نگاهی به کتاب «اخلاق و بقای اجتماعی»

کتاب «اخلاق و بقای اجتماعی» را انتشارات راتلج در سال ۲۰۱۶ منتشر کرده است.در این کتاب جذاب و بحث‌برانگیز، میلتون فیسک از روایتی رادیکال و بدیع از طبیعت، اساس و توجیه اخلاق دفاع می‌کند.

بقا و اخلاقیات مقولاتی به ظاهر مجزا از یکدیگرند و شاید عجیب به نظر رسد که کسی این دو را مفاهیمی هم‌بسته در نظر بگیرد. با این همه، کتاب «اخلاق و بقای اجتماعی» به قلم میلتون فیسک، نویسنده آمریکایی، تلاش دارد نوری دیگر بر این مقاهیم بتاباند. در این کتاب جذاب و بحث‌برانگیز، میلتون فیسک از روایتی رادیکال و بدیع از طبیعت، اساس و توجیه اخلاق دفاع می‌کند. زندگی اخلاقی پروژه‌ای است که هدف آن اجتناب از فروپاشی اجتماعی یا به طور مثبت‌تر، تضمین بقای اجتماعی است.

بر این اساس، آنچه اهمیت دارد نه بقای هرگونه ترتیب اجتماعی، حکومت یا دولت خاصی و نه صرف وجود انسان، بلکه تداوم بخشی از جامعه انسانی است که در آن هنجارهای اخلاقی معنا پیدا می‌کند. نویسنده در این زمینه نمونه‌های بسیاری اراده می‌کند. به گفته فیسک، مثال‌هایی از فروپاشی اجتماعی عبارتند از: «آلمان در سال 1945» (ص25)، و «آنچه پس از نابودی جامعه بومی آمریکا توسط ارتش ایالات متحده، پس از نابودی جامعه کولاک توسط استالین در اوکراین، پس از کشتار خمرهای سرخ در کامبوج، یا پس از بیدادگری‌ها در دارفور باقی ماند» (ص59).

تقریباً همه موافق‌اند که بقای اجتماعی مهم است و برای اکثر مردم این یک ارزش اخلاقی بسیار مهم و احتمالاً فوق‌العاده است. اما فیسک پای از این مسئله فراتر می‌گذارد. به گفته وی، ضرورت حفظ بقای اجتماعی فقط یک هنجار اخلاقی نیست، حتی یک هنجار عالی. بقای اجتماعی به هیچ وجه یک ارزش اخلاقی نیست، بلکه یک پیش‌شرط خارجی و ضروری برای امکان آن است. بقای اجتماعی هدف زندگی اخلاقی است -معیاری که بر اساس آن همه هنجارهای اخلاقی مورد قضاوت قرار می‌گیرند. هر چیز دیگری ارزش خود را از سهم خود در بقای اجتماعی می‌گیرد. این سهم البته بستگی به شرایط دارد. جامعه در وضعیت فعلی با چه تهدیداتی مواجه است؟ چه نوع فروپاشی برای ما ممکن است؟ چگونه می‌توان از آنها جلوگیری کرد؟ بر اساس این پرسش‌ها، نویسنده استدلال می‌کند که اخلاق امری مشروط است.

هنجارهایی که در یک موقعیت معتبر هستند، ممکن است در موقعیتی دیگر بی‌معنا یا مضر باشند. اخلاق نیز اساساً مورد مناقشه است.

مردم همیشه به طور منطقی در مورد آنچه که به بهترین وجه به بقای اجتماعی خدمت می‌کند و بنابراین در مورد هنجارهای اخلاقی اختلاف نظر دارند. از آنجا که انطباق سفت و سخت با ارزش‌های مسلط می‌تواند جامعه را در معرض تهدیدات جدید فروپاشی قرار دهد، زندگی اخلاقی خود به نفع اختلاف نظر در مورد هنجارهای اخلاقی است!

کتاب «اخلاق و بقای اجتماعی» سه بخش دارد: مبانی، آلترناتیو‌ها و ضمایم. بخش اول نظریه اخلاق فیسک را بیان می‌کند. زندگی اخلاقی یکی از شکل‌های زندگی در میان بسیاری نیست، بلکه «داور نهایی برای همه [شکل‌های زندگی]» (ص3) است که انجمنی را فراهم می‌کند که در آن می‌توان ادعاهای اخلاقی رقیب را با هم مقایسه کرد: «اگر نگرانی کارآفرین در مورد بازارهای رقابتی با نگرانی محیط‌‌بانان در مورد تأثیرات بر طبیعت در تضاد باشد، آن‌ها می‌توانند در چارچوب یک توافق مشترک درباره هدف زندگی اخلاقی، اختلاف نظر خود را ایجاد کنند.» (ص 6)
به گفته نویسنده، زندگی اخلاقی یک پروژه است و هر پروژه ای یک هدف دارد؛ بقای اجتماعی معقول‌ترین هدف است. زمانی که «اتکا به [آن نوع] کنش… خطر فروپاشی اجتماعی را به همراه داشته باشد، چیزی را اشتباه قضاوت می‌کنیم» (ص7). هنجارهای اخلاقی به مدیریت این تهدید کمک می‌کند و «تضمین می‌دهد که می‌توانیم علی‌رغم تفاوت‌هایمان، بدون شک دائمی به زندگی خود ادامه دهیم.» (ص9)

