مسئله اول ماه و «رؤیت هلال» در سرزمین‌های اسلامی

محمد مسجدجامعی

هدف این نوشتار توضیح ملاک‌های فقهی و احیاناً نجومی ـ فقهی مربوط به تشخیص «شب اول ماه» نیست و همچنین در پی بررسی این ضابطه نیستیم که رؤیت باید با چشم غیرمسلح باشد یا آنکه رؤیت با چشم مسلح هم از مصادیق رؤیت است و می‌تواند معتبر باشد، یا اینکه اصولاً ملاک، «تولد ماه» است، اگرچه دیده نشود. مسئله مورد بحث نوشتار این است که در اکثر قریب به اتفاق موارد، اول ماه در ایران با اول ماه در کشورهایی که با دقت و با چشم غیرمسلّح به استهلال می‌پردازند، یکسان است. از جمله آنها «مراکش» و «عمان» است.

1. براساس سنتی دیرپای پادشاه مراکش در دو نماز عید فطر و عید قربان و با حضور سفرای کشورهای اسلامی، شرکت می‌کند. از سفرا به طور رسمی دعوت شده و گوسفندی هم جهت قربانی به منزل سفیر فرستاده می‌شود. در عید قربان نماز در اول روز برگزار می‌گردد و قبل از آن پادشاه گوسفندی را شخصاً ذبح می‌کند و معروف چنین است که سایر شهروندان پس از ذبح ملک، مراسم قربانی را انجام می‌دهند.

البته در این کشور همگان اعم از فقیر و غنی قربانی می‌کنند و برای آنها از ضروریّات است تا بدانجا که کسانی که تمکّن لازم جهت خریداری گوسفند و یا بز را ندارند، اجناس خود را به گرو می‌گذارند. گوشت این قربانی توسط اعضای خانواده مصرف می‌شود و خانواده‌های سنتی‌تر می‌کوشند تا آخرین بخش از آن را در روز عاشورا صرف نمایند که این خود داستانی دارد.

پس از پایان مراسم سفرا به ترتیب با پادشاه دست می‌دهند و عید را تبریک می‌گویند. پس از آخرین نماز عید قربانی که مدتی پس از آن حوزه مأموریت را ترک کردم به هنگام تبریک عید به پادشاه گفتم در طول سالیانی که در مغرب حضور داشتم علی‌رغم فاصله جغرافیایی، پیوسته روزهای ماه‌های قمری ما و شما یکسان بود. از اول ماه مبارک گرفته تا روز عید فطر و تا عید قربان و به طور کلی سایر ماه‌های قمری. این نکته برای او جالب بود و حتی تعجب کرد.

اول ماه در عموم همسایگان مغرب و به طور کلی کشورهای شمال و غرب افریقا عموماً مطابق با اعلام این روز در کشور عربستان است و مراکش یک استثناء است. بعضاً این روز با عید در عربستان مطابق می‌شود و در بیشتر موارد یک روز اختلاف دارد، اما کم‌وبیش همیشه همچون ایران است. پس از بازگشت از مأموریت پیوسته بدین نکته حساس بودم اما در این مورد هیچگاه اختلافی وجود نداشت.

2. در موقعیت‌های مختلف چگونگی تشخیص شب اول ماه‌های قمری را با عالمان دینی آنان مطرح می‌کردم و از جمله با آقای «محمد یسف» که رئیس «مجلس علمی اعلا» و مهمترین شخصیت دینی آنان بود. فردی است عالم،‌ متواضع، متخلّق و کم‌سخن. او سال‌ها است که در این سمت قرار دارد و ثروت بزرگی است برای تشکیلات دینی کشورش. او روابط بسیار صمیمانه‌ای با نگارنده داشت.

از قدیم در بین آنان مرسوم بوده که افراد متدین استهلال می‌کرده‌اند و بدان حساسیت فوق‌العاده‌ای داشته‌اند. این در قدیم جهت تشخیص وظیفه خود و اطرافیان و همشهریانشان بوده است. در دوران جدید که وسائل ارتباطی به میدان می‌آید دولت مرکزی افرادی را در مناطق مختلف کشور تعیین می‌کند تا استهلال کنند و گزارش‌هایشان را به مرکز ارسال دارند. عالمان موجود در مرکز با بررسی این گزارش‌ها اول ماه را تعیین و اعلام می‌کنند. عملاً شبکه گسترده‌ای در تمامی کشور وجود دارد که می‌بایست اول ماه را با چشم غیر مسلح رصد کند و نتیجه را ارسال دارد.

