و هیچ وقت هم منکر این نشده‌ام‌ اما اعتقادم را به طور واضح بیان کرده‌ام.»

او ممکن است ملحد بودن را رد کند در حالی که برچسب تجاهل گری را قبول میکند زیرا او کلیشه های منفی ملحدی را داشت.
«شما ممکن است من را تجاهل‌گرا (منکر وجود خدا) بدانید اما جنگجوی مذهبی بی‌دینی بودم که بیشتر اشتیاقش به خاطر آزادی از قید و بند تعالیم مذهبی واردشده بر او در جوانی است و من این حس را تقسیم نمی‌کنم.»

در جایی دیگر او ملحد بودن را سرزنش می‌کند و می‌گوید آنها کسانی هستند که موسیقی سماوی (حاصل از گردش اجسام آسمانی) را نمی‌شنوند.

هنگامی که او حضور خدای شخصی را انکار می‌کند و خداوند را با موسیقی سماوی یکی می‌داند، مانند یک ملحد حرف می زند. اگرچه او این برچسب را قبول نمی‌کند زیرا «ملحدان حرفه‌ای» را دوست ندارد (آنچه ما امروزه ملحدان ستیزه‌گر می‌نامیم). پر واضح است که او نمی‌دانست بیشتر ملحدان انسان‌های تلخی که نسبت به تعالیم کودکی شورش می‌کنند نیستند و آنها فقط از روی میل باطنی همانند خود او تحت تأثیر «موسیقی سماوی» قرار گرفته‌اند. اگر او این را می‌دانست مایل بود که خود را همانطور که تجاهل‌گر می‌دانست نیز به همان اندازه ملحد بداند. انیشتین از کلمات «خداوند» و «مذهب» در زمان‌های مختلف استفادۀ متفاوت کرده است. تعاریف او از این کلمات غالبأ با معانی رایج همخوانی ندارد. ما باید به متن نگاه کنیم تا تفسیر مناسبی از این کلمات داشته باشیم.

دو گفته وجود دارد که غالبأ به عنوان مدرکی دال بر اعتقاد انیشتین به خداوند بیان می‌شود که در حقیقت تمثیلی از خداپرستی و انسان‌گرایی او است. «خدا با جهان هستی تاس بازی نمی‌کند.» و «علم بدون مذهب فلج است، مذهب بدون علم کور است.»

در استعاره اول، انیشتین به زمینه‌ای از تحقیق اشاره می‌کند که به فیزیک کوانتوم معروف است، او می‌گوید  قوانین جهان تصادفی نیستند. در استعاره دوم، او در مورد اعتقادش می‌گوید اینکه دین باید بر اساس علم باشد و اینکه یک مذهب انسان‌گرای قومی باید از علم آگاهی داشته باشد علم را در جریان قرار دهد.

انیشتین مذهب خود را خلق کرد. او نظریه «خدای ابراهیم» را رد کرد اما بعضی از قسمت‌های انجیل را الهام‌بخش خواند. مذهب او در اصل تلفیقی از خداپرستی، چندخداپرستی و انسان‌گرایی بود.

انیشتین آشکارا اشتیاق فراوانی به مذهب داشت. او در این مورد به وفور سخن گفته و نوشته است. (نقل قول های این مقاله برگرفته از نوشته‌های عمومی، نامه‌های خصوصی، مصاحبه‌هایش با روزنامه‌نگاران و سخنرانی‌هایش است.) به نظر من او دیدگاه‌های مذهبی خود را بعد از بررسی‌های عمیق شکل داده است. من باور دارم که همانطور که خود او می‌گوید، دیدگاه‌های مذهبی او در طول بزرگسالی وی ثابت و بدون تغییر بوده است.

مترجم: شیرین کریمی

منبع: owlcation

 

منبع اولکیشن
مطالب مرتبط
منتشرشده: 14
  1. اسماعیل اززاهدان

    اگرفردی مانندانشتین وجود خداراردکند بایدماهم حرف اوراباورکنیم؟نخیر من می گویم خدا حتم وجوددارد وجود خداوندرا اینگونه ثابت میکنم یک برای مثال خورشیدرا نمی توان نگاه کردخب چرا ؟؟ خب بخاطرنورزیادش اما خدای بزرگ آنچنان نورش زیاداست که درکنارمااست مانمی توانیم اوراببینیم زیرا طاقت دیدن نورخدارا نداریم چه برسد خودخدا! !!!؟؟! خدایا تورابخاطر تمام نعمت هایت سپاس

