عاشورا پژوهیِ نواندیشان دینی ودوگانه سازی‌های کاذب

عاشورا پژوهیِ نواندیشان دینی ودوگانه سازی‌های کاذب نوشته‌ای از محمد علی عبداللهی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است که به مناسبت ایام شهادت امام حسین (ع) منتشر شده است.

عاشورا پژوهیِ نواندیشان دینی ودوگانه سازی‌های کاذب

حادثه عظیم عاشورا مانند هر حادثه ی دیگری تفسیر پذیر است. عاشورا پژوهان نیز تفسیرهای مختلفی از آن تا کنون بدست داده اند. بعضی از این تفسیرهابر عنصر عقیده و ایمان تاکید دارند. بعضی دیگر ان را صرفا پدیده ای تاریخی تلقی می کنند. بعضی نیز فقط از جنبه عاطفی به مقتل خوانی می پردازند و بعضی دیگر نیز ترکیبی ازهمه این عناصر را در عاشورا جمع می بینند.

مقصود اینکه عاشورا مانند هرحادثه ای دیگر تفسیر پذیر است به خصوص که به لحاظ تاریخی زمانی طولانی از وقوع ان گذشته  ودربسترِ اعتقادی_ سیاسیِ خاصی نیز رخ داده است.خواننده برای بحث بیشتر درباب تفسیر پذیری ونقش عناصر مختلف دران باید به بحث های مربوط به فلسفه ی تفسیر مراجعه کند.

هدف نگارنده در این یادداشت کوتاه این نیست که انواع عاشورا پژوهی یا تفسیرهای مختلف از عاشورا را شماره کند. سخن نگارنده بیشتر در باب نوعی از عاشورا پژوهی است که درسالیان اخیر رواج یافته.

این نوع عاشورا پژوهی را باید دربافت تحولاتِ سیاسیِ سالهای اخیر ایران فهم کرد و آن را بخشی از طرح کلان سکولاریزاسیون جامعه ایران توسط جریان روشنفکری دانست. نگارنده با اینکه نادرستی چنین عاشورا پژوهی وکشف ریشه های ان رابرای شخص اگاه از تحولات سیاسی _ فکری سه دهه اخیر ایران کار چندان دشواری نمیداند  اما به دو دلیل نوشتن در این باب را ضروری می داند:

الف) نواندیشان دینی در شیوه ی بیانِ مدعیاتِ خود در باره عاشورا مغالطه ای در کار می کنند که می تواند درذهن وضمیر نسل جوان موثر افتد.

ب) نسل جوان امروز با همه ی هوش ،امکانهای معرفتی واگاهی هایش حوصله خواندن تاریخ ندارد. منبع اگاهی های او در باب همه چیز از جمله عاشورا اغلب کوتاه نوشتها و کلیپ‌هایی مقطوع و مقطع است که رطب و یابس ،درست و نادرست ،سره وناسره را یکجا به خورد مخاطب می دهد.

همین دو دلیل کافی است برای اینکه فهم درست حادثه عاشورا و قیام ابا عبدالله دچار انحراف گردد. از این منظر مخاطب می‌تواند این یاد داشت را نوعی اسیب شناسی عاشوراپژوهی نیز تلقی کند. تلاش می‌کنم مدعا و استدلال خود را در زیر بیان کنم:

جریانی که در جوهره وذات خود سیاسی است اما لباس اندیشگی و تفکر بر خود پوشانده نام جذاب” نواندیشی دینی ” را(البته در این اواخر) بر گزیده است، می کوشد ترفندی خاص برای اثبات مدعیات خود به کاربندد.

این ترفند در ذاتِ خود، ” روش شناختی ” است اما جریانِ یاد شده در مغالطه ای اشکار تلاش می کند روش را به جای استدلال بنشاند واز ان نتیجه دلخواه بگیرد.من این ترفند را در اینجا “دوگانه سازی کاذب ” می نامم.

دوگانه سازی فی نفسه امری نادرست نیست وبه لحاظ روش شناختی مفید هم هست. اما وقتی به عنوان یک استدلال به کارگرفته می شود، مخاطب را در دوراهی انتخاب حیران وسرگردان می کند.در همین جا است که نو اندیش دینی چون یک منجی ظاهر میشود وجوری این دوگانه ها را صورت بندی می کند که اولا گویی مخاطب بادووجه معارض از یک امر روبرو است که لزوما یکی صادق ودیگری کاذب است وثانیا جوری صحنه ارایی می شود که مخاطب باید همان وجهی را برگزیند که او در نظر گرفته است.

