رد پای اصول حکمرانی‌ایرانشهری در‌ دیار مصر| سیدعلیرضا واسعی

تأثیر اندیشه سیاسی ایرانشهری بر نگرش‌های اعراب پیش از اسلام و نیز بر سیاست‌ورزی های آنان در عهد اسلامی، آشکارتر از آن است که نیازمند گفتگوهای زیادی باشد،‌ چنان که ابن قتیبه دینوری در کتاب عیون الاخبار بر آن تصریح دارد و این مقفع دو کتاب الادب الصغیر و الادب الکبیر را بر پایه همین رویکرد پیش برده است،‌اما آن چه بیش در این کوتاهه بر آن انگشت نهاده شده،‌تأثیر این اندیشه در نقاط دوردست سرزمین ها‌ی‌اسلامی است. مصریان که هم خود دارای تجربه سیاسی پرسابقه ای بودند و هم به حکم قرابت جغرافیای و فکری با یونان،‌ با اندیشه‌های فیلسوفان آن دیار آشنایی داشتند، بیش از آن که بر اندیشه‌های سیاسی یونانیان تکیه کنند، با اتکاء به تفکرات سیاسی ایرانشهری به طراحی سیاست‌های خود می‌پرداختند، از آن رو که ایرانیان الگوی بهتری برای سیاست مدن عرضه داشتند.

حکمرانی ایرانیان مبتنی بر الگوی کارآمدی بود که پایداری و پویایی حکومت را تضمین می‌کرد. تأثیر اندیشه سیاسی ایرانشهری بر نگرش‌های اعراب پیش از اسلام و نیز بر سیاست‌ورزی های آنان در عهد اسلامی، آشکارتر از آن است که نیازمند گفتگوهای زیادی باشد،‌ چنان که ابن قتیبه دینوری در کتاب عیون الاخبار بر آن تصریح دارد و این مقفع دو کتاب الادب الصغیر و الادب الکبیر را بر پایه همین رویکرد پیش برده است،‌اما آن چه بیش در این کوتاهه بر آن انگشت نهاده شده،‌تأثیر این اندیشه در نقاط دوردست سرزمین ها‌ی‌اسلامی است. مصریان که هم خود دارای تجربه سیاسی پرسابقه ای بودند و هم به حکم قرابت جغرافیای و فکری با یونان،‌ با اندیشه‌های فیلسوفان آن دیار آشنایی داشتند، بیش از آن که بر اندیشه‌های سیاسی یونانیان تکیه کنند، با اتکاء به تفکرات سیاسی ایرانشهری به طراحی سیاست‌های خود می‌پرداختند، از آن رو که ایرانیان الگوی بهتری برای سیاست مدن عرضه داشتند.

ابن خلدون(م۸۰۸ق) که خود از همان دیار (مغرب میانه،‌ تونس)بود، ‌در تصویر نقش ایرامیان بر جهان اسلام و نیز بر غرب عالم اسلام،‌ اشاراتی دارد،‌ اما پیش از او شیزری(م۷۷۴ق) در کتاب نهج‌المسلوک فی سیاسه الملوک به فراوانی از آن یاد می‌کند و در جاهای مختلف کتاب خود، به توصیه ها سیاسی،‌ آیین شهریاری و رسوم دارالحکومه ایرانی تمسک می‌کند تا چگونگی حکمرانی خوب را به تصویر بکشد، ولی پیش‌تر از آنان، ‌قفطی، علی بن یوسف بن ابراهیم(م۶۴۶ق) بنیاد کتاب اساس السیاسه[1] خود را بر اندیشه ایرانشهری بنا می‌دهد.

العطیه محقق کتاب، در مقدمه تحقیقی خود کتاب را در شمار کتاب های نصیحهالملوک و ادب المرایا و آداب الملوک می داند که مبتنی براندیشه سیاسی ایرانیان، برای ملک عزیز عثمان بن یوسف صلاح الدین ایوبی(۵۶۷-۵۹۵ق) که از پادشاهان ادب دوست و خوب ایوبیان بود، نوشته شد. او پیش از آن که به ویژگی‌ها و نوآوری‌ای کتاب بپردازد،‌ به تفصیل از روابط ایران و عرب قدیم و تأثیر ایرانیان بر آنان در عرصه‌های گوناگون یاد می‌کند و منصفانه پرده از عظمت فکری ایرانیان برمی‌دارد. او روابط ایران و عرب را بسیار پیش‌تر از تاریخ مکتوب دانسته و نشان می‌دهد چگونه امپراتوری فکری سیاسی ایران، بر جهان اعراب سیطره داشته و این نفوذ و غلبه تا به امروز قابل پی‌جویی است.

قفطی کتاب را به تشویق قاضی فاضل عبدالرحیم بن علی بیسانی و در سنین جوانی نوشته است. محقق کتاب آن را حدفاصل سال های ۵۸۹-۵۹۶ق می داند. وی یکی از نویسندگان بزرگ و دانشمندان زمان خود بود و مدتی در حلب به منصب وزارت رسید، شمار نوشته های وی به سی کتاب می رسید که در حملات مغولان به شام از بین رفتند(ص24).

