آیت الله علوی بروجردی: ارتباط با مردم را از امام حسن عسکری(ع) بیاموزیم/مردم از ما پدری می­ خواهند نه اعمال قدرت

آیت الله علوی بروجردی در درس خارج فقه خود گفت: «سعی کنیم برای این مردم پدری کنیم. اگر این پدری را بکنیم، اگر پدری داشته باشیم، انفصال پیدا نمی شود. اگر پدری کنیم، مردم از ما جدا نمی­ شوند. اما اگر در این کار اخلال کنیم و پدری نکنیم، از ما جدا می‌ شوند. مردم از ما پدری می­ خواهند نه اعمال قدرت»

متن سخنان آیت الله علوی بروجردی در درس خارج فقه سه شنبه 12 مهرماه به شرح زیر است:

«فردا مصادف است با شهادت مظلومانۀ وجود مقدس آقا امام عسکری صلوات‌الله ‌و سلامه‌علیه است. به محضر ولی‌نعمت خود، وجود مقدس آقا حجت‌بن‌الحسن‌المهدی (عج) عرض ادب و عرض تسلیت داریم. من فقط دربارۀ وجود مقدس حضرت عسکری صلوات‌الله‌ و سلامه‌علیه یک نکته عرض می‌کنم. عمر حضرت بسیار کوتاه است و شهادتشان در ۲۸سالگی اتفاق افتاده. یک خصوصیت دیگر هم ایشان دارند که دربارۀ هیچ کدام از ائمه علیهم‌السلام این‌طور نبوده و آن اینکه تمام زندگی ایشان در حصر خلفای عباسی گذشته. خودِ شهر سامرا عسکر و پادگان بوده و کلاً زندگی حضرت در یک محیط نظامی بوده، ارتباط با ایشان کنترل‌شده بوده و حتی داخل منزل ایشان هم خلفا جاسوس داشته‌اند، به‌ طوری که حضرت ولادت وجود مقدس آقا حجت‌بن‌الحسن را حتی از اهل خانه مخفی می کردند و کسی خبر نداشته است. لذا یک محیط امنیتی‌نظامی عجیب و غریب پیرامون امام عسکری بوده است. این نوع زندگی، ولو در ادواری از زندگی امام هادی علیه‌السلام هم هست، اما در کل زندگی ایشان این‌طور نبوده، بلکه در خصوص آقا امام عسکری خیلی عجیب و غریب است و از عجایب هم همین است که من آن را بارها گفته‌ام و دوست دارم عزیزان روی آن کار و مطالعه و تحقیق کنند. با اینکه عمر ایشان کوتاه و مدت امامتشان هم کوتاه است و تمام مدت امامت در حصر گذشته، آن هم حصر عجیب و غریبی که حتی داخل منزل هم مأمور هست، دوران امام عسگری از حیث نشاط شیعه و ارتباط امام با شیعیان یکی از درخشان‌ترین دوران‌های تاریخ شیعه است. این از عجایب است و ما باید از ایشان بیاموزیم.

گستردگی ارتباطات امام حسن عسکری علیه‌السلام با شیعیانشان

ماجرایی دربارۀ حضرت نقل شده که ایشان یک چوب‌دستی عصامانندی درست کردند و به یکی از اصحاب خود دادند و گفتند که آن را ببر و به فلانی بده. آن شخص هم چوب‌دستی را گرفت و رفت. در راه و طی مسیر بواسطه مشکلی که پیش آمد با حیوانی برخورد کرد. این چوب‌دستی را بلند کرد بر سر حیوان زد و چوب‌دستی شکست. چند نامه از لای آن بیرون افتاد. آن شخص خیلی به هم ریخت و خدمت امام علیه السلام آمد. حضرت فرمودند که وقتی کاری به تو می-دهند، باید درست انجام بدهی، نباید آن چوب را بر سر حیوان می‌زدی.

