حسن زاده آملی میانهٔ تأیید و انکار| سیدهادی طباطبایی

آیت الله حسن زاده آملی که درگذشت، تحلیل و سخنانها درباره ایشان هم بالا گرفت. برخی به تمجید از مقام علمی وی پرداختند. برخی هم از درِ انتقاد برآمدند. رویکرد وی در سیاست و دین را مورد نقد قرار دادند.

پس از درگذشت علامه حسن زاده، منتقدانِ سیاسی ایشان، وی را به سکوت در مقابل برخی نابسامانی‌ها متهم کردند. گفتند که او اگرچه فردی عارف مسلک بوده، اما در مقابل رنجِ مردم، کمتر سخنی گفته است. در نمونه‌ای از این انتقادها، محسن کدیور گفت که حسن زاده آملی در نسخه شناسی فلسفی و عرفانی و در ریاضیات و هیئت قدیم متبحّر بود. اما این تبحّر دلالتی بر شعورِ سیاسی ندارد.

به عقیده کدیور، تسلط بر فقه، فلسفه و عرفان و دیگر علوم اسلامی یک چیز است و شعور و بینشِ سیاسی و اجتماعی چیزی دیگر. کدیور گفته بود که با سیر و سلوک عرفانی نه می‌توان در دانش‌های تجربی ادعایی کرد و نه در عالم سیاست موضع درستی گرفت. وی سپس عنوان کرده بود که حسن زاده آملی، سرگرم در ملکوت بود و غافل از رنج مردم در ناسوت بوده است.

دو پاسخ به نقد کدیور

این سخنان کدیور با پاسخ‌هایی مواجه شد. عبدالحسین خسروپناه از جمله افرادی بود که در مقام پاسخ برآمد. او گفت که: گاهی برخی اشکال می‌کنند که علمایی امثال مرحوم حسن زاده در بین مردم نیستند و در عالم ملکوتی خودشان سیر می‌کنند. پاسخ من به این افراد این است که آفتاب آمد دلیل آفتاب. خسروپناه، حضور مردم در تشییع جنازه مرحوم حسن زاده را دلیلی بر مردمی بودنِ ایشان دانسته و گفت که: شما دیدید که مردم در این شرایط سخت کرونایی چه رنجی متحمل شدند و با چه علاقه و شوری پیکر ایشان را تشییع کردند.

خسروپناه در خصوص مردم مداری مرحوم حسن زاده، اذعان کرد که خود من از نزدیک شاهد بودم که وقتی در منزل خدمت ایشان می‌رسیدیم برای پذیرایی از ما طلبه‌ها هیچ کسی را نه از اهل منزل و نه دیگران به زحمت نمی‌انداختند و خودشان از ما پذیرایی می‌کردند. وی ادامه داده بود که یکی دیگر از فضائل مرحوم حسن زاده ادب ایشان بود که حتی با بچه طلبه‌هایی مثل ما هم با احترام و تکریم روبه‌رو می‌شد و وقتی تشخیص می‌داد که طلبه‌ای نیاز مادی دارد، حتماً برای او کاری می‌کرد.

خسروپناه در ذکر خاطره‌ای شخصی گفته بود که آیت الله حسن زاده یک بار از من پرسید که حجره‌نشین هستی یا متأهلی؟ من با این که تا آن موقع هیچ صحبتی درباره وضعیت معیشتی و مادی خودم نکرده بودم اما ایشان فهمیده بود که در عسرت هستم و نیاز مالی دارم. وقتی جواب دادم که حجره‌نشین هستم فرمود یک کیسه برنج هست اگر زحمتی نیست آن را با خودتان ببرید.

