درباره تضییع حقوق زنان

پرستو سرمدی

خانه‌داری مهم‌ترین نمود تقسیم کار جنسیتی نقش‌های اجتماعی است. در این تقسیم‌بندی، زنان از حضور در بازار کار منع شده و مسوول کارهای خانه و خانه‌داری و بزرگ کردن بچه‌ها شمرده می‌شوند که کار بدون درآمد است و آنها را به لحاظ اقتصادی به مردان وابسته می‌کند. این تقسیم‌بندی به سلسله مراتب قدرت و نابرابری جنسیتی در جامعه منجر می‌شود. عدم حضور در بازار کار تولیدی، وابستگی اقتصادی، انزوای اجتماعی و کمرنگ بودن در قدرت سیاسی تبعاتی است که خانه‌نشینی زنان برای آنها در پی دارد.

زنان خانه‌دار بیشترین جمعیت زنان ایران را تشکیل می‌دهند. بیش از ۲۰ میلیون نفر از زنان ایران خانه‌دار هستند. این میزان در سال‌های اخیر با روند افزایشی مواجه بوده است. بنابراین طبیعی است کسانی که دغدغه مسائل زنان را دارند، بیشترین توجه را به آنها اختصاص دهند. اما رفع تبعیض از زنان خانه‌دار و حل مشکلات آنها به قدری دشوار و بلندمدت به نظر می‌رسد که همچنان بهترین راه‌حل را باید پیشگیری و توصیه به عدم پذیرش خانه‌داری برای زنان دانست. خانه‌داری مهم‌ترین نمود تقسیم کار جنسیتی نقش‌های اجتماعی است. در این تقسیم‌بندی، زنان از حضور در بازار کار منع شده و مسوول کارهای خانه و خانه‌داری و بزرگ کردن بچه‌ها شمرده می‌شوند که کار بدون درآمد است و آنها را به لحاظ اقتصادی به مردان وابسته می‌کند. این تقسیم‌بندی به سلسله مراتب قدرت و نابرابری جنسیتی در جامعه منجر می‌شود. عدم حضور در بازار کار تولیدی، وابستگی اقتصادی، انزوای اجتماعی و کمرنگ بودن در قدرت سیاسی تبعاتی است که خانه‌نشینی زنان برای آنها در پی دارد. به طور کلی نقش جمعیت بالای زنان خانه‌دار را می‌توانیم در بالا بودن شکاف جنسیتی در ایران ملاحظه کنیم. پژوهش‌ها نشان می‌دهد زنان خانه‌دار نسبت به زنان شاغل از کیفیت زندگی(سلامت جسمی و روانی) کمتری برخوردارند. افسردگی از بیماری‌های رایج زنان خانه‌دار است. سلامت اجتماعی، قدرت تصمیم‌گیری، مهارت‌های ارتباطی و عزت نفس هم در بین زنان شاغل بیش از زنان خانه‌دار است. خشونت خانگی نیز در مورد زنان خانه‌دار بیش از زنان شاغل اعمال می‌شود و زنان خانه‌دار به دلیل ناتوانی اقتصادی، اجتماعی و فشارهای فرهنگی مجبور به تحمل آن می‌شوند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد زنان خانه‌دار حتی در  تصمیم‌گیری در مورد امور خانواده مانند سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، محل زندگی، مسائل فرزندان و… از قدرت تصمیم‌گیری کمتری نسبت به مردان برخوردارند. به این لیست مجموعه‌ای دیگر از برخوردارهای شخصی و اجتماعی را می‌شود اضافه کرد که همگی گویای آسیب‌هایی است که خانه‌داری به زنان وارد می‌کند. علاوه بر این تبعیض‌هایی که در بعد شخصی متوجه زنان می‌شود، دور بودن زنان از بازار کار و حضور اجتماعی، نیمی از نیروی انسانی لازم برای توسعه کشور را هدر می‌دهد و به تداوم توسعه‌نیافتگی منجر می‌شود. با این حال دهه‌هاست دوگانه «مرد نان‌آور، زن خانه‌دار» متعصبانه از سوی نهادهای رسمی فرهنگی ترویج و در کتاب‌های درسی به عنوان نقش‌های اجتماعی مطلوب آموزش داده می‌شود. حتی در سال‌هایی قوانینی برای سخت‌تر کردن کسب مشاغل از سوی زنان به تصویب رسید و با اجبار زنان به بازنشستگی زودهنگام و پاک‌سازی آنها از میزان زنان شاغل کشور به ‌شدت کاسته شد. با وجود تبعات منفی خانه‌داری زنان، درک این حجم از فشار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای در خانه نگهداشتن زنان از سوی محافظه‌کاران سخت به نظر می‌رسد.  