آیت‌الله بروجردی و حاج آقا روح‌الله

حاج آقا روح‌الله مقام اول را در نزد آیت‌الله بروجردی پیدا کرد. آیت‌الله همیشه ایشان را در بهلوی خود می‌نشاندند و در مسائل مهم و خصوصاً سیاسی بدون مشورت با ایشان تصمیم نمی‌گرفتند.
همین امر باعث شده بود حاج آقا روح‌الله را وزیر امور خارجه آیت‌الله بنامند. از همان ابتدا برخی از اطرافیان آیت‌الله موقعیت حاج آقا روح‌الله رابرنمی‌تابیدند، اما چاره ای نداشتند؛ چرا که آیت‌الله٬ حاج آقا روح‌الله را چشم و چراغ حوزه می‌دانستتند.

بعد از رحلت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری در بهمن ماه سال ۱۳۱۵ سه تن از علمای بزرگ حوزه یعنی حضرات آیات سید محمد حجت تبریزی٬ سید صدر الدین صدر و سید محمد خوانساری اداره حوزه را بر عهده گرفتند.(۱) اما اختلاف نظرهای موجود میان مراجع از جانب مریدان دامن زده می‌شد.(۲) کار به جایی رسید که افرادی مانند مرحوم صدر و آقای خوانساری در امور مالی دخالت نکنند.(۳) از این رو، طلاب در وضع معیشتی نامساعدی به سر می‌بردند.(۴)

از سوی دیگر با برکناری رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ اوضاع برای حوزه تغییر کرده و راه تنفسی ایجاد شده بود. در این شرایط حوزه به فقیهی جامع‌الشرایط٬ دلیر و نیرومند نیازمند بود تا بتواند آن حوزه ورشکسته و در هم ریخته را به پایگاه استواری تبدیل کند.

بهترین گزینه برای این امر حاج آقا حسین عموعلی بود.(۵) ایشان تحصیلکرده نجف و از شاگردان آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی بود.(۶) می‌گویند در درس آخوند هفتصد- هشتصد نفر شرکت می‌کردند و آخوند معمولاً به سوالات توجه نمی‌کردند اما وقتی آقای بروجردی سؤال و اشکال می‌کردند ایشان کاملاً ساکت می‌شدند و به بیانات ایشان گوش می‌دادند.(۷) از قضا کسالتی برای ایشان پیش می‌آید و به تهران و بیمارستان فیروزآبادی منتقل می‌شوند. بزرگان و مدرسان حوزه خدمت ایشان رسیده و تقاضا می‌کنند ایشان مقیم قم شوند. در این میان حاج آقا روح‌الله خمینی رفت‌وآمدهای متعددی را به بیمارستان داشتند و نقش عمده‌ای را جهت اقامت ایشان در قم ایفا کردند.(۸) حتی گفته می‌شود ایشان گاهی بنجاه تا شصت نامه برای علمای سراسر کشور دستنویس می‌کردند که از آقای بروجردی بخواهند به قم تشریف بیاورند.(۹)
حاج آقا روح‌الله معتقد بود: مرجع تقلید شیعیان باید در ایران سکونت داشته باشد و ایرانیان نیز او را بشناسند؛ زیرا اکثر مقلدان مراجع مقیم عراق را ایرانیان تشکیل می‌دهند. لذا شایسته است ایران بایگاه مرجعیت تقلید شود، نه عراق. از سوی دیگر حضور آقای بروجردی در قم سبب تقویت حوزه علمیه قم و علمای ایران می‌شود و اینکه تمرکز مرجعیت در قم می‌تواند مراجع تقلید را از نزدیک در جریان رویدادهای سیاسی کشور قرار دهد. شاید ایشان یکی از دلایل مهم ناکامی مشروطیت و استقرار دیکتاتوری رضاخان را دوری مراجع تقلید عراق از ایران می‌دانست.(۱۰)

