آمنه ودود؛ تفسیر قرآن بر پایه حقوق زنان

میلاد طالبی

آمنه ودود (1952-) از متفکران امریکاییِ افریقایی تبار است. او وقتی که بیست ساله و در دانشگاه مشغول به تحصیل بود، به دین اسلام گرایش یافت. مِری تِسلی که مسیحی پروتستان بود، پس از این نام خود را به آمنه ودود تغییر داد. وی به تأملاتی در خصوص زن در قرآن پرداخته است. او قرآن را دارای روحی می داند که در آن هیچ تمایزی میان مرد و زن وجود ندارد. اما فهم ناصحیح از قرآن در جوامع مردسالار، سبب شده تا گرایشی ضد زن از آن ارائه شود.

وی برای فهم صحیح از قرآن­، ایده های هرمنوتیکی را پیش می کشد و می کوشد تا از آن طریق به فهم صحیحی از قرآن نائل آید. ودود می گوید که قرآن پاسخی به موقعیت جامعه عربستان بود. پاسخی که غالباً شامل اظهار نظرهای اخلاقی، دینی، اجتماعی است که به مسائل خاص و در موقعیتهای خاص داده شده است. وی مدعی است که به استثنای آیین ها و مناسک عبادی که غیر قابل تغییرند و باید از آنها تبعیت کرد، اما بخشهای دیگر قرآن که عام هستند، لزوماً تقلیدی نیستند. آنها مختص به بافت خاص جامعه عربستان می شوند و قرآن بر اساس معیارهای آن زمان، حکمی را ارائه داده است.

ودود مدعی است برای اینکه هدایت عام قرآن استمرار داشته باشد، در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی باید میان امور خاص تاریخی یا فرهنگی دورانِ نزول قرآن با عصر امروز تفکیک قائل شد. نمی توان همان احکام و قوانین در صدر اسلام و در بستر تاریخی آن دوران را لزوماً بر جامعه­ی امروز منطبق دانست.

ودود بر این مبنا، جفاهایی که به نام دین در حق زنان شده را به سبب فهم ناصحیح از قرآن می داند. وی معتقد است که قرآن در زمانی نازل شده که جامعه عربستان در جاهلیت محض بود. به گونه ای که دخترانِ خود را زنده به گور می کردند و زن هیچ جایگاهی نداشت. وقتی کسی برای زن شأنی قائل نیست نمی تواند بفهمد که وقتی خدا می گوید زن و مرد برابرند یعنی چه و تفسیر خودش را بر این آیه بار می کند.

وی معتقد است که برخی از تفسیرها از قرأن سبب صدمه زیادی به قرآن و اسلام شده است. این از آنجا نشأت گرفته که راه حلهای قرآنی برای مشکلات خاص را چنان تعبیر کرده اند که گویی اصول عام اند. وی به این موضوع تأکید دارد که اگر خطوط راهنمایی قرآن را تنها در تقلید مو به موی آن در جامعه ی صدر اسلام بدانیم، در حق قرآن بی انصافی کرده ایم. چرا که هیچ جامعه ای نیست که شبیه به جامعه ی دیگری باشد. به تعبیر دیگر، هیچ جامعه ای را نمی توان رونوشتی از جامعه ی دیگر دانست. قرآن هم هیچگاه چنین درخواستی از بشر نداشته است. بلکه هدف قرآن برتری جستن در اصول کلیدی مانند عدالت، مسئوایت اخلاقی؛ آگاهی معنوی بوده است. هدف و غایت نهایی قرآن، گرایش به این امور است، نه تقلید صِرف از جامعه صدر اسلام.

ودود با نقد این رویکرد عنوان می کند که بنای خلقت خدا بر زوجیت بوده و زن و مرد اساساً تفاوتی با هم ندارند.