    1. خدا یقیننا وجود دارد و عالم را چنان حیرت اور و شگفت انگیز افریده که هر چقدر علم پیشرفت میکند نه تنها پاسخ سوالاتش را نمیابد بلکه سوالاتی دیگر نیز برایش به وجود می اید و این از قدرت خداست .ما انسانها چون موجوداتی با قدرت محدود هستیم نمیتوانیم قدرت خدارا که نامحدود است درک کنیم و این باعث شده عده ای وجود خدا را منکر شوند اما حقیقت این است که خدا وجود دارد و باید هرکس خود به این باور برسد

      1. XCOSMOSX

        🤣🤣🤣🤣حرفات خنده دارن .

        1. مهدی

          شما هم خوب رو مخ میری

          بزار بگم انیشتین خیلی هم آدم بزرگی نیود
          ما آدما دوست داریم آدم بزرگ کنیم نمی خام مثال بزنم کی که بعد ن فهمیدم انقد بزرگم نبودن
          نمونش رضا صادقی

          نمی خام بحث بشه

          میخام بگم انیشتین اگر انقد بزرگ بود باز الان بیماری به اسم چند شخصیتی و… نداشتیم

          ما الان همه چی بلد بودیم تو یه زمینه موفق بوده ولی چه قدر مضر بوده رو نمی دونیم
          چن تا خونه برا آدمای ضعیف شد یا کجای دنیا رو آباد کرد که مردم بی هزینه بتونن توش راحت باشن و چه دردایی رو درمون کرد؟

          و اینکه منم میتونستم دانشمند بشم اگر تو خونواده ایی پولداری بودم و شرایط برام جور بود

          ولی جنگ و بدبختیاش نصیب ما شد

      2. محمد

        انیشتن همه خدایی را در آخر زنگی خود قبول داشت ونه بی خدایی

      3. .

        چرا بر اساس کتاب پیام نهم حرف می زنید ؟این گفته های شما دقیقا از درس اول کتاب پیام نهمه.یکم خودتون تامل کنید 😂🗿

    2. عابد

      متنی که نوشتی بخون ودباره بهش فکر کن

    3. علی

      چی میگی داداش چه ربطی داره.
      اگه قرار باشه ما خدا رو به خاطر نورش نبینیم که خدا میشه جسمانی و وجودش رد میشه.
      منم به خدا اعتقاد دارم ولی خواهشا دلایل غیر علمی نیارید

  2. P

    سلام اگه وصیت نامه ی انیشتن رو مطالعه کنین به اینکه خداپرست بوده پی میبرید اما متاسفانه ادم هایی هستند که میخوان ایشون رو یه فرد که خدا رو قبل نداشته معرفی کنن و مدرم رو گول بزنن اما در واقع انیشتن کتابی به اسم سفر در زمان رو هم بر اساس معراج پیامبر ص نوشتن که اون رو بعط وفاتشون پنهان کردن و نیز انیشتن وجود خدا رو تو کودکی به اثبات رسوندن
    این کار ساده ایه که جمله ای رو به هر کسی نسبت داد و درموردش قضاوت کرد
    اما خود انیشتن گفته خیلی از چرندیاتی که مردم به من نسبت میدن رو من نگفتم
    به گمانم این اتفاقا رو پیش بینی میکرده

    1. Yon

      دوست عزیز اون کتابی که شما می فرمایید وجود خارجی ندارد و از جعلیات فضای مجازی است.

  3. امیر

    ببخشید متن اصلی رو خوندم – هم ناقص ترجمه کردید هم اشتباه – تو متن اصلی همه اعتراف کردند انیشتین به وجود خدا اعتقاد داشته نه اونی که کلیسا میگه بلکه اونی که از مفهوم کلیسا بالاتره. باید ادای امانت می‌کردید.

  4. ابوالفضل،ma

    کل منظور انیشتاین این بود که خالق این جهان خلقت قانون هایی برای طبیعت قرار داده است،بنا به قانون های طبیعت این چرخه شکل میگیرد
    وخالق این جهان بی انتها خود را نگران چگونگی این اتفاقات نمیکند
    این ما هستیم که باید خود را با قانون طبیعت وفق دهیم و مانع حذف زمین از این چرخه باشیم.