در این میان بهترین توصیه به زنان این است که زیر بار خانه‌نشینی نروند. اما این توصیه به راحتی قابل اجرا نیست. در واقع این زنان نیستند که خانه‌داری را برمی‌گزینند بلکه ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است که آنها را به خانه‌داری سوق می‌دهد. بسیاری از زنان بر اساس آموزش‌های فرهنگی کمال مطلوب خود را در به عهده گرفتن نقش‌های خانگی و نپذیرفتن آن را شانه خالی کردن از مسوولیت می‌دانند. بسیاری از آنها با وجود کسب موفقیت‌های تحصیلی و حتی شغلی پس از بچه‌دار شدن به دلیل فشار نقش مراقبتی مجبور به خانه‌نشینی می‌شوند. مراقبت از فرزندان، سالمندان و بیماران خانواده به‌ طور یک طرفه مختص زنان شمرده می‌شود و مردان از آن معاف می‌شوند، این امر بیشترین نقش را در عدم کسب موقعیت و یا ارتقای شغلی دارد. زنان به دلیل نقش مراقبتی مجبور می‌شوند به مشاغل غیررسمی، پاره‌وقت و با حقوق و مزایای پایین تن بدهند و خیلی اوقات به دلیل همین مساله، عطای اشتغال را به لقای آن می‌بخشند. علاوه بر این هنوز در میان برخی از اقشار، حضور زنان در جامعه و شاغل بودن زنان مذموم و مخالف تعصبات مردانه دانسته می‌شود. با این همه می‌توان با تمهیداتی از تضییع حقوق زنان خانه‌دار کاست. از جمله بیمه زنان خانه‌دار که امکان برخورداری از مستمری بازنشستگی را برای آنها فراهم می‌کند. همچنین ترویج فرهنگ نصف شدن اموال خانواده میان زن و مرد تا بتوان ارزش مالی کار خانگی زنان را به آنها بازگرداند. سوق دادن زنان خانه‌داردر به راه انداختن کسب وکارهای کوچک خانگی که این روزها با اقبال عمومی همراه است نیز بسیار با اهمیت است. این امر می‌تواند علاوه بر افزایش توانمندی اقتصادی زنان خانه‌دار، شبکه‌ای از روابط اجتماعی را برای آنها فراهم کند و زنان را در شکستن انزوای اجتماعی تحمیل شده یاری رساند. زنان کارآفرین می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در کمک به زنان خانه‌دار برای این منظور ایفا کنند. به ‌طور کلی تدوین و اجرای طرح‌های توانمندسازی زنان خانه‌دار وظیفه‌ای است که فعالان زنان باید بخشی از توان خود را صرف آن کنند. هدفی که انتظار می‌رفت دستگاه‌های اجرایی که مرتب خانه‌داری زنان را ترویج می‌کنند و آن را در الفاظ تکریم می‌کنند به صورت جدی دنبال کنند. اما متاسفانه کمتر به آن توجه داشته و برنامه‌های توانمندسازی زنان را متوجه زنان سرپرست خانوار کرده‌اند بدون توجه به این مساله که هر لحظه امکان دارد هر کدام از زنان خانه‌دار به جمع زنان سرپرست خانوار اضافه شوند و باید پیش از این اتفاق از توانایی لازم برای بر عهده گرفتن مسوولیت زندگی خود و فرزندان‌شان برخوردار باشند.

منبع: اعتماد

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.