پرسشی قرآنی از مهندس عبدالعلی بازرگان

حسین پورفرج

مهندس عبدالعلی بازرگان حقیقتاً از قرآن‌شناسان برجسته دوران کنونی است. او در جستجوی برگرداندن دوباره قرآن به صحنه زندگی مسلمانان است. جهد او نیکو و ثمرات تلاش او نیکوتر باد!
با این حال، این حقیر که خود چندین‌سال دانش‌آموز درس‌های این معلِّم قرآنی بوده از آن استاد گرامی سؤالاتی دارد که امیدوار است بی‌پاسخ نماند.

 امّا ابتدا نظرگاه نگارنده:
این قلم در خلال مطالعات و تحقیقات خود در قرآن به این نتیجه رسیده است که این کتاب دراندازه یک اصل محوری و شالوده‌ای است. تمام آیات و سوره‌های قرآن در پی همین اصل یگانه توسعه یافته‌اند. این اصل یگانه چنین است:
"خوب زیستن/ فارغ از هرگونه نظریه پردازی/ در هر زمان و مکانی"[1]
 
چنانکه من می‌فهمم این اصل هم قرآن را از مهجوریت تاریخی آن نجات می‌بخشد و هم کاربرد امروزی و اینجا/اکنونی آن را حفظ می‌کند. به گمان من حفظ با چنگ و دندان تمام گزاره‌های قرآن، آن هم با توسل جستن به یافته‌های علمی، تاریخی و… چندان کارا از آب در نمی‌آید. نتیجه چنین رویکردی انواع انتقادات تند و تیزی است که هیچ‌گاه دامان قرآن را رها نکرده است. اینکه بخواهیم قرآن را این‌گونه نگه داریم، جفا به این کتاب الوهی است. چنین نگاهی رگ و ریشه قرآن را می‌خشکاند و این کتاب قدسی را از کارایی می‌اندازد.

حال، به نظر من دیگر وقت آن رسیده است که نگاه خود به قرآن را تغییر دهیم. خوب است دوباره از خود بپرسیم: چرا قرآن جاودانه است؟! این روزها دیگر فهم سنتی این کتاب جاودانگی آن را به مخاطره می‌اندازد. جاودانگی قرآن از طریق همسان‌سازی آن با یافته‌های علمی به نظر ناکافی و نامربوط می‌رسد. (البته اگر نخواهیم بگوییم که کاملاً شکست خورده نشان می‌دهد).
نتیجتاً من برآنم که ما می‌باید به دنبال فهم جدیدی از جاودانگی قرآن باشیم. این امر چنانکه درمی‌یابم با اخذ رویکردی روشمند به دست می‌آید. من در مطالعات خود دریافته‌ام که قرآن نه کتاب علوم کیهانی است، نه کتاب تاریخ و نه کتاب ادبیات. قرآن کتاب فلسفه و علوم سیاسی هم نیست. قرآن چنانکه گفتم کتاب خوب زیستن است. خوب زیستن فارغ از هرگونه نظریه علمی و نظام سیاسی.
 
قرآن‌پژوهی مهندس عبدالعلی بازرگان
خوانندگان با اندکی دقت در آثار مکتوب و منقول مهندس عبدالعلی بازرگان درمی‌یابند که او تا چه اندازه‌ای مصمم به همسان‌سازی یافته‌های علمی با گزاره‌های قرآن است. پایبندی او به نظریه عدد 19 رشاد خلیفه[2] نیز در همین راستاست. مقالاتِ گوناگون او به وضوح نشان می‌دهند که این هدف حقیقتاً برای او در اولویت اوّل قرار دارد. من خود به خوبی به یاد دارم که ایشان در اولین جلسه مناظره با دکتر عبدالکریم سروش مستقیماً خدای قرآن را خدای آفریینده بیلیون‌ها کهکشان نام نهاد. او در پی این بیان مؤلفِ قرآن را نیز شخص شخیص خدا معرفی کرد و…[3]

مع‌هذا، اندکی ملاحظه در آثار این قرآن‌شناس برجسته تمام ادعای مرا تأیید می‌کند. بگذارید نام و خلاصهی برخی از آثار متکوب او را در اینجا بازگو کنم. این نمونه‌ها چنینند:
مقاله هفت آسمان: جوّی که زمین را فرا گرفته و در اصطلاح علمی اتمسفر (Atmosphere) نامیده می‌شود، در سوره‌های متعددی از قرآن، به عنوان یکی از آیات‌الهی، برای انگیزش اندیشه و شناخت گرداننده عالم مطرح شده است. در اشارات، ۹ بار به هفتگانه بودن این چتر محافظتی، صلابت و لایه لایه (طبقه) بودن آن توجه داده شده است که متأسفانه مسلمانان در طول قرون گذشته، با غفلت و بی‌توجهی تأسف باری، از کنار آن گذشته‌و عمدتاً "خدا" را، به جای نظاره در طبیعت و آیات تکوینی او در آفاق و انفس، عمدتاً در فقه و فلسفه و کلام ذهنی، جستجو کرده‌اند…

