نسبت روشنفکران با منجی آخرالزمان| محمدهادی زاهد غروی

در ایام جوانی هنگامی که با دوستان جمع می‌شدیم و به طبع سخن به مسائل اعتقادی و یا سیاسی کشیده می‌شد و اختلاف نظرها نمایان می‌گردید، هر کس برای اثبات باور خود دلیلی اقامه می‌کرد، اما در این میان گاهی فردی با صدای بلند و حق به جانب بیان می‌کرد اگر فردا امام‌زمان(عج) ظهور کند و تمام ادعاها و باورهای شما را نادرست بداند و به طبع نظرات من را مقرون به صحت بداند چه می‌کنید؟ آیا شهامت دارید دست از باورهای نادرست و باطل خود بردارید؟ یا به مخالفت و رویارویی با امام‌زمان(عج) می‌پردازید و شقاوت اخروی را به جان می‌خرید؟

این سخن و ادعا اندک اندک ذهن و روانم را مشغول به خود کرد که واقعاً در این صورت چه خواهم کرد؟ و در صورتی که باورهایم بر خلاف نظرات امام‌زمان(عج) بود، کدام جانب را اختیار می‌کنم؟ بر باورهایم پافشاری خواهم کرد و با امام‌زمان(عج) به مخالفت خواهم پرداخت و به قول آن دوست شقاوت ابدی را به جان خواهم خرید، و یا به پیروی کورکورانه خواهم پرداخت و از ترس مجازات دنیوی و شقاوت اخروی دست از باورهایم خواهم برداشت؟

این دغدغه فکری موجب جوانه زدن این پرسش شد که نسبت روشنفکران با منجی آخر الزمان چیست؟ پیش از پاسخ به این پرسش لازم است که منظور از روشنفکر و منجی روشن شود.

 

روشنفکر

منظور از روشنفکر هرکسی است که دغدغه حقیقت دارد و با ابزار عقل و عقلانیت به دنبال یافتن حقیقت است و به تعبیری در پی تقریر حقیقت است و هر چیزی را مورد پرسش قرار می‌دهد. به تعبیر دیگر روشنفکر هر آن کسی است که اهل تعقل باشد و از تعصب و تقلید به دور. بنابراین در این نوشتار هر کس که دارای این شاخصه باشد روشنفکر به شمار می‌آید و تفاوتی ندارد که مذهبی باشد یا غیر مذهبی، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، خداباور باشد یا آتئیست.

 

منجی آخر الزمان

در رابطه با منجی آخر الزمان تحقیقات فراوانی صورت گرفته، به طور خلاصه می‌توان گفت تمامی ادیان و حتی بسیاری از آیینهای شرقی به منجی موعود باور دارند. البته در این بین نیز نظرات فراوانی وجود دارد، از اینکه اکنون در قید حیات است یا در آینده به‌دنیا می‌آید. باورهای مختلف در این باره در موضوع این نوشتار و نتیجه به‌دست آمده تأثیری ندارد. تنها ادعای این بحث این است که شخصی به عنوان منجی ظهور خواهد کرد و پیامبرگونه عمل می‌کند. هرچند که در چارچوب اعتقادی شیعیان، ایشان امام هستند نه پیامبر.

برای پاسخ به پرسش طرح شده نیاز است که سه مقدمه بیان شود:

الف) پیامبرگونه عمل کردن منجی

منجی آخر الزمان پیامبرگونه عمل می‌کند. اثبات این ادعا تنها در حوزه کلام شیعی حائز اهمیت است زیرا به امامت ایشان تصریح شده است. در رابطه با اینکه ایشان پیامبر گونه عمل می‌کند روایات فراوانی وجود دارد. به طور خلاصه روایاتی که بیان می‌کند قائم با امر جدید، سنت جدید، کتاب جدید و قضاوتی جدید خواهد آمد (غیبت نعمانی، 233 و 255) و در بعضی روایات اضافه شده همانطور که پیامبر (ص) در آغاز رسالت با امر جدیدی آمد (ارشاد، 2/384) و همچنین روایاتی که بیان می‌کند اگر قائم بیاید مانند دو پیامبر داوود و سلیمان قضاوت خواهد کرد و طلب گواه نخواهد کرد (کافی، 1/397). تفاسیر مختلفی از این روایات ارائه شده است، به هرحال می‌توان ادعا کرد که ایشان اگر نه اسلام و دین جدید دست‌کم چهره جدیدی از اسلام ارائه خواهد نمود (اسلام واقعی) که در طول قرون متمادی بدعتهای و خرافه‌های به آن افزوده شده است.

 

ب) اهداف پیامبران

در این زمینه نیز مطالعات و مقالات فراوانی وجود دارد که به طور خلاصه به اهم انها اشاره می‌کنم: 1 ـ تزکیه و آموزش کتاب و حکمت (بقره، 129، آل عمران، 164)؛ 2 ـ آزادی از بند اسارت عقاید نادرست و حاکمان ناشایست (اعراف، 157)؛ 3 ـ برپا داشتن قسط و عدالت (یونس، 47، حدید، 25). 4 ـ کامل کردن کرامتها و شرافتهای اخلاقی (بحار الانوار، 16/210)، 5 ـ برانگیختن گنجینه‌های پنهان عقول آدمیان (نهج‌البلاغه، 43)، 5 ـ سخن با مردم به اندازه عقول و فهم آنان (کافی، 1/23)، 6 ـ مدار با مردم (امالی طوسی، 521).