در چنین وضع وحالی مخاطب با دوگانه ای مواجه است که یک طرف خیر طرف دیگر شرّ ،یک طرف عقلانی وخرد پذیر طرف دیگر نامعقول وخرد گریزجلوه داده میشود.

دوگانه هایی که در زیر می اورم از یک درجه اهمیت برخوردار نیستند.به لحاظ منطقی تقدم وتاخر دارند. بعضی علت اند که دوگانه های دیگری را در پی دارند.من در این کوتاه نوشت از میان دوگانه های کاذب یک دوگانه اساسی والبته بسیار فریبنده  را بر می گزینم وتلاش می کنم نشان دهم که چرا وچگونه کاذب وفریبنده است.به دوگانه زیر نگاه کنید:

 

دوگانه یِ دینی وفرا دینی

دوگانه دینی وفرا دینی به مخاطب خود چنین القا می کند که  حادثه عاشورا بسته به اینکه از کدام منظر نگریسته شود تفسیرهای مختلفی پیدا می کند.اگر از منظر برون دینی (فرادینی) به ان نگاه شود حادثه ای است تاریخی، بشری و اینجهانی که باید با قواعد طبیعی ان را سنجید. اما اگر از منظر درون دینی به ان نگریسته شود امری است پیشینی، غیرقابل فهم وجبری .منظر درون دینی عاشورا را در برداشتی مذهبی ومحدود منحصر می کند.

جریان نواندیشی دینی تلاش می کند عاشورا را از منظر فرادینی بررسی کند .با چنین کاری عاشورا یکسره امری بشری و امانیستی است .شگفت اینکه این جریان با نادیده گرفتن قواعد تفسیر با عینک محدود امانیستی وبشری به سخنان امام حسین نگاه می کند وان را تفسیر می کند.برای نمونه جمله معروفی از امام حسین در روز عاشورا نقل شده است .امام این جمله را در لحظات اخر عُمرِخود خطاب به لشگر پرشماردشمن بیان کرده اند:«اِن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعادَ کونوا احراراً فی دنیا کم.» (اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی‌ترسید، دست‌کم در دنیای خود آزاد و آزاده باشید).

نگاه فرادینی این سخن امام را از بافت عقیدتی ،دینی وهویتی ان بیرون می کشد و ان را شاهدی می گیرد بر اینکه عاشورا را باید طبیعی وانسانی تفسیر کنیم.براستی چگونه سخن بالا بر مدعای نو اندیشان دلالت دارد؟

بعضی به نحو شگفت انگیزی دو نتیجه از سخن امام بیرون کشیده اند :

  1. استقلال اخلاق از دین
  2. به رسمیت شناختن امور فرادینی یا تفکیک قلمرو دین از قلمروهای دیگر

شاید بهترین توجیهی که برای مدعا بالا بتوان اورد این است که وقتی کسی بگوید اگر دین ندارید(دست کم) ازاده باشید  معنایش این است که اخلاقی زیستن بدون دین ممکن است . امام حسین بر دین تاکید نمی کند بلکه بر ازادگی تاکید می کند که امری اخلاقی است.معنای این سخن ان است که اخلاق امری فرا دینی است . وحادثه عاشورا به جای اینکه حادثه ای دینی تفسیر شود باید حادثه ای اخلاقی در نظر گرفته شود.وقتی حادثه عاشورا را از منظر فرا دینی بررسی کنیم چه اتفاقی می افتد؟ وچه نتیجه ای در پی دارد؟

پاسخ این است که دراین صورت به آسانی می توان در دوگانه های زیر یک طرف را انتخاب کرد وحیران نماند.به دوگانه های زیر توجه کنید:

الف)خصوصی وعمومی بودن کار امام حسین.

اگر از منظرفرا دینی بنگریم کار امام حسین کاری است که انسانی اخلاقی آن را انجام داده است .هرکسی در هر عصر وزمانی می تواند ان را مانند حسین انجام دهد.

ب) دوگانه جبر واختیار .

تفسیر فرا دینی عاشورا به اسانی نشان می دهد که امام حسین با اختیار خود ونه با الزام واجبار الهی دست به قیام علیه یزید زد وشهید شد.

ج)دوگانه غم وشادی.

تفسیر فرا دینی مجال بحث و گفتگوی ازاد برای تحلیل عاشورا فراهم می اورد وان را تبدیل به عزایی دایمی و همیشگی نمی کند.