آیت‌الله بروجردی اوضاع را مناسب دانسته و دعوت علما را بذیرفت و درسال ۱۳۲۳ وارد قم شدند. بعد از ورود آقای بروجردی و مراجع ثلاث رقابت و معارضه‌ای نبود.(۱۱) آیت‌الله صدر محل نماز خود را به ایشان تفویض کرد و آیت‌الله حجت وقت و محل تدریس فقه خود را که از مرحوم حائری داشت واگذار و آقای خوانساری هم کمال تواضع را در مقابل ایشان رعایت می‌کرد.(۱۲) با ورود و استقرار آیت‌الله درس و بحث حوزه رونق گرفت. بیشتر کسانی که به شهرستان‌ها رفته بودند دوباره به حوزه بازگشتند و نیز افرادی از حوزه‌های دیگر جذب حوزه قم شدند.(۱۳)
حاج آقا روح‌الله شب و روز با ایشان بود. کارهای ایشان را انجام می‌داد و برای اینکه ایشان را در قم نگه دارد از هیچ فعالیتی دریغ نداشت.(۱۴) حاج آقا روح‌الله در حالی که در عالی‌ترین سطح حوزه تدریس می‌کرد برای تقویت آیت‌الله به‌طور فعال در درس ایشان شرکت می‌کرد.(۱۵) یک‌بار هم با ارسال نامه‌ای به خطیب نامدار فلسفی خواسته بود تا با استفاده از نفوذ خود از تجار خیرخواه جهت تامین شهریه آیت‌الله کمک بگیرد.(۱۶)

بدین ترتیب حاج آقا روح‌الله مقام اول را در نزد آیت‌الله بروجردی پیدا کرد.(۱۷) آیت‌الله همیشه ایشان را در بهلوی خود می‌نشاندند(۱۸) و در مسائل مهم و خصوصاً سیاسی بدون مشورت با ایشان تصمیم نمی‌گرفتند.
همین امر باعث شده بود حاج آقا روح‌الله را وزیر امور خارجه آیت‌الله بنامند.(۱۹) از همان ابتدا برخی از اطرافیان آیت‌الله موقعیت حاج آقا روح‌الله رابرنمی‌تابیدند، اما چاره ای نداشتند؛ چرا که آیت‌الله٬ حاج آقا روح‌الله را چشم و چراغ حوزه می‌دانستتند.(۲۰) یک‌بار آیت‌الله حاج آقا روح‌الله را با اختیارات تام برای موضوعی به مشهد فرستاد٬ در موضوع مشابهی در نهاوند باز حاج اقا روح‌الله نماینده آیت‌الله بود.(۲۱) یک‌سال پس از ورود آیت‌الله به قم ایشان به قصد زیارت عازم مشهد شدند و حاج آقا روح‌الله را به جای خود مسئول اداره حوزه نمودند.(۲۲) سید علی‌اکبر برقعی از روحانیانی بود که گرایش‌های اشتراکی(سوسیالیستی) داشت. وی بس از بازگشت از اروبای شرقی و ورود به قم موجبات درگیری‌های شد که با دخالت آیت‌الله از قم اخراج شد. مجله «ترقی» برای شرح واقعه به دیدار آیت‌الله بروجردی رفت اما ایشان مسئله را به حاج آقا روح‌الله ارجاع داد و وی طی مصاحبه‌ای به شرح واقعه پرداخت.(۲۳) اما در مهمترین مأموریت‌ها حاج آقا روح‌الله از طرف آیت‌الله و دیگر علما دوبار با شاه ملاقات کرد تا نقطه نظر علما را به شاه تأکید نماید.(۲۴)

برنامه اصلاح حوزه

لزوم اصلاحات و سرو سامان دادن به مسائل حوزه در این دوران نیز مطرح بود. آیت‌الله بروجردی معتقد بود: حوزه قم شهری است که دروازه ندارد. حوزه به روی اشخاص مختلف باز است؛ افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نیستند، ای کاش نظمی بود و برنامه‌ای.(۲۵) به‌دنبال نزاعی که بین طلاب در مدرسه فیضیه ایجاد شده بود برنامه جدی‌تر شد و هیئتی با عنوان مصلحین حوزه از طرف آیت‌الله مأمور شدند تا در مورد اموری از قبیل امتحانات حوزه٬ کیفیت پرداخت شهریه٬ اخذ وجوهات٬ ملاقات اشخاص با زعیم حوزه و(۲۶)…. کار کرده و بیشنهادهایی را ارائه کنند. اعضای هیئت عبارت بودند از: حاج آقا روح‌الله خمینی٬ حاج سید احمد زنجانی سید ابوالقاسم اصفهانی٬ حاج آقا مرتضی حائری٬ حاج اقا محمد باقر طباطبایی سلطانی٬ حاج سید محمود روحانی٬ سید زین العابدین سلطانی و آقا ریحان الله گلبایگانی(۲۷) پس از آنکه کارهای مقدماتی انجام شد به یک‌باره آیت‌الله بروجردی از ادامه کار امتناع کرد. چند تن از اعضا به منزل آیت‌الله رفتند. در میان گفت‌وگوها مشاجره در گرفت. آقا فرمودند: “از کجا بدانم می‌خواهید اصلاح کنید.” آقا مرتضی حائری با عصبانیت می‌گوید: آقا یعنی ما مفسد هستیم؟ پدر من حوزه‌ای به آن خوبی تشکیل داده، حال ما مفسد هستیم؟ این را گفت و عمامه‌اش را بر زمین زد. یکی از اطرافیان حاج آقاروح‌الله هم استکان چایی را که در دست داشت به دیوار زد که شکست. آقای بروجردی بلند شد و به اندرون رفت.(۲۸) یکی از موارد اصلاحی، مشورت آیت‌الله در مورد مصرف وجوهات با هیئت بود، برداشت آیت‌الله این بود که مسلوب الاختیار می‌شود.(۲۹)