این ماجرا نشان می دهد که آقا چطور این ارتباطات خود را با وکلا و شیعیانشان حفظ می کردند. مذکور است و در تاریخ نوشته شده که وکلای امام در دوران حضرت عسکری علیه السلام از وکلای تمام ائمه علیهم‌السلام بیشتر است. امام عسکری در بسیاری از بلاد روم وکیل داشته‌اند و این وکلا با امام در ارتباط بوده‌اند. اما سوال این است این ارتباط را در عین فشار چطور تنظیم می کردند؟ آن زمان فضای مجازی که نبوده، رادیو و تلویزیون هم که نداشتند. اما امام گوشۀ خانه در حصر نشسته و ارتباط خود را با شیعه طوری حفظ می کند که حتی بعد از شهادت امام، وجود مقدس آقا حجت‌بن‌الحسن و امامت ایشان بین شیعیان جا می افتد، با اینکه در خود سامرا و در بغداد دستگاه خلافت کارهای دیگری کرد و ماجراهایی راه انداخت که آقا امام عسکری علیه اسلام وارث ندارد؛ حتی مایملک ایشان را تقسیم کردند. در واقع این‌طور جا انداختند که آقا اصلاً فرزندی نداشته! افرادی هم بعد از امام عسکری ادعای سفارت و امامت کردند. اما در عین حال امام عسکری چطور عمل کرده بودند که به‌رغم همۀ این توطئه‌ها این بساط محفوظ ماند؟ وقتی یکی از نواب اربعه در دوران غیبت صغری از دنیا می رفت، مردم همه منتظر بودند که مطلع بشوند نائب بعدی کیست و تمام مراجعات شیعه به این نواب بود. کسانی مدعی نیابت بودند، کسانی مدعی امامت شدند، کسانی گفتند امامت تمام شده، می‌خواستند برادر امام را جعفر را در بساط شیعه جا بیندازند. اما امام عسکری چطور عمل کرده بوده که تمام این‌ها حتی بعد از خود ایشان هم مؤثر نشد و جامعۀ شیعه به هم نریخت؟ جامعه‌ای که در داخل خودش حکومتی داشت و کاری به آن‌ها نداشت. نوعاً روایاتی که از امام عسکری علیه السلام داریم، مکاتبه است؛ چون امام مجلس درس و بحث و… نداشتند. و آنچه به دست ما رسیده با وجود همین مشکلات، مکاتبه است این نکات برای ما بسیار آموزنده است که یاد بگیریم چگونه مانند ایشان عمل کنیم. امام عسکری صلوات‌الله و سلامه‌علیه با آن فشارها با شیعیان خود در اقصی نقاط جهان اسلام آن زمان ارتباط قوی و موثر و نافذ داشته‌اند. مسیر و فاصله روم به سامرا دور بوده. نقطۀ نزدیک به روم همین استانبول فعلی و انطاکیه است. با این حال امام در روم هم وکیل داشته‌اند.

درایت شیخ بهایی در گرد‌هم‌آوردن شیعیان

یک سری آخوندهایی هم داشته‌ایم که فکرشان قدری جلوتر از زمانشان کار می­کرده، مانند مرحوم شیخ بهایی. پیرمردانی که در ترکیه بودند، از پدران خود نقل می­کردند که چهار سال شیخ بهایی به ترکیه و انطاکیه رفته و آنجا مانده. او بقایای شیعه را می­شناخته و آن‌ها را گردهم جمع‌ می­کرده است. الان علوی‌های ترکیه جمعیتی نزدیک 25 تا 30 میلیون نفر هستند. این‌ها شیعه هستند، اما از ما جدا شدند. برخی انحرافات صوفیگری در بین آن‌ها پیدا شده، اما شیعه هستند. این‌قدر این جمعیت شیعه در بیزانسِ آن زمان مهم بود که با اینکه سلطان سلیم عثمانی چهار بار این‌ها را قتل‌عام کرده، هنوز این تعداد از آن‌ها مانده‌اند.

ارتباط با شیعه را از امام حسن عسکری علیه‌السلام بیاموزیم!

امام عسکری (ع) چطور این ارتباط نافذ را حفظ می­کرده؟ و درد این است که امروز چطور ما با این‌همه وسائل ارتباط جمعی، این ارتباط را حتی با نزدیک‌ترین افراد خودمان نمی­توانیم حفظ کنیم؟ می­توانیم؟ می‌بینید چطور از ما جدا می‌شوند و فاصله می­گیرند. چرا؟ کجای کار ما می‌لنگد که از ما جدا می­شوند و فاصله می­گیرند؟ حوادث این روزها را دارید می­بینید. نمی­خواهد جای دیگری بروید! قم خودمان را نگاه کنید! این واقعیت است. ارتباط با مردم، ارتباط با اتباع خودمان، ارتباط با شیعه را از امام عسکری بیاموزیم. امروز در تمام دنیا شیعه نشسته، وسائل ارتباطی هم بسیار عالی است. اینجا بنده حرف می­زنم، کسی که در اروپا یا آمریکا نشسته، در همان لحظه می­تواند بگیرد. پس چرا کوتاهی می­کنید؟ با این همه امکانات ما نتوانیم، کوتاهی از کجاست؟ اما وجود مقدس آقا امام عسکری با آن‌همه فشار و با آن‌همه مصیبت، نه‌تنها قوام شیعه را حفظ کند و توسعه بدهد، بلکه ارتباطات را وسیع‌تر و قوی‌تر کند؟! از حضرت یاد بگیریم.