در نقطه مقابل تفسیر دینی ، عاشورا را پدیده ای ناشی از اراده  الهی وعلل ماورایی می داند که فهم ان برای انسان در هیچ عصری نه تنها اسان که ممکن نیست.به راستی در باب این دوگانه سازی وابتناء فهم کلام امام بران چه باید گفت؟

تلاش میکنم مقصود خود را در بندهای زیر بیان کنم:

  1. به نظر می رسد عاشورا پژوهی وعاشورا پژوهان را باید به دو دسته سنتی (که من ان را اصیل می نامم) ومدرن، تقسیم کرد.شاید خواننده بخواهد این تقسیم را بانام دیگری بخواند برای نمونه عاشوراپژوهی دینی وسکولار.وقتی تفاوت ها در مدعا واستدلال روشن باشد چندان نباید نگران نامگذاری بود.
  2. تفسیری که نواندیشی دینی زیر عنوان”تفسیر فرامتنی” از عاشورا به دست می دهد ضعفهای بسیاری دارد که به بعضی از انها اشاره می کنم:

الف) تحمیل تحلیل های فرا متنی بر متن.

این همان ترفندی است که نه تنها در اینجا بلکه در هرجایی به کار می رود.گویی درنظرجماعت(به اصطلاح) نواندیش دینی، دوگانه دینی وفرا دینی چنان امری قاطع وقطعی است که نفس “فرا دینی ” خواندن متن یا حادثه ای،روا می دارد که شخص آن را از هویت خود خالی کند و تحلیل های نامرتبط برآن تحمیل کند. تقسیم منظر به فرا دینی ودینی اگر در مواردی درست باشد در بحث ما از اساس نادرست است.

منظر فرادینی عاشورا

در باره عاشورا اساسا چگونه می توان منظری فرا دینی داشت؟ آیا جز از طریق تهی ساختن آن از هویت وفروکاستن اش به پدیده ای صرفا تاریخی؟ در صورتی که حادثه ای جوهر و هویت اش دینی و اعتقادی است چگونه می توان  تحلیلی طبیعی وانسانی از ان به دست داد؟ در این صورت درباره حسین ویزید دیگری سخن می گویید نه همان حسینی که شعار میداد من برای اصلاح امت جدم و برای احیای امر به معروم ونهی از منکر امده ام .

ب) تقسیم یک پژوهش یا تحلیل به دینی وفرا دینی حتا اگر درست هم باشد صرفا ارزشی روش شناختی دارد.این تقسیم هرگز نمی تواند چون استدلالی برای اثبات مدعا عمل کند.مدعای شما این است که حادثه عاشورا امری اخلاقی وفرا دینی است.استدلال این است که اگر از منظر فرا دینی بنگریم عاشورا امری اخلاقی ودینی است.چنین استدلالی مصادره به مطلوب وتکرار نفس مدعا است.

ج) این کار که سخنی را از بافت کلمات امام از مدینه تا کربلا بیرون بکشیم و تنها به ان نگاه استقلالی کنیم با کدام قاعده از قواعدمنطق فهم متن سازگاری دارد؟ چنین کاری زیر پا گذاشتن قواعد فهم متن است.افزون براین امام حسین در آن جمله ی بلند بر دین داری وعنصر اعتقاد به معاد تاکید می کند.

سیاق کلام ، نوع مخاطب ومقام تخاطب دلالت می کند بر اینکه مقصود امام این است که در مرحله اول انتظار می رود دین دار باشید واز روز قیامت بترسید اگر دین داری شما به این درجه وکیفیت نیست که شما را از کار حرام باز دارد ،ازاده باشید.در فرهنگ عرب مهمان مخصوصا اگر دعوت شده باشد حرمتی ویژه دارد.

این سخن امام به این معنا نیست که کار او و دشمنش را با معیار ازاده گی بسنجیم وعاشورا را حادثه ای نه دینی بلکه طبیعی واخلاقی بدانیم.

د) دوگانه های غم وشادی، جبر واختیار ،خصوصی وعمومی ومانند آن زاییده ذهنی است که دوگانه دینی وفرادینی می سازد.او چون در گام نخست دینی وفرادینی را چون بتی در ذهن خود ساخته است به ناچار باید این دوگانه های فرعی را برای توجیه ان دوگانه اصلی بسازد وگرنه کسی که در مکتب اهل بیت تعلیم یافته است هر گز تصوری جبری .غم الوده از عاشورا ندارد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.