محفلی تکرارناشدنی؛ محقق داماد، کاردان، داوری و سروش در یک قاب

این تصویرِ محفلی است در فرهنگستان علوم. اوایل دهه هفتاد شمسی. سیدمصطفی محقق داماد، سیدی است که در قامت روحانیت، صفحه‌ای از قرآن در مقابل گشوده و به تفسیر آن مشغول است. گویی این رویّه غالب در آن سال‌ها بوده و در ابتدای جلسات، به وعظ و ارشاد می‌پرداخته و یا تأملات دینی و قرآنی خود را با دگران در میان می‌نهاده‌اند. بعید است که این رویّه همچنان در جلسات کاری و اداری مرسوم باشد.

محقق داماد فرزند سیدمحمد محقق است. سیدمحمد از اعاظم فقهی بود. از اساتید بنام حوزوی محسوب می‌شد؛ اما برای نسل امروزیان کمتر شناخته شده و کمتر نامش بر سر زبان‌ها افتاده است.

سیدمحمد، دامادِ شیخ عبدالکریم حائری -بنیان‌گذار حوزه علمیه قم- بود. از همین رو بود که او را ملقب به «داماد» کردند. فرزند او سیدمصطفی محقق داماد امروز از جمله محققان بنام است و در فقه و حقوق سخن‌هایی برای گفتن دارد.

در کنار او رضا داوری اردکانی نشسته، نظر بر قرآن می‌کند، نکند نکته‌ای از قلم بیفتد و نیازی به تذکاری باشد. رضا داوری اهل فلسفه است. از ابتدای تشکیل فرهنگستان علوم در آن حاضر بوده و از سال ۱۳۷۷ ریاست آن را بر عهده داشته است.

در این تصویر به نظر نمی‌رسد که در جایگاه رئیس نشسته باشد. داوری اردکانی در موعدی از فعالیت خود، گلایه‌هایی کرد و تلویحاً خواست که از ریاست فرهنگستان استعفا دهد. مصطفی محقق داماد اما به دفاع از وی پرداخت و از داوری خواست تا بر مسند خود باقی بماند. و او همچنان بر مسند ریاست نشست.

علی محمد کاردان هم در کنار داوری نشسته، سر به زیر انداخته، در نکات محقق داماد تأمل می‌کند. اگر محقق داماد به نکات تربیتی قرآن اشارتی کند، باید که در مقابل کاردان با احتیاط سخن گوید. کاردان متخصص این عرصه است و در ذهن خود نکات بسیاری در این خصوص دارد.

عبدالکریم سروش هم مستمع است. زمانه‌ای است که ایده قبض و بسط را کلید زده و چالش‌هایی برانگیخته بود. گویا در این تصویر نیز با خود برآورد می‌کند که پیش‌دانسته‌های محقق داماد تا چه میزان در تفسیر او دخیل است.

زمانه، زمانه عینک‌های درشت است. سه عضو فرهیخته، این ابزار عظیم و فربه بر چشمان دارند. داوری هم برای لحظاتی آن را از چشم برداشته و بر زمین گذاشته است. امروزه حتی اگر سوی چشم هم یاری نکند، بعید است که چنین عینک‌هایی بر دیده زنند.

این محفل اما مدت‌هاست که شکل نگرفته است و اعضاء بر گرد هم جمع نیامده‌اند. علی محمد کاردان دی ماه ۱۳۸۶ رخ در نقاب خاک کشید. او بزرگترین فرد این محفل بود.

محقق داماد و سروش اگر چه هم سن و سالند اما یکی در وطن است و دیگری جلای وطن کرده. نزاعی هم میان دو عضو این محفل در گرفته است.

داوری و سروش یکی از بحث‌برانگیزترین جدال‌های فکری در ایران را رقم زده‌اند. نزاعی هایدگری – پوپری که دامن بسیاری را گرفته است. این دو گاه بحثی علمی می‌کنند و گاه بر یکدگر طعن می‌زنند.

این تصویری از یک محفل علمی، فرهنگی و معنوی است؛ اما افسوس که آن را امید تکراری نیست.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.