فیسک برای نشان دادن اینکه هنجارهای اخلاقی فقط در پروژه زندگی اخلاقی معنا پیدا می‌کند، از ما می‌پرسد که چگونه می‌توانیم به فروپاشی قریب الوقوع اجتماعی واکنش نشان دهیم: «در حالت ناامیدی، می‌توان گفت که هنجارهای اخلاقی حتی زمانی که پروژه زندگی اخلاقی ضعیف شود، پابرجا خواهند ماند. اما تصور کنید که شرایط آنقدر تغییر کرده است که خودخواهی بر احساساتی که انگیزه یک پروژه زندگی اخلاقی است غلبه کند. سپس نظم روز به عدم احترام به دیگران، گرفتن قدرت و امتناع از همکاری تبدیل می‌شود. در این شرایط، هیچ پروژه اخلاقی وجود ندارد که در آن بحث از هنجارها انجام شود.» (ص 15)

نویسنده تبیین می‌کند که از آنجایی که انسان‌ها «ربات‌های اخلاقی» نیستند (ص21)، انگیزه زندگی اخلاقی ما باید بر اساس برخی احساسات باشد. فیسک با تکیه بر جان استوارت میل و کانت، احساس لازم را به عنوان وفاداری به جامعه شناسایی می‌کند: «احساس ترویج حمایت از هستی اجتماعی که به عنوان شبکه‌ای از اعتماد، همبستگی و تعامل شاد درک می‌شود.» (ص23) شخص اخلاقی به خود جامعه انسانی وفادار است، نه به یک ترتیب اجتماعی خاص: «تغییر دوره‌ای برای جلوگیری از فروپاشی، بر وفاداری کورکورانه‌ای که از تغییر امتناع می‌ورزد، ارجحیت دارد.» (ص25)

بخش دوم نظریه اخلاقی فیسک را با چندین الترناتیو معاصر مقایسه می‌کند: دین، آزادی، عقل، دموکراسی و تعالی. فیسک استدلال می کند که اخلاق دینی به عنوان هدف زیربنایی خود، دوام اجتماعی دارد. این امر به ویژه در یک جامعه کثرت‌گرا مدرن صادق است، جایی که حتی کسانی که اعتقادات اخلاقی آنها مبتنی بر ایمان است، «هنوز باید در بحث در مورد اینکه چرا آن باور برای تحقق خیر عمومی بهتر است، پیروز شوند.» (ص 95)

بخش سوم به بررسی بسط‌های احتمالی مختلف نظریه اخلاقی فیسک می‌پردازد. او ابتدا ارزش‌های واکنشی (که به نگرانی‌های دیگران می‌پردازد) را از ارزش‌های اکتسابی (که به نگرانی‌های خود فرد می‌پردازد) متمایز می‌کند. یکی از ویژگی‌های جامعه مدرن این اعتقاد است که برای تضمین اصول زندگی اجتماعی، بازاری بر پایه ارزش‌های اکتسابی ضروری است. بنابراین، به گفته نویسنده، زندگی اخلاقی مدرن یک مبارزه دائمی بین ارزش‌های اکتسابی نامحدود بازار، و مقررات لازم برای سازگار ساختن این ارزش‌ها با ارزش‌های پاسخگو و دوام اجتماعی است.

فیسک در فصل آخر با چالشی برای نظریه خود مواجه می‌شود. اگر هدف زندگی اخلاقی حفظ جامعه است، اخلاق واقعاً جهانی مستلزم یک جامعه جهانی است. از آنجایی که چنین جامعه‌ای وجود ندارد، به نظر می‌رسد که فیسک نمی‌تواند یک اخلاق واقعاً جهانی را در خود جای دهد. با این حال چنین اخلاقی ضروری به نظر می‌رسد. بدون وجود یک جامعه جهانی که از اقدامات کنترل تغییرات آب‌و‌هوایی حمایت می‌کند، نمی‌توانیم بگوییم که اعتبار اخلاقی برای مبارزه جهانی علیه گرمایش جهانی وجود دارد‌ (ص230).ک فیسک، به‌عنوان یک فعال محیط‌زیست، آشکارا این را ویژگی غیرقابل قبولی برای هر نظریه اخلاقی می‌داند!

کتاب «اخلاق و بقای اجتماعی» را انتشارات راتلج در سال 2016 و در 236 صفحه منتشر کرده است.

منبع: ایبنا

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.