  5. ابوالفضل سروری

    کل منظور انیشتاین این بود که خالق این جهان خلقت قانون هایی برای طبیعت قرار داده است،بنا به قانون های طبیعت این چرخه شکل میگیرد
    وخالق این جهان بی انتها خود را نگران چگونگی این اتفاقات نمیکند
    این ما هستیم که باید خود را با قانون طبیعت وفق دهیم و مانع حذف زمین از این چرخه باشیم.

  6. کرامت سلیمی

    با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما

    مطلب زیر را خدمتتان می فرستم تا در صورت صلاحدید به عنوان یادداشت در سایت منتشر کنید.

    در پناه خدای بزرگ باشید.
    ————————————————————–
    ————————————————————–

    آلبرت انیشتین یکی از بزرگترین فریبکاران تاریخ علم که باعث و بانی اوضاع فعلی جهان است:

    —————————————

    حدود 80 سال پیش گروهی از دانشمندنماهای فریبکار ان زمان به رهبری آلبرت انیشتین با ترکیب مفاهیم ریاضی، فیزیک و شیمی علم دروغینی به نام علم هسته ای خلق کردند و با وانمود به داشتن سلاحی مخوف به نام یمب اتمی در دنیا به نفع گلوبالیستها ترس و وحشت ایجاد کردند و با تهدید دولتها و ملتها با سلاح دروغین و خیالی هسته ای جهان را انگونه که خواستند مهندسی و هدایت کردند. .

    این گروه توانستند با حیله گری هنرمندانه ای مبحث دروغین هسته ای را به دانشگاه ها وارد کنند و از فوق دیپلم تا دکترا برای ان سطح تحصیلی ایجاد کنند تا به راحتی ان را در باورها قرار دهند.
    امکان ندارد شما تحصیل کردگان هسته ای را ببینید و جز محفوظات ناچیز و پر از تناقض و تضاد چیزی از انها ببینید یا بشنوید.

    از ان جهت انیشتین را یک نابغه می دانند که پایه گذار این علم دروغین بود و توانست با باور دادن این علم دروغین و خیالی زمینه سلطه و استیلای گلوبالیستها را برای 80 سال در جهان فراهم کند.

    در حال حاضر دنیا در شرایط بسیار بد و تاسف باری قرار دارد و گلوبالیستها می خواهند دنیا را مطابق میلشان برای ده ها سال دیگر برنامه ریزی کنند و تلاش می کنند با تحمیل جنگ و قحطی و بیماری های ساختگی زمینه نابودی تعداد زیادی از انسانها را فراهم کنند.

    در سال 2000 در کنفرانس سیاتل اقتصاد دانان اعلام کردند که دنیا کشش فقط دو میلیارد نفر را دارد و بقیه باید نابود شوند.

    بحران اوکراین و غزه شروع و اجرای پروژه نابودی انسانها می باشد.

    ضرب المثلی هست که میگه سنگ بزرگ نشونه نزدنه. این ضرب المثل همه جا درست است جز در امور نظامی و جنگی. در امور جنگی سنگ بزرگ دقیقا نشونه زدنه.

    همانطور که در اوکراین سنگ بزرگ پرتاب شد و جنگ راه افتاد.

    امریکا در حال ارسال مقدار زیادی اسلحه به مناطق جدید مثل تایوان و حتی جنوب ایران در تنگه هرمز می باشد و به زودی بحران تایوان نیز به بحرانهای جهانی اضافه خواهد شد.

    ایجاد جنگ در تایوان بخشی از پازل طراحی شده توسط گلوبالیستها برای نظم نوین جهانی می باشد.

    جنگ به کشورهای بیشتری ازجمله ایران سرایت خواهد کرد و باید منتظر رخ دادن یک جنگ تحمیلی دیگر بر علیه کشورمان و بروز قحطی بزرگ باشیم.

    تصور بنده این است که تنها راهی که مانع از بروز جنگ می شود افشای دروغ بودن سلاح هسته ایست که این افشاگری باید توسط یک سیاستمدار با استعداد و شجاع صورت گیرد و در عین حال رسانه ها با یک سمفونی و هم آوایی در افشای این موضوع به صورت گسترده و مستمر حرکت کنند.

    افشای دروغ بودن سلاح هسته ای پاشنه آشیل گلوبالیستهاست و منجر به بروز بحران در کشورهای انها و فروپاشی سازمانهای نظامی انها از جمله پیمان ناتو خواهد شد.

    با افشای دروغ بودن سلاح هسته ای ارتش و ملت کشورهای به ظاهر ابرقدرت تن به هیچ جنگی نخواهند داد و می توان به سمت دنیای بدون جنگ حرکت کرد.

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.