یکی دیگر از موارد، سامان دادن به بیت بود. هنگامی که ایشان نبودند علمای بلاد و دیگران مراجعه می‌کردند، ساعت‌ها معطل می‌شدند، اما کسی نبود به آنها رسیدگی کند.(۳۰) مرحوم دوانی نقل می‌کند: روزی به خانه آیت‌الله رفته بودم، دیدم برخی از آقایان هیئت مصلحین را مسخره می‌کنند که می‎خواهند چه بکنند و سرپرست وقت فیضیه تقلا می‌کرد که عزل نشود. کاملاً پیدا بود که برای این کار تبانی کرده اند.(۳۱) به دنبال شکست طرح حوزه آیت‌الله مرتضی حائری به مشهد مهاجرت کرد و نزدیک شش ماه در مشهد ماند اما آیت‌الله بروجردی با واسطه ایشان را باز گرداند. حاج آقا روح‌الله هم لب فرو بست و کناره‌گیری انتخاب کرد و در مجالس کمتر شرکت می‌کرد.(۳۲) آقای مرتضی مطهری نیز به تهران مهاجرت کرده بود. وی خود گفته بود: بر اثر شکست طرح آقای خمینی برای اصلاح حوزه که من هم از فعالین آن و شاگرد ایشان بودم از اطرافیان آیت‌الله بروجردی شکست خوردم، اطرافیان طوری مرا از نظر اقای بروجردی انداخته بودند که هر چه کردم مرا احضار کنند تا حضوراً عرایضم را عرض کنم نتیجه‌ای نگرفتم، حتی نامه‌ای نوشتم و به آقای منتظری دادم تا به آیت‌الله برساند، اما آقای بروجردی نامه را نگرفته بود.(۳۳)

فداییان اسلام

این سالها مصادف با فعالیت فداییان اسلام و نفوذ آنها در حوزه علمیه قم بود. آیت‌الله حوزه علمیه قم را مرکز تعلیم و تربیت سپاهیان حافظ و مروجین تشیع می‌دانست و درصدد بود این مرکز را از گزند فتنه و هیاهوهای زودگذر سیاسی ایمن نگه دارند(۳۴) و معتقد بود ما حق نداریم سرمایه روحانیت و مرجعیت حوزه را به راحتی مصرف کنیم.(۳۵) از این رو در پایان یکی ازدرسهای خود مطرح کردند که چرا هر روز به بهانه‌ای درس‌های حوزه را تعطیل می‌کنید.(۳۶) فداییان طلاب جوان را جذب کرده و تندروی‌هایی نسبت به آیت‌الله بروجردی اعمال می‌کردند. از این رو موجبات بدبینی آیت‌الله را فراهم آورده بودند. آیت‌الله بروجردی یک‌بار هم گفته بودند: من نمی دانم چرا برخی از آنهایی که ادعای عقل می‌کنند و عقلای حوزه هستند از آنها دفاع می‌کنند.(۳۷) حاج آقا روح‌الله گرچه تندروی‌های اینها را قبول نداشت(۳۸) اما گفته بود اینان بدون هیچ آلت و اسلحه‌ای فقط با سخنرانی با دستگاه در افتادند و دستگاه را به وحشت انداختند.(۳۹)
به دنبال ترور نا موفق حسین علاء در سال ۱۳۳۴ فداییان دستگیر شدند، در شرایطی که احساس می‌شد کارها به کندی انجام می‌گیرد فداییان صبح روز ۲۷ دی ماه ۱۳۳۴ به شهادت رسیدند. حاج آقا روح‌الله برای جلوگیری از اعدام فداییان چندین بار به دفتر آیت‌الله مراجعه کردند اما نتیجه نگرفتند. دو نامه هم یکی به صدرالاشراف و دیگری برای سید محمد بهبهانی فرستاد و از آنها خواست تا در این‌باره اقدام کنند.(۴۰)

