کرونا و الهیاتِ بشرِ تضعیف شده

محمدرضا آفتاب

ویروس کرونا در هزاره سوم سال 2020، دو رقیب قدیم تفسیر دنیا را بار دیگر به بازی گرفت؛ علم گرایان و دینداران! حد و مرز این دو دسته روشن نیست و همچنین نه به این معناست که دیندارانِ علم گرا نداریم و یا بالعکس. بلکه روشنتر منظورم از علم گرایان تمام طیف سکولاران، اومانیست‌ها و ناتورالیست‌ها و دانشمندان علم مدرن اعم از فلسفه و علوم انسانی و علوم پایه و خلاصه کسانی است که بر این باورند تنها قوانین و نیروهای طبیعت (نه قوانین و نیروهای فرا طبیعی) در جهان فعالند و چیزی فراتر از جهان طبیعی نیست. و در مقابل دینداران اند که متافیزیک را در رابطهٔ علی و معلولی دخیل می‌دانند و خدای بالای سر را ناظر و مجری طرح هستی می‌دانند و بر این باورند که داستان‌های کتب مقدس در جهان کنونی نیز در حال تکرار شدن‌اند از جمله بلایای طبیعی و بیماریهای همه گیر که قطعاً امتحان ایمانِ انسان و عذاب قهر الهی‌اند. انصاف به خرج دهیم که نه همه دینداران چنین‌اند و نه همه علم گرایان چنان، بلکه بهتر است که نوع افراطی هر دو طیف را مخاطب قرار دهیم.

این روزها هر دو گروه در پی تمسخر یکدیگرند. گروهی توصیه‌های پزشکی را در مقابله با کرونا ترویج می‌دهند که در اکثریت هستند و تا حدی پیروز شده‌اند با توسل به قوای حاکمه، گروه دیندار را متقاعد کنند که از دستورات علمی پیروی کنند و مراکز تجمع دینی را تعطیل کنند و گاه با پخش کلیپ‌هایی از صحبت‌های امامان جمعه و دیگر شخصیت‌های دینی که به حل بحران کمک کننده نیستند، موضع خودشان را مستحکم‌تر می‌کنند. اما در مقابل هستند گروهی از دینداران که دستورات علمی و پزشکی را به استهزاء می‌گیرند و روزانه مردم را در معابد و مراکز خودشان و همچنین در رسانه و فضای مجازی به ذکر اوراد و توکل به خدا وادار می‌کنند که از این عذاب الهی نجات پیدا کنند.

بنده نه قصد داوری دارم و نه جانب داری از یک گروه، زیرا که خیلی ساده باورمندم این دو گروه در اساس باهم متفاوتند. همانطور که من در حل امور دینی و الهیاتی از پزشکان کمک نمی‌خواهم، برای حل مشکل پزشکی هم از علمای دین کمک نمی‌خواهم. و این مبرهن است که پزشک دارو می‌دهد و روحانی ذکر و اوراد. خطا آنجاست که پزشک ذکر دهد و روحانی دارو. و خطای بزرگتر در هچل انداختن مردم عوام در خلط مفاهیم متناقض است که مفهوم طب اسلامی شایع‌ترین آن در این روزهاست. در نقد این مسائل مطالب بسیاری گفته شده و قصدم پرداختن به آن نیست.

نکتهٔ عرایضم چیز دیگری است و آن غرور بشری است. در این روزهای کرونایی به شدت به این نکته تأمل می‌کنم که چگونه بشر امروزی با تمام غرور علمی و تمدنی‌اش که در هیچ زمانی از تاریخ تا این حد پیشرفته و متکی به خود نبوده، زمین را تصرف کرده و در پی کشف اسرار کهکشانها و سایر اجرام آسمانی است ولی ببینید که چگونه موجود ریزی به نام ویروس کرونا یا کوید-۱۹ که به چشم دیده نمی‌شود و از دل حیوان حقیر و کم ارزشی به نام خفاش یا نظیر آن بیرون آید و اینگونه بشرِ در تکاپو را مستأصل و فریز کند و کل هستی‌اش را تهدید به نابودی کند هرچند به مدت کوتاه.

یکی از تعالیم محوری دین و به خصوص در نگاه عرفانی‌اش تأمل به این قضیه بوده که بشر در مقابل امر متعالی بسیار ضعیف است. خدای قرآن می‌گوید وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفًا. به نظر می‌رسد که یکی از دلایل پناه بردن انسان به خدا همین ضعف وجودی خویش بوده است. تعالیم دینی مکرر به این مسئله پرداخته‌اند که غرور بالابرنده را در سرشت انسانی فرو بکاهند. در عرفان، غرور انسانی نسبت به دارایی‌های اندکش در مقابل مالک بیکران ملک هستی بسیار نکوهش شده است. مولانای بزرگ این نکته را به شرینی در مثنوی می‌سراید:

میر دیدی خویش را ای کم ز مور/ زان ندیدی آن موکل را تو کور

غره گشتی زین دروغین پر و بال / پر و بالی کو کشد سوی وبال

بنابراین به دور از جنجال‌های دو گروه افراطی دین گریز و دینداران بی عقل، با اتفاق افتادن بلایای طبیعی و بیماریهای همه گیر، نه لزومی دارد چنین حوادثی را به طور حق به جانب، عذاب الهی بدانیم و سزای گناهکاران و نه این مسائل را به دلیل مستأصل شدن دینداران از حل آن، به مثابه فرصتی بدانیم که به اساس دین حمله کنیم و امر متعالی را حقیر شماریم زیرا که تا زمانی بشر هست، مرگ هست و محدویت های عقل در حل مسائل متافیزیک و پیچیدگی‌های هستی، دین هست. هر چند ممکن است گاهی به افراط گراید و گاهی به خرافات، اما دین هست زیرا که بشر ضعیف خلق شده است.

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.