برحسب ظاهر اینکه پس از دریافت گزارش‌های مختلف اول ماه به طور رسمی توسط وزارت اوقاف اعلام شود، جریانی طبیعی است. نکته این است که در بسیاری از موارد این روز متفاوت است با روزی که همسایگان اعلام می‌کنند و خصوصاً متفاوت است با آنچه در عربستان اعلام می‌شود.

از نظر مردم عادی هر آنچه به مکه و مدینه مربوط می‌شود درست و بلکه مقدس است – اگرچه در طی سال‌های اخیر و عمدتاً به دلیل اقدامات سلمان و فرزندش این تلقی تضعیف شده است – و البته باید بدان تبلیغات دینی و سیاسی این کشور را هم افزود. فعالیت‌های تبلیغی و دینی عربستان در طی دهه‌های هفتاد و هشتاد و حتی نود قرن گذشته در مراکش فراوان و بلکه فزاینده بود. جریانی که تا سالیان اخیر به شدت ادامه داشت و افراد و جوانان فراوانی را هم به خود جلب کرد. این داستان را دلائل مختلفی است و از جمله اینکه ملک حسن جهت مقابله با رقبای چپ‌گرایش که به تهدیدی جدی تبدیل شده بودند، اجازه داد اینان فعالیت کنند و حتی در دورانی آنها را تشویق می‌کرد، علیرغم آنکه شخصاً تمایلاتی ضدوهابی داشت و اصولاً سعودیان را خوش نمی‌داشت.

مکرر از عالمان و بلکه روشنفکران مغربی شنیدم که مسئله «اول ماه» به ویژه در مورد اول ماه مبارک و خاصه عید قربان در آن ایام به مشکلی اجتماعی و بلکه سیاسی و حتی خانوادگی تبدیل شده بود، چرا که کسانی بودند که اعلام عربستان را معتبر می‌دانستند. آن‌ها می‌گفتند حتی بعضاً در درون یک خانواده جوان تابع تقویم عربستان بود و والدین و دیگران تابع تقویم کشورشان.

جهت روشن‌تر شدن موضوع، مناسب است به مسئله دیگری اشارت رود. مغربیان همچون سایر شمال افریقایی‌ها «مالکی» مذهب هستند. در فقه مالکی نمازگزار می‌تواند دست بسته «تکتّف» نماز بخواند و یا دست باز «اسدال». آن گونه که عالمان و غیرعالمان مغربی می‌گفتند نمازگزاران تا اواسط دهه نود پیوسته دست‌باز نماز می‌خواندند و اصولاً عرف دینی‌شان چنین بود، ضمن آنکه پادشاه و بسیاری از عالمان برجسته آنان این چنین نماز می‌خواندند. اما از زمانیکه ماهواره‌های عربی نمازهای جماعت در مسجدالحرام و مسجدالنبی را پخش کردند بسیاری از مردم دست‌بسته نماز گزاردند، صرفاً به این دلیل که کیفیت نمازی که در این دو مسجد اقامه می‌شد از نظر آنان اعتبار بیشتری داشت تا آنچه خود و پدرانشان انجام می‌دادند. در ذهن آنان “تقدّس” این دو مسجد به اعتبار یافتن کیفیت نماز نمازگزارانش منجر شده بود.

3. ملک حسن فردی استثنایی بود. اولاً اطلاعات دینی و قرآنی فراوانی داشت و ثانیاً کشور و فرهنگ مردمش را به خوبی می‌شناخت و اینکه به لحاظ ژئوپلیتیکی دارای چه موقعیتی است و چگونه می‌باید سیاست خارجی خود را در ارتباط با دیگران، اعم از کشورهای اروپایی و افریقایی و عربی و اسلامی و دو ابر قدرت ایام جنگ سرد، تنظیم کند. مهم‌تر آنکه گروهی از نخبگان مغربی را به عنوان مشاور برگزیده بود و با دقت به نظرات آنها گوش فرامی‌داد. برخی از آنها گرایش‌های عمیق اروپایی و «فرانکوفونی»‌ داشتند و برخی دیگر گرایشی عربی و اسلامی و اصولاً همچون مرحوم «بن بین» از متخصصان طراز اول تاریخ و فرهنگ اسلامی و عربی بودند. بن بین از مشاوران نزدیک ملک حسن بود که پس از وی، درگذشت و دائرهالمعارفی بود از مسائل مختلف تاریخ قدیم و جدید کشور و منطقه‌اش. معروف است که به دلیل تسلّط‌اش به هزلیات فرهنگ و ادب عربی پیوسته موجب انبساط روحی ملک می‌شد و لذا در عموم سفرها با او همراه بود.