احتمالاً حاج آقا روح‌الله محاکمه و اعدام فداییان و از جمله نواب صفوی را به معنای انتقام از روحانیت سیاسی و مبارز تلقی می‌کرد.(۴۱) آیت‌الله بروجردی قطعاً با اعدام آنها موافق نبود و گمان می‌کرد که دولت تنها به محاکمه آنها اکتفا خواهد کرد، لذا اقدام مؤثری انجام نداد.(۴۲)

طرح اداره موقوفات

در سال ۱۳۳۱ حاج اقا روح‌الله به همرا دونفر از دوستان و هم فکران خود طرحی تهیه کرد که بر اساس آن موقوفات کشور زیر نظر مراجع تقلید اداره و مصرف می‌شوند. قرار بود این طرح پس از تایید آیت‌الله بروجردی در مجلس شورای ملی طرح و تصویب شود اما طرح حاج آقا روح‌الله دربیت آیت‌الله با بی اقبالی مواجه شد و ناکام ماند(۴۳)

بست‌نشینی در بیت آیت‌الله بروجردی

بعد از دکتر مصدق، آیت‌الله کاشانی و مظفر بقایی همکاری‌هایی باهم داشتند و هر دو با زاهدی روابطی تیره داشتند، به‌طوری که زاهدی علیه آیت‌الله کاشانی اقداماتی انجام داده بود، عده‌ای از طرفداران آقای کاشانی و بقایی به قم و بیت آیت‌الله بروجردی آمده و بست‌‌نشینی اختیار کرده بودند. هدف آنها ترغیب آیت‌الله برای مخالفت با زاهدی بود. آیت‌الله بروجردی با شهربانی تماس گرفته و خواسته بود اینها را از دفترش بیرون کنند. اینجا بود که حاج آقا روح‌الله به همراه شیخ مرتضی حائری به آیت‌الله بروجردی معترض می‌شوند. آیت‌الله بروجردی هم اوقاتش تلخ شده و هر دو را زیر کوران عصبانیت خود گذاشته بودند.(۴۴)

مبارزه با بهائیت

در مورد مبارزه با بهائیت نیز حاج آقا روح‌الله اننقادهایی از آیت‌الله بروجردی داشتند. آیت‌الله در برابر بهائیت ایستاد. ایشان نامه ای به واعظ معروف فلسفی داد تا از رادیو قرائت کند. در این نامه به شدت بر ضد بهائیت سخن رانده بود. حاج آقا روح‌الله ازاین جریان ناراحت بود. به اعتقاد ایشان مرجعیت دراین موضوع نباید دخالت می‌کرد؛ زیرا واعظ پرقدرتی چون فلسفی برای این کار کافی بود.(۴۵) گذر زمان نشان داد حاج آقا روح‌الله هر نوع فعالیتی را که اصل مبارزه با رژیم را تحت شعاع قرار دهد رد می‌کرد.