آن چه موجب تألیف کتاب اساس‌السیاسه شد، به گفته نویسنده کتاب،‌ آن بود که کلماتی از یکی از پادشاهان ایران[2]که حاوی فرازهایی از سیاست های حکمرانی و آیین های شهریاری بود،‌به دستش رسید،‌ متنی که در پاسخ درخواست برخی از پادشاهان همجوارش- که ازو هراس داشته و تسلیمش بودند- که از او خواسته بودند تا راز ماندگای و استواری پادشاهی اش را که موجب همراهی و تکریم دیگران شده، بیان کند. او همه سیاست خود را در هفت خصلت بیان می کند که از منظر قفطی،‌ باید الگوی حکمرانی در همیشه تاریخ باشد، به همین سبب از پادشاه ایوبی، انتظار دارد بر پایه آن عمل کند. البته قفطی برای آن که کتابش خواندنی‌تر شود، باز از الگوی نوشتاری ایرانی بهره برد و همچون کتاب کلیله و دمنه، در قالب افسانه و داستان سخنان خود را منعکس کرد، با این تفاوت که شخصیت‌های داستانش را زنان قرار داد، اقدامی که العطیه آن را نوعی نوآوری شناسایی می‌کند.

قابل ذکر است که پاره ای از این خصایل را برخی، از قول شاپور و دیگر پادشاهان نقل کرده اند، چنان که ابن قتیبه دینوری در عیون الاخبار پاره ای از آنها را نقل کرده است، اما به صورت یک جا، تنها در این کتاب آمده است.

خصلت‌هایی که قفطی بر اساس سند شاپوری نقل می‌کند، چنین است:

۱.من هرگز در امر و نهیی، شوخی نمی‌کنم و آن چه می‌گویم برآن ایستادگی دارم.

۲.هرگز در وعده و وعیدی تخلف نمی‌کنم. هر چه می‌گویم عمل می‌کنم، بی‌انکه ذره‌ای از آن فاصله بگیرم.

۳. مجرمان را بر پایه جرم‌های آنان مٰواخذه و عقاب می‌کنم، نه بر اساس خشم و غضب شخصی و از افراد ضعیف در مقابل اقویا حمایت می‌کنم، ولی هرگز اغراض شخصی را در قضاوت‌ها دخالت نمی‌دهم.

۴.  کارها را به کسانی که به شایستگی‌ها و توانمدنی‌های شناخته‌اند، واگذار می‌کنم، به اضافه اخلاص و وفاداری. ‌

۵. با توده مردم بر پایه اعتمادسازی و اطمینان، با آسان‌گیری عمل می‌کنم، اما نه به گونه‌ای که متجری و هنجارشکنی کنند.

۶. با صلابت و ستبری عمل می‌کنم نه با بدخواهی و کینه ورزی.

۷. با رفتاری متعادلانه، از دخالت‌های بی‌جا و سودجویانه افراد جلوگیری می‌کنم و نمی‌گذارم کارها بناحق ارزیابی یا انجام شوند.

بدین‌گونه قفطی از سلطان ایوبی می‌خواهد تا سیاست ورزی خود را سامان دهد و واقعیت آن است که آثار آن در حکمرانی او به خوبی دیده می‌شود.

کتاب قفطی، به خوبی نشان‌گر تأثیر اندیشه ایرانی بر اصول سیاست‌گری مغرب اسلامی است.  العطیه در بیان آن چنین می نویسد: از نتایج ارتباط عربان با فارس‌ها، ترجمه کتاب های بسیاری بود که توسط همانان (ایرانیان)به زبان عرب صورت گرفت؛ در حوزه علوم، تاریخ، سیره ها، موسیقی، اخلاق و نظام حکمرانی (ص۲۹). سپس می نویسد: این ترجمه از همان آغاز اسلام صورت گرفت، چنان که کتابی در باره تاریخ فارس و سیاست های آنان در کتابخانه هشام بن عبدالملک بود که از فارسی به عربی درآمده بود. او سپس از شخصیت های موثر عهد اسلامی یاد می کند از وزرا و مترجمین تا افرادی که به دو زبان فارسی و عربی تسلط داشتند و اندیشه های ایرانی را به میان عربان می کشاندند و تابع همان،عرب هایی نیز به آموختن زبان فارسی روی کرده بودند (ص۳۰) و تأثیرگذاری به زودی به دورترین نقاط جهان اسلام کشیده شد و مصر نیز در این میان از داده‌های آن بی‌بهره نماند.

 

[1] .کتاب در ۱۴۷ صفحه‌به سال ۱۴۲۸ق/۲۰۰۷م، از سوی دارالطلیعه و النشر بیروت، با تحقیق جلیل ابراهیم العطیه منتشر شد.

[2] .محقق کتاب او را شاپور بن اردشیر بن بابک دومین پادشاه سلسله ساسانی می شناساند.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.