وی می‌افزاید: وقتی جلسه تمام شد دیدم خودش دارد آن کیسه سنگین 10 کیلویی برنج را با زحمت بلند می‌کند. خواستم مانع بشوم گفت نه! من باید این را تا دم در بیاورم اگر پسرم بود می‌گفتم آن را تا مدرسه فیضیه برایت بیاورد؛ اما نیست پس از آنجا به بعدش با خودتان. خسرو پناه با ذکر این اوصاف، گفته بود که: حالا چطور می‌شود این همه فضائل اخلاقی و تواضع و فروتنی و غم دیگران خوردن را ندیده گرفت و گفت ایشان از رنج و درد مردم بی خبر بوده است؟

این تنها موضعِ مخالف نسبت به کدیور نبود. هادی سروش هم در مقام پاسخ به کدیور برآمد. هادی سروش از شاگردان مرحوم حسن زاده آملی محسوب می‌شود. او گفت که اساس سیرهٔ علما و مواجع و عرفا و فیلسوفان با یکدیگر متفاوت است. نمی‌شود آنها را با هم مقایسه کرد. ممکن است کسی تشخیصش حضور در عرصهٔ اجتماعی و فعالیتهای سیاسی باشد و دیگری این تشخیص را نداشته باشد. او سپس عنوان کرده بود که علامه حسن زاده، در دو دهه اخیر کسالت داشته و چندان اظهار نظری نمی‌کرده و در بسیاری مسائل وارد نمی‌شده است.

هادی سروش به رفتارهای مرحوم حسن زاده در هنگامهٔ انقلاب و جنگ تحمیلی اشاره کرده و گفته بود که ایشان در متن کارها و ظلم‌های کلانی که نسبت به مردم روا داشته می‌شد، حضور داشتند. مثلاً خدمت امام رسیدند که باید چه کنند و وظیفه چیست؟ و یا در زمان جبهه، خودشان لباس بسیجی می‌پوشیدند و مشوق جبهه‌ها بودند. همچنین در جریان آمل و حملهٔ منافقیا و کمونیست‌ها هم در بسیج مردم آمل واقعاً مؤثر بودند. در این‌گونه موارد کلان، علامه حسن زاده حضور داشته و در راه رفع ظلم از مردم تلاش می‌کرده است.

اما در مواردی که مربوط به جزئیات است، ممکن است فردی آن را مصداق ظلم بداند و فرد دیگری آن را ظلم نداند. یا ممکن است یک نفر نسبت به دیدگاه و اجتهاد و نظرش احساس کند که اگر در موردی صحبت کند اثری ندارد. در اینگونه موارد به اجتهادِ خود عمل می‌کند.

انتقادات به دیدگاه‌های عرفانی علامه

اما مواضعِ سیاسی، تنها محل نزاع میان موافقان و منتقدانِ علامه حسن زاده نبود. مواضع عرفانی ایشان گاه چالش برانگیز می‌شد. موضع وی در خصوص «وحدت وجود» یکی از اصلی‌ترین انتقادها علیه وی بود.

حسن میلانی از منتقدان مرحوم حسن زاده بود. او در محافل مختلفی به نقد برخی رویکردهای عرفانی حسن زاده پرداخت. در مناظره‌ای عنوان کرد که: «… من هم معتقدم وقتی از آقای حسن زاده بپرسی واقعاً سلول سلولِ وجودت را عین ذات خدا می‌دانی؟ قطعاً می‌گوید نه. من حرفم به آقایان این است که این کتاب‌ها را چرا جمع نمی‌کنید؟ چرا کتاب‌هایی را در حوزه به عنوان معارف و واقعیات ارائه می‌دهید و در آن می‌گویید وجود خدا در ذره ذره مولکول عالم فرو رفته همان طور که آب در ذره ذره امواج فرو رفته و اصلاً دوئیتی نیست. لذا ذره ذره چوب و درخت و سنگ، نهایت عقل و شعور و فهم و سجود است. حتی شیطان هم وجودش به شکر رازقش اندر سجود است».