اطرافیان آیت‌الله بروجردی

حاج احمد همه کار دفتر آیت‌الله بود. وی از هفت سالگی در خدمت آیت‌الله بوده و خیلی زرنگ، باهوش و با استعداد بود.(۴۶) از انجا که دستخطش خوب بود برخی از نوشته‌های آقا را در اختیار او می‌گذاشتند تا با خط خوش بنویسد.(۴۷) آیت‌الله بروجردی به او اعتماد خاصی داشت و خودشان گفته بود شاید من ده بار حاج احمد را امتحان کرده‌ام و در طول این چهل سالی که حاج احمد پیش من بود یک خطا از او ندیدم.(۴۸) حاج آقا روح‌الله و برخی از کسانی که اطراف آیت‌الله بودند انتقاد داشت و وجود آنها را برای مرجعیت آیت‌الله بروجردی مفید نمی‌دانست (۴۹) حاج احمد نیز به حاج آقا روح‌الله روی خوش نشان نمی‌داد وگاهی بی‌احترامی‌هایی را اعمال می‌کرد. مثلاً یکی از آقایان می‌گوید: روزی در بیت آیت‌الله بودیم همین که مجلس پر شد حاج احمد اشاره کرد چای، استکان اول را جلوی آیت‌الله و بعد از سمت راست شروع کرد وبعد سمت چپ و بعد مقابل آقا تا اخرین نفر در هرز نوبت دیدم با اینکه حاج اقاروح‌الله پهلوی آیت‌الله نشسته بود حاج احمد چای را از نفر دوم شروع کرد و وقتی دو صف را به اتمام رسانید آمد وچای جلوی حاج اقا روح‌الله گذاشت (۵۰) به نظر می‌رسد برخی از اطرافیان آیت‌الله در پی فرصتی بودند تا جایگاه حاج آقاروح‌الله را نزد آیت‌الله مخدوش سازند. یک روز یکی از دوستان آیت‌الله منتظری به ایشان گفته بود: در منزل آیت‌الله بروجردی جلسه‌ای بود که من آنجا حضورداشتم و صحبت این بود که الان جریان فداییان اسلام فرصت خوبی است تا آن را به گردن اقای خمینی و مطهری و منتظری بیندازیم و آنها را از دور آیت‌الله پراکنده کنیم.(۵۱) گرچه نمی‌توان همه حوادث را به اطرافیان آیت‌الله بروجردی نسبت داد اما در اجمال شکی نیست که آنها نقش مؤثری در اختلافات داشتند و به این ترتیب بود که حاج آقاروح‌الله رفت‌وآمد خود را به بیت آیت‌الله محدود کرد و گفته بود ما می‌خواستیم حوزه از آن صورت تعدد مراجع و تعدد سلیقه روی یک جنبه واحد قرار گیرد که گرفت حالا حضور من چه سودی دارد، به جای این بهتر است به درس و کار خود برسیم.(۵۲) گرچه ارتباط حاج اقا روح‌الله با آیت‌الله سرد شده بود اما ایشان را زعیم مسلمین می‌دانست و کوچکترین اهانت به وی را تحمل نمی‌کرد.(۵۳) حاج‌آقا روح‌الله که نتوانسته بود افکار انقلابی خود را دنبال کند به هیچ وجه در مقابل آیت‌الله جبهه گیری نکرد و تربیت شاگردان فراوان پرداخت تا همین شاگردان بعدها بازوان توانایی برای همراهی او در انقلاب باشند باشند.

فهرست منابع) نویسنده از منابع زیر برای تحقیق خود استفاده کرده است، اما متاسفانه این نوشتار فعلا! فاقد ارجاعات به منابع مذکور است. دین‌آنلاین بابت این نقص از مخاطبان پوزش می‌طلبد!)

تاریخ شفاهی حوزه علمیه قم ……………………………… غلامرضا کرباسچی
جریانها و سازمانهای سیاسی مذهبی ………………………… رسول جعفریان
خاطرات ………………………………………………………………… آیت‌الله بدلا
خاطرات ……………………………………………………………. آیت‌الله میانجی
خاطرات ……………………………………………….. حجت الاسلام علی دوانی
خاطرات …………………………………………………… حجت الاسلام فلسفی
زندگینامه سیاسی امام …………………………………….. محمد حسن رجبی
خاطرات من از استاد مطهری ………………………………………… علی دوانی
مفاخر اسلام ………………………………………………………….. علی دوانی
چشم و چراغ مرجعیت ……………………….. خاطرات علما از آیت‌الله بروجردی

حاج آقا روح‌الله مقام اول را در نزد آیت‌الله بروجردی پیدا کرد. آیت‌الله همیشه ایشان را در بهلوی خود می‌نشاندند و در مسائل مهم و خصوصاً سیاسی بدون مشورت با ایشان تصمیم نمی‌گرفتند.
همین امر باعث شده بود حاج آقا روح‌الله را وزیر امور خارجه آیت‌الله بنامند. از همان ابتدا برخی از اطرافیان آیت‌الله موقعیت حاج آقا روح‌الله رابرنمی‌تابیدند، اما چاره ای نداشتند؛ چرا که آیت‌الله٬ حاج آقا روح‌الله را چشم و چراغ حوزه می‌دانستتند.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.