رستاخیز و برهان‌هایش در طبیعت/برهان ژنتیک: با توسعه تدریجی دانش ژنتیک، چشم بشر بر گوشه‌ای از شگفتی‌های خیره کننده عالم استعدادهای ذره‌ای گشوده شد و در برابر پیچیدگی پدیده‌های بی نهایت کوچک آفرینش حیرت‌زده گردید. اینک مسلم گردیده است که از خاک تا افلاک، خرد و کلان، ذره تا کهکشان، نظام هماهنگی بر قرار است که کوچکی یا بزرگی پدیده‌ها، عظمت شگفتی‌های آنرا محدود نمی‌سازد و فضا و مکان مرز و محدوده‌ای در اینجا نمی‌شناسد.

هر چند این کشفیات دست آورد انسان امروزی است و نسل‌های گذشته را نصیبی از این نوآوری‌های علمی نبوده است، اما همان قدر حیرت‌آور است که چگونه چهارده قرن گذشته، در دوران جاهلیت فراگیر و در میان مردمانی فقیر و بی‌سواد و بی خبر از هر آنچه نام دانش بتوان بر آن نهاد، پیامبری‌امی و درس ناخوانده، اولین پیامی را که از پروردگار در غار حراء، پس از مناجات‌های طولانی خود دریافت می‌دارد، خواندن آفرینش انسان از علق (نطفه اولیه) است!

سوگند به آسمان‌ها و پدیده‌های کیهانی: تئوری انبساط جهان، کشفی بود که در قرن اخیر اتفاق افتاد، اینک اخترشناسان بر این باورند که جهان همچون بادکنکی در حال بزرگ شدن است و ستاره‌ها، همچون نقاطی روی سطح بادکنک، با سرعتی سرسام‌آور (در مقیاس سرعت نور) در حال دور شدن از هم هستند! سوگند زیر در آیه ۴۷ سوره ذاریات، این حقیقت را چهارده قرن قبل اعلام داشته‌است:
وَالسَّمَاء بَنَینَاهَا بِأَیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
ما آسمان را با نیروئی بنا کردیم (ارتفاع بخشیدیم) و ما یکسره در حال توسعه آن هستیم.
و…
 
طرح سؤال:
حال نگارنده پس از طرح کوتاه این مسئله از مهندس عبدالعلی بازرگان این سؤالات فربه را دارد:
ایشان جاودانگی قرآن را در چه می‌بینند؟! آیا به نظر ایشان صرف همخوانی قرآن با یافته‌های علمی می‌تواند همه‌زمانی-مکانی بودن این متن شریف را تأیید نماید؟! در دیدگاه ایشان (چنانچه که تعمداً بیاییم و آیات نجومی، بیولوژیک و… را از قرآن در پرانتز بگذاریم) چه چیز قرآن را قرآن نگه می‌دارند؟!
 
حسین پورفرج
https://t.me/hosseinpourfaraj
 

ارحاعات:
[1] – جهت آشنایی کاملتر با نظر نگارنده بگرید به مقالات «در نقد قرآن‌شناسی سنتی»، «متن قدسی، قابلیت بقا و جغرافیای اورجنال و پیا اورجنال»، «خدای وحی؛ خدای اخلاق یا خدای فقه؟!»، «فرضیهٔ پیشنهادی در فهم روشمند قرآن» و… در سایت نویسنده:
http://begin-hosseinpourfaraj.blog.ir/
[2] – این نظریه که بیانگر نظم اعجاز گونه عددی و ریاضی قرآن کریم است، نخستین بار توسط دکتر رشاد خلیفه مطرح گردید و باعث حیرت و شگفتی مردم شد. رشاد خلیفه تحصیلات جدید خود را تا مقطع کارشناسی در دانشکده کشاورزی «عین الشمس» قاهره گذراند، سپس در دانشگاه آریزونا آمریکا در سال‌های 1959 تا 1961 میلادی مقطع کارشناسی ارشد را پشت سر گذاشت و سپس دکترای خود را در رشته بیوشیمی گیاهی در سال 1964 میلادی از دانشگاه کالیفرنیا دریافت کرد.
[3]-البته این سخن هرگز به معنای جانبداری از نظر دکترعبدالکریم سروش در خصوص رؤیایی بودن مکانیزم وحی نیست؛ نگارنده خود درمقالهٔ مجزایی به نقد نظریهٔ مذکور مبادرت ورزیده است. نام این مقاله «محمدِ سروش/ دو نقد فربه بر نظریه "محمّد راوی رویاهای رسولانه"» نام دارد.
لینکِ مقاله از این قرار است:
http://begin-hosseinpourfaraj.blog.ir/1395/07/10/mohammad-soroush-roya
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.