نیاز بزرگان ما به یادگیری روش ائمۀ اطهار علیهم‌السلام در ارتباط با شیعیان

به هر حال زندگی ائمه علیهم‌السلام که هر کدامشان در شرایطی بودند، برای ما بسیار آموزنده است. اما این آموزندگی زمانی است که اولاً این احساس را داشته باشیم که ما عقل کل نیستیم، نیاز به آموختن داریم، نیاز به یادگرفتن داریم و این یادگرفتن از آن بزرگان و فهمیدن مرام و راه آن‌ها کار راحتی نیست. سعی کنیم بیاموزیم. فردا شهادت وجود مقدس آقا حضرت عسکری است. ما عزادار هستیم، مجلس می­گیریم. آقایان در مجالس شرکت بکنند. باید از وجود مقدس آقا امام عسکری تجلیل کنیم. غیر از اینکه ایشان یکی از ائمۀ ما هستند و مظلومانه شهید شده‌اند، پدر بزرگوار آقا حجت‌بن‌الحسن المهدی هستند و لذا سامرا برای ما خیلی ارزشمند است. سامرا خانۀ امام زمان است. آن حرمی که هست، خانۀ امام عسکری علیه السلام و خانۀ امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف است و لذا اینکه باید با جان و دل آن‌ها را حفظ کنیم. شکی در آن نیست.

رابطۀ علما و مراجع با مردم، رابطۀ پدر و فرزندی باشد

آقا امام عسکری صلوات‌الله و سلامه‌علیه حق بزرگی به گردن ما دارند. معلمی بزرگی برای ما هستند. یاد بگیریم با همه، حتی آن‌هایی که کج رفتند، حتی آن‌هایی که منحرف شدند، رهایشان نکنیم. بارها گفته‌ام که ما برای همۀ این‌ها پدر هستیم. این‌ها بچه‌های ما هستند. علوی است؟ منحرف است؟ بی‌حجاب است؟ بسیار خوب! بچه‌های ما هستند یا نیستند؟ مگر نفرمودند: «انا و علیٌ ابوا هذه الامه»؟ آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف پدر است. وقتی که امام زمان در غیبت است و ما آمدیم اینجا روی این منبر نشستیم آن تکفلی که آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف به ایتام آل محمد دارد، ما به عهده می‌گیریم. هست یا نیست؟ در روایات وظیفۀ ما تکفل ایتام آل محمد گفته شده یا نگفته‌اند؟ این پدر همان طور که بچۀ خلف دارد، بچۀ ناخلف هم دارد. بچۀ ناخلف را می­ کشند؟ رهایش می کنند؟ یا مادر یا پدر سر سفره که نشسته، حتی بچه‌ای را که از خانه بیرون کرده، یک لقمه‌ای که می­خواهد بخورد به فکر این است که این بچۀ من الان بیرون است چیزی می‌تواند بخورد؟ کجا می­خوابد؟

ما هم در حق جمعیت خود این‌گونه باشیم. همه متدین نیستند. همه مقید به عمل‌کردن به احکام نیستند؛ اما همه را رها کنیم؟ با چه شیوه‌هایی برخی‌ها را جذب کرده‌اند. چه کسانی که یک عمر کج بوده‌اند و آخر عمری در اثر همین مراوده‌ها آمده‌اند جلو و عوض شده‌اند. از این نمونه‌ها کم نداریم. جوان‌هایی که اصلاً با این وادی آشنایی نداشتند، با ما رفیق نبودند. بعد یک‌مرتبه در حسینیه که مجلس امام حسین است، بنده بیایم بگویم این مویش این‌طوری است، این ریش خود را می­زند، این کراوات زده، این چطوری است، این مجلس امام حسین نیاید، برو بیرون، چرا؟ خود امام حسین هنوز که هنوز است دارد برای این‌ها پدری می­کند. چرا ما مانع بشویم؟ ما هم سعی کنیم برای این مردم پدری کنیم. اگر این پدری را بکنیم، اگر پدری داشته باشیم، انفصال پیدا نمی­شود. اگر پدری کنیم، مردم از ما جدا نمی­شوند. اما اگر در این کار اخلال کنیم و پدری نکنیم، از ما جدا می‌شوند. مردم از ما پدری می­خواهند نه اعمال قدرت! اگر من را احترام می­کند، نه چون قدرت دارم! بلکه چون پدر هستم و تکفل ایتام به من سپرده شده. این‌ها را توجه داشته باشیم! مردم مقابل قدرت ممکن است بایستند، اما در مقابل پدر هیچ وقت نمی ­ایستند. چرا رابطۀ پدری را تغییر بدهیم به رابطۀ قدرت؟ توجه داشته باشید! من واقعاً در خصوص حوادثی که واقع می­شود ناراحتم، دلم می­سوزد. اما مسئله این است که این‌طور نیست که همۀ مردم بی‌دین باشند، این‌طور نیست که همۀ مردم در مقابلۀ با دین باشند. نه، این طور نیست. اما گاهی اوقات با ما حالت لجبازی پیدا می­کنند. ما چرا این شرایط را ایجاد بکنیم؟ لذا ما باید از امام عسکری علیه‌السلام بیاموزیم و یاد بگیریم.