 

ج) مخالفان پیامبران

شناخت اینکه چه کسانی با پیامبران مخالفت می‌کردند و آنان اغلب از چه قشر و طبقه‌ای بودند مهم است، که به اهم آنان اشار می‌کنم: 1 ـ ثروتمندان (سباء، 34، زخرف، 23) 2 ـ قدرتمندان (یونس، 83، اعراف، 103)، 3 ـ مقلدان و تقلیدکنندگان از گذشته (زخرف، 23، مومنون، 24) 4 ـ متعصبان (بقره، 170) 5 ـ متکبران (اعراف، 76، فرقان، 21) 6 ـ بدکاران و مجرمان (جاثیه، 31، یونس 75، فرقان، 31) 7 ـ مغروران علمی (غافر، 83)

نکته قابل ذکر این‌که پیامبران در طول تاریخ چه کاری کردند و چه عملکردی داشته‌اند و بیشتر مخالفان و پیروان آنان چه کسانی بوده‌اند از منابع برون دینی چون تاریخ نیز قابل اثبات است.

همان‌طور که بیان شد پیامبران مأمور شده‌اند در سطح فهم و عقل مردم دوره خود سخن بگویند با مردم با مدرا رفتار کنند، در جامعه عدالت گستری و دادگری کنند از لحاظ رفتاری و اخلاقی به مردم آموزش‌های نیک دهند و … و همچنین بیشتر مخالفان آنان را صاحبان قدرت و ثروت، متعصبان، مقلدان و متکبران تشکیل می‌دهند.

با توجه به آموزه‌های پیامبران از یک سو و مخالفان آنان از سوی دیگر و اندکی تأمل روشن می‌شود که صاحبان خرد و اندیشه و حقیقت‌طلبان در گروه مخالفان پیامبران جا ندارند. بنابراین روشنفکری که دغدغه عقلانیت و حقیقت‌طلبی داشته باشد بدون هیچ پروا و هراسی با منجی آخر الزمان مواجه می‌شود و اندیشه، نظرات و راهکارهای او را با ابزار عقل و استدلال ارزیابی می‌کند و در نهایت به همان نتیجه واحد خواهد رسید. اما گروه دیگر (غیر روشنفکران) که یا مقلدند یا متعصب و یا صاحب قدرت و ثروت مواجه و رویارویی آنان با منجی متفاوت خواهد بود و اتفاقاً بیشتر مخالفان را اینان تشکیل می‌دهند.

در چارچوب اندیشه شیعی فرض کنیم امام زمان(عج) ظهور کرده است و به طور مثل درباره حکمی فقهی برخلاف نظر رایج فقهاء نظری دهد، در این صورت رویکرد هر دو گروه روشن است و نیاز به توضیح نیست که مقلدان و سنت‌گرایان حتی اگر به نظر جدید تن دهند ذهن آنان خالی از ان قلت و مسئله نیست و چه بسا اگر ایشان احکام فقهی فراوانی را تغییر دهد به مخالفت خواهند پرداخت.

اکنون فرض کنیم روشنفکری که به یک نوع حکمرانی خاصی دل‌بسته باشد و مثلاً حکومت سوسیال دمکرات را کم خطرت‌ترین نوع حکومت بداند، اما منجی بر این باور باشد که برعکس آن حکومت بدترین نوع حکومت است و حکومتی که در ذهن روشنفکر بدترین نوع حکومت است را مناسب بداند، در این میان چون پای استدلال و حقیقت‌طلبی در میان است و روشنفکر صاحب قدرت و ثروت نیست و مدافع هیچ نظام و سیستم خاصی نیست مگر نظام عقلانیت و حقیقت‌طلبی در نهایت با استدلال، نظر و راهکار منجی را خواهد پذیرفت.

 

نتیجه

میان روشنفکران و منجی آخر الزمان تعارض و تضادی روی نمی‌دهد زیرا روشنفکر دغدغه تقریر حقیقت و تقلیل مرارت دارد و منجی نیز قرار است برای تحقق همین اهداف بیاید، بنابراین روشنفکران و نواندیشان دینی پروژه تعقل و حقیقت‌طلبی خود را پی‌بگیرند و هراسی نداشته باشند، و به اجتهاد نواندیشانه خود ادامه دهند، زیرا به باور برخی از بزرگان فتوا به احتیاط در این دوران مدرن و سرشار از نوآوری‌های لحظه‌ای خود خلاف احتیاط است. چرا که منجی آخر الزمان با ابزار عقل و استدلال جهان را به سمت و سوی صلح و آرامش سوق خواهد داد و حقیقت را نمایان خواهد کرد و اختلافات را برخواهد انداخت. به امید آن روز.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.