تأکید ودود بر این است که برای فهمیدن هر متنی می باید زبان و بافت فرهنگی که متن در آن نگاشته شده را در نظر داشت. قرآن نیز به سبب ادعای خود مبنی بر اینکه برای تمام کسانی که ایمان دارند، سودمند است باید به اندزاه کافی انعطاف پذیر باشد. به این جهت که بتواند با اوضاع و احوال مختلف فرهنگی سازگاری پیدا کند. از این رو محدود کردن قرآن به یک فرهنگ خاص آن هم در قرنها پیشتر و بازپرورش دادن آن در دوران امروز، با هدف جهانی قرآن و اسلام منافات و تعارض دارد.

بازخوانی برخی آیات قرآن

ودود با همین رویکرد است که برخی از آیات قرآن را بازخوانی دوباره می کند. به عنوان نمونه، وی در خصوص آیه 282 بقره که در خصوص شهادت مرد و زن است و از دو شاهد زن در مقابل یک مرد سخن گفته است، عنوان می کند که در اینجا نیز تمایزی میان زن و مرد وجود ندارد. قرآن بر اساس ساختار فرهنگی جامعه عربستان هزار و چهارصد سال پیش گفته است که در جامعه آن روز که قرآن نازل شده، زن اصلاً ارزشی نداشته؛ چه برسد که بخواهد شهادت دهد. حال قرآن برای اینکه یک زن را نیز داری ارزش کند، گفته است برای اینکه یک زن به راحتی بتواند شهادت بدهد، و کسی روی او اثر نگذارد یک زن دیگر نیز با او همراه شود. زن چون در آن جامعه بی پناه است، یک زن دیگر برای تأیید او می آید.

در خصوص ارث نیز وی معتقد است که آیات قرآن مجموعه ای متنوع از تقسیم بندی در خصوص ارث را ارائه کرده است. اینکه گفته می شود زن نصف مرد به ارث می برد، تنها و یگانه اسلوب قرآن نیست. همچنین وی تأکید می کند که تقسیم ارث می باید منصفانه باشد و صاحب اموال می توانند بخشی از داراییشان را واگذار کنند.

ودود همچنین معتقد است که وظیفه ی بچه داری و نگهداری از فرزند نیز لزوماً به عهده ی زن نبوده و چنین رویکردی از اسلام قابل استنباط نیست. در خصوص حکومت داری نیز وی با پیش کشیدن حکمرانی بلقیس، معتقد است که این یک حکمرانی مطلوب بوده و مورد تأیید قرآن است.

سخن ودود این است که قرآن یک سری راهنماییهای کلی اخلاقی را بیان کرده است. این راهنماییها در زمانی نازل شده که اعراب برداشت و تلقی نادرستی درباره زنان داشته اند. همین برداشتهای ناصواب اعراب سبب شده تا قرآن نیز در ابلاغ پیام خود، به گونه ای سخن بگوید که رفته رفته کلامش اثرگذار باشد. اما اگر غایت و هدف اصلی پیام قرآن را مورد توجه قرار دهیم، می توان آن را تا زمانه ی حاضر نیز امتداد داد و برابری میان زن و مرد را استنباط کرد.[1]

وی مدعی است که قرآن به موضوعات خاص عربستان در عصر نزول واکنش نشان داده است. به باور وی، در قرآن هیچ اشاره­ای به حقوق خاص زنان، مسئولیتهای آنان ورفتار با ایشان تا پیش از دوره مدینه نشده است. (طبق آیه 127 سوره نساء که می گوید درباره زنان از تو نظر می خواهند. بگو خداوند به تو درباره آنها حکم می دهد) در سوره های مکی نیز اگر درباره زن سخن می گوید، نماینده عمومی همه انسانهاست. ودود عنوان می کند که حتی در دوران مدینه، اصلاحات اجتماعی به سود زنان بوده و هیچ اصلاحِ هم ارزی که به سود مردان باشد پایه گذاری نشده است. چرا که جامعه مرد محور، بیش از همه به نیازهای خود توجه داشته اما قرآن ضرورت و اضطرار توجه به زنان را بیان کرده و گذار از جامعه مردسالار را خواسته است.

ارجاعات:

[1] در خصوص این ایده های آمنه ودود رجوع کنید به کتاب “زن و قرآن” نوشته آمنه ودود. ترجمه: اعظم پویا، معصومه آگاهی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.