میلانی خواستارِ آن شده بود که برخی کتاب‌های حسن زاده و برخی تعابیرِ وی توضیح داده شود. در پاسخ به وی، شیخ حسن رمضانی از شاگردانِ حسن زاده آملی، بعضی پاسخ‌ها را داده بود. او گفته بود که: «فلاسفه و عرفا راجع به بساطت و احدیت حق تعالی فرمایش‌های بسیار دقیقی دارند. شما ببینید نسبت به مرتبه احدیتی که اینها قائل هستند همین آقایان که مرتبه احدیت یا مرتبه هویت غیبیه را نسبت به حق تعالی قائل هستند نسبت به مرتبه احدیت می‌گویند اصلاً آنجا کثرت راه ندارد و بساطت محض است، خوب این انسانی که راجع به مرتبه احدیت حق یا هویت غیبیه حق این عقیده را دارد، آیا این می‌آید می‌گوید ذات حق تعالی قابل تجزیه است و جزء و کل درست می‌کند برای حق تعالی؟»

پاسخ به انتقادات

سعید رحیمیان نیز در گفت‌وگو با دین‌آنلاین عنوان کرد که منتقدان بحث از «وحدت وجود»، فهم صحیحی از مسئله وحدت وجود عارفان ندارند و از همین روست که این ایده را مقبول نمی‌دانند.

رحیمیان در لایو صفحه اینستاگرام دین‌انلاین گفت: علامه حسن زاده نیز در رساله لقاء الله گفته بود که وحدت وجود انحائی دارد. وی چهار وجه را برای آن در نظر گرفته بود. او گفته بود که:

«گاهی گمان می‌شود که همانا وجود یک شخص منحصر به فرد است که او واجب بالذات است و برای مفهوم وجود، مصداق دیگری نیست. طبق این نحوه برداشت همه موجودات مثل آسمان و زمین و نبات و حیوان و نفس و عقل غیر از آن یک فرد عددی نیستند… این نحوه توهم در مسئله وحدت وجود مخالف است با بسیاری از قواعد عقلیه حکمیه‌ای که از جنبهٔ مبانی رصین و محکم و استوار است.. در واقع موجب می‌شود نفی علیت حق تعالی و معلولیت ممکنات را، و اینکه ممکنات به طور کلی احتیاجی به علت ندارند. بلکه موجب نفی ممکنات از اساس می‌شود. که مجموعاً مفاسد این قول به وحدت عددی وجود از جنبهٔ عقلی و شرعی زیاد است». (رساله لقاء الله ص 24؛ همچنین شرح دروس معرفت النفس، ص 154)

برخی نیز ادعا کردند که علامه حسن زاده، به زیارت امام رضا نمی‌رفته است. در ادعایی گفته شد که سید یحیی یثربی در سفری 14 روزه به مشهد با مرحوم آیت الله حسن زاده آملی و دکتر ابراهیمی دینانی همراه بوده و از مرحوم حسن زاده نقل کرده است که ایشان به زیارت امام رضا نمی‌رفته و می‌گفته که من ولیّ حی هستم و امام رضا ولیّ مرده!

این ادعا مورد انکار دکتر یثربی قرار گرفت. وی در پاسخی عنوان کرد که: «من اعلام می‌کنم که نه از این سفر و نه از اظهارات آن مرحوم چنین چیزی به یاد نمی‌آورم. بنابراین گوینده که مدعی است از من چنین سخنانی را شنیده است و فایل صوتی آن را هم دارد، این فایل را منتشر کند تا معلوم شود من فراموش کرده‌ام یا این که این خبر اشتباه و یا دروغ است. من ده‌ها بار با آقای حسن زاده آملی در قم و تبریز و شهرهای دیگر ساعت‌ها نشسته و گفتگو کرده‌ام، و هرگز از ایشان چنین ادعای صوفیانه‌ای نشنیده‌ام. خداوند ایشان و همه ما را بیامرزد».

انکار و تأییدها در خصوص علامه حسن زاده، بسیار است. شاگردانِ وی می‌گویند که برخی سخنانِ علامه را نمی‌توان در عرصهٔ عمومی عنوان کرد. سخنی پر بی راه نیست. فهم همهٔ سخنانِ عارفان، قطعاً مقدور نیست. مهم آن است که فهم مخاطبان در نظر آورده شود و سپس سخنی بر زبان آید؛ که گفته‌اند: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.