ملک حسن به واقع «معمار» مراکش جدید است. علت اصلی ثبات سیاسی و اجتماعی و تا حدودی دینی و هویتی مغرب در مقایسه باهمسایگانش، به دلیل برنامه‌ها و سیاست‌هایی است که توسط او اتخاذ و اجرا شده است. در تعیین این سیاست او واقعیت‌های دینی و سنتی را نادیده نگرفت و بلکه بدان اهمیت داد. حال آنکه رژیم‌های حاکم بر عموم کشورهای عربی از جنگ دوم جهانی به بعد در برنامه‌ریزی‌های کلان خود عملاً هیچ اهمیتی به واقعیت‌های دینی نمی‌دادند و در بسیاری از موارد در برابر آن بودند. دین و احساسات دینی را تا آنجا می‌خواستند که به تحکیم موقعیت آنان کمک کند.

در بین رهبران عرب و احتمالاً رهبران اسلامی دو تن دین را در تنظیم برنامه‌های کلان توسعه‌ای لحاظ کردند و کوشیدند در تدوین این برنامه‌ها شکل نهادینه‌ای بدان بدهند. یکی ملک فیصل در عربستان است که او هم «معمار» عربستان جدید است. تا قبل از او کشور با عقلانیتی قبیله‌ای مدیریت می‌شد و فاقد ساختارهای لازم برای یک دولت مدرن بود. دیگری ملک حسن است. او کوشید ساختارهای لازم دینی را ایجاد کند. چه در آنجا که به آموزش طلاب و عالمان دینی مربوط می‌شد و چه در آنجا که به ارتباط اینان و بدنه جامعه و پاسخگویی به نیازهای مختلف مردم، و چه در آنجا که به اوقاف و مساجد و حتی به قبور مقدّسان و صوفیان مورد علاقه و اهتمام مردم. او شخصاً به تمامی این امور توجه و نظارت داشت و حتی در مورد وضع دینی مراکشیان مهاجر هم طرح‌هایی داشت.

در مراکش به خلاف بسیاری از ممالک اسلامی وزیر اوقاف از مهمترین وزرای کابینه است و از معدود وزیرانی است که توسط پادشاه تعیین می‌شود و نه نخست‌وزیر. امکانات مالی و غیرمالی وزارت او یکی از بیشترین‌ها است و عملاً تعداد ملاقات‌های او با شخص پادشاه بیش از دیگر وزرا است.

4. در مورد تشخیص اول ماه بعضاً با سفرای کشورهای اسلامی صحبت می‌کردم و عموماً از کم‌وکیف مسئله اطلاعی نداشتند. در بین آنان سفیر «عمان» فرد مطلعی بود. نام او «فارسی» بود و پرسیدم این نام به چه معنا است و گفت این از «فارس» است و ما اصلاً ایرانی هستیم. وی فردی محترم و متدین بود. خانواده و همسرش هم چنین بودند و اینکه قبل از مأموریت در مغرب چندسالی به عنوان دیپلمات در سفارتشان در تونس خدمت کرده است و می‌گفت علی‌رغم مصونیت‌های دیپلماتیک، دختر وی که محجبه بوده نمی‌توانسته به دانشگاه برود؛ چرا که رفتن به دانشگاه برای خانم‌های با حجاب ممنوع بود. نقل این داستان به ایام قبل از سقوط بن علی مربوط می‌شود.

به هر حال در مورد تشخیص اول ماه می‌گفت در مناطق مختلف – اگر اشتباه نکنم کشور به چهل منطقه تقسیم شده بود – افرادی تعیین شده‌اند که مسئولیت استهلال را دارند. گزارش‌های آنان به پایتخت می‌آید و با توجه به این مجموعه «مجلس افتاء» رأی خود را صادر می‌کند. از معدود کشورهایی که پیوسته روزهای ماه‌های قمری‌اش با ایران مطابقت دارد، همین عمان است، حال آنکه سایر شیخ‌نشین‌ها غالباً و بلکه همیشه تابع تقویم عربستان هستند. ملاک از نظر اینان نیز رؤیت با چشم عادی است.

6/2/99 – محمد مسجدجامعی(سفیر سابق ایران در مراکش)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.