بزرگ‌ترین یادبود امام عسکری علیه‌السلام آموختن شیوۀ رفتار ایشان با مردم است

شهادت امام عسکری است. مجلس می­گیریم، عزداری می­کنیم، توی سر خود می­زنیم، گریه می­کنیم. همۀ این‌ها درست! اما بیشتر از این‌ها، یادبود امام عسکری این است که یاد بگیریم از او هر سال یک مطلب اضافه‌ای بیاموزیم که در روش ما در برخورد با مردم تأثیر داشته باشد، در ارتباط‌گیری ما با مردم تأثیر داشته باشد. این قضایای مختلف را که امام با مردم دارد ببینید؛ حتی به آن‌هایی که شیعه نبودند، محبت کردند. باز هم شیعه نشدند، اما امام ارتباط خود را نفی نکردند و از بین نبردند.

به هر حال شما عزیزان توجه داشته باشید که این مسئولیت بر عهدۀ ماست. این جمعیت شیعه را در همه جای دنیا باید حفظ کنیم. این مسئولیت ماست. بخواهیم یا نخواهیم، گردن ماست و فردا وجود مقدس آقا حجت‌بن‌الحسن، آقا رسول‌الله، آقا امیرالمؤمنین، خانم صدیقۀ کبری از ما بازخواست می­کنند که این بچه‌های ما را چه‌کار کردید؟ بچه‌های ما را طرد کردید؟ رهایشان کردید؟ بچه‌های ما را چه‌کار کردید؟ وظیفه است! به ما سپرده‌اند. من که آمدم و این لباس را پوشیدم و این عمامه را به سر گذاشتم، این مسئولیت را قبول کرده‌ام. مسئولیت پاسخ‌گویی می خواهد، مسئولیت بی‌پاسخ‌گویی نمی­شود. فردا باید به همۀ این بزرگواران پاسخ‌گو باشم. از من سؤال می­کنند این بچه‌های ما چه به سرشان آمد؟ چرا این‌‌گونه شدند؟ من مسئولم. چطور عمل کردی که این‌ها این طور از کار دربیایند؟ من مسئولم. به این‌ها توجه داشته باشید!

برای یادگیری شرایط امر به‌ معروف به نهج‌البلاغه رجوع کنیم

ان‌شاءالله خداوند به ما توفیق فراگیری از این ذوات مقدسه را یاد بدهد. گاهی اوقات غصه می‌خورم که این افراد سنّی، مانند محمد عبده صاحب شرح نهج البلاغه، یا جرج جرداق مسیحی می­گویند نهج البلاغۀ امیرالمؤمنین را بیست بار، سی بار، صد بار ما مرور کرده‌ایم و خوانده‌ایم؛ اما من که اینجا در قم نشسته‌ام، یک بار این نهج‌البلاغه را بادقت زیرورو نکرده باشم! ببینید آقا امیرالمؤمنین برای ارشاد مردم و امر به‌ معروف هفت تا شرط می­گذارند. ببینید شرط‌ها چیست. ما چرا این‌قدر با نهج‌البلاغه بیگانه‌ایم؟ اینکه فقط دستور بدهیم درس نهج‌البلاغه، بنیاد نهج‌البلاغه، چاپ این‌چنینی و… چه فایده‌ای دارد؟ مطالب خود نهج‌البلاغه ارزشمند است، نه این‌ها. یاد بگیریم امیرالمؤمنین در مقابل با مردم، در ارتباط گیری با مردم چه می­گفتند. یاد بگیریم و بیاموزیم. به هر حال امیدوارم خداوند این توفیق را به ما بدهد. باز هم مجدداً شهادت این امام مظلوم را محضر مقدس آقا حجت‌بن‌الحسن و خدمت همۀ شما عزیزان تسلیت عرض می­کنم. آجرکم‌ الله در این مصیبت عظما.

منبع: شفقنا

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.